يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۹۶۷۷۵
زمان انتشار: ۱۰:۵۱     ۰۴ آذر ۱۴۰۰
آخرین تلاش‌ها برای نجات آرمان از قصاص و جلب رضایت اولیای دم ناکام ماند و او قصاص شد.

به گزارش پایگاه 598، به نقل از روزنامه همشهری: پرونده جنجالی قتل غزاله به‌دست آرمان، سحرگاه دیروز درحالی با قصاص قاتل بسته شد که تا آخرین ثانیه‌ها قبل از اجرای حکم تلاش‌ها برای جلب رضایت از اولیای دم ادامه داشت. حتی رئیس زندان رجایی‌شهر و جمعی از خادمین حرم امام رضا(ع) نیز با پادرمیانی سعی داشتند اولیای دم را راضی به گذشت کنند اما همه این تلاش‌ها به نتیجه نرسید و در نهایت حکم اجرا شد. این گزارش روایتی از ماجرایی است که سحرگاه دیروز در زندان رجایی‌شهر رخ داد.

روایت آخرین دقایق زندگی آرمان پای چوبه دار

زندان رجایی‌شهر، ساعت 4صبح

هنوز خورشید طلوع نکرده و سرمای هوا تا مغز استخوان را می‌سوزاند. پیش از رسیدن پدر و مادر غزاله، والدین آرمان خودشان را به آنجا رسانده‌اند و چشم انتظار خانواده غزاله‌اند. زمان زیادی تا ساعتی که برای اجرای حکم اعلام‌شده نمانده و آنها خوب می‌دانند که سرنوشت پسرشان در گرو تصمیم پدر و مادر غزاله است

.پدر و مادر غزاله راس ساعت4 به مقابل زندان می‌رسند. والدین آرمان با دیدن آنها به سمتشان می‌روند و التماس می‌کنند که حکم قصاص را اجرا نکنند. آنها اما همچنان در تصمیم‌شان برای اجرای حکم مصمم هستند و لحظاتی بعد از گفت‌وگوی کوتاهی میان آنها، همگی وارد زندان رجایی‌شهر می‌شوند.

قرار است تا ساعاتی دیگر آرمان پای چوبه دار برود. محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران، به همراه کمیته صلح و سازش دادسرا و جمعی از خادمین حرم امام رضا(ع) در زندان حاضر می‌شوند. همه امیدشان این است که شاید بتوانند در آخرین لحظات رضایت خانواده مقتول را جلب کنند.

نیم ساعت بعد، در داخل زندان

جلسه صلح و‌سازش ساعت4:30 شروع می‌شود؛ آخرین جلسه برای نجات آرمان از چوبه دار. در این جلسه علاوه بر سرپرست دادسرای جنایی و خادمین حرم امام رضا(ع)، رئیس زندان و خانواده غزاله و آرمان، خود آرمان نیز حضور دارد.
قاضی محمد شهریاری، جلسه را شروع می‌کند و می‌گوید: پیش از این 20جلسه صلح و سازش برای رضایت در این پرونده برگزار کردیم.

در تمام این سال‌ها افراد مختلفی ازجمله تعداد زیادی از چهره‌های فرهنگی و اجتماعی، به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم برای جلب رضایت خانواده غزاله وساطت کردند و قوه قضاییه هم در این زمینه تلاش‌های بسیاری انجام داده است. وی رو به خانواده غزاله ادامه می‌دهد: تصمیم‌گیرنده در نهایت شما هستید اما در پرونده آرمان مواردی مطرح شد که مورد بررسی قضات قرار گرفت و به همین دلیل پرونده این همه سال طول کشید تا به مرحله اجرا برسد. خواسته شما پیدا شدن جسد دخترتان بود و صلح و بخشش را منوط به تحویل گرفتن جسد غزاله کردید

درحالی‌که آرمان در همه بازجویی‌ها گفته که جسد را در سطل زباله‌ای رها کرده است. هرچند شما معتقدید که آرمان همه حقایق را نمی‌گوید اما این را هم بدانید که پرونده‌هایی وجود داشته که قاتل جسد را داخل سطل زباله رها کرده و جسد هیچ وقت پیدا نشده است. به‌عنوان نمونه پرونده خرمدین که بخشی از بقایای اجساد مقتولان هیچ وقت پیدا نشد. شهریاری در ادامه می‌گوید: ما در پروسه این پرونده صحبت‌های زیادی با شما انجام دادیم و اکنون تصمیم‌گیرنده شما هستید. ما نمی‌خواهیم حقتان را از شما بگیریم چراکه اجرای قصاص حق طبیعی و قانونی شماست، اما می‌خواهیم دقیق‌تر فکر کنید.

قتل دخترمان یک اتفاق نبود

بعد از حرف‌های شهریاری، پدر غزاله شکور می‌گوید: اگر این قتل ناشی از یک اتفاق یا حادثه بود به همان قرآن قسم که می‌بخشیدم، اما این موضوع حاصل یک اتفاق نبوده است و ما می‌خواهیم که حکم اجرا شود. در جلسه دیروز باز هم به خانواده غزاله پیشنهاد شد که به نام غزاله خیریه یا مدرسه و... تاسیس شود و حتی درصورت درخواست آنها آرمان و خانواده‌اش برای همیشه از تهران بروند و آنها رضایت دهند اما اولیای دم قبول نکردند.

در ادامه پدر آرمان با چشمانی اشکبار خطاب به خانواده غزاله شکور، می‌گوید: ما می‌دانیم این حق شماست، ما هربار در زندگی به مشکلی برخورد می‌کنیم به رحمت خدا دل می‌بندیم. پدر آرمان، رو به فرزندش ادامه می‌‌دهد: 8سال است که به‌خاطر اشتباهت، 2خانواده نابود شدند، ما چه زمانی به تو یاد دادیم که چنین کاری انجام دهی؟
در ادامه آرمان به پای خانواده غزاله می‌افتد و با التماس از آنها می‌خواهد او را ببخشند و از قصاص وی صرف‌نظر کنند. او با گریه به آنها می‌گوید که می‌‌داند اشتباه بزرگی مرتکب شده اما به جوانی‌اش رحم کنند و فرصت زندگی به او بدهند تا گذشته را جبران کند.«درست است که بچه شما از بین رفته اما من هم در همه این سال‌ها عذاب کشیدم و زندگی سختی داشتم.»

حرف‌های آرمان را رئیس زندان تأیید می‌کند و می‌‌گوید: آرمان در همه این سال‌ها در زندان از اشتباهی که مرتکب شده پشیمان است و توبه کرده. او در این سال‌ها خطایی مرتکب نشده و همه او را دوست دارند. زندانیان دیگر امید دارند که او بخشیده می‌شود و همه آنها برای نجات او دعا می‌کنند و حالا هم در بندهای خود بی‌صبرانه منتظر شنیدن یک خبر امیدوارکننده هستند. بعد از این گفت‌وگوها، قاضی شهریاری از 2خانواده می‌خواهد تا زمان نماز صبح، در حیاط زندان با آرامش با یکدیگر صحبت کنند تا شاید نتیجه رضایت بخشی حاصل شود.

ساعت 5:30، سالن اجرای حکم

تلاش‌ها برای جلب رضایت پدر و مادر غزاله تا ساعت 5:30ادامه پیدا می‌کند اما هنوز هیچ نتیجه‌ای که باعث امیدواری آرمان و خانواده‌اش شود، به‌دست نیامده است. زمان به سرعت می‌گذرد و آرمان به سمت سالن اجرای حکم هدایت می‌شود.

پیش از آن اما خدام حرم مطهر امام رضا(ع) که پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا(ع) را به همراه دارند، نزد آنها می‌روند و از خانواده غزاله درخواست می‌کنند آرمان را ببخشند اما تلاش آنها نیز در آخرین لحظات بی‌نتیجه می‌ماند. حالا ترس و دلهره نه در چشمان آرمان که پدر و مادرش هم موج می‌زند. آیا هنوز امیدی به بخشش آرمان وجود دارد؟
آخرین روزنه امید، بی‌شک پای چوبه دار است.

شاید وقتی طناب دار به گردن آرمان افتاد و او به مرز مرگ و زندگی رسید، خانواده غزاله از قصاص صرف‌نظر کنند. درست مثل ده‌ها اتفاقی که پیش از این و در همین زندان رجایی‌شهر رخ داده و قاتلان زیادی بودند که درست در ثانیه آخر و زمانی که طناب دار به گردنشان افتاده بود، از سوی خانواده مقتول بخشیده شدند.

ساعت حدود 6، پای چوبه دار

زمان همچنان به سرعت می‌گذرد. آخرین حرف‌ها زده شده، آخرین پادرمیانی‌‌ها و آخرین تلاش‌ها انجام شده اما تصمیم خانواده مقتول هنوز تغییر نکرده است.عقربه‌های ساعت به 6صبح نزدیک شده. آرمان با پاهای لرزان وارد سالن اجرای حکم می‌شود. به غیراز او فقط یک نفر دیگر اجازه ورود دارد. پدر غزاله. او قرار است حکم قصاص قاتل دخترش را اجرا کند. بقیه دور از سالن اجرای حکم منتظر می‌مانند و حالا دل توی دل پدر و مادر آرمان نیست.

در سالن اجرا اما، شرایط طور دیگری است. مأموران آرمان را به‌سمت چوبه دار هدایت می‌کنند و طناب دار بر گردنش قرار می‌‌گیرد. همان اتفاقی که 2سال قبل هم رخ داد اما در آخرین لحظات پدر و مادر غزاله به او مهلت یک ماهه دادند و حکم را اجرا نکردند. شاید همه امید آرمان به تکرار این اتفاق است. او در هفته‌های گذشته چندین بار به قرنطینه منتقل شده اما هر بار خبر رسید که اجرای حکم متوقف شده و دوباره به بند برگشته بود اما این بار ماجرا فرق دارد. او پای چوبه دار قرار گرفته و سردی طناب دار را روی گردنش حس می‌کند.

گریه امان آرمان را می‌برد. اشک‌ریزان از پدر غزاله می‌خواهد تا به او فرصت یک هفته‌ای بدهد. می‌گوید:«تنها خواسته‌ام این است که یک‌بار دیگر برادر کوچکم را ببینم. خواهش می‌کنم یک هفته اجرای حکم را به تعویق بیندازید تا برای آخرین‌بار برادرم را ببینم.»‌ اما پدر غزاله می‌گوید: 2سال قبل وقتی برای نخستین بار پای چوبه دار قرار گرفتی، مهلت یک ماهه دادیم که محل جسد دخترمان را بگویی اما پس از آن مهلت، 2سال طول کشید تا بار دیگر حکم به مرحله اجرا برسد.
این آخرین جمله پدر غزاله به آرمان بود و بعد اهرم را کشید و به این ترتیب پرونده زندگی قاتل غزاله برای همیشه بسته شد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها