
به گزارش سرویس اقتصادی پایگاه خبری 598- علی بلالمی/ در سالهای اخیر، ظهور فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای مانند سرای ایرانی، هایپراستار و امثالهم، تحولی بزرگ در الگوی خرید و فروش در ایران ایجاد کرده. این فروشگاهها با ارائه تنوع گسترده محصولات، فضاهای مدرن، تخفیفهای ظاهری و تبلیغات پرزرقوبرق، توانستهاند بخش قابلتوجهی از مشتریان را به خود جذب کنند. اما این تحول، هزینههای عمیق پنهانی دارد که نهتنها اقتصاد محلی و تولیدات داخلی، بلکه هویت فرهنگی و معیشت اقشار مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار داده.
تخریب بازارهای سنتی
ازدست رفتن هویت و معیشت بازارهای سنتی ایران چیزیست که در پیوست مطالعاتی فرهنگی و اقتصادی حاکمیت مدنظر نبوده، قرنهاست که نهتنها مراکز تجاری، بلکه کانونهای فرهنگی، اجتماعی و حتی تاریخی بودهاند. این بازارها، جایی برای تعاملات انسانی، حفظ سنتها و حمایت از تولیدکنندگان و کسبه محلی بودند. اما با گسترش فروشگاههای بزرگ، این بازارها بهتدریج درحال از دست دادن جایگاه خود هستند. کسبه سنتی که اغلب با سرمایههای اندک وتولیدات داخلی کار میکنند، نمیتوانند با قدرت مالی و تبلیغات تهاجمی این غولهای تجاری رقابت کنند؛ و حاکمیت هم آنها را در این رقابت نابرابر تنها گذاشته در نتیجه، بسیاری از مغازههای کوچک تعطیل شده و کسبهای که سالها در این بازارها فعالیت داشتند، به حاشیه رانده شدهاند. این روند، تنها به معنای از بین رفتن یک مکان فیزیکی نیست؛ بلکه هویت فرهنگی و اجتماعی یک ملت را نشانه میگیرد.
بازارهای سنتی، جایی بودند که داستانهای محلی، هنرهای دستی و روابط انسانی در آنها جریان داشت. حال، جایگزینی آنها با فضاهای سرد و بیروح فروشگاههای بزرگ، نهتنها این ارزشها را کمرنگ کرده، بلکه بنوعی سرمایهگذاری بر فقر فرهنگی و اقتصادی مردم تبدیل شده است.
هزینه بالای تولیدات داخلی در سایه فروشگاههای بزرگ یکی از ادعاهای اصلی فروشگاههای بزرگ، ارائه محصولات است. اما واقعیت این است که این فروشگاهها، بویژه در حوزه تولیدات داخلی مانند لوازم خانگی، فرش، صنایع مبلمان، چوب، دوچرخه و غیره، اغلب محصولات را با قیمتی بالاتر از ارزش واقعی به فروش میرسانند. این گرانی بعوامل متعددی برمیگردد:
واسطهگری و انحصار
فروشگاههای بزرگ معمولاً بعنوان واسطهای قدرتمند عمل میکنند و با ایجاد انحصار درتوزیع، تولیدکنندگان داخلی را مجبور به فروش محصولات باشرایطی قسطی میکنند که سود اصلی به جیب این فروشگاهها میرود. این موضوع باعث میشود که تولیدکننده داخلی، که بایک عمده مشتری مواجه است واغلب با مشکل کمبود سرمایه دستوپنجه نرم میکند، سود ناچیزی دریافت کند، درحالیکه قیمت نهایی برای مصرفکننده بهمراتب بالاتر از ارزش واقعی محصول است.
تبلیغات فریبنده
این فروشگاهها باتبلیغات ۲۴ساعته و گسترده وتخفیفهای ظاهری، شرایط قسطی این تصور را ایجاد میکنند که محصولاتشان ارزانتر ست. اما دربسیاری از موارد، این تنها یک ترفند بازاریابی هستند و قیمت واقعی محصولات، بویژه تولیدات داخلی، با هزینههای اضافی مانند حملونقل، بستهبندی و تبلیغات، افزایش مییابد.
دمپینگ باخارج کردن رقیب سنتی
تبلیغات تهاجمی مثلا تبلیغ سرای ایرانی بعنوان یک بازار تخصصی لوازم خانگی، با تمرکز بر ارائه شرایط اقساطی متنوع، عملا نوعی دمپینگ محسوب میشود وبعداز خارج کردن رقیب سنتی راحتی میتواند با انحصار بازار تاخت وتاز کند. هرقیمت و شرایطی به مشتری تحمیل نماید.
واردات بجای حمایت از تولیدداخلی
درحالیکه انتظار میرود فروشگاههای بزرگ از تولیدکنندگان داخلی حمایت کنند، بسیاری ازآنها ترجیح خواهند داد محصولات وارداتی را که سود غیرشفاف و بیشتری برایشان دارد، عرضه کنند. این موضوع نهتنها تولیدکنندگان داخلی را تضعیف میکند، بلکه باعث خروج ارز از کشور و وابستگی بیشتر کشور میشود.
سرمایهگذاری بر فقر مردم
ازتلخترین جنبههای این پدیده، سرمایهگذاری این فروشگاهها بر فقر ونیازهای اولیه مردم است.
در شرایطی که بسیاری از خانوادهها با مشکلات اقتصادی دستوپنجه نرم میکنند، فروشگاههای بزرگ با ارائه طرحهای اقساطی، تخفیفهای ظاهری وتبلیغات اغواکننده، مردم را به خرید محصولاتی ترغیب میکنند که اغلب فراتر از توان مالی آنهاست. این اقساط، دربسیاری ازموارد، باسودهای کلان همراه ست که بار مالی بیشتری بردوش اقشار کمدرآمد میگذارد.
علاوه براین، تمرکز این فروشگاهها بر سودآوری برای یک گروه خاص (مدیران و سرمایهگذاران اصلی) یقینا به افزایش شکاف طبقاتی خواهد انجامید و باعث شده که منافع عمومی جامعه، از جمله حمایت از تولیدکنندگان محلی، کسبه سنتی و حفظ فرهنگ بومی، نادیده گرفته شود.
این روند، شکاف طبقاتی را عمیقتر کرده و بنوعی به استثمار نیازهای اولیه مردم منجر شده وبیشتر هم خواهد شد.