أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: اِعلَموا أنَّ الأمَلَ یُسهی العَقلَ و یُنسی الذِّکرَ ***بدانید که آرزو خرد را دچار غفلت می سازد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. ***

امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام: منْ أَحَدَّ سِنَانَ الْغَضَبِ لِلَّهِ، قَوِيَ عَلَى قَتْلِ أَشِدَّاءِ الْبَاطِلِ. *** هر كه سر نيزه خشم خود را بخاطر خدا تيز كند، در نابود كردن سخت ترين باطلها توانا بود.

      
کد خبر: ۵۲۴۸۳
زمان انتشار: ۰۱:۳۳     ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
مرتضي صفار هرندي/
کیهان: محسن رضايي مدت نه چندان زيادي پس از پادر مياني اش نزد امام براي تمديد نخست وزيري موسوي، در اندازه اي از بي اعتنايي دولت او در قبال پشتيباني جنگ به تنگ آمد كه در 29 ارديبهشت 1366 نامه اي به امام راحل(ره) نوشت و استعفاي خود از فرماندهي كل سپاه را تقديم ايشان كرد. او سپس در نامه اي به مرحوم حاج سيد احمد خميني تصريح كرد:
علي رغم مقاومت هاي زياد در مقابل مشكلات و نارسايي هاي ميدان نبرد (كه عمدتا ناشي از افراد و عوامل داخلي جامعه و مسئولين كشور بوده اند) مجبور به استعفا از مسئوليت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شده ام.1
اين نامه درست در زماني نوشته شد كه عمليات كربلاي 5و8 به خاطر كمبود امكانات، در پشت ديوارهاي شهر بصره، متوقف شده بود. به گفته محسن رضايي، وي در نامه اش به امام راحل هشدار داده بود كه اگر فكري براي برطرف كردن اين مشكلات نشود، عراق با درك اين ضعف ها و محدوديت هاي ما، به زودي به حملات جديد و گسترده اي در تمامي جبهه ها دست خواهد زد كه در نتيجه آن ما ضربات سختي مي خوريم. اين همان اتفاقي بود كه در ابتداي سال 1367 همزمان با استفاده وسيع از سلاح هاي شيميايي، حملات پر حجم موشكي ارتش عراق به مناطق مسكوني تهران و ديگر شهرها و نيز سرنگون كردن هواپيماي مسافربري ايران توسط ارتش آمريكا و... به پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران منتهي شد. مقامات دولت موسوي، مثل بهزاد نبوي به گفته محسن رفيقدوست حتّي براي احداث توالت صحرايي در جبهه ها هزينه ده برابر مطالبه مي كردند، يا پيشنهاد وزير سپاه براي توليد داخلي مهمات خمپاره با قيمتي حدود يك نهم مشابه خارجي را با تعابيري مثل، جايگزيني شعار به جاي شعور، مورد تمسخر قرار مي دادند.2
با چنين وضعيتي به نظر مي رسد، موسوي در سطح فرماندهان دفاع مقدس -كه ناهمراهي كابينه موسوي با تأمين نيازهاي جنگ را لمس مي كردند - از محبوبيت چنداني برخوردار نبوده است. براساس يك فرضيه شايد محسن رضايي تحت فشار جريان مهدي هاشمي و بيت منتظري، توصيه ابقاي موسوي را به امام راحل كرده بود. سال هاي 1363و1364 مقطع جوسازي هاي اين جريان در بين رزمندگان بر ضد فرماندهي جنگ بود. اين احتمال وجود دارد كه در اين فضاي شكننده، فرمانده سپاه به رغم كارشكني هاي دولت موسوي، از موضوعات تنش برانگيز پرهيز داشته است. گذشته از موضوع جنگ، بخشي از گردانندگان جنگ يعني وزارت سپاه با رويكرد اقتصادي موسوي مخالف بودند. محسن رفيقدوست مي گويد:
من يك بار خدمت امام(ره) شرفياب شدم و گفتم آقا مي خواهم نظر شما را در باره مسائل اقتصادي بدانم. آيا صنعت، بازرگاني، كشاورزي و... بايد در اختيار دولت باشد يا مردم؟ امام(ره) مسكن را هم اضافه كردند و گفتند: «بايد در اختيار مردم باشد». من بيشتر اصرار كردم. امام(ره) فرمودند: «زندگي مردم را دست كارمند ندهيد.» من باز هم اصرار كردم و احمد آقا به شوخي گفت: «اگر بيشتر از اين مي خواهي اصرار كني، پاشو برو.» بعد 7 نفر از ما نامه اي خدمت امام(ره) نوشتيم و من هم امضا كردم كه در هيئت دولت اختلاف زياد است و اگر شما اجازه مي دهيد، ما استعفا بدهيم. امام(ره) با بقيه يك جور برخورد كردند، با من جور ديگري. به بقيه گفتند هر كس مي خواهد استعفا بدهد و چند نفري استعفا دادند. به من گفتند: «شما در اين كارها دخالت نكن و برو دنبال جنگ.»3
براساس تحليل محسن رفيقدوست، آقاي هاشمي رفسنجاني پس از رسيدن به مسئوليت جانشين فرماندهي كل قوا در اواخر جنگ، با توجه به همين عدم تمايل دولت موسوي به پشتيباني جدّي از دفاع مقدس، با انداختن توپ به زمين دولت موسوي جنگ را به پايان رساند.4 او ستاد جنگ به رياست ميرحسين موسوي به راه انداخت و مسئوليت لجستيك و تبليغات آن را به ترتيب به بهزاد نبوي و سيد محمد خاتمي سپرد و درست دوماه پس از اين اقدام، آن ها ناتواني خود را از ادامه جنگ را اعلام كردند. اگر چه نقش نامه محسن رضايي مبني بر لزوم تأمين امكانات زياد براي ادامه جنگ را نمي توان ناديده گرفت امّا نامه نگاري فردي مثل محمد خاتمي كه مسئوليت تبليغات ستاد جنگ به عهده داشت، در واقع، فضاسازي براي پايان جنگ بود. محسن رضايي مي گويد، نامه آقاي خاتمي حكايت از آن داشت كه بسيجي ها و مردم به جبهه نمي روند و ما در جبهه نيرو كم داريم.5 در حالي كه اعزام بي سابقه نيرو در آخرين روزهاي جنگ، نشان داد كه جامعه، ظرفيت عظيمي براي حضور در صحنه دفاع مقدّس داشته است.
با پايان جنگ، نخست وزير به بهانه جويي روي آورد. استعفاي ميرحسين موسوي در 14 شهريور 1367 يعني چند روز پس از آتش بس ـ كه به پايان جنگ تحميلي منتهي شد ـ گوياترين شاهد بر اين مدعاست. بخش عمده اي از اين استعفانامه در واقع اعتراض تلويحي به اراده امام در واگذاري مديريت مذاكرات آتش بس با عراق به دكتر علي اكبر ولايتي، وزير امور خارجه وقت است. در آغاز اين مذاكرات، موسوي به طور محرمانه از دكتر ولايتي خواسته بود، براي مذاكرات با وي هماهنگ شود، امّا بلافاصله امام اين مسئوليت را به طور مستقيم به وزارت امور خارجه سپرده بودند. موسوي در استعفا نامه اش از حضرت آيت الله خامنه اي رئيس جمهور وقت تا وزارت امور خارجه را به بي اطلاع گذاشتن خود از فعّاليت هاي ديپلماتيك متهم ساخته و اين ادّعا را با گلايه از اقدامات افراطي كه در فعّاليت هاي برون مرزي صورت گرفته بود (و اتّفاقاًًً عناصر همسو با خود وي در آن دخيل بودند) در آميخته بود. لحن موسوي در استعفانامه علني اش، با نوعي كنايه از هماهنگي ولايتي در مذاكرات صلح با سران سه قوه به جاي نخست وزير همراه است، آنجا كه پيشنهاد مي كند وزير امور خارجه در مذاكرات صلح ژنو «بتوانند با رهنمودهايي كه به طور مستمر از رؤساي محترم سه قوه كسب مي نمايند به وظايف خود ادامه دهند.»6 در بخش ديگري از استعفانامه غيرعلني، حتي تفاوت سليقه مجمع تشخيص مصلحت نظام و مجلس ـ كه داراي اكثريت همسو با وي بودند ـ مورد انتقاد موسوي قرار گرفته بودند.
جلال الدين فارسي حكايت تأمل برانگيزي از ماجراي استعفاي موسوي دارد:
امام(ره) هم روساي قوه قضائيه و مقننه و اگر اشتباه نكنم يك يا دو نفر ديگر را احضار كردند و بدون بحث در خصوص پذيرش يا عدم پذيرش استعفانامه موسوي به دنبال فرد جايگزين بودند كه آقا (رهبر معظّم انقلاب) وارد جلسه مي شوند و امام(ره) شرح جلسه را مي فرمايند و نظر آقا را مي خواهند كه آقا با لطفي كه پروردگار به ايشان دارد و ذكاوت و درايت خاصي را نصيبشان كرده است، از تصميم شوم ميرحسين پرده برداري مي كنند و به امام(ره) مي گويند با استعفا موافقت نكنيد، چرا كه او به دنبال قهرمان سازي از خودش است، امام(ره) در اين زمان دستش را بلند مي كند و با اشاره به آقا مي فرمايند اين درست است.7
حضرت آيت الله خامنه اي، رئيس جمهور وقت در پاسخ به اين استعفا نامه، با اشاره به شرايط حساس آن زمان كشور و جريان داشتن مذاكرات صلح ژنو، استعفاي نخست وزير را «برخلاف مصلحت كشور و انقلاب و ضربه اي به مصالح نظام جمهوري اسلامي» توصيف كردند. ايشان با اشاره به وجود راه هاي قانوني براي حلّ مشكلاتي مثل موافق نبودن مجلس با تعدادي از وزراي پيشنهادي تأكيد كردند كه «جنابعالي از اختيارات نخست وزير طبق اصل 134 كاملاً برخوردار بوده ايد و حتي به بركت لطف حضرت امام و حمايتي كه همواره از دولت كرده اند تا بتوانند وظايف خود را به خوبي انجام دهند، اختياراتي بيش از مقرر در قانون نيز كسب كرده و آن را اعمال كرده ايد» و فرمودند:
اينجانب با وجود اختلاف نظرهاي چندي كه با شما در نحوه اداره كشور و اعتراض به روش هاي شما به ويژه در مسائل اقتصادي دارم، همان طور كه مي دانيد همواره در همه مراحل به شما كمك كرده ام و اكنون هم استعفاي شما را مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتّي با كمال معذرت خيانت - البته خيانت غير عمدي - مي دانم و معتقدم خوب است جنابعالي امروز نظرات حضرت امام در امور اقتصادي را به طور دربست بپذيريد.8
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . محسن رضايي علت استعفاي خود در دوره موسوي را اعلام كرد، وضعيت پشتيباني از جبهه ضعيف و تجهيزات نا مساعد بود.
www.tabnak.com/nbody.php?id=6891
2 . دولت موسوي و نسبت آن با دفاع مقدس در گفت وگوي «جوان» با محسن رفيقدوست.
www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?id=31817
3 . همان.
4 . همان.
5 . محسن رضايي: من هيچ گاه به امام درباره پايان جنگ نامه ننوشته بودم.
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8412240198 .
6 . محمّدمهدي اسلامي، بررسي اسناد منتشر نشده پيرامون استعفاي ميرحسين موسوي -اصرار به استعفا خيانت است، رمز عبور 2- ويژه نامه سياسي روزنامه ايران، خرداد 1389، ص 161.
7 . جلال الدين فارسي در گفت وگوي اختصاصي با شبكه ايران: موسوي و كروبي از رجوي هم بد ترند/خودشان مي دانند كه دروغ مي گويند: http://inn.ir/NewsDetail.aspx?pr=sid=36612 .
8 . محمّد مهدي اسلامي، پيشين، ص 162.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۸
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۳۹ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
۲
۰
خدا به داد دروغگویان برسد که نمی رسد ! آقای صفار هرندی خدا وجود دارد و روزی دهنده هم فقط اوست ! آخرتمان را به دنیای دیگران نفروشیم ! رضایت مخلوق خدا را به قیمت خشم خدا معامله نکنیم !
پاسخ
کاربر
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۵۴ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
۲
۱
به نظر من بی محتوا ترین ومغرض ترین روزنامه روزنامه کیهان است
پاسخ
پژوهشگر انقلاب
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۱ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
۱
۲
پژوهشگر انقلاب

فیلم منتشر نشده از حاج بخشی در حلبچه
http://jomhourieslami.blogfa.com/post/287
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۸ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
۲
۲
دروغ رسم رايج كشور است و كيهان دروغ پردازترين رسانه دنيا
پاسخ
هم وطن
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۲۹ - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۱
۲
۰
سلام و درود بر شما .
اولا در این نوشته هیچ اشاره ای به وضعیت اقتصادی کشور در آن زمان و بودجه ای که در اختیار دولت بوده ،نشده .چرا که در خواست مخارج جنگ و اصلاً بودجه مورد نیاز برای ادامه ی جنگ به اندازه همه ی بودجه سالانه ی کشور بوده .
ثانیا من قبل ، هنگام و بعد از پذیرش قطعنامه جبهه بودم .حقیقتا ما با مشکل نیرو مواجه بودیم .شاید گفتن جزئئات جالب نباشد .از طرفی شما نبودید تا تغییر رفتار عده ی زیادی از فرماندهان را ببینید .
ثالثا وقتی یک تحلیل گر روش و منش کسی را نقد می کند طرف مقابل نیز باید حق و امکان پاسخگویی را داشته باشد .
رابعاًچگونه عده ای به عنوان راوی از امام (ره) مطالبی را بازگو می کنند در حالیکه چنین حقی را دارا نیستند .(بنا به فرموده امام )
پاسخ
مبارکه
Iran, Islamic Republic of
۰۶:۵۱ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۳
۱
۱
دعوا نکنین.موسوی رو همه می شناسن.تعصب الکی هم نکشید.انشالله شرش کم بشه.همه راحت بشن.شماهم راحت بشین.دفاع از منافق نکنید.
پاسخ
علیرضا
Iran, Islamic Republic of
۱۶:۳۵ - ۲۵ فروردين ۱۳۹۴
۱
۱
پس چرا با این وجود مجددا در سال ۸۸ صلاحیت ایشان تایید شد؟
پاسخ
ramin
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۴۶ - ۲۵ آبان ۱۳۹۵
۰
۰
موسوی به بیان امروزی یه مزدور بوده و هست خدا به راه راست هدایتش کنه
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها