أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***
امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.
پدر رومیینا اگر امروز داس در دست دارد اما همیشه یک قربانی بوده .اوقربانی همان رسانه هایی است که امروزبا هزاران توییت و رپرتاژ خبر او را پوشش می دهند .
کسانی که امروز درجه جنایت و سنگدلی پدر رومینا را قلم می زنند دیروز هم با او همین کار را می کردند . وقتی پدر رومینا دخترش را به عقد عشقش در می آورد باز هم به جرم جنایت و قساوت در معرکه ی رسانه ای درحال جان کندن بود .آنجا هم او مجرم بالفطره ای می شد که کودک همسری را ترویج کرده .
سوالی که جلب توجه می کند این است که چه موقع این رسانه داعیه داران مبارزه با کودک همسری می شوند ؟
رسانه ها وقتی کودک همسری را قبیح وجنایت می دانند که یک خانواده معمولی یا روستایی جامعه که از قضا رسانه ای هم ندارد چنین پیوند و ازدواجی را رقم می زند .
اما وقتی این اتفاق درلایه های پنهان و اشراف خانه های همین جامعه به هر شکلی صورت بگیرد، صدایی در نقد و نفرت از آن بیرون نمی آید،حتی اگر منجر به قتل دختربیچاره شود .
اینها در مورد ازدواج امثال نجفی شهردار و وزیر سابق دولت تدبیر و ریحانه پارسای نو سلبریتی خفه می شوند و سکوت محض از خود نشان می دهند .اما به ناگاه زندگی و مرگ دختری به نام روبینا تیتر یکشان می شود و روزها التهاب را با همین خبر به سطح جامعه بی دفاع پمپاژ می کنند .
سوال دیگر این است شیوه ی برخورد با این مسایل و راه چاره برای عدم تکرار این حوادث دردناک کدام است ؟
وقتی جای جامعه شناسان و روانشناسان و وکلای حقوقدان در رسانه ها برای بیان چیستی و چرایی و هرگونه قضاوت و تحلیل ودرمان خالی است و به جای آنها به قلم های سیاست زده و زنجیره ای فرصت یکه تازی داده می شود ، جنایت آغاز می شود نه وقتی دستی صرفا دستی به خونی آلوده می شود و رومینایی به قتل می رسد .
اینها تبعات همان نادیده انگاری ها و فرصت طلبی های رسانه ای است . رومینایی در روستایی فراموش شده و خالی ازحضور درمانگران صاحب نظر یک شبه بعد از ریخته شدن خونش به یکی از مشهور ترین دختران روزگار خودش تبدیل می شود .
این بخش از کار رسانه برای جریان های معیوب رسانه ای مهم تر از هر آموزش وتربیت وکنکاش علمی دیگر است.
برای آنها زندگی رومینا کمترین ارزش خبری و پرداخت و پردازش را ندارد مگر وقتی که چنین پایانی داشته باشد .
در بیان علل و زمینه ها و یافتن راه های جلوگیری از وقوع چنین حوادث تلخ و دردناکی این رسانه ها ابترند اما در شرح ماوقع و تصویر سازی صحنه جنایت هزاران قلم بر بال خیال سوار می شود .
رسانه هایی که در هیچ جای زندگی رومینا حاضر نیستند ودست به قلم نمی شوند.از آن تلخ تر این که آنها تا دیروز وظیفه داشتند مروج اباحه گری و خالی کردن نسل جوان از امید و تلاش وتحصیل و ....باشند .
رسانه هایی که برای زندگی کردن رومینا کمترین دغدعه ای نداشتند امروز نقش خودشان را درانعکاس خبر مرگش مثل لاشخوارانی که برسر جنازه حاضر شده اند،به خوبی بر عهده دارند .
کسانی که در بزنگاهای زندگی رومینا و پدرش خبری ازآنها نیست نه در مشاوره و نه درآموزش و نه حتی دلسوزی برای زندگی تلخشان امروز بعد از مرگ رومینا جام نیشدارو تعارف می کنند .
رسانه هایی که هر روزشان پر است از ترندو بازنمایی تصاویر آخرین مدل موی فلان بازیکن ، آخرین سفر فلان اهل هنر و آخرین ازدواج فلان سلبریتی ، و تا امروز عار دارشتند که گوشه ای از صفحاتشان را به تصویر زندگی رو میناها و دغدغه هایشان اختصاص بدهند و باری از دوششان بردارندو حرفی از انها به میان بیاورند . به ناگاه برسر جنازه اش هوار می شوند .
این قلم فروشان در صفحات زندگی رومینا منتطر می مانند تا با یکی از همین خبرها آنها را سوژه ی داغ خبری کنند و اسباب عقده گشایی های جور و اجور خودشان وهم خزبی هایشان سازند .
پدر رومینا ، دختر آبی پوش و .....که در بی خبری مسئولین از حال و روزشان ؛ با دردها و جهالت هایش روزگار گذارنده ،فقط وقتی رسانه به سراغشان می آید که از هستی ساقط شده و بلا بر آنها نازل شده باشد . آن وقت است که می شوند نقل ونبات هر کس وناکس، می شوند مایه ی دیده شدن ترند شدن ، تسویه حساب با این و آن .بیچاره رومینا .بیچاره آدم های بی رسانه .
رومینایی که تا آن روز رسانه ای غم او را نخورده ، در روستای غریب و دور افتاده اش با همه ی آرزوها و نیازهای نو جوانی تنها گذاشته شده، به ناگاه همچون کرکس های گرسنه بر سر جنازه اش برای خون خواهی و بهرمندی حزبی و جناحی حاضر می شوند تا پس از یک صید خوب ، منتظر باشند از لابلای بدبختی ها و گرفتاریها ی همین مردمی که فراموش شده اند باز هم بدبختی دیگری عیان شود و جنازه ای دیگر و یا سیاهی دیگری به سطح آب بیاید تا آنها طبق عادت نان خودشان را با هو چی گری از این ماجرای تازه باسودی سرشارتر بیرون بیاورند .