يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(حجرات 13) * * * ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! * * * ای مردمان شما را از مردی و زنی/ما آفریده‌ایم به علم و به اقتدار/ دادیمتان قرار به اقوام گونه‌گون/انس و شناخت تا که به ‌هم‌ آورید بار/ بی‌شک بود زجمع شما آن‌عزیزتر/نزد خدا که بیش به تقواست ماندگار/ زان‌رو که هست عالم و آگاه کردگار/بر مردمان مومن و مشرکت بروزگار

 

      
کد خبر: ۴۳۱۳۳۰
زمان انتشار: ۱۰:۱۷     ۰۴ مهر ۱۳۹۶
جلسه سوم هیات ثارالله /
در مقابل طرح کلی و جامع حضرت که ناظر به همه عوالم است، طرح کلی جبهه شیطان است که افق محدود به دنیا دارد. حضرت در این مسیر مامور به استقامت و عبور دادن انسانها از این مراحل هستند. این طرح کلی و موضع گیریهای پیامبر در قرآن بیان شده است. هر دو طرح بر اساس ایات قرآن پایانی دارد که پایان جبهه باطل جهنم است.

به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، آنچه پیش رو دارید سومین جلسه سخنرانی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در دهه اول محرم الحرام سال 96 در هیأت ثارالله قم (مدرسه فیضیه) برگزار شده است. ایشان در این بحث بیان می کنند در مقابل طرح کلی و جامع حضرت که ناظر به همه عوالم است، طرح کلی جبهه شیطان است که افق محدود به دنیا دارد. حضرت در این مسیر مامور به استقامت و عبور دادن انسانها از این مراحل هستند. این طرح کلی و موضع گیریهای پیامبر در قرآن بیان شده است. هر دو طرح بر اساس ایات قرآن پایانی دارد که پایان جبهه باطل جهنم است...

انتخاب انسان بین دو اله و دو طرح عظیم جهانی نبی اکرم یا دستگاه طاغوت

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه و افضل سفرائه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین واللعنه علی اعدائهم اجمعین. «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»(توبه/119)، ما مأمور به همراهی با وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت معصوم ایشان هستیم، که یک همراهی باطنی و معنوی است به طوری که ما باید از خود و از اغیار هجرت کنیم و خود را به وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت برسانیم و با آنها در عالم سیر کنیم؛ اگر این اتفاق افتاد انسان وجودش نورانی به نور امام شده و اشعه ای از نور امام علیه السلام می شود؛ و برکاتی که در وجود امام هست به اندازه ظرفیت انسان در انسان نازل و جاری می شود؛ یعنی انسان سرچشمه حیات و سرچشمه هدایت می شود؛ ولی این همراهی و معیت یک معنای جامع تری هم دارد و آن این است که وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای هدایت انسان و دستگیری از عالم یک طرح بزرگ و با عظمتی دارند. زندگی ما باید درون این طرح باشد و ما هم درون این برنامه و طرح حضرت عمل بکنیم. نکاتی را در این خصوص مطرح می کنیم:

نکته اول این است که آنچه که از بیان قرآن و معارف اهل بیت استفاده می شود این است که مقابل این طرح یک طرح دیگری هم وجود دارد؛ یعنی این طور نیست که ما در خلأ باشیم که یا باید همراه وجود مقدس نبی اکرم باشیم یا این که خودمان سیر کنیم؛ بلکه مقابل طرح نبی اکرم یک طرح بزرگ دیگری هم هست که ما ناچار هستیم که بین این دو انتخاب بکنیم؛ و اگر در این طرح حرکت نکردیم در آن برنامه و طرح قرار می گیریم و حرکت خواهیم کرد. گاهی از این طرح [نبی اکرم] تعبیر به دین می شود.

دین آن برنامه ای است که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم عطا کردند که به وسیله آن عالم را اداره می کنند. مقابل طرح نبی اکرم و آن دینی که خدای متعال به حضرت عطا کرده یک طرح دیگری هم وجود دارد. در سوره مبارکه کافرون وجود مقدس نبی اکرم به جبهه کفار یک خطابی دارند «بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ * قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ * وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»(کافرون/1-6)، ظاهر سوره ممکن است ناظر به یک جمعیت محدودی باشد؛ اما نبی اکرم به همه کفار تاریخ خطاب می کنند. شأن نزولش هم این است که آمدند خدمت حضرت و ایشان را ابتدا تطمیع کردند که به جای این ادعاهایی که می کنی اگر بخواهی شما را بزرگ قریش می کنیم و امکانات اقتصادی و بهترین همسران را به شما می دهیم. حضرت نپذیرفتند و فرمودند: دعوت من اینها نیست؛ اگر بر فرض بتوانید خورشید را کف یک دستم و ماه را کف دست دیگر بگذارید من راهم را ادامه می دهم. از جمله پیشنهادهایی که به حضرت دادند این بود که بیایید یک دین مشترک درست بکنیم؛ یعنی نه شما و نه ما دین اختصاصی نداشته باشیم، مسالمت آمیز زندگی بکنیم، ما دین خود را با شما به اشتراک می گذاریم؛ گاهی شما مسیر ما را انتخاب کن و گاهی ما مسیر شما را؛ یعنی یک مسیر مشترک فی مابین انتخاب می کنیم تا تفرق و اختلاف و نزاع در جامعه ایجاد نکنیم و با هم تصادم نداشته باشیم.(1)

پاسخ قرآن هم کاملاً روشن هست. در جمله پایانی سوره کافرون خدای متعال می فرماید: پیغمبر ما بگو که هیچ وقت ما نمی توانیم با هم دین مشترک داشته باشیم. دین من دین خودم و دین شما هم دین خودتان است. اینها با هم اشتراکی ندارند و با هم هماهنگ نمی شوند؛ زیرا محور نزاع در دین بر سر پرستش است. گاهی بعضی افراد خیال می کنند که ما فقط خدا را پرستش می کنیم و آنها راحت هستند و پرستش ندارند. از نظر قرآن اینطور نیست و همه انسانها در مسیر پرستش مشترک هستند. هر انسان و هر جامعه ای برای خودش معبودی انتخاب می کند و آن معبود را می پرستد.

پرستش از نظر قرآن یک معنای لطیف و گسترده ای دارد؛ خضوع و تواضع کردن و اعلام فقر و افتقار و اضطرار هم از شئون پرستش است. قرآن می فرماید «وَ قَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»(غافر/60)، کأنه ترک دعا و ترک اعلام فقر، و از خدای متعال احساس استغنا کردن، استکبار علی الله و استکبار و روی گرداندن از عبادت است. در خیلی موارد قرآن وقتی بحث از عبادت بت ها و آلهه می کند، می فرماید که شما آنها را می خوانید و دعوتشان کرده و به آنها اعلام اضطرار و فقر می کنید.

علی ای حال پرستش یک مفهوم گسترده ای دارد و همه انسانها معبودی دارند و او را می پرستند و در مقابل آن خضوع و تواضع می کنند. این مطلب از آیات و مضامین مختلف قرآن استفاده می شود. از جمله همین سوره است که آنها هم معبودی دارند و می پرستند، ولو این که به ظاهر کافر هستند، ولی کافر بالله هستند. آنها برای خودشان الاهی دارند که آن را می پرستند.

مضامین متعددی در قرآن هست که اثبات می کند پرستش یک امر مشترک است و بحث بر سر انتخاب معبود هست. در سوره کافرون خدای متعال می فرماید به آنها بگو: ما نمی توانیم معبود مشترک داشته باشیم، معبود های ما با هم متفاوت است؛ آنچه شما می پرستید من هرگز نخواهم پرستید؛ کما این که شما هم هرچه من می پرستم نخواهید پرستید. اینطور نیست که شما می توانید خدا پرست باشید؛ نه من این کار را می کنم و نه شما می توانید. بعد می فرماید «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»(کافرون/6).

دین همان مناسک پرستش اله هست. کافران هم برای خودشان دینی دارند که دنیا و شیطان را می پرستند. خدای متعال خطاب به انسانها می فرماید « أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِي هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»(یس/60-61). اینطور نیست که اگر [کافران] خدا را نمی پرستند، آزادند؛ گویا انسان مخیر است بین این که یا شیطانی که عدو مبین است را بپرستد؛ و یا خدایی که خدای رحمان و رحیم و صاحب اسماء حسنی است و همه کمالات و خیرات به او بر می گردد.

بنابراین مقابل طرح وجود نبی اکرم یک طرح و برنامه دیگری هم وجود دارد که برنامه دستگاه کفار و شیطان و دشمنان وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. محور این دو دستگاه و این دو طرح و دو برنامه، پرستش است. در مقابل برنامه پرستش خدای متعال، برنامه پرستش اغیار و بت پرستی و دنیا پرستی و شرک است. اینطور نیست که این دو طرح و دو برنامه توحید و شرک، ایمان و کفر، خدا پرستی و بت پرستی و دنیا پرستی، بتوانند با هم کنار بیایند و کاری با هم نداشته باشند. ممکن است گفته شود: شاید این دو طرح و برنامه را نمی توان به یک برنامه مشترک تبدیل کرد، ولی می شود مسالمت آمیز کنار هم دیگر زندگی بکنند؛ اما آنچه که از معارف استفاده می شود این است که این دو طرح امکان همزیستی مسالمت آمیز با همدیگر را ندارند و در نهایت بین آنها درگیری و تنازع پیدا می شود.

تقابل و مجاهده تاریخی و مستمر جبهه حق با جبهه طاغوت

بین دنیا پرستی و خداپرستی یک درگیری مستمر تاریخی همه جانبه وجود دارد که یک قسم آن مقاتله است؛ یعنی اینطور نیست که این درگیری به معنی قتال باشد؛ بلکه در آن جهات و درگیری های مختلفی وجود دارد. که یک بخشش آن هم قتال است و این قتال هم ادامه پیدا می کند.

علی رغم اینکه حضرت به آنها می فرماید «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»(کافرون/6) اما به معنی این نیست که بیایید با هم مسالمت آمیز زندگی بکنیم؛ و حال که نمی توانیم دین مشترک داشته باشیم، شما بت های خودتان را بپرستید و من هم خدای خودم را می پرستم و کاری هم با همدیگر نداشته باشیم؛ این مضمون که بعضی استفاده می کنند، نیست؛ بلکه بین این دو دین درگیری مستمری وجود دارد که کار به مقاتله هم می کشد. قرآن می فرماید «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّـهِ»(انفال/39)، با آنها مقاتله کنید و این مقاتله را ادامه بدهید تا دین تماماً برای خدا بشود و هیچ دین دیگری وجود نداشته باشد و مردم فقط خداپرست و موحد باشند.

در روایات هم فرمودند که مخاطب اصلی این دستور وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت هستند؛ یعنی ما مخاطبان اصلی نیستیم، بلکه به تبع ایشان ما هم مخاطب واقع می شویم؛ زیرا این کار از آنهایی ساخته است که مأمور هستند به آن عمل کنند و این مقاتله را انجام دهند، ممکن است ابتدائاً از ما ساخته نباشد. معنی همراهی ما هم همین است. جزئی از آن برنامه حضرت، قتال و درگیری است. نبی اکرم و اهل بیت مامور به این امر هستند و حتماً این مقاتله را انجام می دهند تا این که بساط پرستش شیطان و پرستش غیر و ادیان دیگر جمع می شود «و يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّـهِ» یعنی همه مناسکی که در عالم جاری است مناسک توحید می شود. این درگیری، تا مرز غلبه مطلق استمرار پیدا می کند.

سوره مبارکه تحریم یکی از سوره های لطیفی است که یکی از جبهه های درگیر با نبی اکرم را معرفی می کند و درگیری ها را خیلی وسیع بیان می کند. آیات اول خطاب به همسران حضرت است که می فرماید «إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّـهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَ إِن تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ»(تحریم/4)، اگر بخواهید برگردید و از این مسیر توبه کنید بعید است بتوانید؛ زیرا قلوب شما منحرف شده و پل های پشت سر خودتان را خراب کردید. اگر شما دو نفر پشت به پشت هم بدهید و نقشه ای بر علیه او بریزید. خدای متعال و جبرائیل و صالح المومنین با همه توان او را حمایت می کنند. صالح المومنین امیرالمومنین علیه السلام است و وجود مقدس حضرت در جبهه نبی اکرم یک امر مهمی است. همه ملائکه پشتیبان این جبهه هستند.

در تاریخ نقل شده است که وقتی بین عایشه و عثمان درگیری ایجاد شد، عثمان هیچ جوابی نداد و فقط این سوره تحریم را یک بار خواند. خیلی توبیخ تندی در این سوره است. پیداست یک درگیری و نقشه عظیمی است که یک طرف صف، وجود مقدس نبی اکرم است که پشتیبان او خدای متعال و جبرئیل و صالح المومنین و مجموع ملائکه هستند. همچنین پیداست که این طرح کفار نیست؛ بلکه طرح داخلی است، زیرا مخاطب آن کسانی هستند که داخل خانه حضرت هستند.

بعد از چند آیه خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم می فرماید «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»، یعنی با کفار و منافقین مجاهده بکن. درگیری با کفار آیات متعددی دارد ولی این از معدود آیاتی است که دستور داده شده که کار را بر آنها سخت بگیر. بعضی از محققین تاریخ دنبال کردند که این سخت گیری هایی که حضرت با آن جبهه داشتند چه بوده و چگونه ایشان کار و مسیر را برای آنها سخت و دشوار کردند.

ذیل این آیه روایتی است که می فرماید جهاد امیرالمومنین و ائمه علیهم السلام، جهاد نبی اکرم است. معنای «جاهد» این است که خودتان و از طریق ائمه علیهم السلام درگیر بشوید، لذا بعضی گفتند که وجود مقدس نبی اکرم با منافقین درگیر نشدند یا لااقل جهاد صریح و جنگ مستقیمی نداشتند؛ بلکه سخت گیری ها و غلظت بوده است. این خطاب به نبی اکرم، اعم از خودشان و امیرالمومنین علیه السلام است. حضرت با جبهه نفاق هم درگیر بودند و این همان مأموریت است.(2)

در این آیه شریفه که خدای متعال خطاب می فرماید «وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّـهِ»(انفال/39)؛ یعنی با آنها بجنگید و مقاتله کنید تا فتنه ای در عالم نباشد و این متن، و تمامی دین برای خدای متعال واقع بشود. این قتال هنوز انجام نشده، اما حتماً انجام می گیرد و مخاطب اصلی آن هم وجود مقدس نبی اکرم و ائمه هدات معصومین هستند. ما هم باید در این طرح کنار آنها باشیم. این درگیری تا پایان راه می رود و از نظر قرآن پیروزی قطعی هم با دین نبی اکرم است. حضرت فرمودند «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»(کافرون/6)، اما بین این دو دین درگیری می شود، آنها می خواهند دین خودشان را فراگیر کنند و همه ملت ها با مناسک آنها زندگی بکنند و تحت سیطره آنها باشند. آنها از جبهه مومنین دست برنمی دارند و دنبال یک چنین امری هستند.

جدایی دو جبهه حق و باطل در طرح کلی نبی اکرم

در سوره بینه سال گذشته در همین محفل یک مقدار این بحث را توضیح دادم «لم يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ * رَسُولٌ مِّنَ اللَّـهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً»(بینه/1-2)، جبهه باطل حاضر نیستند صفشان را جدا کنند. آنها می خواهند همه جبهه انسانی تحت سلطه و سیطره آنها باشند. وقتی رسول با بینات می آید، صفها را جدا می کند تا کار به جایی می رسد که خیرالبریه و شرالبریه کاملاً از هم جدا می شوند.

در این طرح کلی و جامع یکی از سنت ها همین تفکیک کردن این دو جبهه است. نباید این دو تا جبهه آمیخته بمانند. در ابتدا در دنیا آمیختگی هست؛ اما این اختلاط و آمیختگی باید از بین برود و این دو جبهه خالص بشوند، بنابراین این درگیری ادامه دارد و شکی نیست که به پیروزی قطعی ختم می شود. قرآن می فرماید «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»(توبه/33)، آن برنامه و طرح کلی و دین حقی که نبی اکرم آوردند از نظر قرآن طرح غالب و فراگیر است و بقیه برنامه ها و مناسکی که برای بت پرستی در دنیا یا پرستش های گوناگون هست، همه مغلوب این دین می شوند؛ یعنی این دین ظرفیتی دارد که می تواند همه آنها را مغلوب بکند. دین کفار با همه وسعت آن که تبدیل به یک مناسک و آیین گسترده ای شده، [مغلوب دین حق است.]

کفار، مراکز تحقیقات فراوان و اندیشکده و آکادمی های گسترده ای دارند که متفکرین بزرگی این مناسک و آیین گسترده و دینداری را طراحی می کنند، نباید خیال کنیم آنها دستشان خالی است. آنها مشغول طراحی هستند و گاهی اوقات یک طرح های بزرگی است. آنها اصرار می کنند که دوره دین و پرستش خدای متعال گذشته است.

طرح های بزرگی دارند که پشتوانه آن هم عقلانیت پیچیده بشری است. یک عقلانیت زمینی که از اول هم بوده که ادوار مختلف و اشکال مختلفی به خودش گرفته است؛ چه از دوره ای که چوب و سنگ و نشانه ها را می پرستیدند، تا دوره معاصر ما این عقلانیت پیچیده برای اداره انسانها بوده است و پشتوانه اش هم به اصطلاح متفکرینی هستند که مراکز فکری برای خودشان دارند.

بنابراین دو طرح جامع وجود دارد که با هم درگیر هستند و موضوع درگیری هم پرستش است. « بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ * قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ * وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»(کافرون/1-6)، پیروزی قطعی در همه جبهه ها با دین حق و دین توحید و جبهه وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. این مسیر هم یک مسیر بسیار گسترده و طولانی است؛ یعنی طرحی که وجود مقدس نبی اکرم دارند یک طرح محدود به یک دوره و یک جامعه و یک عده محدود نیست؛ بلکه به فرموده قرآن «كَافَّةً لِّلنَّاسِ»(سبأ/28) است. طرحی است که برای همه دوران ها و از ابتدای تنزل بشر در این کره تا انتهای این دوران بلکه قبل از آن است.

برنامه جامع حضرت در همه عوالم و طرح محدود دنیایی جبهه باطل

اگر بخواهیم در معارف عمیق تر جستجو کنیم، این طرح از عوالم قبل و یا حداقل از عالم میثاق، بوده است و در عالم دنیا هم این طرح از ابتدای هبوط حضرت آدم روی زمین تا وقتی که بساط [کفر] جمع می شود، خواهد بود و ادامه این برنامه در عالم برزخ و در عالم قیامت است.

هر کسی اگر قرآن را یک مرور کوتاهی بکند، کاملاً پیداست که در آن صحبت از برنامه ریزی و طرح برای این دنیا و نیست؛ بلکه یک طرحی فراگیر است که سابقه آن را فعلاً رها می کنیم که از عالم میثاق چه اتفاقاتی افتاده است. این طرح از اول این دنیا تا آخر این دنیا و در عوالم بعدی هم هست.

ابتدائاً به نظر می رسد که این طرح در مقابل طرح شیطان و طرح هایی که اهل دنیا می دهند و معطوف به همین دنیاست، ناظر به همین دنیاست؛ ولی طرح حضرت یک طرح بزرگ برای کل ادوار زندگی بشر در این دنیا در عالم برزخ در عالم قیامت هست و همه اینها را می خواهد با یک طرح به هم پیوسته اداره بکند؛ یعنی نمی شود برای دنیا یک طرح بدهی که بی ارتباط با عالم برزخ، یا عالم قیامت و عوالم بعد باشد؛ بلکه این طرحی که نقطه آغازش را مسامحتاً عالم دنیا می دانیم، طرحی است که ناظر به عوالم به هم پیوسته و بزرگتر از دنیا است که به تعبیر من جهان های موازی هستند که تا قیامت ادامه دارند و بعد از قیامت هم این طرح مستمر است.

ممکن است خیلی وقتها طرح جبهه مقابل محدود به دنیا باشد و کاری برای بعد از این دنیا نمی خواهد بکند و طراحی ای که می کند معطوف به جهان های بعد نباشد؛ البته شیطان با شرح صدر و وسعتی که که در کفر دارد، ممکن است طرحش گسترده تر باشد و گاهی برای بیش از دنیا برنامه ریزی کند. به فرموده قرآن، شیطان می گوید که «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانِهِمْ وَ عَن شَمَائِلِهِمْ وَ لَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ»(اعراف/16-17) از همه طرف می آیم و راه را می بندم و همه را جهنمی می کنم. او می فهمد که طرحش یک طرحی برای بیش از دنیا است و می خواهد انسانها را برای دنیا و بعد از دنیا تحت سیطره خودش در بیاورد؛ ولی معمولاً طرح هایی که اندیشمندان غیر متأله دارند محدود به دنیاست و افق دیدشان بیش از دنیا نیست و گاهی برنامه ریزی گسترده ای می کنند که معطوف به همه زندگی بشر و برای تمام ادوار زندگی بشر از بدو تولدش تا مرگش و برای همه زوایای زندگی بشر می باشد؛ برای پوشاک و خوراک و مسکن و تأمین نیازها و همه جهات زندگی و برای اداره عواطف و حس و عقلش، برنامه ریزی و طراحی می کنند این طرح جامع به اندازه ای که می فهمند، برای هفتاد سال زندگی انسان در همه عرصه های حیات است.

آنها برای همه جوامع انسانی، طراحی می کنند. طرح دهکده واحد جهانی می دهند و برای همه ملل برنامه ریزی می کنند و همه ملت ها را می خواهند براساس یک فرهنگ و یک پرستش هم شکل و همزمان بکنند؛ یعنی همه یک اله را بپرستند و یک فرهنگ داشته باشند و یک جور زندگی بکنند. این طرح همه عرصه های حیات را می گیرد. آنها برای هفتاد سال زندگی انسان و برای همه قوای انسان در همه عرصه های حیات اجتماعی و برای همه جوامع و گاهی برای طول تاریخ، دنبال یک طرح پایدار و به قول خودشان، توسعه هستند که نسل های مختلف را در بر بگیرد و در طول تاریخ پیشرونده باشد. آنها گاهی چنین آفاقی را می بینند؛ اما در عین حال قرآن وقتی از طرح آنها صحبت می کند می فرماید «يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»(روم/7) همه طرحی که می دهند برای ظاهر حیات دنیا و برای هفتاد سال زندگی است؛ و از آن وسعت ها غفلت دارند. در این طرح هایی که الان در دنیا وجود دارد و ادعا هم می کنند بیش از این چیزی دیده نمی شود و فقط برای ظاهر حیات دنیا است و همین عرصه ها را می پوشاند.

برنامه حضرت برنامه ای است که ناظر به ظاهر و باطن عالم و جهان های متوازی و متداخل و جهانی هایی است که استمرار دارند. این طور نیست که نسبت ما و عالم آخرت فقط یک نسبت طولی زمانی باشد؛ بلکه یک نسبت ظاهر و باطن هم هست؛ یعنی انسان از همین الان می تواند وارد عوالم بعدی بشود؛ منتها یک سیر متوالی هم دارد یعنی مثلاً می تواند همینطوری که الان در این عالم هست متوازی با این عالم، در عالم برزخ و قیامت هم باشد. حضرت امیرالمومنین در خطبه 222 وقتی اهل الذکر را توضیح می دهند، می فرمایند «وَ كَأَنَّمَا اطَّلَعُوا عَلَى عُيُوبِ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِي طُولِ الْإِقَامَةِ فِيه وَ حَقَّقَتِ الْقِيَامَةُ عَلَيْهِمْ عَذَابَهَا ... كَأَنَّهُمْ يَرَوْنَ مَا لَا يَرَى النَّاسُ وَ يَسْمَعُونَ مَا لَا يَسْمَعُون»(3)، گویا اینها الان مشرف بر اهل برزخ هستند و با همه عمر طولانی که عالم برزخ دارد همه این دوران طولانی را می بینند و از این بالاتر اینکه قیامت همه وعده های خودش را الان برای اینها محقق کرده و اینها هم برای دیگران از وعده های محقق شده خودشان پرده بر می دارند؛ البته این معنایش این نیست که این سیر متوالی نیست یعنی با اینکه الان در عالم برزخ هم حضوری دارند و با یک عوالم موازی دیگری مرتبطند، ولی یک سیر متوالی هم دارند که بعداً وارد عالم برزخ و بعد، قیامت می شوند.

به خلاف طرح اهل دنیا و جبهه مقابل حضرت که به اصطلاح دوراندیشی می کنند و افقهای دور را می خواهند ببینند و برنامه های بزرگ می ریزند و می خواهند همه مردم را زیرسلطه خودشان بیاورند طرح حضرت یک طرح گسترده معطوف به این عوالم متوازی و متوالی است. شیطان این ادعا را داشت که «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ»(ص/82)، یعنی من همه را من زیر چتر خودم می برم و همه را با طرح خودم فریب می دهم و درگیرمی کنم؛ اما در هر حال این طرحشان یک طرح ظاهری است و ناظر به عوالم باطنی نیست و برنامه ای برای آن عوالم ندارند. طرح آنها ناظر به عوالم متوالی نیست و نمی خواهند آن عوالم متوالی را اداره بکنند.

جزو واضحات است و خیلی احتیاج به استناد و آیات مخصوص ندارد که طرح حضرت از الان می خواهد ما را درگیر با عوالم مختلف کرده و ما را در عوالم دیگر وارد بکند و پرده ها را از جلوی چشم ما کنار بزند و ما را به آن عوالم بصیر بکند. برای سیر درآن عوالم هم برنامه و طرح دارند. و می خواهند برای برنامه متوالی حضرت آماده کنند. این دینی که حضرت آوردند و خودشان هم پرچمدار و متولی آن هستند و براساس بعضی از روایات حتی به ایشان تفویض شده، دینی نیست که معطوف به دنیا باشد و فقط دنیای ما را آباد کند و بعد آنکه ما از این دنیا رفتیم، کار از دست حضرت بیرون رفته و کاری با آینده ما نداشته باشند.

آنهایی که برای دنیا طراحی بسیار گسترده می کنند و هزاران رشته تحقیقاتی و میلیون ها جلد کتاب و محققین بسیار و لایه های مختلف از عمیق ترین فلسفه ها تا ساده ترین برنامه های زندگی دارند، اگر به آنها بگویید که شما برای بعد از دنیای من چه برنامه ای داری، می گوید: من برنامه و کاری برای آن ندارم؛ اما حضرت اینطوری نیست که بگوید حالا یک عوالم دیگری هم هست قیامت هم هست ولی من کاری با قیامت و معاد شما ندارم و فقط دنیای شما را اداره می کنم؛ بلکه طرح حضرت هم ما را در دنیا هم در برزخ و هم در قیامت اداره می کند. از اولی که وارد عالم برزخ می شویم تا طول برزخ طرح وبرنامه حضرت با ما هست. در عرصه و مواقف قیامت و در بهشت و عوالم و درجات بهشت، همه جا طرح حضرت است و اداره کننده آن عوالم هم به اذن الله خود معصومین هستند و با همین طرح الهی و برنامه الهی که خدای متعال به ایشان عطا کرده کار را پیش می برند؛ و با همین قرآن عالم آخرت اداره می شود.

درجات بهشت به اندازه آیات قرآن هست. برزخ هم همینطور است و اینطور نیست که برزخ ربطی با قرآن ندارد؛ یا قرآن ربطی با آن عوالم ندارد. بنابراین این طرح در مقابل طرح دیگران با همه گستردگی ای که دارد یک برنامه معطوف به ظاهر دنیاست؛ اما طرح حضرت معطوف به عوالم باطنی و ناظر به یک عوالم متوالی است که ما باید وارد آن عوالم بشویم.

افق محدود طرح و برنامه کلی دستگاه شیطان

بنابراین طرح جامع و واسعی که حضرت دارند، طرح غالبی است؛ اما باید از یک مراحلی عالم را عبور بدهند؛ یعنی در این درگیری ای که وجود دارد باید در یک مراحلی جامعه انسانی را عبور بدهند تا به آن نقطه مقصود در همین دنیا و بعد در عالم برزخ و قیامت برسند.

شیطان عرصه ای برای نبی اکرم نمی گذارد که مثلاً بگوید: شما این جا را اداره کنید و آن قسمت را من اداره کنم. او می خواهد همه انسان ها و همه قوای انسانی را تحت اشراف خودش در بیاورد؛ کما این که حضرت هم می خواهند همه قوای انسانی را نورانی بکنند و به سمت خدای متعال هدایت بکنند. این دو طرح، دو پایان هم دارند که در قرآن توضیح داده شده است. ولو این که معمولاً ائمه نار خیلی مشرف به این طرح عالم آخرت نیستند؛ اما پایان کار آنها جهنم است. برعکس، وجود مقدس نبی اکرم مشرف به عالم آخرت هستند. اگر راجع به دیگران گفته می شود «كَأَنَّمَا اطَّلَعُوا عَلَى عُيُوبِ أَهْلِ الْبَرْزَخ» در خصوص ایشان، کأنما هم نیست؛ بلکه خود حضرت مشرف به کل طرح تاریخی شان هستند. شیاطین اینطور نیستند حتی ائمه نار هم من در معارف ندیدم که بگویند: آنها هم طرح قیامت و جهنم را می فهمند؛ اما پایان طرح اینها جهنم است، و وقتی وارد جهنم می شوند، اول منازعه شان است.

نزاع ها و دعواها و جنگ هایی در جهنم بین ائمه نار و طرفدارانشان هست که آنها اینها را متهم می کنند و اینها آنها را متهم می کنند، نشاندهنده این است که طرح آنها یک طرح روشن نیست که از اول در نظر داشته باشند و بخواهند تا آخر راه را ببینند.

حضرت با طرح روشنی که دارند مومنین را وارد عالم برزخ و از آنجا هم وارد عالم قیامت می کنند؛ و یا رجعتی است که دوباره عالم برزخ و قیامت هست و تا بهشت، این طرح روشن است و هیچ وقت ابهامی در کارشان وجود ندارد. لواء حمد از دنیا در دست آنهاست و تا قیامت و بعد از قیامت هم هست.

دستگاه شیطان اینطور نیست که طرحی برای جهنم کفار داشته باشد؛ بلکه فقط می تواند اینها را از مسیر جدا و وارد پرستش نفس و دنیا بکند. این است که در جهنم همه برنامه های او به هم می ریزد. خدای متعال برنامه او را ختم می کند. هم در دنیا هم در برزخ هم در قیامت، طرح او نیست که کار می کند یعنی اینطور نیست که با برنامه او جهنم می چرخد. دستش بسته است زیرا شیطان و قوای شیطانی به فرموده قرآن اجلشان «إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»(حجر/38) است و بعد از آن به آنها اجازه تصرف و طراحی و برنامه ریزی و اداره نمی دهند و اینطور نیست که آنها یک طراحی ای در جهنم داشته باشند و اراده آنها جهنم را اداره بکند؛ بلکه ملائکه الله هستند که جهنم را اداره می کنند. آنها وقتی وارد جهنم می شوند با هم نزاع دارند؛ اما بهشت را اگر چه ملائکه الهی اداره می کنند ولی آنها کارگزاران وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت علیهم السلام هستند. این دو طرح با هم یک تفاوت های جدی ای دارند و درگیری هایی بین این دو طرح هست و وجود مقدس نبی اکرم برای عبور دادن عالم از طرح جبهه مقابل، یک برنامه ای دارند.

خطابهای خدای متعال به نبی اکرم در قرآن، پیرامون طرح کلی حضرت

من اینطور می فهمم که خدای متعال در قرآن گاهی برنامه حضرت را در بعضی از سور بالاجمال به حضرت خطاب می کنند: در سوره اقرأ، در سوره مدثر و از یک زاویه دیگری در سوره مزمل یک دستور جامع به حضرت می دهند. مثلاً در سوره علق می فرماید «بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ»(علق/1-5) بخوان؛ زیرا با خواندن تو عالم دگرگون می شود؛ یعنی وقتی پیغمبر [قرآن] می خوانند یک تحول جدی ای در عالم حاصل می شود. قرائت حضرت مثل قرائت ما نیست، زیرا با قرائت حضرت عالم وارد یک مرحله دیگری از تعلیم و هدایت می شود. خدای متعال انسان را آفرید و او را وارد مرحله تعلیق کرد؛ اما شما[ای پیامبر] باید بخوانید و با قرائت شما عالم وارد یک مرحله جدیدی می شود. در همین سوره از درگیری ها هم گفتگو می شود و می فرماید که شما می خوانید و اقدام می کنید؛ ولی این صف بندی ها هم در مقابل شما هست.

این صف بندی ها در اینجا و در سوره مدثر و در سوره مزمل و در بعضی نقاط دیگر قرآن که یک دستورات جامع و کلی به حضرت داده می شود توضیح داده و بیان می شود که مقابل برنامه ای که شما دارید یک صف بندی ای می شود و شما هم برای عبور دادن عالم از این صف بندی چه باید بکنید. آن طرح هم فقط قتال نیست؛ بلکه یک درگیری همه جانبه است. یک جایی قتال و درگیری از این جنس است و یک جایی هم درگیری از جنس دیگری است؛ یک جایی درگیری از جنس «وَ جَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا»(فرقان/52) یعنی جهاد اکبر است که مقاومت در مقابل طرح دشمن می باشد.

در این طرح عظیم حضرت برای عبور عالم از طرح شیطان مأمور به یک پایداری ای هستند که این پایداری و صبری که حضرت باید بکنند با دستورات متفاوتی که به ایشان داده می شود یک جایی صبر است؛ یک جایی «وَ اهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا»(مزمل/10) که باید موقتاً آن جبهه را رها کنند؛ یک جایی درگیری است.

ما هم وارد این طرح جامع حضرت شدیم؛ یعنی در این طرح به این عظمت و بزرگی ما را که هیچ کجای عالم را نمی بینیم وارد کردند و از این طرح با ما هم صحبت شده است. قرآن می خواهد ما را هم در این میدان عظیم بیاورد و این معنایش این است که قرآن می خواهد ما را هم بزرگ کند تا بتوانیم این طرح بزرگ را ببینیم و درون این طرح حرکت بکنیم و با برنامه حضرت همراه بشویم. قرآن می خواهد به ما امکان رسیدن به این طرح بزرگ را عطا بکند که البته چگونگی آن را با خود حضرت در میان می گذارند.

در روز اولی که مبعوث می شوند، خدای متعال از همه طرح صحبت می کند: «كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى * أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى * إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى * ارَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى * عَبْدًا إِذَا صَلَّى * أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى * أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى»(علق/6-12) پیغمبر ما شما کار خودت را شروع کن ولی آنها با شما درگیر می شوند. صف طغیان گران در مقابل شما می ایستند شما می خواهید عالم را وارد مرحله جدیدی کنید می خواهید عالم همه ذکر و صلات و مسجد بشود و آنها هم نمی گذارند و می خواهند عالم میکده باشد و همه مست دنیا باشند. شما آنها را رها کن، و کار خودت را انجام بده؛ ما کار را به نفع شما تمام می کنیم؛ البته نمی گویند امروز و فردا بلکه می فرماید «كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ * نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ * فَلْيَدْعُ نَادِيَهُ * سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ»(علق/15-18) اگر اینها دست برندارند ما با دست قدرت پیشانی اینها را می گیریم و آنها هم یاران خودشان را بیاورند و ما هم آتش جهنم را صدا می زنیم آن وقت معلوم می شود چه کسی پیروز است.

 وقتی با حضرت صحبت می کنند به ایشان می گویند که صبر کنند و حتی گاهی گفته می شود یک مهلت کوتاهی به آنها بده «وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»(مزمل/11) این مهلت کوتاه ممکن است برای حضرت تا قیامت باشد؛ اما به حضرت خطاب می شود که یک مهلت به آنها بده، ما هم یک جایی جلوی آنها را می گیریم و اگر دست برندارند با دست قدرت پیشانی آنها را می گیریم.

 [اگر این وعده ها به نبی اکرم گفته شود] همه عوالم برای حضرت مشهود است؛ اما با ما چطور باید صحبت بشود؟! به ما بگویند که شما باید صبر کنید جبهه پیروز می شود؛ زمان پیروزی در قیامت یا وقت ظهور است! در حالی که الان 1400 سال از عاشورا گذشته است. اینکه فرمودند «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»(هود/81) یک قدم بیشتر تا ظهور و قیامت باقی نیست و «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ»(قمر/1) قیامت خیلی نزدیک است و «وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»(مزمل/11) کمی صبر کنید و یک مهلت کوتاهی به آنها بدهید با وسعت و عظمت پیامبر و این طرح بزرگ زمان کوتاهی است؛ اما شاید برای ما خیلی طولانی باشد.

یک نفر به خدای متعال گفت: خدایا همه گنجهای عالم نزد تو به اندازه یک ریال هم نیست؛ یک ریال به من بده، خدا هم به او پیغام داد: یک دقیقه صبر کن. یک دقیقه خدا برای ما چقدر طول می کشد؟ در حالی که یک روز قیامت پنجاه هزار سال است و دمار از روزگار ما در می آید. حال ما چطور وارد این طرح حضرت شویم؟ حضرت مشرف به عوالم هستند و قیامت و برزخ را الان مشاهده می کنند و عالم ذر و میثاق و صف بندی های شیطان را می بینند و باید استقامت کنند و عالم را عبور بدهند. با این اوصاف به ایشان می گویند «وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا»(مزمل/11) یک مهلت کوتاهی بدهید؛ اما ما چطور که به قول دوستی «هیچ وقت درخت گردو نمی کاریم که آیندگان بخورند ما خربزه را اول بهار می کاریم تا پاییز بخوریم»؛ بر عکس ما کار انبیاء این بوده که درخت را می کاشتند و آبیاری می کردند که قرن ها بماند. حال چطور شده که با ما هم از این داستان های بزرگ بحث می شود و به ما هم می گویند: «أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»(هود/81)، صبر کنید، قیامت نزدیک است؛ و یا «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ»(قمر/1). چرا با ما این صحبتها شده و چطور می توانیم در این طرح بیاییم. السلام علیک یا اباعبدالله...

پی نوشت ها:

(1) تفسير القمي، ج 2، ص: 445

(2) الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 502

(3) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 342


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها