يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۹۴۸۳۲
زمان انتشار: ۱۱:۵۵     ۰۳ آبان ۱۴۰۰
۳ آبان سال ۱۳۷۲ شمسی، «ابوالقاسم حالت» درگذشت، ولی پیش‌ از آن کارهای جالبی کرد و کارهای بزرگ کرد. خیلی‌ها نمی‌دانند که یکی از مهم‌ترین نوستالژی‌های دهه ۶۰ کار اوست.

امین رحیمی: نامش «ابوالقاسم عبدالله فرد» بود و «حالت» تخلصش. در زندگی ادبی‌اش چون طبع دلنشین و ذوق عالی داشت در حوزه‌های مختلف سرک کشید و هر جا هم رفت گُل کاشت؛ غزل و مثنوی و قصیده و رباعی سرود و تذکره نوشت و ترجمه کرد و طنز هم نوشت. کسانی که در دهه ۷۰ نشریه طنز «گل‌آقا» را می‌خواندند، ابوالقاسم حالت را یادشان هست و البته در عالم طنز پُرکار بود و اسامی مستعار فراوان داشت؛ از «ابوالعینک» تا «خروس لاری» و «شوخ» و «فاضل‌مآب». جالب اینکه چون کارمند شرکت ملی نفت بود و در تهیه نشریات صنعت نفت هم فعال بود، میان همکارانش به «ملک‌الشعرای نفت» معروف بود. آدم باحال و باذوقی بود و فرهیخته بود و یک خاطره ماندگار و نوستالژی بزرگ هم برایمان به یادگار گذاشت پیش‌از رفتنش. 

طنز؛ سلاح برنده!

ابوالقاسم حالت، ادبیات و طنز را چنین می‌پنداشت: «آنچه که در ادبیات گذشته مطرح بوده، اصلاح فرد بوده است اما امروز بیشتر برطرف ساختن مفاسد جامعه مطرح است، نه اصلاح معایب فرد. و طنز، یکـی از برنده‌ترین حربه‌ها در این میدان است». شعر طنزش در این حد است:

روزه آن نیست که این ماه به‌عنوان رژیم
مالک چاق شکم گنده ما می‌گیرد

روزه آن است که با پیکر بی‌بنیه خود
مفلسی از سر ایمان و صفا می‌گیرد

روزه آن نیست که چون مرد ریاکار گرفت
می‌کند اخم و چنان سگ پر و پا می‌گیرد

روزه آن است که هر باربر گرسنه‌ای
زیر بار غم و اندوه و بلا می‌گیرد

روزه آن نیست که آقای خبیث‌الوکلا
یا که سرکار خسیس‌الوزرا می‌گیرد

روزه آن است که بی‌رنگ و ریا در همه حال
مرد زحمتکش بی‌برگ و نوا می‌گیرد

 

کارهای جالب ابوالعینک

ابوالقاسم حالت اشعار جدی هم زیاد دارد و کار جالبی که انجام داده، اینکه سخنان گهربار امیرالمؤمنین علی (ع) را به صورت رباعی درآورده یا به‌قول اهل ادب، ترجمه منظوم کرده است. یک‌ نمونه اینکه برای جمله حکمت‌آمیز «هرکس به مردم حُسن‌ظن داشته باشد، دوستی آنان را به دست می‌آورد» چنین سروده است:

بدبین که به چشمش همه‌کس همچو عدوست
گر بی‌کس و تنهاست ز بدبینی اوست

با اهل زمانه هرکه خوشبین‌تر شد
از اهل زمانه بیشتر گیرد دوست

برای اهل این زمانه هم جالب‌ترین کار ابوالقاسم حالت اینکه شعر نخستین سرود جمهوری اسلامی ایران را سرود؛ «پاینده بادا ایران». این سرود نوستالژیک که میان مردم به سرود «شد جمهوری اسلامی به پا» معروف است از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۱ شمسی سرود ملی ایران بود. شعری زیباست و چنین است:

شد جمهوری اسلامی به پا
که هم دین دهد هم دنیا به ما

از انقلاب ایران دگر
کاخ ستم گشته زیر و زبر

تصویر آینده ما نقش مراد ماست
نیروی پاینده ما ایمان و اتحاد ماست

یاری‌گر ما دست خداست
ما را در این نبرد او رهنماست

در سایه قرآن جاودان
پاینده بادا ایران

آزادی چو گل‌ها در خاک ما
شکفته شد از خون پاک ما

ایران فرستد با این سرود
رزمندگان وطن را درود

آیین جمهوری ما
پشت و پناه ماست

سود سلحشوری ما
آزادی و رفاه ماست

شام سیاه‌ سختی گذشت
خورشید بخت ما تابنده گشت

در سایه قرآن جاودان
پاینده بادا ایران

نخستین سرود ملی جمهوری اسلامی ایران را در این ویدئو بشنوید:

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها