کد خبر: ۳۷۳۸۵۷
زمان انتشار: ۱۱:۳۶     ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵
حاشیه ای بر سخنان اخیر رهبر انقلاب؛
حسن روحانی با آنکه ملبس به لباس روحانیت است، در بررسی های خود برای یافتن مکتب اقتصادی متناسب با سندهای بالادستی کشور، حتی به خود زحمت بررسی اقتصاد اسلامی به عنوان یکی از گزینه های موجود را هم نداده است، چه رسد به انتخاب آن برای تدوین سندهای چشم انداز آینده! حال سوال این است که سندی که قرار است بر مبنای اقتصاد نئوکینزی نوشته شود، چه نسبتی با تمدن اسلامی، انقلاب اسلامی و از همه مهم تر دولت اسلامی دارد؟!
به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، انقلاب اسلامی را باید طلوعی از انسان در یک ساحتِ جدید دانست. مخالفان فکریِ مرام و مشی کلی جمهوری اسلامی در داخل ایران، از همان ابتدای انقلاب در حالی اینگونه مدعاها را حرف مفت و سخن گزافه می دانستندکه معبودان آنها در غرب، به صراحتِ هر چه تمام تر به این مسئله اعتراف کرده و می کنند. آن دسته از اندیشمندانِ جغرافیای فرهنگی غرب که در خدمتِ غول حریص و ناآرام امپریالیسم ارتزاق می کنند، نه تنها این واقعیت را پذیرفته، که 37 سال است به جِد، سرگرمِ تئوری پردازیِ مداوم برای خفه کردن انسانِ سربرآورده از این تولدِ جدید هستند.


غرب و در راس آن آمریکا، بیش و پیش از آنکه بخواهد اسلام را بفهمد تا از ره آوردِ این شناخت و دشمنی نشأت گرفته از آن، با جمهوری اسلامی مقابله نماید، بر اساسِ عقل مادی و محاسبه گرِ خود به نتایج و پیامدهای ناشی از انقلاب اسلامی نگاه می کند. از این منظر، از نگاهِ شیطانی آمریکا و نوچه هایش، هر چقدر این پیامدها بتواند «منافع» مربوط به سلطه امپریالیسم را با خطر مواجه کند، به همان میزان باید با آن مقابله نمود. از این منظر، نگاهِ آمریکا به شوروی، ایران، چین، کوبا، دیگران و دیگران یکسان است. 

با این حال، ایران به همان دلیلی که در ابتدای این نوشته آوردم، یک استثناء است. بر همین اساس، هیلاری کلینتون پس از پایان دوران وزارتش در وزارت خارجه آمریکا، در پاسخ به سوالی درباره سخت ترین پرونده موجود در این وزارتخانه، بدون هیچ مکث و تردیدی یک پاسخ سریع و روشن می دهد:«IRAN!» انقلاب ایران علاوه بر آنکه منافع مادی امپریالیسم را به خطر می اندازد، واجد روحی است که سخت ترین هجمه ی نرم و ایدئولوژیک را بر پیکره عظیم لیبرال سرمایه داری وارد می آورد. با این حال، ما هنوز در ابتدای راه هستیم. شکستن هیمنه استکبار، پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، بر خلاف آنچه برخی خام اندیشان و راحت طلبان فکر کرده و می کنند، نه میخِ آخر، که میخِ اول بر پیکره تابوتِ زراندود امپریالسم بود. انقلاب اسلامی اگر بخواهد همچنان انقلاب بماند و بر مدار خونِ پاک بیش از 300 هزار شهید انقلاب گام بردارد، نباید در این دستاوردهای حداقلی متوقف شود. اگر برخی افرادِ خسته از مبارزه، بخواهند در روندی خیانت آلود، پایان دوران انقلابی گری را اعلام نمایند، بدون شک دست به خونِ پاک شهیدان آلوده اند و در قتلِ آنها شریک خواهند بود. 

در این میانه تاثیرگذاری منحصر به فرد انقلاب اسلامی بر سیاست و فرهنگ جهانی، نقش و جایگاه آیت الله خامنه ای به عنوان یک اندیشمندِ مولّد و گفتمان ساز در عرصه تداوم انقلاب، همواره نقشی بی بدیل و برجسته بوده است. دیدار اخیرِ رهبر انقلاب با مسئولین الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، واجدِ نکات مهمی در همین زمینه بود. معظم له پیش از این و در دیدار سال گذشته خود با فرماندهان سپاه، بر دائمی بودن پدیده انقلاب تاکید کرده بودند. تدوین الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، درواقع ترجمه دیگری از همان تداوم مستمر انقلاب و به سر منزل رساندن بشرِ متولد شده در سال 57 است.

رهبر فرزانه انقلاب در جریان دیدار اخیر، بار دیگر هدف انقلاب اسلامی را «تحقق تمدن اسلامی» خوانده، با اشاره به مبانی غلط و ناکارآمدیِ الگوهای توسعه‌ی جهانی و ضرورت ارائه‌ی الگوی جدید اسلامی-ایرانی، «کار جهادی و انقلابی»، «استفاده از ظرفیت غنی و قوی منابع اسلامی و حوزه‌های علمیه»، «برخورداری از قوت علمی» و «گفتمان‌سازی» را از الزامات تولید و تدوین «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» برشمرده اند. معظم له سپس در ادامه به ترسیم مراحل پنج گانه تحقق تمدن اسلامی شامل «انقلاب اسلامی»، «نظام اسلامی»، «دولت اسلامی»، «جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» پرداخته، جامعه ایران را در مرحله تشکیل «دولت اسلامی» دانسته اند.

بخش مهم دیگری از سخنان رهبر انقلاب در این دیدار، به نقد -و درواقع، نفیِ- الگوهای توسعه غربی اختصاص یافته است. معظم له در تشریح این مسئله گفته اند:« الگوهای رایج توسعه، از لحاظ مبانی، غلط و بر پایه‌ی اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و از لحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته‌اند وعده‌هایی را که درخصوص ارزش‌هایی نظیر «آزادی» و «عدالت» داده بودند، محقق کنند.» ایشان در بخش دیگری از همین بحث، وضعیت نامناسب برخی کشورهای دنبال‌کننده‌ این الگوها در شاخص‌هایی نظیر بدهی‌های کلان مالی دولت‌ها، بیکاری، فقر و اختلاف طبقاتی شدید را نشانه‌هایی از ناکارآمدی الگوهای رایج خوانده می گویند: این جوامع اگرچه پیشرفت‌هایی نیز داشته‌اند، اما پیشرفت‌ها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به «اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت» منتهی نشده است.

سخنان رهبر اندیشمند انقلاب اسلامی، کاملاً واضح، مبتنی بر واقعیات جوامع غربی و فارغ از هر گونه پیچیدگی خاص است! با این حال گویا هستند کسانی که تمایلی به شنیدن آنها ندارند. این مسئله از سال گذشته و با انتشار متن برنامه ششم توسعه در رسانه ها و شروع بحث ها پیرامون مبانی کاملاً سکولار و لیبرال آن بالا گرفت. گرهِ کور این بحث ها را مرور یک اظهارنظر قابل توجه محمدباقر نوبخت در تاریخ 15 تیرماه سال گذشته تا حدی باز خواهد کرد. وی در توضیحی پیرامون فعالیت ها برای تدوین برنامه ششم توسعه گفته بود:«مدل توسعه ای که نظر آقای رئیس جمهور در کتاب امنیت ملی و نظام اقتصادی تالیف کرده است، بر اساس مدل بومی و مطلوب مشخص شده و از اسنادی است که به آن توجه خواهیم کرد.» 

جالب آنکه حسن روحانی در متن کتاب مذکور در صفحه 782 به صراحت از لزوم مبنا قرار گرفتن یک مکتب اقتصادی غربی برای برنامه های توسعه کشور سخن گفته است. وی می گوید:«در این سند پس از بررسی انواع مکاتب اقتصادی و ارزیابی و مطالعه روی آنها از منظر اسناد فرادستی نظام از جمله اهداف اقتصادی سند چشم‌انداز و سیاست‌های کلی ابلاغی در برنامه‌های چهارم و پنجم توسعه به ویژه سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی نظریه‌های مکاتب نهادگرایان و کنینزی‌های جدید با الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران قرابت بیشتری دارد.» درواقع حسن روحانی با آنکه ملبس به لباس روحانیت است، در بررسی های خود برای یافتن مکتب اقتصادی متناسب با سندهای بالادستی کشور، حتی به خود زحمت بررسی اقتصاد اسلامی به عنوان یکی از گزینه های موجود را هم نداده است، چه رسد به انتخاب آن برای تدوین سندهای چشم انداز آینده! حال سوال این است که سندی که قرار است بر مبنای اقتصاد نئوکینزی نوشته شود، چه نسبتی با تمدن اسلامی، انقلاب اسلامی و از همه مهم تر دولت اسلامی دارد؟! و به راستی آیا دولت جناب روحانی به عنوان یک فرد ملبس به لباس روحانیت، خود را با داشتن چنین دیدگاهی، یک دولت اسلامی تصور می کند؟ 

حال این سخنان جناب روحانی را در کنار بخش دیگری از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در همین جلسه اخیر قرار دهید. ایشان در بخشی از سخنان خود، «اسلامی بودن» الگوی پیشرفت را اساس کار تدوین هر گونه الگویی خوانده، می فرمایند:«لازمه‌ تحقق این موضوع، تحقیقات عمیق اسلامی و ارتباط وثیق و پیوسته با حوزه‌های علمیه و فضلای متفکر، آگاه و مسلط بر مبانی فلسفی، کلامی و فقهی است.» حال سوال این است که با این احوال، آیا جناب آقای نوبخت باز هم باید برای تدوین برنامه ششم توسعه به کتب گهربار جناب روحانی مراجعه کند؟ 

البته حق این بود که آقای روحانی در تحقیقات اقتصادی خود -از روی نسیان هم که شده- سری به کتب شهید صدر می زدند! هر چه هست، جناب روحانی بر خلاف لباس روحانیتی که به تن دارند، گویا اعتقادی به نظام اقتصادی اسلامی ندارند. این در حالی است که حجم عظیم مشکلات اقتصادهای غربی، پیش روی تمامی اندیشمندان جهان بوده،  قابل استتار نیست. بر این اساس، روشن است اگر گفته های جناب نوبخت صحیح باشد، از هم اکنون باید بر برنامه ششم توسعه و اهداف مقدس انقلاب اسلامی و شهیدانش گریست!

جناب آقای روحانی کتاب درخشان دیگری را نیز در همین حوزه با نام «امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای»  در سال 1390 منتشر کرده است. برای پی بردن به عمق تفکرات ایشان در حوزه برنامه نویسی توسعه و فجایع قطعی مبنا قرار گرفتن تفکرات خطرناک شان در تدوین الگوی اسلامی-ایرانی! پیشرفت، جمله کوتاهی از این کتاب را در این مجال می آوریم. روحانی در صفحه 77 کتاب مذکور می نویسد:« عده‌ای توهم زده شده‌اند که معتقدند سیستم‌های فکری دنیای غرب در حال رسیدن به بن‌بست هستند. متأسفانه گاهی در کشور، توهمات مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد.

مثلا این تفکر که غرب به فروپاشی کامل رسیده. نظرات علمی، اقتصادی و سیاسی غرب به بن‌بست رسیده و خود آنها هم فهمیده‌اند راهی ندارند و راه نجات را ایران و اندیشه های اسلامی معرفی می‌کنند.» با مرور این جمله درخشان، دیگر هیچ حرفی برای اضافه کردن در خصوص فرمایشات ایشان باقی نمی ماند. متاسفانه در حالی که رهبر فرزانه انقلاب و دوستداران انقلاب اسلامی در ایران و سراسر جهان به انتظار ادامه مسیر مستقیم و پر موفقیت نظام جمهوری اسلامی نشسته اند، رسوخ اندیشه های لیبرال برخی افراد ملبس به لباس روحانیت به متن برنامه ریزی ها و تصمیمات مهم کشوری، می تواند بزرگترین خطر پیش روی تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی شمرده شود. 

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که طرفدارن توسعه غربی، اولاً بر اساس کدام مبنای انسانی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از این مدل توسعه ی فاجعه آمیز حمایت می کنند؟ مگر نه این است که تولد گروه های تروریستی، جنگ های پی در پی در سطح جهان، افزایش فاصله طبقاتی در کشورهای غربی، فروپاشی بنیان خانواده و مفهوم اخلاق، بدهی های تریلیاردی اقتصادهای غربی، همه و همه رهاوردِ همین مدل های توسعه ضدانسانی بوده است؟ دوماً این افراد بر چه مبنایی و با چه رویی، می توانند تدوین مهمترین سندهای فرادستی کشور را بر اساس مبانی کاملاً لیبرال ساماندهی نموده، سپس شعار اسلام و مسلمانی سر دهند؟ مگر نه این است که اسلام برای تمامی جنبه های زندگی بشر برنامه ارائه کرده است و مگر نه این است که انقلاب اسلامی و شهیدان بزرگوار آن، در پی اثبات همین واقعیتِ بی بدیل بوده اند؟! چگونه است که هم می توان از انقلاب حرف زد و هم اینهمه ضدانقلابی و بر علیه آرمان شهیدان انقلاب حرکت کرد؟

 با این همه، صاحبِ این قلم به جد معتقد است طرفدارن توسعه غربی که اکنون نقاب اسلام بر خود زده اند، به هیچ روی نخواهند توانست مسیر مستقیم حرکت ملت ایران به سمت ایجاد تمدن اسلامی را سد نمایند. طشتِ توسعه غربی از بام افتاده است و دوستان جناب روحانی نخواهند توانست آن را در ایران بر بام کنند. خاصه اینکه اینجا ایران است، با تمام خصوصیات فرهنگی، اقلیمی و جغرافیایی خاص خود! هر عقل سلیمی حکم می کند که ما باید الگوی پیشرفت مخصوص به خودمان را تعریف کنیم، نه اینکه به دنبالِ الگوهای دمده قرن نوزدهم بدویم! جالب اینکه رهبر فرزانه انقلاب نیز با تاکید بر همین واقعیت مهم و عمیق در دیدار اخیر فرموده اند:« ایران، زمینه‌ی تحقق این الگو است و اگر به فرهنگ، تاریخ، جغرافیا، اقلیم، آداب و سنن و سرمایه‌های انسانی و طبیعی کشور توجه نشود، الگوی پیشرفت، سندی غیر قابل تحقق و بدون استفاده خواهد شد!» حالا پیدا کنید پرتقال فروش را!

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها