يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۷۴۸۸۴
زمان انتشار: ۱۳:۰۶     ۱۴ مرداد ۱۳۹۹
دکتر حمید پورشریفی، آسیب‌شناس اجتماعی از دلایل کاهش موفقیت ایرانیان در فعالیت‌های گروهی می‌گوید: «ما» نیستیم!

به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه همشهری - یکتا فراهانی: موفقیت، برای هر کسی تعریف خاصی دارد. بسیاری، تعریف آن را در رقابت با دیگران می‌دانند؛ یعنی زمانی که بتوانند در یک جمع خودشان به‌تن‌هایی موفقیتی حاصل کنند. شکی نیست که رقابت در بسیاری از عرصه‌های زندگی نمود دارد و می‌توان در آن‌ها برای برنده‌شدن تلاش کرد. ولی وقتی پای موفقیت گروهی به میان می‌آید، دیگر نمی‌توان تنها منافع خود را درنظر گرفت و بدون توجه به افراد دیگر گروه، سعی در اثبات و حقانیت خود به دیگران داشت.

جمع و گروه هم می‌تواند شامل جمع‌های کوچک خانوادگی، دوستانه، شغلی و... باشد یا اعضای یک شهر یا کشور؛ یعنی وقتی قرار است موفقیتی در سطح کشور حاصل شود هیچ‌کس نباید فقط به فکر منافع شخصی خود باشد بلکه آنچه مهم است موفقیت همه اعضای گروه است. ولی عوامل زیادی باعث می‌شوند افراد به‌گونه دیگری فکر کنند و منافع گروه را فدای منافع شخصی خود کنند.

مدیریت گروهی و برخورداری از روحیه مشارکت، به‌ویژه هنگام بروز مشکلات و سختی‌ها عامل بسیار مهمی است که می‌تواند سلامت و موفقیت یک جمع و در نهایت یک کشور را تضمین کند. اما چرا در بعضی جوامع افراد همکاری بیشتری با همدیگر دارند درحالی‌که در جوامع دیگر شاهد چنین مشارکت‌هایی نیستیم؟ این موضوع ریشه در چه عواملی دارد و چطور می‌توان با آن مقابله کرد؟ در این خصوص با دکتر حمید پورشریفی، روانشناس سلامت و دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی گفتگو کرده‌ایم.

«ما» نیستیم!

کمال‌گرایی

وقتی صحبت از فرهنگ شرق وغرب می‌شود، با توجه به اینکه گفته می‌شود اغلب ما به نوعی غرب‌ستیز هستیم، ولی به‌نظر می‌رسد در بسیاری مواقع در عمل از آموزه‌های غربی استفاده می‌کنیم.

در فرهنگ کشوری مثل ژاپن افراد به‌صورت گروهی عمل می‌کنند، درصورتی که در فرهنگ غربی یا آمریکایی افراد معمولا به‌طور شخصی عمل می‌کنند و فردگرا هستند. به‌نظر می‌رسد که بخش‌های مهم آموزش رسمی و غیررسمی ما نیز بیشتر بر فرد تمرکز دارد.

یکی از عوامل بسیار مهم در این میان، موضوع آموزه‌های فرهنگی ما در راستای کمال‌گرایی یا به‌عبارتی بی‌نقص‌گرایی است. به این ترتیب به افراد یاد می‌دهیم که بهترین باشند. مثلا اغلب وقتی از فرزندان خود سؤال می‌کنیم چه نمره‌ای گرفته‌اند آن‌ها را با خودشان و نسبت به توانایی‌ها و استعدادهایشان بررسی نمی‌کنیم بلکه هدفمان بیشتر مقایسه آن‌ها با دیگران است.

معمولا هم می‌خواهیم بدانیم دیگران چه نمره‌ای گرفته‌اند و به این ترتیب فرزند ما در مقایسه با آن‌ها چگونه عمل کرده است. پیامی هم که به این طریق به فرزندمان منتقل می‌کنیم این است که تو باید از دیگران بهتر باشی؛ بنابراین وقتی موضوع کمال‌گرایی به میان می‌آید باید توجه داشته باشیم که تلاش برای بهترین‌بودن در آینده هم مشکلات فردی را برای شخص به‌وجود می‌آورد. ضمن اینکه می‌تواند افراد را مستعد ابتلا به اضطراب، وسواس یا افسردگی کند. افرادی که همیشه به‌دنبال «بهترین» شدن باشند در آینده حتماً آسیب‌هایی را تجربه می‌کنند.

فردگرایی در عین حال که می‌تواند آثار اجتماعی داشته باشد، به‌تدریج باعث می‌شود افراد یاد بگیرند برای اینکه بهترین باشند، باید به نیاز‌های خودشان توجه داشته باشند و توجهی به خواسته‌های دیگران و شرایطشان نداشته باشند.

اگر چه ما ظاهراً سعی می‌کنیم به دیگران توجه کنیم، ولی در عمل با توجه به چیز‌هایی که یاد گرفته‌ایم سعی در پیشرفت و موفقیت بیشتر خودمان خواهیم داشت.

یادگیری مشاهده‌ای از طریق خانواده و جامعه

اما موضوع مهم دیگر آن است که بیشتر یادگیری‌ها از طریق مشاهده صورت می‌گیرد و فقط کلامی نیست؛ یعنی ما در کودکی یاد گرفته‌ایم که والدین و اطرافیانمان در شرایط خاص چقدر به مسائل و مشکلات دیگران توجه داشته و تا چه حد به مسائل و مشکلات خودشان پرداخته‌اند؟

البته در طول سال‌های بعد هم با ورود کودک به جامعه، می‌تواند تحت‌تأثیر رفتار‌های اجتماعی واقع شود. مثلا در طول سا ل‌های اول انقلاب افراد یاد گرفته بودند که بیشتر به نیاز‌های دیگران توجه کنند؛ در نتیجه گاهی از نیاز‌های فردی خود چشم‌پوشی می‌کردند.

«ما» نیستیم!

اما اتفاقاتی هم افتاد که نباید آن‌ها را در سطح اجتماعی نادیده گرفت و آن شامل رفتار‌هایی در سطح مسئولان بود. با توجه به اینکه یادگیری «یادگیری مشاهده‌ای» بود و مردم متوجه شدند توجه بعضی مسئولان در ظاهر و در حرف‌هایشان به نیاز‌های دیگران در اولویت کاری آنهاست، ولی در عمل فقط برای خودشان و نیازهایشان تلاش می‌کنند، این موضوع هم مزید بر علت شد.
به این ترتیب آموزه‌های خانوادگی با آموزه‌های غیررسمی اجتماعی پیامی را به افراد آموزش داد که اگر می‌خواهید با مشکلی مواجه نشوید و از زندگی عقب نمانید در درجه نخست باید خودتان را دریابید و اگر بعد از آن فرصتی داشتید به دیگران هم توجه کنید.

حتی رفتار‌های ما هنگام بحران هم بیشتر به این صورت است که در فضای مجازی از محبت، حمایت و کمک‌کردن به دیگران حرف می‌زنیم و در اینگونه فضا‌ها افراد بسیار مهربان و خوبی به‌نظر می‌رسیم، درصورتی که در واقعیت میزان این توجه‌ها بسیار متفاوت خواهد بود و در عمل همه چیز با مشکلات و نقایصی مواجه خواهد شد.

سرمایه اجتماعی

متأسفانه سرمایه اجتماعی در ایران همیشه ضعیف بوده و اکنون هم در حال ضعیف‌ترشدن هم است. مثلا اگر همین الان حتی در کشور‌های غربی مانند آمریکا که فرهنگ فردی مطرح است به مردم بگویند از خرید کالایی صرف‌نظر کنند احتمال زیادی وجود دارد که چنین کاری انجام دهند، درصورتی که در کشور دیگری مانند ژاپن مردم به راحتی در چنین حرکت‌های اجتماعی‌ای شرکت می‌کنند.

اما در ایران به محض اینکه از مردم خواسته می‌شود مثلا فلان کالا را نخرند، اغلب بلافاصله به فکر خرید آن می‌افتند و سعی می‌کنند آن را تهیه کنند که در آینده با مشکل کمبود چنین کالایی مواجه نشوند. دلیل چنین رفتار‌هایی هم موضوع «عدم‌امنیت» در جامعه است. آن چیزی که علاوه برآموزه‌ها، باعث می‌شود مردم بیشتر به فکر خودشان باشند این است که ابتدا آن‌ها احساس می‌کنند مشکلی نیست، اما اگر خودشان هم با مشکلی مواجه شوند آیا جامعه چنین برخوردی با آن‌ها خواهد کرد؟ شواهد نشان می‌دهد در سطح جامعه چنین حمایت‌هایی از مردم نمی‌شود. طی بررسی و تحقیقی از دانشجویان ایرانی، ۶۰ تا ۷۰ درصد آن‌ها دانشگاه را محلی برای مراجعه و حل مشکلات خود نمی‌دانستند؛ بنابراین بسیاری از ما در مواقع بحران جایی را سراغ نداریم که بتواند از ما حمایت کافی داشته باشد.

حمایت اجتماعی ادراک‌شده

افراد نیاز دارند بتوانند در شرایط خاص از محیط خانواده یا جامعه حمایت، کمک و آرامشی دریافت کنند که از آن به‌عنوان «حمایت اجتماعی ادراک‌شده» نام می‌بریم.

حمایت اجتماعی ادراک‌شده در افراد جامعه ما پایین است؛ یعنی اغلب افراد فکر می‌کنند در سختی‌ها آنگونه که انتظار دارند از آن‌ها حمایت نخواهد شد. مهم هم این نیست که تفکر و ادراک آن‌ها از این موضوع درست یا نادرست باشد بلکه مهم آن است که بدانند این ادراک در ذهنشان تأثیر می‌گذارد و عمل می‌کند.

به این ترتیب با افرادی در جامعه مواجه هستیم که فکر می‌کنند در شرایط غیرقابل کنترل، شخصی نیست تا از آن‌ها حمایت کند. ضمن اینکه والدین هم به فرزندان آموزش داده‌اند که اول به فکر خودت باش. بعضی افراد در رده‌ها و جایگاه‌های بالای اجتماعی هم در بسیاری مواقع اول به فکر خودشان هستند؛ بنابراین در چنین شرایطی عملاً فضایی برای «ما» شدن وجود ندارد و بیشتر تبدیل به شعاری است که در عمل چیزی از آن‌ها دیده نمی‌شود. امید به حمایت‌های اجتماعی می‌تواند بسیار مؤثر باشد، اما در جوامعی مثل ژاپن از ابتدا به بچه‌ها آموزش داده می‌شود به نیاز‌های دیگران هم توجه داشته باشند. در واقع شهروند خوب، مسئولیت‌پذیر است و می‌تواند در شرایطی بپذیرد که اشتباه کرده است.

ریشه مشکل

هیچ وقت نمی‌توانیم برای مشکلی مانند فردگرایی فقط به یک مورد خاص اشاره کنیم؛ در واقع مجموعه‌ای از عوامل باعث شدند افراد نمی‌توانند در کار‌های گروهی موفق عمل کنند.

اگر از خانواده شروع کنیم باید بگوییم نظام خانواده هم تحت‌تأثیر ملاحظات اجتماعی وسیع‌تری قرار می‌گیرد. مثلا در زمان‌های بحران مانند دوران جنگ بیشتر به افراد آموزه‌هایی داده می‌شد که دقت داشته باشند تا به فکر تأمین مایحتاج و آذوقه خود باشند.

عوامل نظامی، جنگی یا محیطی و... در مجموع در جامعه تأثیر‌گذارند و باعث شکل‌گیری آموزه‌های خانواده هم می‌شوند، اما خود خانواده هم در واقع تحت‌تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی و محیطی قرار می‌گیرد که همه این عوامل یک متغیر روانشناختی به نام ادراک امنیت را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ اینکه آینده تحت کنترل فرد هست یا خیر.

یعنی خانواده و جامعه به‌طور موازی بر افراد تأثیر می‌گذارند و اگر در جامعه شرایطی فراهم نشود که ادراک امنیت افزایش پیدا کند، خانواده هم فرزندانش را به‌گونه‌ای تربیت می‌کند که بیشتر به‌نفع خودشان فکر کنند تا جامعه‌ای که امنیتی در آن وجود ندارد؛ بنابراین والدین باید آگاه باشند پیام‌هایی که آن‌ها با تربیت خود به فرزندانشان منتقل می‌کنند بسیار مهم است و تأثیر بسیار زیادی در آینده‌شان دارد. البته به موازات این آگاه‌سازی خانواده‌ها، لازم است اقداماتی در سطح اجتماع و در سطح کلان صورت بگیرد تا افراد بتوانند احساس امنیت داشته باشند.

«ما» نیستیم!

ادراک فساد

شاخص دیگری در جامعه وجود دارد به نام «ادراک فساد در جهان» که میزان شفافیت عملکرد کشور‌ها را مشخص می‌کند. ادراک فساد در واقع نشان‌دهنده چگونگی عملکرد و شفافیت اطلاع‌رسانی و عدم‌رانت‌ها و آسیب‌ها در سطح جامعه است و نشان می‌دهد که در مجموع چه مواردی به‌عنوان شاخص‌هایی برای ارزیابی در این زمینه مطرح می‌شود. ادراک فساد یعنی از نگاه مردم به موضوع چه مواردی نگاه شود تا ببینیم از نظر شهروندان تا چه حد در سطح جامعه شفافیت وجود دارد.

ایران طی سال‌های گذشته نوسان‌هایی را در این خصوص داشته و هم‌اکنون از لحاظ عدم‌شفافیت در میان ۱۸۱ کشور عدد ۱۴۶ را دارد که وضعیت خوبی نیست. به‌طورکلی می‌توان گفت با عزم ملی، از سطح آموزه‌های خانوادگی گرفته تا شفافیت و افزایش حمایت‌های اجتماعی و همچنین اقداماتی که بتواند میزان امید را در اطرافیان افزایش دهد، به‌علاوه افزایش تشکل‌های مردمی، باعث می‌شود افراد در عمل یاد بگیرند چطور می‌توانند در جامعه مشارکت بیشتری داشته باشند. رفتار‌های اجتماعی و کمک به همدیگر در عمل و از طریق مشاهده یاد گرفته شود. مجموعه‌ای از این عوامل می‌تواند باعث امیدواری بیشتر برای مشارکت و مدیریت‌های گروهی شود.

آسیب‌های شکاف اجتماعی

توجه داشته باشیم باید به‌طور سیستمی به موضوع شکاف و گسست اجتماعی نگاه کنیم، چون سیستم‌ها بر همدیگر اثر می‌گذارند. فرد، خانواده، محله و خرده‌فرهنگ‌ها و فرهنگ و همچنین سیاستگذاری دولت بر همدیگر تأثیر می‌گذارند و اینکه چقدر رأی و عزم مردم در طولانی‌مدت می‌تواند بر سرنوشت جامعه تأثیر‌گذار باشد. همه این عوامل در تعامل با همدیگر قرار دارند و نقش‌آفرینی می‌کنند. به همین‌خاطر اگر کودک از اول تحت‌تأثیر خانواده، همکاری و کمک به دیگران را در اولویت‌هایش قرار دهد خودبه‌خود بقیه مراحل را هم درست طی می‌کند و کم‌کم مشارکت در سطح جامعه رواج پیدا خواهد کرد، چون خانواده و جامعه تحت‌تأثیر هم قرار دارند.

توجه داشته باشیم شاید تک‌روی افراد در ظاهر باعث موفقیت‌های فردی آن‌ها شود، اما زمینه آسیب‌های اجتماعی را به‌وجود می‌آورد، چون به‌تدریج و هنگامی که فرد دیگر نتواند موفق شود سرخورده می‌شود و مشکلات زیادی برایش به‌وجود می‌آید، درصورتی که وقتی به فکر موفقیت گروه باشیم موفقیت تک‌تک افراد را هم شامل خواهد شد. واقف‌بودن بر اهمیت «ما بودن» باعث می‌شود افراد بیشتر برای آن تلاش کنند. برای این کار هم حتماً باید آموزش‌های مختلفی در تمام سطوح ارائه شود.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها