يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۳۱۳۲۹
زمان انتشار: ۱۰:۱۳     ۰۴ مهر ۱۳۹۶
جلسه دوم حسینیه حضرت زهرا /
فهمیدن اینکه حضرت علی علیه السلام فرمودند ذکر اهلی دارد؛ نیازمند این است که ما حقیقت ذکر و اهل ذکر را به درستی بدانیم. در قرآن کریم برای حقیقت ذکر دو معنا بیان شده است که یکی از آن دو خود قرآن کریم و دیگری وجود مقدس نبی اکرم(ص) می باشد. قرآن کریم و پیامبر اکرم دارای حقیقتی رفیع هستند که این حقیقت برای دسترسی ما تنزل پیدا کرده است و در وجود مقدس اهل بیت(ع) قرار گرفته است.

به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، متن زیر گزارشی تفصیلی از جلسه دوم از سخنرانی آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری در دهه اول محرم 96 می باشد که در حسینیه حضرت زهراء سلام الله علیها در منزل جناب شجاع فرد برگزار شده است. ایشان در این جلسه پس از مروری اجمالی بر مطالب جلسه گذشته فرمودند: فهمیدن اینکه حضرت علی علیه السلام فرمودند ذکر اهلی دارد؛ نیازمند این است که ما حقیقت ذکر و اهل ذکر را به درستی بدانیم. در قرآن کریم برای حقیقت ذکر دو معنا بیان شده است که یکی از آن دو خود قرآن کریم و دیگری وجود مقدس نبی اکرم(ص) می باشد. قرآن کریم و پیامبر اکرم دارای حقیقتی رفیع هستند که این حقیقت برای دسترسی ما تنزل پیدا کرده است و در وجود مقدس اهل بیت(ع) قرار گرفته است. بنابراین اهل بیت(ع) آن بیوت نوری هستند که قرآن و کلمه ذکر نبی اکرم که هر دو ذکر الهی هستند، در آن نازل شده و تنزل پیدا کرده است و ما باید از طریق اهل بیت به پیامبر برسیم چرا که امام معصوم وسیله ارتباط و اتصال ما به نبی اکرم می باشند. طبق معنایی که از ذکر بیان شد، معنای اهل ذکر نیز روشن می شود بنابراین اهل ذکر کسانی اند که به ذکر قرآن کریم و پیامبر اکرم که در بیت النور که اهل بیت هستند متذکر می شوند. نتیجه متذکر شدن این است که به شهود برزخ و قیامت می رسند و با این شهود و رسیدن به این حقایق، بدل از دنیا که حقیقت آن محیط ولایت ائمه نار است ذکر را انتخاب کرده و از اهل غفلت نیز دستگیری و آنان را متذکر کرده و به معروف و قسط امر و از منکر و ظلم نهی می کنند چرا که آنان حقیقت و تبعات آن ها را دیده اند.

مروری بر مطالب مطرح شده ذیل خطبه امیرالمؤمنین در توصیف اهل ذکر

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدُ لله رَبِّ العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین. جلسه گذشته یکی از خطبه های نورانی حضرت علی علیه السلام را ترجمه کردیم. البته این کلام های نورانی باید بیشتر تلاوت شود و در اثر کثرت تلاوت و تامل، حقیقت کلام و نازله علم امام به انسان عطاء شود تا غرض این خطبه ها واقع شود. عمدتا کلمات معصومین قابل شرح نیست بلکه باید با کثرت تلاوت و توجه و توسل به مقصود از آن رسید. همانگونه که بیان شد این خطبه شریفه، توضیح آیه ای از قرآن در بیان احوال برخی از بندگان خداوند است که این عباد الله وارد فضای نورانی و بیت النور نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) شده و به امام رسیده اند. حضرت این آیه را تلاوت فرمودند و در این خطبه نورانی احوال آنان را توضیح دادند. این آیه می فرماید خداوند متعال بندگانی دارد که در این بیت نور دائما مشغول تسبیح خدا هستند که فرمود: «يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تجارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ»(نور/36-37) شخصیت هایی که هیچ تجارتی آنان را از ذکر خدای متعال غافل نمی کند. این ظاهر اولیه آیه است که اگر کسی به این موقف شد و اهل این خانه هایی که انبیاء در عالم به پا کردند گشت، دائما مشغول ذکر خداوند می گردد و هیچ چیز از شئون دنیا او را مشغول نمی کند.

امر به معروف و قسط و نهی از منکر و ظلم توسط اهل ذکر

 همچنین بیان شد که حضرت در فراز اول توضیح داده اند که قلب انسان محیط ذکر خدای متعال است که اگر قلب متذکر به خدای متعال شد، احیاء و قوای آن زنده می شوند و کوری و کری و عنادهای قلب برداشته می شود و قلب به مقام انقیاد می رسد و چراغ بیداری در قوای قلب روشن می گردد و دیگران را نیز بیدار می کند. حضرت پس از توضیح ذکر و خاصیت آن، می فرمایند: «وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلًا فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ»(1) ذکر اهلی دارد. برای توضیح این عبارت باید علاوه بر تبیین معنای ذکر معنا شود منظور از اهل ذکر نیز توضیح داده شود. اهل ذکر کسانی اند که ذکر را بجای تمام دنیا اخذ کردند و بدل از دنیا ذکر را گرفتند بنابراین هیچ تجارت و بیعی آنان را از ذکر غافل نمی کند. آنان «يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ» تمام دوران زندگی خودشان را با ذکر پشت سر می گذارند و سیرشان برای رسیدن به مقصد با ذکر است. «وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فِي أَسْمَاعِ الْغَافِلِينَ» اهل ذکر با نواهی که از جانب خدا رسیده است و انسان را از محارم الهی باز می دارد، در گوش اهل غفلت ندا می دهند و این زواجر و نواهی را به آنان می رسانند. اهل ذکر «وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ» به قسط و عدل فرمان می دهند و به آن عمل می کنند. هرکاری یک حد قسط دارند که تجاوز از آن ظلم است. اهل ذکر در تمامی امور اهل عمل به قسط هستند و دیگران را نیز به آن دعوت می کنند. «وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ» هم خودشان ترک منکر می کنند هم دیگران را از آن نهی می کنند. اگر کسی این خصوصیات را نداشت اهل ذکر نیست. قدم اول در این وادی این بود که هیچ اشتغالی آنان را از ذکر باز نمی دارد و سپس در قدم های بعدی این ذکر را در عالم به پا می کنند و سایر قدم هایی که بیان شد. دقت شود اینکه اهل ذکر مردم را به ذکر دعوت می کنند، از سرِ بیکاری و کسب موقعیت نیست بلکه اینان یک حقایقی را دیده اند که می خواهند دیگران را نیز هوشیار کنند. اینکه انبیاء نسبت به منکر و پیشگیری از آن سخت می گیرند به همین خاطر است.

در ادامه می فرماید: «فَكَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ هُمْ فِيهَا فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِكَ فَكَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُيُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِي طُولِ الْإِقَامَةِ فِيهِ» اهل ذکر گویا دنیا را به سمت عالم آخرت پشت سر گذاشته اند و الآن در عالم آخرت هستند و ما وراء دنیا را مشاهده کرده اند و گویا بر پنهانی های عالم برزخ و اهل برزخ و طول توقفی که در آن دارند، آگاهند به همین خاطر است که در این دنیا نهی از منکر می کنند چون عواقب کار را دیده اند. آنان به مقام بالاتری هم رسیده اند که فرمود: «وَ حَقَّقَتِ الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عِدَاتِهَا» قیامت تمام وعده های خود را برای آنان محقق می کند. کسی که اهل ذکر شود قیامت برای او همین الآن محقق می شود. هرچند اهل ذکر هم مراحل پس از دنیا یعنی برزخ و قیامت را هم دارند، اما با ذکر در همین دنیا آن را مشاهده می کنند. در مقابل آنان که در دنیا پرده ها برایشان کنار نمی رود، بسیاری از پرده ها در برزخ و قیامت هم برایشان می ماند. این را نیز دقت کنید سیر پس از مرگ آنان که در دنیا پرده های برزخ و قیامت از آنان برداشته می شود با کسانی که این پرده ها از آنان برداشته نشده سیر متفاوتی است. کسی که در این دنیا محجوب می باشد ممکن است تا ابد محجوب باشد و حتی پس از ورود به عالم برزخ و قیات، جز ظواهر آن ها، چیز دیگری نبیند. به فرموده قرآن عده ای وارد عالم قیامت می شوند و در حجاب اند: «كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»(مطففین/15). در عالم قیامت که «يَوْمَ هُمْ بارِزُون»(غافر/16) می باشد و همه چیز آشکار است، حقایق اعمالی که انجام می دهیم، آشکار می شود و انسان می فهمد که چه کرده و شخصیت خود را چگونه ساخته است. در قیامت برخی ها متفاوت و متمایز محشور می شوند. در روایتی ذیل آیه ای از سوره نبا آمده است که پیامبر اکرم(ص) می فرمایند در قیامت من امت به ده گونه محشور می شوند. برخی صورت انسان و برخی صورت حیوان دارند که این صورت ها در همین دنیا شکل می گیرد.

بنابراین در قیامت پرده ها برداشته می شود اما این پرده برداری برای همه یکسان نیست و برخی به فرموده قرآن نابینا محشور می شوند که فرمود: «نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى»(طه/124) پس اینگونه نیست هرکسی که وارد عالم برزخ و قیامت می شود تمام حقایق آنها را می بیند. لذا سیر آنان که اهل ذکرند از همین دنیا شروع می شود و پرده های عوالم بعد از چشمانشان برداشته می شود و هنگامی که وارد برزخ و قیامت می شوند، با همین ظرفیت وارد می شوند و سیرشان با این ظرفیت هایست که در عالم دنیا کسب کرده اند. بنابراین اینکه در این خطبه آمده که «وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا» کسی که اهل ذکر باشد حقایق ما وراء عالم دنیا که برزخ و طول وقوف در آن و وعده های قیامت است را می بیند. البته دقت شود منظور این نیست که الان قیامت می شود بلکه مراد این است که سیر قیامتی چنین کسانی از همین عالم شروع می شود و حقایق آن را می بیند کما اینکه حضرت فرمود «فَكَأَنَّمَا» یعنی گویا که آنان برزخ را می بینند و وعده ها قیامت برایشان محقق می شود نه اینکه الآن قیامت می شود. اهل ذکر که خودشان سیر کرده و یک سری از حقایق را دیده اند «فَكَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِكَ لِأَهْلِ الدُّنْيَا» یعنی پرده ها را برای اهل دنیا که هنوز مشاهده نکرده اند بر می دارند. «حَتَّى كَأَنَّهُمْ يَرَوْنَ مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ يَسْمَعُونَ مَا لَا يَسْمَعُونَ» اهل ذکر چیزهایی را می بینند و می شنوند که دیگران نمی بینند و نمی شنوند. همانگونه که گفته شد، قلب یکی از مهم ترین سرمایه های ماست که باید به مقام ذکر برسد و اگر به ذکر رسید، ثمراتی که برای ذکر بیان شد، بر آن مترتب می شود. با رسیدن به ذکر، تمام قوای انسان به نور یقظه بیدار و سیر او در عوالم بعد از همین دنیا شروع می شود و حقایق عوالم بعد را می بیند فلذا دیگران را با چشم باز دعوت می کند و به آنان هشدار می دهد.

قرآن کریم و وجود مقدس نبی اکرم دو حقیقت ذکر

این ذکر چیست که به این اندازه اثر دارد؟ ما باید در باطن ذکر، قدری تامل کنیم. این اذکاری که با زبان می گوییم و پس از فهمیدن به قلب خود القاء می کنیم مراتبی از ذکرند. توجه به خداوند متعال و اینکه قوا و عقل و اختیار انسان حضرت حق را انتخاب کند، معنای ابتدایی ذکر است. اما این ذکر چیست که اگر کسی اهل آن شد، سیر او در برزخ و قیامت از همین الآن شروع می شود و می تواند حقایق آن ها را بر اثر این ذکر مشاهده کند؟ در قرآن کریم هنگامی که باطن ذکر توضیح داده می شود دو بیان نورانی وجود دارد. یکی از آن دو این است که از قرآن به ذکر تعبیر شده است که فرمود: «إِنَّا نحنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لحَافِظُون»(حجرات/9) ما ذکر را نازل کردیم و ما نگهبان آن هستیم. یعنی این ذکر هرکجا که باشد، حفظه پیدا می کند پس اگر این ذکر به قلب رسید، برای آن حفظه و نگهبان پیدا می کند بخاطر اینکه این ذکر حفظه دارد. این ذکری که به ما رسیده، حقیقت بالاتری دارد چرا که قرآن فرمود: «نَزَّلْنَا». یعنی حقیقت این ذکر آن مقام رفیع قرآن است که تنزل پیدا می کند و به انسان می رسد تا ما بتوانیم از شئون این ذکر استفاده کنیم و بهره مند گردیم. پس تعبیر اول از ذکر عبارت است از قرآن و مقامات آن. قرآن با تمام گستردگی که دارد ذکر است لذا اگر قرآن و حقایق و اسرار آن در قلب انسان وارد شد، انسان اهل ذکر می شود و آن ثمرات برایش حاصل می شود. معنای دومی که برای ذکر در قرآن آمده است، به وجود مقدس نبی اکرم(ص) تفسیر شده و در آیات متعددی همچون آیه مبارکه سوره طلاق که می فرماید: «فَاتَّقُواْ اللَّهَ يَأُوْلىِ الْأَلْبَابِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكم ذِكْرًا * رَّسُولًا يَتْلُواْ عَلَيْكم ءَايَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّور»(طلاق/10-11) توضیح داده شده است. مخاطب این آیه اولی الالباب یعنی کسانی که به امام رسیده اند می باشد که به آنان دستور داده می شود «فَاتَّقُواْ اللَّهَ». چرا دستور «فَاتَّقُواْ اللَّهَ» داده شده است؟ گویا علت آن را با این عبارت توضیح می دهد که «قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكم ذِكْرًا * رَّسُولًا».

 توضیح اینکه آیات پیش از این آیات، در مورد عذاب است که عده ای بودند از امر پروردگارشان تعدی کردند و خداوند متعال نیز می فرماید ما سخت از آنان حساب کشیدیم و آنان را سخت عذاب کردیم و آنان نتیجه عمل خود را دیدند و پایان آنان جز خسارت نبود. این عذاب، مقدمه یک عذاب شدیدی می باشد که برای آنان مهیا شده است که دستور به تقوا، پس از بیان این واقعه است و می فرماید «فَاتَّقُواْ اللَّهَ يَأُوْلىِ الْأَلْبَابِ». یعنی شمایی که اولی الالباب هستید تقوا داشته باشید و شما گرفتار نشوید چون همه چیز برای شما مهیا است که فرمود: «قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكم ذِكْرًا * رَّسُولًا». خداوند برای شما ذکری را نازل کرده که این ذکر پیامبری است که برای شما آیت خدا را می خواند و حقایق را برای شما آشکار می کند. اگر کسی به این تلاوت رسول اکرم گوش داد، حقایق برایش روشن می شود و نتیجه تلاوت حضرت این می شود که «ليُخْرِجَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّور» با تلاوت این رسولی که ذکر است، مؤمنین از ظلمات به سمت نور خارج می شوند. بنابراین طبق این بیان دوم، ذکر آن رسولی است که تلاوت آیات می کند و ما را از وادی ظلمات به سمت وادی نور سیر می دهد. این پیامبر، همان رسولی است که به تعبیر دیگر قرآن کلمه نور الهی است که این نور الهی تنزل پیدا کرده و در معرض استفاده ما قرار گرفته است که فرمود: «فىِ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» لذا در این خانه که نور نبی اکرم قرار داد و ایشان کلمه ذکر الهی هستند، به انسان اجازه ذکر داده می شود. اگر کسی وارد این خانه شد و انوار وجود مقدس نبی اکرم به او رسید، اهل ذکر می شود. بنابراین حقیقت ذکری که انسان باید به آن راه پیدا کند حقیقت کتاب و مقامات وجودی این رسولی است که خداوند از عالم بالا نازل کرده تا ما بتوانیم با آن سیر کنیم. اگر قرآن و پیامبر در این عالم تنزل پیدا نمی کردند، ما نمی توانستیم با قرآن سیر کنیم و سیر با رسول اصلا آغاز نمی شد.

اهل بیت بیوت نوری و محل تنزل ذکر

در مورد تنزل مقامات نبی اکرم و ائمه این نکته وجود دارد که معصومین(ع) دارای مقاماتی وجودی هستند که تمام مخلوقات در عوالم و مقامات مختلف به آنان دسترسی پیدا می کنند که دسترسی ما از این عالم دنیا شروع می شود. این حقیقت وجودی در مقامات دنیا تنزل پیدا کرده و تبیین مقامات تنزل آنان در معارف ما از جمله زیارت جامعه کبیره آمده است که در این زیارت به سه مقام اشاره شده است که عبارتند از مقام اول: «أَنَّ أَرْوَاحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ طَابَتْ وَ طَهُرَت» مقام دوم: «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه»(2) خدای متعال آنان را در قالب های نوری و به تعبیر روایت در اشباح نوری آفریده و بر گِرد عرش الهی قرار داده است و آنان تنزل پیدا کرده اند تا رسیده اند به خانه هایی که «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُه» به اینجا که رسیدند، دست ما به این خانه ها می رسد و ما می توانیم سیرمان را شروع کنیم. بنابراین هم حقیقت قرآن یک حقیقت رفیع است که تنزل پیدا کرده و هم وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله حقیقتی رفیع دارند. این بیوتی که وجود مقدس نبی اکرم که کلمه ذکر الهی می باشد و در آن خانه ها نازل شده است، اهل بیت(ع) هستند. وجود مقدس نبی اکرم در اهل بیت شان تجلی دارند و اگر کسی می خواهد به نبی اکرم برسد، باید از طریق اهل بیت و قرآن برسد. روایت ثقلین نیز ناظر به همین است که وجود مقدس نبی اکرم آمده و عالم را نورانی کرده اند و در عالم بالا سیر دارند اما ادامه وجودی خود یعنی قرآن و اهل بیت را برای ما باقی گذاشته اند که فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي»(3) قرآن و اهل بیت ادامه وجودی نبی اکرم و طریق اتصال ما به ایشان است و الّا راه دیگری وجود ندارد. کسی که می خواهد وارد بیت النور نبی اکرم شود و با مقامات ایشان سیر کند و به مقام توحید برسد، باید از طریق قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) وارد شود. معنای حدیث ثقلین که در حد تواتر هم نقل شده همین است.

تجلی قرآن و پیامبر اکرم که حقیقت ذکر هستند در وجود امام معصوم

ذیل آیه «وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَاب»(رعد/43) روایت شده است که سلمان از حضرت علی پرسید «مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَاب»(یعنی کسی که تمام اسرار قرآن نزد اوست) چه کسی است؟ حضرت فرمودند منظور من هستم. سپس حضرت در توضیحی که دادند فرمودند پیامبر اکرم از خداوند درخواست کرد که خداوند وسیله ای را به او عطاء کند که وسیله ارتباط امت با نبی اکرم باشد. خدای متعال من را این وسیله ارتباط با نبی اکرم قرار داد.(4) در وجود مقدس امام که وسیله ارتباط امت و پیامبر است، تمام قرآن قرار داده شده است. آن کتابی که ذکر است در وجود امام قرار دارد. اگر وجود مقدس نبی اکرم ذکر هستند، این ذکر در وجود مقدس امام تجلی، تحقق و تنزل پیدا می کند. لذا اگر کسی بخواهد متذکر شود، باید در این مقامات سیر داشته باشد و به هر اندازه ای که در مقامات نبی اکرم سیر داشته باشد، به همان اندازه متذکر خدای متعال می شود و طریق ذکر همین است. تمام انبیاء اولی العزم نیز اینگونه بوده اند. سیر انبیاء الهی در مقام توجه و تذکر به حضرت حق از طریق معصوم بوده است. یکی از معانی وجه الله بودن حضرت علی و ائمه همین است که اگر کسی بخواهد به خدا توجه کند از طریق توجه به آنان و فنای در آنان توجه به خدای متعال واقع می شود. این سیر مقاماتی دارد که پیش از دنیا شروع شده و در برزخ وقیامت نیز وجود دارد. اباصلت از امام رضا علیه السلام در مورد روایت «ثَوَابَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ النَّظَرُ إِلَى وَجْهِ اللَّه» پرسید که حضرت فرمودند منظور انبیاء و حجج الهی می باشند که با توجه به آنان به خداوند متوجه می شوند.(5) وجه الله در تمام عالم حضور دارد که فرمود: «فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ الله»(بقره/115). شما در محاصره وجه الهی هستید لذا انسان هرکاری که بخواهد انجام دهد، حجت بر انسان در مقام احتجاج تمام است و به همین خاطر می باشد که ذیل آیه«وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِه»(انفال/24) فرمود انسان هر عملی انجام دهد حجت بر او تمام است چرا که خداوند در قلبش حاضر است و به او توجه می دهد که این کار خوب است یا بد و این حضور همان حضور حجت الهی است. حجت الهی، حجت بالغه است و به همه می رسد. اگر کسی به این حجت ها عمل کرد دنبال رو انبیاء بود و دنبال آنان حرکت کرد، مزدش این است که به وجه الله نظر می کند و وجه الله همین مقام انبیاء است. اگر کسی پیرو انبیاء بود، مزدش نظر به مقامات آنان است و این بالاترین مزد می باشد که در روایت به آن اشاره شده است و عقوبت برخی در قیامت این است که نتوانند به وجه پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله) نگاه کنند.

انتخاب ذکر بجای دنیا و غفلت

بنابراین این ذکری که خداوند نازل کرده است، قرآن و وجود مقدس نبی اکرم می باشد و پیامبراکرم در مقاماتی تنزل کرده اند که در قرآن و روایات تفصیل آن آمده است. این وجه و ذکر در وجود مقدس امام تحقق پیدا کرده است به همین خاطر ائمه علیهم السلام وجه الله و بیت النور نبی اکرم می باشند و تمام ذکر نبی اکرم در آنان حاصل شده و به تعبیری دیگر اهل الذکر هستند. حقیقت ذکر که وجود مقدس نبی اکرم و مقامات اوست و تمام مقامات قرآن در قلب نبی اکرم است، در وجود مقدس امام تجلی پیدا می کند. لذا اگر کسی اهل ذکر و مصداق این کلام حضرت امیرالمؤمنین شد که: «وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا» سیر او در مقامات باطنی این عالم آغاز می شود و در دنیا برزخ و قیامت را مشاهده می کند و سیر بررخی و قیامتی او آغاز می شود. اگر کسی به قرآن رسید و حقایق وجودی نبی اکرم به قلبش رسید و به تعبیری دیگر قلبش را به امام سپرد، امام حقایق ذکر را که قرآن و نبی اکرم است در وجود او محقق می کند. معنای «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»(رعد/28) همین است. با ذکر خدا قلوب انسان ها به آرامش می رسد. ذیل این آیه روایت شده که: «بمحمد عليه و آله السلام تطمئن القلوب و هو ذكر الله و حجابه»(6) اگر انسان به ذکر رسید، تمام عالم را در پرتو ذکر می بیند و چیزی جز آن مشاهده نمی کند و مقام ذکر همین است. لذا قیامت و برزخ را می بیند و در آن چیز جز اسماء حسنای الهی و وجه الله نمی بیند. باید انوار وجود مقدس نبی اکرم به انسان برسد و انسان در آن مقامات سیر داشته باشد تا اهل الذکر شود.

پس اینکه حضرت علی در این خطبه نورانی فرمود ذکر اهلی دارد، منظور این رجال و این ذکر است که در این بیوت قرار دارد «فىِ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاصَالِ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تجارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوةِ وَ إِيتَاءِ الزَّكَوةِ». اگر کسی به این ذکر رسید، از همه این دنیا این ذکر را انتخاب کردند: «وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيَا بَدَلًا فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْهُ يَقْطَعُونَ بِهِ أَيَّامَ الْحَيَاةِ» دقت شود که منظور از دنیا عالم طبیعت نیست بلکه طبق روایات، یک چهره دنیا به محیط ولایت ائمه نار و اولیاء طاغوت تفسیر شده است. در سفره آنان نیز تجارت و بیع و داد و ستد های دنیوی وجود دارد و به حسب ظاهر سفره گسترده ای است گرچه در حقیقت ضیق و ضنک است. بنابراین منظور از دنیا محیط ولایت ائمه جور است که خداوند آنان را نیز امداد کرده و در طول تاریخ دستگاه ها و تمدن هایی داشته اند. این دنیا که محیط ولایت ائمه جور است - با تمام جلوه هایی که دارد- اهل ذکر را مشغول نمی کند و آنان بدل دنیا، ذکر را انتخاب می کنند. اهل ذکر به جای روی آوردن به دنیا، به حضرت حق رو آورده اند که به تدریج نورانی و حقایق و عوالم برایشان مشهود و سیر آنان در عوالم آغاز می شود و پس از اینکه عوالم را دیدند، دیگران را نیز هشدار و بشارت می دهد و آنان را دستگیری می کند. اگر این قلب بخواهد به این مقام برسد باید وارد بیت نبی اکرم شود و به اندازه ای که در این بیت و تنزل مقامات وجودی نبی اکرم سیر می کند اهل ذکر می شود و حقایق برایش مشهود می گردد. در ادامه این خطبه، حالات شخصی این افراد بیان می شود که محاسبه و مراقبه ای دارند و به خشوع و خضوع در برابر خدای متعال می رسند. السلام علیک یا ابا عبدالله...

پی نوشت ها:

(1) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 342.

(2) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص: 613.

(3) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 414.

(4) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 216.

(5) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص: 115.

(6) تفسير العياشي، ج 2، ص: 211.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها