کد خبر: ۴۳۹۵۷۵
زمان انتشار: ۱۰:۴۸     ۰۸ فروردين ۱۳۹۷
یادداشت؛
اسماعیل برگزیده

نام‌گذاری سال 1397 به «حمایت از کالای ایرانی» از سوی رهبر معظم انقلاب، اقدامی اساسی در حل بخشی اساسی از مشکل اقتصاد کشور است. تعیین این شعار برای سال جدید به طور تلویحی نشان می‌دهد که علی‌رغم وجود مشکلات در حوزه تولید و کالای ایرانی، اما مشکل اساسی در ضعف تولید و کالای داخلی نیست، بلکه در بی‌توجهی و عدم‌حمایت از کالای ایرانی برای تقویت آن است. 

درواقع، ایشان با تشخیص درست مسأله‌ اقتصاد کشور، بر نقطه‌ای دست گذاشته و تأکید کرده‌اند که اساسی و زیربنایی است و دقت و توجه به آن می‌تواند بسیاری از مشکلات اقتصاد کشور را حل و رفع کند. به عبارت دیگر، حمایت از کالای ایرانی بخش ابتدایی و در عین حال، مهمترین بخش از یک زنجیره‌ی راهبردیِ مهم است که می‌تواند به حل جدی مشکلات اقتصادی – اجتماعی کشور کمک کند. توضیح آنکه حمایت از کالای ایرانی سبب رونق تولید داخلی می‌شود و این امر نیز به نوبه‌ی خود، باعث افزایش اشتغال شده و بخشی از مشکل بیکاری را حل می‌کند که این نیز به نوبه‌ی خود می‌تواند در کاهش و حل مسائلی چون آسیب‌های اجتماعی مفید باشد. 

باتوجه به آنچه گفته شد، سؤال این است که چرا باید از کالای ایرانی حمایت کنیم؟ به بیان دیگر، چه مسائل و متغیرهایی ایجاب‌کننده‌ی حمایت از کالای ایرانی است؟ در پاسخ می‌توان به چند نکته اشاره کرد:

1- آسیب‌پذیری ملی: شاید بتوان گفت مهمترین مسأله‌ای که حمایت از تولید و کالای ایرانی را به ضرورتی عاجل تبدیل کرده، مسأله آسیب‌پذیری ملی است؛ زیرا با توجه به واقعیت‌های موجود و چند سال اخیر اقتصاد کشور، به واسطه‌ی ضعف‌های ساختاری و مدیریتی در اقتصاد کشور از یک سو و فشارها و تضییقات بین‌المللی از سوی دیگر، حوزه‌ اقتصاد و معیشت به پاشنه آشیلی اساسی برای نظام تبدیل شده است. درواقع، در شرایطی که مشکلات زیربنایی اقتصادی، مدیریتی و فشارهای بین‌المللی، امکان بهبود وضعیت اقتصادی، معیشتی و اشتغال کشور را بسیار محدود کرده و این مسأله را به آسیبی ملی تبدیل کرده، با کاهش واردات و حمایت از کالای ایرانی می‌توان از شدت این آسیب کاست و در مرحله‌ی بعد با اصلاح نقص‌ها و ضعف‌های موجود در اقتصاد داخلی، آن را مرتفع کرد. در همین راستا قابل‌ذکر است که حمایت از کالای ایرانی، اقدامی برای استحکام‌بخشی به ساخت درونی نظام است و می‌تواند مصون‌بخش کشور در آسیب‌ها و تهدیدها باشد.

2- حل مشکل اشتغال: همانگونه که اشاره شد، با حمایت از کالای ایرانی بخشی از مشکل اشتغال در کشور حل خواهد شد؛ زیرا با حمایت از کالای ایرانی و تقویت عرضه‌ این کالاها به بازار، به طور طبیعی به نیروی کار بیشتری نیاز بوده، افراد بیشتری مشغول کار شده و از مشکل بیکاری نجات می‌یابند. توضیح بیشتر آنکه ازجمله بحث‌های کلاسیک رایج در تشریح علت عقب‌افتادگی اقتصادی کشورهای جهان سوم، خروج ارزش‌افزوده از این کشورها به طرق مختلف، ازجمله با واردات است. حال با در پیش گرفتن استراتژی جایگزینی واردات، حمایت از تولید و کالای ایرانی و جلوگیری از واردات بی‌رویه به کشور، ارزش‌افزوده و ارزی که از کشور خارج می‌شود، در داخل باقی مانده و می‌تواند صرف توسعه‌ زیرساخت‌های اقتصاد کشور، ایجاد اشتغال و... شود. 

3- واردات کالاهای خارجی به کشور: امسال در حالی سال حمایت از کالای ایرانی نام‌گذاری شده است که در اثر هجوم واردات کالاهای خارجی، تولید داخلی و در نتیجه، کالای ایرانی در محاق قرار گرفته است. بنابراین، باید با تجدیدنظر جدی در سیاست‌های وارداتی در راستای هدف‌مندسازی واردات و کاهش میزان آن، با در پیش گرفتن استراتژی «جایگزینی واردات»؛ راهبردی که در آن تأکید می‌شود که به جای وارد کردن کالا به داخل کشور، باید تلاش کرد تا مشابه آنها در داخل کشور تولید شود، از تولید و کالای ایرانی حمایت کرد. 

4- بازار مصرف گسترده: به طور طبیعی، بازار مصرف گسترده‌ی هشتاد میلیونی ایران بستر و ظرفیت مناسبی است تا با اتکای به آن و اولویت قائل شدن به تکمیل و پاسخ به نیازهای آن با عرضه‌ی کالاهای ایرانی، بخش عمده‌ای از مسائل مربوط به تقویت تولید ایرانی حل و رفع شود. به عبارت دیگر، بازار داخلی کشور ظرفیت بالقوه‌ی مناسبی برای تقویت تولید و حمایت از کالای ایرانی است. مسلم است که این بازار تنها در صورتی می‌تواند حامی کالای ایرانی باشد که اولاً؛ کالاهای ایرانی در اولویت عرضه به آن قرار داشته باشند و ثانیاً؛ این کالاها معتبر بوده و پاسخگوی نیازهای روزافزون مصرف‌کنندگان داخلی باشند. 

5- وجود امکانات و منابع تولید: نیروی انسانی، منابع طبیعی و اولیه تولید، دانش و فناوری، سرمایه، تجهیزات و... ازجمله عوامل و منابع تولید در اقتصاد محسوب می‌شوند. به عبارتی، کشوری عوامل مذکور، منابع بالقوه‌ی تولید بوده و اگر کشوری می‌خواهد در حوزه‌ی تولید موقعیت خود را ارتقا دهد، باید در گام نخست به میزان کافی از این منابع برخوردار باشد. حال در اینجا به طور کلی می‌توان گفت که موقعیت کشورمان به لحاظ دارا بودن این عوامل، بسیار بیشتر و بالاتر از آن چیزی است که در عمل شاهد آن هستیم. درواقع، ظرفیت‌های بالقوه‌ی اقتصاد کشور برای تقویت تولید داخلی و عرضه‌ی کالاهای ایرانی به بازار فراتر از وضعیت موجود است. به عنوان مثال، میانگین تولید علم در ایران بالاتر از میانگین جهانی است، ایران بیشترین منابع انرژی دنیا(مجموع نفت و گاز) را در اختیار دارد، از جمعیت جوان، بامهارت و تحصیل‌کرده‌ای برخوردار است و... .

به عنوان جمع‌بندی باید گفت که وجود ظرفیت‌های بالقوه‌ی داخلی همچون دارا بودن عوامل و منابع تولید در داخل، بازار مصرف گسترده و مشکل بیکاری از یک سو و آسیبی که از ناحیه‌ی بی‌توجهی به تقویت تولید و کالای داخلی متوجه اقتصاد و کل ساحت‌های زندگی در کشور می‌شود و همچنین، واردات بی‌رویه‌ی کالاهای خارجی به کشور مهمترنی مسائلی است که حمایت و تقویت کالای ایرانی را به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل کرده است. به طور طبیعی در این راستا نیز هم مردم و هم مسئولان مختلف باید به انحای مختلف از کالای ایرانی حمایت کنند؛ یعنی تمام وظیفه و رسالت در این زمینه متوجه دولت نیست، بلکه به موازات تلاش‌های دولت برای تقویت کالای ایرانی و حمایت از آن، باید با فرهنگ‌سازی، غیرت‌ورزی و تعصب، آحاد مردم نیز از کالای ایرانی حمایت کنند.

پایگاه بصیرت


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها