أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى(علق 14) * * * آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند؟! * * * نداند او که همانا خدای می‌بیند/همه هرآنچه به هستی به امر خود افزود

      
کد خبر: ۷۲۳۴۵
زمان انتشار: ۱۱:۳۵     ۱۹ مرداد ۱۳۹۱
برخی روزنامه‌های صبح امروز (پنجشنبه) کشور سرمقاله خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

فارس، سرمقاله برخی روزنامه‌های صبح امروز(پنج‌ شنبه) کشور به شرح زیر است:

* کیهان 

روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "روضه علی(ع)" به قلم حسین شریعتمداری آورده است.

1- می‌گفتند علی(ع) سخت گیر است و راست می گفتند، علی سخت گیر بود. اما این، فقط نیمی از واقعیت بود و این واقعیت نیمه دیگری هم داشت که ناگفته می گذاشتند و می گذشتند. علی به چه کسانی سخت می گرفت؟! آن کودک یتیم را که بر پشت خود می نشاند و به دست و زانو راه می رفت تا غم بی پدری از دل او بزداید. وقتی می شنید که حرامیان، خلخال از پای آن دخترک مسیحی ربوده اند، چهره به آتش سوزان تنور نزدیک می کرد و می فرمود؛ اگر کسی از این غصه بمیرد بر او ملامتی نیست. شب هنگام کیسه نان و خرما به دوش می کشید و پنهان از چشم این و آن در کوچه های تاریک می خزید تا هیچ تهی دستی سرگرسنه بر بالین نگذارد. در نخستین روزهای بعد از خلافت ظاهری، تعدادی از خواص آلوده به چرب و شیرین نزد علی(ع) آمده و او را ملامت کردند که چرا بیت المال را به تساوی تقسیم می کند؟! و به اشراف و خواص، سهم بیشتری نمی دهد؟! و حضرت خروشیده و گفته بود؛ آیا از من می خواهید با ستم کردن در حق مردمی که بر آنها حکومت دارم، در پی پیروزی باشم؟ به خدا سوگند هرگز دست به این ظلم نمی آلایم. اگر این اموال متعلق به خود من هم بود، همه را یکسان در میان مردم تقسیم می کردم، چه رسد به آن که، این اموال، مال خدا و بیت المال است. و...

به قول جرج جرداق نویسنده مسیحی کتاب «صوت العداله الانسانیه»، این همه که از فضایل و مردم دوستی علی(ع) آمده است- و همین اندازه نیز بیرون از اندازه و شمار است- فقط اندکی از بسیارها و قطره ای از اقیانوس بی کران علی است. جرداق در توضیح این نظر خود به واقعیت تلخی اشاره کرده و می گوید؛ بسیاری از فضیلت های علی(ع) را دشمنانش به کینه و دوستانش به تقیه، ناگفته گذاشته و گذشته اند.

علی سخت گیر بود. راست می گفتند ولی نمی گفتند که علی بر چه کسانی سخت می گیرد؟ علی سخت گیر بود، اما نه با مردم، بلکه از یکسو با کارگزاران حکومت که وظیفه آنان را خدمت به خلق خدا می دانست و می فرمود؛ آنها، یا برادران شما هستند در دین و یا برابر با شما در خلقت. و از دیگر سو به خواص آلوده، صاحبان ثروت های نامشروع، مفت خورها، زورگویان و همه کسانی که از این قماش بودند، سخت می گرفت. همین طیف از آلودگان و زیاده خواهان بودند که از سخت گیری مولای مظلوم ما در هراس بودند و اضطراب خود از عدالت علی را به حساب نگرانی مردم! می نوشتند.

2- در مقابل امیر مومنان(ع) سه جریان به تخاصم و دشمنی صف کشیده بودند. ناکثین- اصحاب جمل نظیر طلحه و زبیر- که برخی از آنان علی را می خواستند، اما «بی عدالت»! و مارقین- خوارج- که عدالت را بی علی(ع) جستجو می کردند و قاسطین- معاویه و دار و دسته اش- که نه علی را می خواستند و نه عدالت را. این هر سه جریان اگرچه تابلوی اسلام برافراشته بودند اما، با مولای ما علی(ع) تنها به این علت که اسلام ناب محمدی(ص) را نمایندگی می کرد و بر «عدالت علوی» که ترجمان بی کم و کاست «عدالت نبوی» بود، اصرار می ورزید، به مخالفت و کینه توزی برخاسته بودند. نکته عبرت انگیز و درس آموز آن که به گواهی بی چون و چرا و خالی از ابهام تاریخ، ناکثین و مارقین، نه فقط در دوران پرماجرای حضرت امیر(ع) بلکه در تمامی دوران ها، به خدمت قاسطین درآمده و ساز آنها را کوک کرده اند. طلحه و زبیر از ناکثین در فتنه جمل به نمایندگی از معاویه در مقابل علی(ع) صف کشیدند، شمر که در کربلا، بیشترین رذالت را در حق فرزند پیامبر خدا(ص)، روا داشت، از خوارج و جانباز! جنگ صفین بود و ابن ملجم مرادی نیز.

چرا راه دور برویم؟ مگر در جریان فتنه 88، افرادی نظیر کروبی، خاتمی، موسوی و شمار دیگری از عوامل اصلی فتنه، مجموعه ای ناهمگن از ناکثین و مارقین نبودند که در آغاز مانند اسلاف خود، به «راستی» یا به «تظاهر» داعیه خط امام(ره) و اسلام ناب داشتند ولی نهایتا در اردوگاه تابلودار قاسطین زمان یعنی مثلث شوم آمریکا و اسرائیل و انگلیس به خدمت گرفته شدند؟! این جماعت، در حالی که ابتدا مدعی خط امام(ره) بودند در جریان فتنه، آشکارا به حضرت امام اهانت کردند، ساحت مقدس امام حسین(ع) را پاس نداشتند، به نمایندگی از آمریکا و اسرائیل به روی اسلام ناب خنجر کشیدند و با جرثومه های فساد و تباهی نظیر منافقین و بهایی ها و مارکسیست ها و سلطنت طلب ها و عبدالمالک ریگی ها و... در یک صف ایستادند؟! و...

3- اینجا آوردگاه صفین است. روز نهم صفر سال 73 هجری. دیشب نبرد سختی درگرفته است و دقایقی بعد از غروب آفتاب، اگرچه «عمار» 39 ساله و یار باوفای پیامبر و علی به شهادت رسیده ولی سپاهیان معاویه با تحمل شکستی سنگین رو به هزیمت نهاده اند و تمام دیشب را، از بیم حمله امروز در اضطراب به سر برده اند تا آنجا که ناله های برخاسته از وحشت آنان به زوزه سگان شبیه بود و از این روی، آن شب را «لیله الهریر»- شب زوزه سگ ها- نامیده اند. امروز اما، نبرد از ساعتی پیش آغاز شده بود و مالک اشتر، سپهسالار سپاه علی(ع) دل قشون شام را شکافته و به خیمه سیاه معاویه- شبیه کاخ سفید امروز- نزدیک شده بود. اما سپاهیان معاویه به حیله عمروعاص قرآن ها را بر نیزه کرده و علی(ع) در پی این ترفند که در میان شماری از کم شعوران تردید افکنده بود، مالک را فرا خوانده بود. اکنون این مالک است که به دلشوره افتاده است و به ژرفای دل آرزو می کند «کاش می توانستم علی را به دورانی ببرم و در میان مردمانی ببینم که قدر او بدانند.» می گویند که مالک، پیش از این نیز با مشاهده برخی از نارواها در میان سپاهیان حضرت امیر(ع) همین آرزو را با «عمار» در میان گذاشته و از عمار 39ساله شنیده بود که ای مالک؛ از رسول خدا(ص) شنیده ام که آن روز آمدنی است.

4- در سحرگاه غم گرفته 12 ماه رمضان سال 04 هجری، وقتی مولای مظلوم ما که دو روز قبل در محراب مسجد کوفه به خون غلتیده بود، چشم از جهان فرو بست و با شهادت به دیدار یار شتافت، دشمنان بر این باور بودند که دارها برچیده و خون ها شسته اند و برای همیشه اسلام نوپای آن روزها را به تاریخ سپرده اند. اما، علی اگرچه رفته بود ولی بینش و منش علوی نه فقط نرفته بود بلکه تازه در آغاز راه بود و این گردونه چرخید و چرخید و چرخید تا به «عصر خمینی» رسید و اسلام ناب محمدی(ص) بعد از هزار و چندصد سال بار دیگر سر برآورد. این بار، اما، شیعیان علی(ع) از فراز و نشیب های چند قرن گذشته، درس ها آموخته و تجربه ها اندوخته بودند. امام راحل ما(ره) که ندا به انقلاب برداشت، مردم، ندای او را در دل خود آشنا دیدند، صدای علی بود که گویی بعد از هزار و چندصد سال به جای مسجد کوفه، از ایران اسلامی می شنیدند. مردم که گمشده تاریخی خود را یافته بودند با پای جان به سویش شتافتند، سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی که مالک در آن روز غمزده صفین آرزو می کرد را درانداختند. و... دشمنان آن روزها، بار دیگر سراسیمه به میدان آمدند و در مقابل انقلاب اسلامی که به قول حضرت آقا بعثت دوباره بود، با همه توان به تخاصم صف کشیدند، اما از هر «بادی» که کاشتند، طوفان درو کردند.

بار دیگر رسول خدا(ص) بی آن که از منافقان در پوست مومنان خزیده کاری ساخته باشد. بار دیگر علی(ع) بی آن که «مالک» از چند قدمی خیمه سپاه معاویه فراخوانده شود. بار دیگر زهرای مرضیه(س) بی آن که نیازی به یادآوری سفارش های رسول خدا(ص) به برخی از خواص در میان باشد. بار دیگر حسن(ع) اما، نه آن که سران سپاهش با معاویه پیمان پنهان بسته باشند و بار دیگر حسین(ع) و عاشورا و کربلا. اما این بار خون ناپاک یزید و شمر و عمرسعد و خولی و بنی مروان و بنی امیه بر زمین ریخته می شود.

5- نیم نگاهی به این سوی و آن سوی دنیا بیندازید. چه می بینید؟ به قول جیمز ولسلی- رئیس اسبق سازمان سیا- قطب قدرتمند اسلام است که با پرچمداری خمینی و خامنه ای، ساختار کدگذاری شده جهان را به چالش کشیده است و به گفته برژینسکی در اجلاس آتلانتیک، تاریخ به پیچ بزرگی رسیده است که خمینی و خامنه ای تابلوهای راهنمای آن را نصب کرده اند. نتانیاهو را می بینید که جیغ بنفش می کشد و می گوید «در خاورمیانه به هر طرف که نگاه می کنم خمینی و خامنه ای را می بینم که خیمه زده اند» و آلوین تافلر را که با تاسف! و نگرانی نظر حضرت آقا را تایید می کند «این عصر را باید عصر خمینی نامید» و...

«هنوز اول عشق است، اضطراب مکن». باز هم دشمنان در میدان به تخاصم و کینه توزی صف کشیده اند و ترفندهای فراوانی در آستین دارند.

اما به نوشته یو.اس.ای تودی، «حریف قدرتمندتر و هوشمندتر از آن است که تصور می کردیم. در ایران با یک ابرحریف «SUPER OPPONANT» به نام خامنه ای روبرو هستیم که نقشه راه ما را می داند و در میان ملت های مسلمان از اعتماد توام با اعتقاد برخوردار است»... و بالاخره به قول حضرت امام راحل(ره) خطاب به آمریکا؛ «اگر می گوئید چیزی نشده پس چرا اینهمه هیاهو می کنید»؟! امروز دیگر علی(ع) ما- بخوانید علی همه مردمان دنیا- تنها نیست. نسیم بیداری اسلامی وزیدن گرفته و نه فقط در ایران اسلامی که در جای جای دنیا این نسیم به پرچم مولای ما، علی مرتضی(ع) می وزد.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "شرح صدر سیاسی دانشجویان" به قلم صالح اسکندری آورده است.

شرح صدر به معنای گشادگی سینه و در برابر ضیق صدر قرار دارد. خداوند متعال در آیه 125 سوره انعام می فرماید:" فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ - خداوند هرکه را بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای اسلام بگشاید و هرکه را که بخواهد گمراه گرداند سینه اش را تنگ کند که گویی به آسمان بالا می رود. و این سان خداوند پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند قرار دهد.» شرح صدر یک نعمت و موهبت الهی است که به بندگان خاص خدا اعطا می شود. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در خصوص شرح صدر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)

می فرماید: مراد از «شرح صدر» رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) گستردگی و وسعت نظر وی است به طوری که ظرفیّت تلقّی وحی و نیز نیروی تبلیغ آن و تحمّل ناملایماتی را که در این راه می‌بیند، داشته باشد و به عبارتی دیگر نفس شریف آن بزرگوار را طوری نیرومند کند که نهایت درجه استعداد را برای قبول افاضات الهی پیدا کند.

شرح صدر در میدان سیاست یعنی  بالا بردن ظرفیت های سیاست ورزی و شنیدن آرای مختلف، قضاوت عادلانه و عالمانه و در نهایت گشودن سینه برای پذیرش حقیقت. انشراح و انفتاح قلب نیز زمانی حاصل می شود که نور دانایی و آگاهی به سینه انسان تابیده شود. شرح صدر سیاسی یعنی بالا بردن گنجایش یک ظرف برای پذیرش مشاهدات، ادراکات و برداشت های سیاسی . در حدیثی از امیرمؤمنان علی (ع) آمده است:»آلَةُ الرِیاسَةِ الصدر- وسیله‌ رهبری و ریاست،

سینه گشاده است.» یعنی شرح صدر یکی از لوازم اصلی برای کسانی است که می‌خواهند در میدان سیاست حضور و ظهوری مستمر داشته باشند.

دانشجویان به عنوان یکی از اقشار آوانگارد و پیشتاز جامعه که وظیفه دارند ناظر به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور، مستقدمات و مستحدثات صاحب موضع باشند نه تنها بی نیاز از شرح صدر سیاسی نیستند بلکه حتی به اقتضای حال و هوای جوانی نظیر تندی، تیزی و شور و نشاط، تراکم نیروی جوانی و احساسات بیش از سایرین به این انشراح قلبی احتیاج دارند.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیری که با دانشجویان داشتند ضمن توصیه آنها به شرح صدر سیاسی فرمودند: «لزوم شرح صدر سیاسی در بین دانشجویان ربطی به مسئولین و مدیران دانشگاه‌ها ندارد؛ مربوط به خود تشکلهای دانشجویی است. من تأیید می کنم لزوم شرح صدر سیاسی را. هیچ منافاتی وجود ندارد بین پایبندی دقیق و عمیق به اصول و رعایت جهتگیری دقیق، در عین حال داشتن شرح صدر و برخورد غیر پرخاشگرانه‌ با کسانی که با فکر انسان همراه نیستند؛ بالخصوص در زمینه‌های سیاسی.»

این توصیه معظم له ناظر به مطالبات برخی از دانشجویان در انتقاد به قوه قضائیه و برخوردهای صورت گرفته با برخی از سایت ها و وبلاگ های دانشجویی است. انتقاداتی که به مراتب

بی پرده تر در دیدار خبرنگاران با رئیس جمهور نیز تکرار شد که البته به واسطه همنوایی دکتر احمدی نژاد حتی تا مرز تخریب قوه قضائیه پیش رفت!

مواضع انتقادی دانشجویان نسبت به مسئولین و جریانات سیاسی آوردگاهی برای درجه بندی میزان پایبندی دانشجویان و تشکل های دانشجویی به شرح صدر سیاسی است. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بارها تاکید شده است آرمانگرایی مستفسرانه و انتقادی یکی از شاخص های دانشجوی انقلابی و مسلمان است. اما این آرمانگرایی ضرورتا مساوی با پرخاشگری و افراطی گری نیست. به تعبیر رهبر معظم انقلاب «تصور نکنیم که هر کس آرمانگراتر است، پرخاشگرتر و دعواکن‌تر است.»یکی از انحرافاتی که دشمن به طور مستقیم و غیر مستقیم علیه انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزی نهضت دنبال کرده است خلط انقلابی گری دانشجویان با افراطی گری و پرخاشگری است. واقعیت این است که فاصله انقلابی گری و افراطی گری در برخی اوقات به ضخامت  یک تار مو نازک می گردد اما هیچ وقت این دو مقوله با هم اختلاط

نمی یابند. مرزهای باریک و دقیق شرح صدر سیاسی دانشجویان صراط مستقیم انقلابی گری و مسیر انحرافی افراطی گری راهمواره از یکدیگر تفکیک کرده است. هیچ دانشجوی انقلابی واقعی افراطی و در مقابله همه پرخاشگر نمی شود و در مقابل هیچ افراطی نیز نمی تواند یک انقلابی خالص باشد.

  افراط و تفریط دو لبه یک قیچی هستند که اگر در دست دشمن قرار گیرند می تواند آسیب های جدی را برای هر انقلابی به همراه بیاورد چرا که افراط و تفریط ریشه در جهل دارد. «لا تَری الجاهلُ الّا مُفرِطا اُو مُفرَّطاَ» دانشجو باید انتقاد کند اما این انتقاد نباید از سر بی انصافی و یا نا آگاهی باشد. مقام معظم رهبری دانشجویان را توصیه کردند از قول به غیر علم، غیبت و تهمت در انتقادات خود به شدت پرهیز کنند. اگر راجع به مسئله ای اطلاعی ندارند با قول به غیر علم دامن به شایعات نزنند. مراقبت کنند دچار غیبت و تهمت نشوند.

مرز انتقاد سازنده و انتقاد غیر منصفانه نیز در قانون مجازات اسلامی و همچنین قانون مطبوعات مشخص شده و جای کمترین ابهامی را باقی نمی گذارد.

بر اساس مواد697، 698، 699 و 700 قانون مجازات اسلامی و همچنین بر اساس بند 8 ماده 6 و مواد23 و 30 قانون مطبوعات هر گونه نشر اکاذیب، تهمت، افترا، تشویش اذهان عمومی و اهانت مجازات مقرر در قانون را در پی دارد. اعم از اینکه شخص حقیقی یا حقوقی باشد. این قانون نیز بسته به اینکه یک نفر دانشجو است و یا نماینده مجلس تعریف نشده بلکه برای عموم آحاد جامعه قابل اجراست. مثلا به همان میزان که امروز "علی مطهری" به خاطر نطق جنجالی خود علیه رئیس جمهور در مظان اتهام است به همان میزان اگر دانشجویی در وبلاگش به یکی از سران قوا اهانت کرده باشد متهم است. برخورد های قضائی را نباید یکسویه تفسیر کرد و با تحت فشار قرار دان قوه قضائیه اقتدار قضائی و حقوقی نظام را زیر سئوال برد. امروز شوربختانه برخی به بهانه پیگیری مطالبات دانشجویی به دنبال ایجاد یک موج علیه قوه قضائیه هستند تا ضمن تخریب این قوه زمینه را برای تغییر ادب و آداب سیاست ورزی در کشور مهیا کنند. ادبیات مخاطره انگیزی که محصولی جز ستیزآلود کردن فضای دیالوگ سیاسی کشور در پی نخواهد داشت.

* مردم‌سالاری

روزنامه مردم‌سالاری در سرمقاله امروز خود با عنوان "تحریم اقتصادی و اقتصاد تحریمی" به قلم حسین ثابتی عبدلیان آورده است.

سال‌ها بود که در ایران، مردان صحنه سیاست و اقتصاد به دنبال اجرائی کردن آرزویی دیرین به تکاپو افتاده بودند. رسیدن به اقتصادی آزاد و تضمین امنیت سرمایه بخش خصوصی، آرزویی است که در قالب اصل 44 قانون اساسی، می‌رفت تا بدان جامه عمل پوشانیده شود. اگرچه اجرای این اصل از اصول قانون اساسی همواره از سوی آنان که اقتصاد زنگ زده دولتی را بیشتر همسوبا منافع‌شان می‌دیدند با سنگ‌اندازی و اشکال مواجه می‌شد، اما بسیاری بر این امید بودند که حرکت لاک‌پشتی قطار خصوصی‌سازی روزی سرانجام به ایستگاه نهایی رسیده و دولتی‌ها از اقتصاد چند صد میلیارد دلاری این کشور تنها به گرفتن مالیات و مدیریت در سطح کلان بسنده کنند.

اما با اجرائی شدن تحریم‌های شدید اقتصادی علیه ایران پرسش بسیار مهمی که مطرح می‌شود آن است که با اجرای این تحریم‌ها آیا دامنه دخالت دولت در پهنه اقتصاد به مدیریت بیشتر و در نهایت دخالت بیشتر آن در این پهنه خواهد انجامید یا در بحران کنونی، دولت خواهد کوشید تا به قطار خصوصی‌سازی شتاب بیشتری ببخشد؟ شاید در نگاهی ساده و با توجه به ورود بخش خصوصی به حوزه صادرات نفتی چنین برآید که دولت در تلاش است تا با شتاب بخشیدن به روند خصوصی‌سازی، بخشی از مشکلات اقتصادی کشور را با ملت تقسیم کند و از مسوولیت‌های خویش در این زمینه تا اندازه‌ای بکاهد.

اما آن چه روشن است آن است که دولت تا به امروز برنامه مدون و سیاست اقتصادی برنامه داری را برای رویارویی با مساله‌ای به حساسیت تحریم‌ها ارائه نداده است. ورود بخش خصوصی به حوزه صادرات نفتی حرکت هوشمندانه‌‌ای بود که در راستای دور زدن سد تحریم‌ها انجام گرفت؛ اما در دیگر بخش‌های اقتصادی کشور، مردم به راستی خلاء ناشی از برنامه‌ریزی صحیح را آشکارا احساس می‌کنند. اقتصادی که مورد بایکوت و تحریم قرار می‌گیرد شدیدا نیازمند یک برنامه‌ریزی دقیق پولی و مالی است.

مردم در یک اقتصاد تحریمی می‌توانند شرایطی به مراتب بدتر از یک اقتصاد جنگی را تجربه کنند. در یک اقتصاد جنگی بخش سترگی از منابع پولی و مالی به ماشین دفاعی و جنگی کشور تزریق می‌شود وبخش اندک باقی مانده می‌تواند با مدیریت درست و حساب شده از سوی دولت، چرخ اقتصاد کشور را به حرکت وادارد و این تجربه‌ای است که ایرانیان در دوران 8 سال جنگ تحمیلی به درستی آن را آزموده‌اند. اما در یک اقتصاد تحریمی، اصلا منابع مالی در میان نخواهد بود تا بتوان با مدیریت و برنامه‌ریزی درست، آن را به کار گرفت.

در تحریم‌ اقتصادی، دشمن می‌کوشد تا با خشکاندن منابع مالی کشور مورد هدف، آن کشور را در راستای پذیرش خواسته‌های خود به پرتگاه ورشکستگی اقتصادی بکشاند و این می تواند از هر جنگی اثرگذارتر باشد. آمریکایی‌ها باتجربه‌ای که از جنگ با عراق به دست آوردند، دریافتند که پیش زمینه یک جنگ موفق، خشکاندن منابع مالی کشور مورد هدف است. از این روی می‌توان گفت که مدیریت یک اقتصاد تحریمی نیاز به هوشمندی و برنامه‌ریزی فوق العاده دقیقی دارد.

کاهش مدیریت دولت در یک اقتصاد تحریمی اگر با درایت و هوشمندی همراه نباشد و اگر تنها به منظور کاستن از حجم مسوولیت‌های دولت و انداختن بار مشکلات بر دوش ملت انجام بگیرد، نه تنها نمی‌تواند بازدهی مطلوبی را به همراه داشته باشد، بلکه می‌تواند کشور را در راستای خواست تحریم‌کنندگان با مشکلات فراوانی درگیر کند. اقتصادی که گرفتار تحریم باشد دیگر فرمول‌ها و معادلات اقتصاد آزاد را بر نمی‌تابد. در یک اقتصاد تحریم شده دیگر نمی‌توان گفت که بازار راه خودش را در روندی طبیعی پیدا می‌کند.

در یک اقتصاد تحریمی اگر مدیریت هوشمندانه‌ای اعمال نشود، دلالی، رشوه‌گیری و مافیا سالاری همانند قارچ در پیکره اقتصادی کشور رشد می‌یابد. در اقتصاد تحریمی به علت بایکوت صادراتی و بانکی، ارز خارجی می‌تواند حکم کیمیایی کمیاب را پیدا کند. در چنین اقتصادی دولت می‌بایست بر روی تک تک دلارهایی که با زحمت فراوان و گاه با دور زدن تحریم‌ها وارد کشور می‌شود، برنامه‌ریزی دقیق و مدیریت هوشمندانه‌ای را اعمال کند.

در همین راستا بایسته است تا تمامی دروازه‌ها و روزنه‌هایی که ارز کشور از آن‌‌ها بی‌مهابا خارج می‌شود و به جای آن کالاهای لوکس و غیرضروری وارد کشور می‌شوند کنترل شوند. چندی پیش ویژه‌نامه‌ روزنامه دنیای اقتصاد در جریان گزارشی از بازار گوشی‌های تلفن همراه، از وجود گوشی‌های موبایل سیصد میلیون تومانی در بازار ایران خبرداد و این یعنی تنها برای وارد کردن یک کالای لوکس غیرضروری آن هم در شرایط بسیار سخت تحریم‌ها که ارز خارجی به دشواری جذب داخل می‌شود چیزی نزدیک به یکصد و پنجاه هزار دلار ارز از کشور خارج شده است.

کافیست تا با نگاهی گذرا به خیابان‌های انباشته از خودروهای چند صد میلیون تومانی دریابیم که چگونه به علت نبود مدیریت و نگرش درست در شرایط دشوار تحریم‌ها میلیاردها دلار برای واردات کالاهایی غیر ضروری که تنها برای ارضای حس تجمل‌گرایی افراد ثروتمند به کار می‌روند ارز از کشور خارج می‌شود و این در حالیست که در این شرایط سخت، کشور برای واردات دارو، خوراک دام و طیور و صدها قلم کالای اساسی دیگر با کمبود منابع ارزی روبروست.

در یک اقتصاد آزاد که شرایط تحریم بر آن حکم فرما نیست و کانال‌های مبادلاتی آن در یک تراز بازرگانی با بازارهای مالی جهان گشوده است، بی‌تردید ورود کالاهای لوکسی مانند گوشی سیصد میلیون تومانی، می‌تواند به عنوان بخشی از یک اقتصاد پویا و زنده نگریسته شود، اما در یک اقتصاد تحریمی به این مساله دیگر نمی‌توان از چشم‌اندازی طبیعی نگریست. دولت باید ارزی که اکنون به سبب تحریم‌ها حکم کیمیا را دارد با دقت، مدیریت کرده و آن را در راستای واردات کالاهای استراتژیک و ضروری هزینه کند.

ورود کالاهای غیر ضروری و لوکس زیر نام اقتصاد آزاد که در شرایط اقتصاد تحریمی، معادلات آن دگرگونی می‌یابد، می‌تواند در اندک مدتی کشور را به پرتگاه ورشکستگی و سقوط رهنمون کند و این خواست و هدف اصلی تحریم‌کنندگانی است که در راستای اجرای این تحریم‌ها هزینه‌های گزافی را به همراه هزاران ساعت کار دیپلماتیک صرف نموده‌اند.

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "تحلیل سیاسی هفته" آورده است. 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سرآغاز هفته جاری که سومین هفته از ماه رحمت و مغفرت الهی است، با میلاد خجسته سبط اکبر پیامبر اعظم، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام همراه بود. ماه پربرکت رمضان که از نیمه می‌گذرد، سایه لیالی قدر بر مؤمنان گسترده می‌شود و این سؤال در ذهن شکل می‌گیرد که در این روزهایی که از میهمانی الهی سپری گشته، چه کرده‌ایم و برای شبهای قدر چه آورده ایم؟ آیا به نوسازی معنوی، که فلسفه این ماه است، دست یافته ایم؟ آیا به نقاط ضعف خویش پی برده ایم؟ آیا عنان نفس را در اختیار گرفته ایم؟ آیا در خلوت شبهای رمضان به محاسبه نفس پرداخته ایم؟ آیا فاصله خود و جامعه مان را با سیره علوی که این روزها در آستانه ایام شهادتش قرار داریم کم کرده ایم؟ آیا به جای تجسس در اوضاع و احوال دیگران، درحال و وضع خویش اندیشه نموده ایم؟ آیا عینک بدبینی را از چشم برداشته و برادران دینی مان را از حوزه تهمت و افترا خارج کرده ایم؟ آیا رد پای افراطی گری را که بزرگترین ضربه را در طول تاریخ به اسلام زده در رفتار خود جستجو نموده ایم؟ آیا وحدت و انسجام ملی را که رمز بقای انقلاب است افزایش داده ایم؟ آیا محبت و همدلی را در جامعه نهادینه ساخته ایم؟ آیا...

به هر حال چه برای این سؤالات، پاسخ مناسب ارائه کرده باشیم یا نه، درحال و هوای شبهای قدر قرار گرفته‌ایم و یک شب پرقدر را نیز از این ایام پشت سر گذاشته و در آستانه دومین شب قدر ایستاده ایم. هر لحظه از این ایام، اقیانوسی از دریای رحمت الهی است و باید کوشید از نفحات قدسی و برکات ولایی امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه الشریف که در این ایام، بی‌منت بر همگان می‌وزد، حداکثر بهره را ببریم.

روزهای پایانی این هفته همچنین با سالروز شهادت امام العارفین مولی الموحدین، حضرت علی بن ابیطالب علیه‌السلام مصادف است. به همین مناسبت، ایام سوگوار بزرگمردی الهی است که عدالت، فتوت، مردانگی و ایمان از او آبرو گرفته و با شهادتش، عدالت یتیم شد و نیکویی‌ها در فقدان او غروب کرد. پس سلام و درود خدا بر امام و مقتدایی که در کعبه تولد یافت، در دامان پیامبر تربیت شد، سنگ صبور اسلام و یار مظلومان و یاور مستضعفان بود و سرانجام پس از آنکه آماج تیرهای زهرآگین تهمت قرار گرفت، در مسجد کوفه به دست شقی‌ترین افراد به شهادت رسید و به هنگام شهادت فریاد "فزت و رب الکعبه" سر داد.

در هفته جاری حدود هزار نخبه و فعال دانشجویی میهمان رهبری بودند و به گفتگو و تبادل نظر درباره مسائل مختلف دانشگاهی، علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پرداختند. رهبر معظم انقلاب اسلامی درخصوص سؤال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه "آیا انتقاد کردن به معنای تکمیل کردن پازل دشمن است" تأکید کردند: من به هیچ وجه اعتقادی به انتقاد نکردن ندارم بلکه همواره اصرار دارم جریان دانشجویی موضع انتقادی خود را حفظ کند. اما در بیان انتقادها باید به این نکته توجه شود که طرح آن به گونه‌ای باشد که مقصود دشمن را برآورده نکند.

یکی از دانشجویان درخصوص "تفاوت برخی دیدگاههای کارشناسی با نظرات رهبری و اینکه آیا این تفاوت دیدگاه به معنای مخالفت با ولایت و نظام است" پرسیده بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: هیچ نظر کارشناسی که مخالف با نظر رهبری باشد به معنای مخالفت با ولایت نیست. کار کارشناسی و دقیق علمی، به هرنتیجه‌ای که برسد، برای صاحب آن نظر، معتبر است و نباید مخالفت با نظام تعبیر شود.

ایشان در تبیین آرمانگرایی در معنویت و اخلاق نیز به لزوم پاک بودن محیطهای دانشجویی و تقید به دین و ارزشها اشاره کرده و فرمودند: دانشگاه محیط دین و اخلاق و پاکیزگی و معنویت است و توقع این است که دانشگاهها به گونه‌ای باشد که هر کس به آن وارد می‌شود تقیدات دینی و اخلاقی‌اش بیشتر شود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین بایدها و نبایدهای آرمانگرایی، به سخنان خود در دیدار مسئولان نظام درباره لزوم آرمانگرایی سیاسی توام با واقع بینی اشاره کردند و در تذکری مهم افزودند: آرمانگرایی نباید با پرخاشگری اشتباه شود بلکه می‌توان بدون این مسئله، بشدت پایبند به ارزشها و اصول بود.

ایشان کنترل احساسات و پرهیز از تصمیم گیری در اوج احساسات را ضروری دانستند و افزودند: حضور تشکلهای دانشجویی در چند سال اخیر در مسائل مختلف اجتماعی - سیاسی فعالانه و قابل تقدیر بوده است اما در همین سالها مواردی وجود دارد که براساس احساسات پاک و مقدس دانشجویان، تشکلها تصمیماتی گرفته و اقداماتی انجام داده‌اند که صحیح نبوده است چرا که تصمیم باید بر مطالعه موشکافانه و دقیق متکی باشد نه بر احساسات. رهبر معظم انقلاب به عنوان مثال برای روشن شدن مرز آرمانگرایی و احساسات با اشاره به مخالفت بنیانی نظام با مجموعه‌های استبدادی منطقه خاطرنشان کردند: با وجود مواضع کاملاً روشن نظام در این زمینه، نباید با کار دیپلماسی سنتی و متعارف مخالفت شود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: باید به معنا و عمق آرمانگرایی توجه کرد و ضمن پرهیز از تندروی با ملاحظه واقعیات و مصالح، تصمیم گرفت و اقدام کرد و همیشه به یاد داشت که آرمانگرایی یعنی پایبندی به اصول و ارزشها و آرمانها، تأثیرگذاری بر جهت مخالف و تأثیرناپذیری از آن.

در موضوعات خبری خارجی، این هفته نیز تحولات سوریه در صدر اخبار رسانه‌ها قرار داشت. تازه‌ترین گزارش‌ها از سوریه حاکی است با تسلط کامل ارتش بر بخش اعظم مناطق درگیری، توطئه بزرگی که برای ساقط کردن دولت سوریه طرح ریزی شده بود خنثی شده است. براساس گزارش‌های منتشره، عمده مناطق شهرهای حمص، حلب، دمشق از تروریستها پاکسازی شده و راه‌های مواصلاتی شورشیان که از آن طریق، از منابع خارجی سلاح دریافت می‌کردند به تسلط ارتش سوریه درآمده است. نکته مهم این است که در جریان پاکسازی مناطق تحت درگیری، شماری از نیروهای خارجی از جمله چند ژنرال ترکیه‌ای و نظامی سعودی به همراه عواملی از ملیتهای مختلف دستگیر شده‌اند که این امر، ماهیت توطئه‌ای را که بر ضد سوریه طرح ریزی شده است آشکارتر می‌سازد.

پس از آنکه جبهه مشترک بین‌المللی ضد سوریه در تلاش برای کسب مجوز از مجامع بین المللی، از جمله شورای امنیت برای لشکرکشی به سوریه ناکام ماند این جبهه، ارسال سلاح در مقیاس وسیع به شورشیان را در دستور کار قرار داد. با استفاده از این امکانات، شورشیان مسلح با نفوذ به دمشق، حلب و برخی دیگر از شهرها به اقدامات گسترده تروریستی دست زدند به این امید که در مدت کوتاهی مناطق مهم و حساس را تحت کنترل خود در آورده و از این طریق فروپاشی دولت سوریه را رقم بزنند که با پاسخ قاطع ارتش، این توطئه با شکست مواجه شد. اکنون با دستگیری عواملی از ترکیه، عربستان و برخی کشورهای دیگر، رسوایی بزرگی نصیب این کشورهای توطئه گر شده است. بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه نیز در تازه‌ترین اظهارات بر عزم قاطع دولت سوریه برای مقابله با تروریستها تاکید کرده است. در چنین فضایی که شکست توطئه گران داخلی و خارجی در سوریه و پیروزی حکومت دمشق قطعی است تروریستها اقدام به ربودن شماری از اتباع ایرانی کردند تا به زعم خود، اخبار شکست‌های سنگین جبهه ضد سوری را تحت الشعاع قرار دهند و با طرح اتهامات واهی گروگان‌های ایرانی، فضا را علیه جمهوری اسلامی ایران مسموم سازند. آنچه مسلم است این است که این آدم ربایی آشکار بدون هماهنگی دولتهای خارجی، از جمله همکاری اطلاعاتی آمریکا میسر نبوده است. دولتهای حامی تروریستها در سوریه باید بدانند که آدم ربایی اتباع خارجی تحت هر بهانه‌ای، مغایر با منشورهای بین‌المللی است و حمایت مستقیم و غیرمستقیم آنها از این گروگانگیری، تبعات خطرناکی در بر خواهد داشت و مسئولیت این عواقب نیز بر دوش این دولتها خواهد بود.

این هفته، یک پاسگاه مرزی مصر در صحرای سینا و هم مرز با فلسطین اشغالی مورد حمله افراد مسلح قرار گرفت که در نتیجه آن دست کم 16 نظامی مصری کشته شدند. در پی این رخداد، دولت جدید مصر سه روز عزای عمومی در این کشور اعلام کرد و به مهاجمین هشدار داد انتقام این کشتار را خواهد گرفت. هر چند هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را برعهده نگرفته است ولی برخی منابع، گروههای افراطی فلسطینی را به دست داشتن در این حمله متهم کرده‌اند. این درحالی است که جنبش‌های حماس و جهاد اسلامی بلافاصله این حمله را محکوم کردند.

دلایل محکمی وجود دارد که این بار نیز رژیم صهیونیستی پشت این ماجرا قرار دارد. نزدیک شدن حماس و مصر که هفته گذشته با سفر هیات حماس به مصر و دیدار خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس با محمد مرسی رئیس‌جمهور مصر به اوج رسید و توافقاتی که در جریان مذاکرات طرفین حاصل شد، موضوعی نیست که صهیونیستها از آن خشمگین نباشند. از جمله این توافقات، باز شدن مرز رفح و لغو محاصره چند ساله غزه بود که برای اسرائیلی‌ها موضوعی حیثیتی محسوب می‌شود.

بدیهی است صهیونیستها برای برهم زدن این روند و اختلاف افکنی، به هر اقدامی دست می‌زنند که حادثه هفته گذشته در حمله به نظامیان مرزی مصر در این چارچوب قرار می‌گیرد. بی‌دلیل نیست که شیمون پرز پس از حادثه مذکور برای دولتمردان مصری پیام تسلیت می‌فرستد و از این طریق می‌کوشد به زعم خود، اذهان را از واقعیت دور سازد. دولت مصر باید واکنش‌های خود را علیه کانون اصلی توطئه، یعنی رژیم صهیونیستی متوجه سازد هر چند که در این مسیر تحت فشار نظامیان قرار دارد.

این هفته منابعی در دولت عراق از کشف کودتا علیه دولت نوری مالکی خبر دادند. در مورد جزئیات این کودتا، همانقدر خبر اعلام شده است که این طرح بسیار گسترده بود و تحت حمایت برخی دولتهای منطقه قرار داشته است. درپی کشف کودتا، دولت نوری مالکی چندین افسر ارتش را برکنار کرده و محل استقرار شماری را نیز تغییر داده است. این تازه‌ترین مرحله از توطئه‌ای است که از مدتها قبل برای ساقط کردن دولت نوری مالکی و در کل برای خارج کردن ابتکار از دست جناح شیعه طرح ریزی شده است.

مثلث شوم، گروههای زیاده طلب داخلی، حکام مرتجع عرب و دولتهای سلطه طلب غرب، از چند سال پیش و مشخصاً از زمانی که قدرت گیری جناح شیعه در عراق مسجل شد، تمامی تلاش خود را به کار بستند تا این روند را تغییر دهند. این مثلث شوم، در راستای تحقق هدفش از هیچ اقدامی، از جمله اعمال فشار سیاسی، ایجاد ناآرامی و خشونت، کشتار غیرنظامیان، عملیات تروریستی و انفجارهای خونین ابا نکرده ولی این تلاش‌ها تاکنون به نتیجه نرسیده است. مسلماً طرح کودتای اخیر نیز بخشی از این توطئه است که مسلماً آخرین نیز نخواهد بود.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها