يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۷۹۶۳۸
زمان انتشار: ۰۹:۲۷     ۰۱ آبان ۱۳۹۹
چهار «میم» مهم یعنی منزل، محله، مسجد و مدرسه چهار رکن تربیتی کودکان و نوجوانان است، اگر این چهار میم پیوند بخورند مشکلات حل می شود.
به گزارش پایگاه 598، دنیای کودکان دنیایی پر از هیاهو و شلوغ است که با سادگی و روانی و بی آلایشی در هم آمیخته است. حس خوب کودکی از آن دسته حس هایی است که هیچ وقت از یاد انسان نمی رود و همیشه برای رسیدن به نقطه ای که بگوییم همین حس را در کودکی داشتیم، باید روزها و شاید ماه ها صبر کنیم.

این روزها، همیشه با انسان هایی سنجاق می شود که با یادشان به روزهای کودکی بر می گردیم. آدم هایی که با قصه های شان، حرف های شان، داستان هایشان، حتی صدای گرم شان در دوبله یک فیلم و کارتون ما را به آن روزهای به یاد ماندنی می برد.

حجت الاسلام حسن لطیفیان از آن دسته روحانیون وظیفه شناسی است که در کنار درس و بحث و منبر و خطابه اش، راه جدیدی را در مسیری سربازی اش انتخاب کرده و آن هم شیرین تر کردن روزهای کودکی کودکانی است که امروز در بمباران گسترده «بن تن» ها و «شرک» ها و «مرد عنکبوتی» و... و هستند.

می گفت که آمده در این کار که با کودکان همراه شود و با راه هایی که آموخته است کودکان را با دین و نورانیت های دین هم آشنا کند.

گفت گوی خبرنگار خبرگزاری حوزه  را با این فعال عرصه کودک و نوجوان  در ذیل از نظر می گذرانیم.

با سلام خدمت جناب عالی لطفا ضمن معرفی خودتان از فعالیت هایی که در این سالها داشته باشید برایمان بگویید.

به نام خدا، حسن لطیفیان هستم از از شهرستان زابل. استان سیستان و بلوچستان و متولد ۱۳۷۲ . دلیل اینکه وارد حوزه شدم این بود که هم خانواده مادر ما حافظ و مبلغ قرآن بود و پدر هم از بزرگان و ریش سفیدان محل بود و مشغول به کارهای دینی. پدربزرگ ما از مبارزان انقلابی بود. ایشان در آن زمان که داشتن عکس امام(ره) جرم بود می بینند که رساله امام در زابل نیست و به همین دلیل با سختی آن را تهیه  می کنند و به زابل می آورند.

از دیگر سوی روحانی بزرگواری که در دبستان و... هم فعال بود و ارتباط خوبی با ایشان داشتم، همیشه با روی خوش از ما استقبال می کردند و برای مباحث فرهنگی خود همیشه جایزه تعیین می کردند و از این طریق سعی می کردند کودکان را جذب کنند.

- طلبگی را چگونه آغاز کردید؟

از دیگر سوی دایی های من هم روحانی بودند که بهترین مشوق و مشاور بودند و همچنین علاقه ای که به طلبگی داشتم از سنین کم من را در این مسیر قرار داد. اساتید ما می گفتند مردم سه دسته هستند یا تولید کننده علم هستند، یا توزیع کننده و یا مصرف کننده آن که کار طلبگی هر سه را شامل می شود. چون یا در حال تولید علم است یا توزیع علم و تبلیغ آن و یا اینکه همیشه سعی دارد در این مسیر قرار بگیرد. اگر هیچ کدام هم نباشد حداقل خودش به این معارف عمل می کند و به سعادت می رسد.

هیچ وقت به  نگاه شغل، به طلبگی نگاه کرده ام

به همین دلیل بود که حس کردم بهترین کار همین کار طلبگی است. البته من هیچ وقت به دلیل شغل به طلبگی نگاه کرده ام، زیرا همیشه برای این کار یک شوق و علاقه خاص دارم. در این میان از اساتید هم تجربیاتی اندوختیم که سعی می کنیم در این زمینه به کار بگیریم.

خداوند متعال در قرآن کریم به گونه های مختلف به مبلغان دین بیان می دارد که مزد و اجر تبلیغ دین را نباید از مردم بلکه باید از خود خدا بخواهیم. من هیچ وقت کاری نکردم که برای آن دستمزدی از کسی بخواهم و حتی در سخت ترین راه ها و مسیر هایی که فعالیت می کنم هم جوری کار میکنم که مطمئن هستم خداوند من را کفایت می کند و نیازی نمی بینم برای کارهای فرهنگی از کسی طلب کاری داشته باشیم.

- چگونه درس را در حوزه ادامه دادید و چگونه شد که وارد عرصه کودک و نوجوان شدید؟

از دبیرستان وارد حوزه شدم و یک مدت به شکل غیر حضوری تحصیل کردم و یک مدت هم به تهران آمدم و به حوزه امام رضا(ع) و علم الهدی رفتم و سپس به قم آمدم. سپس دیدیم که در همه رشته ها مشاغلی به شکل تخصصی تعریف شده است مثل پزشک اطفال داریم ولی روحانی متخصص امور اطفال نداریم. از طرفی احادیث مهمی که در این زمینه داشتیم به فکر افتادم که وقتی حدیث گرانسنگ از پیامبر اکرم(ص) داریم که کودک در ۷ سال اول پادشاه است چرا  این سنین مهم برنامه ای نداریم؟

- الگوهایی در این زمینه هم داشتید؟

الگوها  در این زمینه بسیار مهم هستند. حجج اسلام والمسلمین راستگو و قرائتی الگوهایی بزرگی برای همه ما هستند و جامعه ما به این دو سرمایه گرانسنگ مدیون است. در این زمینه توفیقی حاصل شد و در دوره هایی که از سوی استاد قرائتی برگزار شد هم شرکت کردم. وی همیشه تاکید می کرد که مربیان و معلمان و مبلغان همیشه باید به قرآن متصل باشند؛ زیرا وصل به قرآن بودن باعث می شود که کارها و تولیدات ما بیکران باشد زیرا قرآن تاریخ انقضا ندارد و بر دل همگان می نشیند. آرزوی بزرگ حجت الاسلام قرائتی انس گرفتن کودکان و نوجوانان با کلام وحی است.

این استاد همیشه می گفت که شِکر را اگر در حلق کودکان بریزیم خفه می شود، ولی اگر آن را در یک لیوان آب بریزیم و کمی گلاب هم به آن بزنیم و آبلیمو هم بریزیم یک شربت گوارا خواهد شد که همه آن را دوست دارند. اگر مفاهیم دینی را به همین شکل شربتی کنیم گسترش بیشتری در جامعه خواهد داشت.  روش های ساندویچی، سرود محوری، بیان احکام، استفاده از هنر نمایش و داستان و ورزش و یادآوری با رمز و چیستان و معما از جمله روش های جذابی است که نوجوانان علاقه خاصی به آنها دارند.  همیشه تاکید داشت کار را شروع کنید خدا کار را برای شما تسهیل می کند.

- چگونه وارد فاز تخصصی کار با کودک شدید؟ الان در چه بخش هایی اجرای حرفه ای دارید؟

در همان زمان برنامه هایی را در بخش های مختلف اجرا می کردم و فعالان فرهنگی حرم کارهای ما را دیدند و از من دعوت کردند که در رواق کودک و نوجوان فعالیت خود را دنبال کنم. از سال ۹۰ تا قبل  از آن که از سه سال پیش به سیستان و بلوچستان رفتم در حرم فعالیت می کردم.

سپس به سیستان و بلوچستان رفتم و طرح هایی را در این استان اجرا کردم. یک طرح کتابخانه سیار شهید حججی  را نیز اجرا کردیم که طرح موفقی بود که این کار با یک ماشین ون که صندلی های آن برداشته شده بود و پر از کتاب هایی بود که با آن مناطق مختلف استان را می گشتیم و در آنجا برنامه های فرهنگی برگزار می کردیم. این کار را در مناطق مرزی هم دنبال می کردیم. حتی در مناطق عشایری حضور پیدا می کردیم که حتی برق و آب نداشتند و آب را از چاه می کشیدند. با این حال هم کتاب ها را معرفی کردیم و کتاب های شهید مطهری، کتاب های استاد قرائتی و... را برای مردم قرائت می کردیم.

البته به شکل همزمان در حوزه علمیه هم تدریس می کردم که در همان زمان از سوی دانشکده علوم قرآنی دانشگاه ملی زابل نیز از ما دعوت شد که فعالیت های قرآنی را در این دانشکده برگزار کنیم. سپس برای فعالیت در صداوسیمای سیستان و بلوچستان(هامون) نیز دعوت به همکاری شدیم. البته با توجه به اینکه برادران اهل سنت نیز در این بخش حضور دارند تمام کارها بر اساس و محوریت قرآن بود.

در شبکه قم(سیمای نور) در برنامه مداد رنگی برنامه اجرا کردم. همچنین شبکه قرآن نیز فعالیت می کنم و مطالب قرآنی را به زبانی کودکانه به جامعه هدف این برنامه تقدیم می کنم. حتی در روزهای اوج کرونا در روزهای اولیه و قرنطینه خانگی هم برنامه های خاص بازی های بی سرو صدا و نشاط آفرین را طراحی کردیم و در شبکه قرآن نمایش دادیم تا کودکان در یک فضای کاملا با نشاط در خانه بمانند و از فضای خانه هم لذت ببرند و از طرفی مفاهیم دینی را بیاموزند.

چهار رکن تربیتی کودکان و نوجوانان

- در آموزش های خود روی چه اصولی تاکید دارید؟
مسجد محوری یکی از مهمترین رویکردی فرهنگی و تبلیغی بنده است. پیوند چهار «میم» مهم یعنی منزل، محله، مسجد و مدرسه چهار رکن تربیتی کودکان و نوجوانان است. اگر این چهار میم پیوند بخورند مشکلات حل شود. در این زمینه همیشه تاکید داشته ایم که مدیران و معلمان مدارس برای حضور بچه ها در مسجد نمره تشویقی بدهند و پدر و مادرها این پیوند را کامل کنند.
باید به گونه ای کار کنیم که بچه ها را مداح، موذن و منبری بار بیاوریم که در آینده می تواند کارهای مختلفی در مسجد انجام دهد زیرا این نسل هستند که باید کار تداوم تبلیغ دین را به عهده بگیرند. به همین خاطر باید روی تربیت آنها نظارت داشته باشیم از تهدید و تمسخر و مقایسه کردن و... آنها دست برداریم تا کودکان در آرامش بزرگ شوند.

باید بدانیم که بچه ها فتوکپی رفتار ما هستند نه فتوکپی گفتار ما. این کار به ما کمک می کند که طلبه بهتری هم باشیم و در زندگی خودمان هر روز این نکات را مرور کنیم.

- با این وجود قطعا مشکلات بسیاری را طی کرده اید آیا زمان هایی شده است که خودتان را از طلبگی طلبکار بدانید؟

کار برای کودک تاثیر دارد، روحانیونی هستند که خیلی تاثیر دارند . هیچ وقت ناراضی نیستیم و از طلبگی طلبکار نیستیم. من کار در این بخش را از همان صف صبحگاهی مدرسه آغاز کردم و تا امروز به این کار ادامه می دهم. از همان زمان هم سعی کردم هم خوب درس بخوانم هم کارهای فرهنگی را به خوبی یاد بگیرم. باور داشتم که اول باید خوب درس خواند و در کنار آن از کوچکترین اوقات فراغتی  برای آموزش و سپس کار تربیتی بهره برد.

- با این وجود چگونه درس می خوانید؟

من هم روش های خاصی برای درس خواندن دارم که بتوانم از اوقات کنار درسی بهره بیشتری بگیرم مثلا همیشه درس های حوزه را ضبط می کنم که در مسیرهایی که در خودرو هستم به درس ها گوش می دهم.
به طور کلی اگر طلبه ای بخواهد در این مسیر گام بردارد باید حتما به این کار علاقه داشته باشد البته اگر علاقه هم ندارند باید یک مقدار یاد بگیرند که حداقل بتوانند برنامه هایی از جمله جشن تکلیف و ... را برگزار کنند. حداقل باید چند شعر یاد بگیرند که بتوانند با بچه ها ارتباط بگیرند.

_تا به حال شده است که به شما بگویند کاری که می کنید در شان طلبگی نیست؟

بله! ولی مهم نیست زیرا بزرگان ما هم تاکید داشتند که باید برای این نسل برنامه داشت و حتی خودشان نیز با کودکان ارتباط می گرفتند. این ایرادها مهم نیست وقتی حضرت زهرا(س) برای کودکان خود شعر می خوانند و پیامبری که در کوچه ها با بچه ها بازی می کردند و امام علی(ع) سعی می کردند به هر طریق دل کودکان را شاد کنند و حتی روایتی هم داریم که هر کسی دل کودکان را شاد کند در بهشت بهای آن را با یک خانه بهشتی خواهد دید دیگر تکلیف ما مشخص است.

هیچ وقت رسالت طلبگی خود را در این بخش محدود نکردم

بنده سطح چهار حوزه را گرفتم و کار فقه اصول خود را دنبال می کنم، ولی هیچ وقت رسالت طلبگی خود را در این بخش محدود نکردم حتی با اینکه فرصت استخدامی هم برای بنده میسر شد بدون اینکه توجهی داشته باشم به کار خودم ادامه دادم، زیرا استخدام من را محدود می کرد. زیرا من همیشه به دنبال ایجاد یک جرقه و تبدیل کردن آن به یک جریان در کشور بودم.

باید به این کلام پیشوایان دین ایمان داشته باشیم که مردم بندگان محبت هستند. یکی از دوستان روحانی در ایام عید برای تبلیغ به تخت جمشید می رود که خاطرات جالبی از مواجهه مردم با خود بیان می کند که چگونه وقتی برخورد خوب می بینند با روحانیت همراه هستند.

- نگاه مردم و خانواده به کار شما چگونه بوده است؟
در این کار حتما باید خانواده همراه باشند. همسر بنده نیز همین روحیات را دارد و فعالیت من را درک می کند. حتی پدر همسر من هم روحانی است که کارهای جهادی و تبلیغی انجام می دهد و با محیط فعالیت های بنده هم آشنا هستند. پسر خودم هم بامن به برنامه ها می آید و با من اجرا می کند. چهارماهه بود که با من در برنامه رفسنجان ما،حضور یافت و الان هم شعرها را حفظ است و در برنامه ها اجرا می کند.

همه این عناصر باید در کنار هم جمع باشد و اگر خانواده توجیه باشند با انسان همراه می شوند و در نهایت خداوند هم مسیر را برای ما مهیا می کند.

نباید فراموش کنیم که پیامبران الهی نیز در مسیر هدایت خود همیشه با تمسخر افراد مواجه بودند. حتی پسر حضرت نوح(ع) از پسر خود نیز طعنه ها شنید، ولی اگر مسیر درست باشد، کار، نشد ندارد. خاطرات روزهای اولیه تبلیغ حجت الاسلام قرائتی برای همه ما یک درس خواندنی است.

- چه روش هایی را در کار خود دنبال می کنید؟

یک سری برنامه ها با تاریخ پخش مشخص وجود دارد که با برنامه ریزی همراه است. در این مسیر صد روش بازی طراحی کردیم که بسیاری از آنها به شکل ترمیمی و بازی های فکری است که خوشبختانه با طراحی خوبی که دارد اوقات خوشی برای کودکان و نوجوانان رقم می زند. این گونه برنامه ها برای پدر و مادرهایی که همیشه سرکار هستند بسیار خوب است که فرزند آنها در همان وقت خانه ماندن والدین هم با بازی تربیت خوبی داشته باشد.

- به نظرشما اگر کسی بخواهد مثل شما یک جهادگر تبلیغی باشد با مشکلات اقتصادی مواجه می شود؟ همسر شما چگونه خود را با این شکل زندگی و کار شما همراه می کند؟
اگر هدف ما سربازی امام زمان(عج) باشد با مشکلات اقتصادی کنار می آییم. البته باید قبول کنید که بسیاری از مشکلات اقتصادی را خودمان برای برای خودمان ایجاد می کنیم. مثلا اینکه باید حتما فلان نقطه گران قیمت شهر خانه داشته باشیم یا اینکه چرا فلان ماشین را نداریم استرس های زیادی برای انسان به همراه دارد. همیشه با خودم مرور می کنم که تربیت یک یار امام زمان(عج) بسیار مهمتر از تعویض مبلمان است.

همسر من بسیار کم توقع است. از خوبی های همسر من این بود که روی مهریه تاکید خاصی نداشت و با ایمان زندگی خود را آغاز کرد و همین ایمان قوی وی برای من هم الهام بخش بود. ایشان از روز اول هم به من گفت که تاکید خاصی روی وسایل زندگی ندارد و می داند که وارد چه زندگی شده است. در دوران کرونا هم خدیجه وار گفت که طلاهای خود را می فروشم تا خرج دین کنی و برای کودکان تبلیغ دین کنید.   خب این رویکرد بسیار اثر گذار بود. اگر همه توقعات را پایین بیاورند و به تربیت یار امام زمان(عج) توجه داشته باشد مشکلات مان حل می شود.
در کنار لقمه حلال، این بازی ها  و میخ های آموزش می تواند تربیت کودکان ما را تضمین کند.

طلاب جهادی نقصان ها را جبران کنند

- امروز تبلیغ در حوزه کودک و نوجوان بسیار سخت شده است، با نسل اینترنتی امروز چه می کنید؟

درست است که ابزار و آلات امروزی وارد میدان شده اند، ولی ذات کودکان عوض نشده است و ما هستیم که باید هنر بیشتری به خرج دهیم. مثلا من همیشه سعی می کنم بازی های بسیار ساده ای با کاغذ (موکدا ایرانی) و یک قیچی طراحی کنم و بچه ها تا ساعت ها با آن سرگرم هستند و توجهی به گوشی ندارند. شعرخوانی و بازی هایی که یاد سردار سلیمانی را زنده می کند نمونه های موفقی را ارایه کرده است که نشان می دهد اگر خوب کار کنیم همین امروز هم بچه های ما عاشق این فضای فرهنگی هستند.

مثلا کارت های بازی خیلی خوب است. هر خانه ایرانی می توان یک هیئت قرآنی باشد. باید برای بچه ها هدیه بخریم و آنها را تشویق کنیم می توانیم در جمع های خانوادگی و فرهنگی کارهای شاد و جذابی برای بچه ها داشته باشیم. شرم آور است که کودکان یک مدرسه اصلا اولیات دین را نمی دانستند که معلوم نیست چگونه در این مدرسه کار می شود؟ باید طلاب جهادی این نقصان ها را جبران کنند.

می توانیم همیشه تشبیهات خوبی را برای سنجاق کردن مطالب آموزشی به کودکان ایده پردازی کنیم. مثلا شارژ باطری ایمان و... و. که همه اینها در ذهن بچه ها به یادگار می ماند. ما نمی گوییم که گوشی را به طور کلی از نوجوانان دور کنیم، زیرا امروز همه بچه ها گوشی دارند یا از والدین خود می گیرند و اگر به آنها تحکم کنیم در آینده اثرات بدتری دارد. به همین دلیل باید بدانیم گوشی مثل یک چاقو است که می تواند چاقوی جراحی باشد و جان دهد و یا با آن انسانی را از پای درآوریم.

- آموزش کودکان از چه سنی شروع می شود؟

سن تربیت و آموزش دادن به دو بخش مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می شود. آموزش مستقیم از ۷ سال دوم شروع می شود. دبستان محل مناسبی برای تعلیم فرزندان است. قبل از هفت سال باید آموزش را به شکل غیر مستقیم دنبال کنیم. هیچ آموزش اجباری را در سن زیر هفت سال توصیه نمی کنیم. به عبارت ساده تر بچه باید بچگی کند. پدر و مادری موفق است که بازی های بیشتر بلد باشد. بچه ای که بازی می کند در کودکی، کودکی می کند و دیگر در سنین بزرگسالی به دنبال بچگی کردن نیست.
متاسفانه امروز برخی از مادرهای ما به جای پرداختن به دغدغه های فرزند، خود را درگیر دغدغه های ظاهری کودکان خود مثل لباس عید و لباس مهمانی و... کرده اند و به حدی در تجملات و مسایل مادی و روزانه غرق شده اند که وقتی برای کودک خود ندارند.
اگر یادمان باشد که حضرت زهرا(س) لباس عروسی خود را در شب عروسی به یک زن فقیر داد، تکلیف همه ما برای رسم شیعه بودن مشخص است. چرا باید بهترین روزهای زندگیمان را در حسرت چیزهایی که نداریم سپری کنیم و همیشه احساس بدبختی کنیم؟

- آخرین سوال اینکه، منظور از اینکه می گویند کودکان در ۷ سالگی پادشاه هستند چیست؟ تاچه حدی باید کودکان را آزاد گذاشت؟

این سخن درست است، ولی نه به این معنی که هیچ نظارت و حمایتی نباشد. باید اجازه دهیم که بچه ها بازی کنند و تجربه کنند. اگر هم روی شکستن وسایل حساس هستیم، باید وسایل شکستنی را دور از دستان آنها بگذاریم. نباید تینر و مواد شوینده را در مسیر دسترسی کودکان قرارداد، مثل اتفاقات وحشتناکی که در سالهای گذشته رخ داده است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها