سرویس علمی فرهنگی هم اندیشی،
27آذر روز وحدت حوزه و دانشگاه است. وحدت حوزه و دانشگاه از مسائل کلیدی و
راهبردی نظام بوده و رهبر معظم انقلاب نیز به این مهم اشاره و تأکید
دارند: "مسألهى وحدت حوزه و دانشگاه به اعتقاد من يكى از اساسىترين و پيچيدهترين و عميقترين مسائل انقلاب است".
لذا
به همین مناسبت نظر جناب دکتر جهانبخش ثواقب استاد و محقق تاریخ و عضو
هیأت علمی دانشگاه لرستان را در خصوص ماهیت وحدت حوزه و دانشگاه و همچنین
فاصله آن با آنچه منظور نظر امام راحل (ره) بوده جویا شدیم که در ادامه
آمده است.
****************
مسألهی وحدت حوزه و دانشگاه از جمله
مسائلی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در کانون توجه اندیشمندان و
متفکران جامعه قرار گرفت و به صورت مفهومی غالب و رایج درآمد. با تعیین ۲۷
آذر ماه به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه و تشکیل نهاد و پژوهشکدهی
همکاری حوزه و دانشگاه، رابطهی این دو نهاد علمی و فکری تقویت و تداوم
یافت. هر ساله نشستها و همایشهایی دربارهی وحدت این دو مرکز علمی مهم
برگزار میشود که دربارهی محدودهی قلمرو این وحدت، امکان یا عدم امکان
وحدت بین این دو نهاد، عوامل وحدت و موانع آن به بحث و بررسی مینشینند. از
این رو، تحلیلها و رویکردهای مختلفی نیز در این باره ارائه شده است.
پرسش های پیرامون وحدت حوزه و دانشگاه
دربارهی این موضوع مهم چند پرسش اساسی میتوان مطرح کرد. از این قبیل که:
۱. وحدت مورد نظر حضرت امام خمینی(ره) دربارهی حوزه و دانشگاه و مراد ایشان چه نوع وحدتی بوده است؟
۲. وحدت حوزه و دانشگاه چگونه تحقق مییابد؟ به تعبیری عوامل این وحدت کدامند؟
۳. چه موانعی بر سر راه وحدت حوزه و دانشگاه وجود داشته و دارد؟
ضرورت
طرح بحث وحدت حوزه و دانشگاه از درون دیدگاههایی برآمد که در همان آغاز
دربارهی این مقوله وجود داشت که رابطهی این دو نهاد را به شکلهای
گوناگونی مطرح میکردند. از جمله:
۱. واگرایی (جدایی کامل معرفتی) دو نهاد حوزه و دانشگاه
۲. متفاوت بودن روشهای معرفتی (تفاوت روش شناسی)
۳. متباین بودن ایدئولوژی دو نهاد (اختلاف در جهان بینی)
۴. متفاوت بودن اهداف علمی و آموزشی در دو نهاد (تفاوت در هدفها)
۵. اختلاف ساختاری (نظام آموزشی) دو نهاد.
دیدگاه های مطرح در خصوص ماهیت وحدت حوزه و دانشگاه
از این رو درباره نوع رابطهی این دو نهاد چند دیدگاه در فضای گفتمانی جامعه مطرح شد:
۱. دیدگاه تلفیق و ادغام دو نهاد و ایجاد یک نهاد علمی جدید از ترکیب آن دو
۲.
دیدگاه اصل و تابع یعنی یکی از نهادها اصل قرار گیرد و دیگری تابع آن که
خود به دو شکل متصور بوده: ۱) اصل بودن حوزه و فرع بودن دانشگاه؛ ۲) اصل
بودن دانشگاه و فرع بودن حوزه
۳. جدایی کامل دو نهاد بدون همکاری و تعامل و بلکه حفظ همان روحیهی تقابلی و ستیزه محوری پیشین
۴. وحدت حوزه و دانشگاه با حفظ استقلال هر دو نهاد
در
توضیح این دیدگاهها گفتنی است که برخی بر این باور بودند که این دو حوزه
علمی از نظر ماهیت و معرفت و ساختار کاملاً از هم جدا بوده و ساخت معرفتی
هر کدام از دیگری جداست. اساس معرفت حوزه بر خداشناسی و معرفت دینی و خدا
باروری است لیکن معرفت دانشگاه بر علم تجربی و معرفت پوزیتیویستی است و از
نظر مبانی انسان شناسی با هم متفاوت اند.
بنابر این با وجود اختلاف در
مبانی معرفتی، روشها، اهداف و اخلاق این دو نهاد نمیتوانند با یکدیگر
همکاری و تعامل داشته باشند و بلکه بین آنها واگرایی کامل معرفتی وجود
دارد.
نظریه امام(ره) در وحدت حوزه و دانشگاه ابطال تمام انظار گذشته
در
برابر این نظریههای تقابلی و واگرا و ستیزه محور، حضرت امام خمینی(ره) بر
وحدت حوزه و دانشگاه به عنوان دو نهاد علمی و فکری مهم تأکید کردند. ایشان
بر همبستگی اخلاقی ـ سیاسی بین دو قشر روحانی و دانشگاهی اصرار داشتند و
نسبت به توطئههای بیرونی و درونی در برهم زدن این وحدت هشدار میدادند.
عواملی مانند سیاست دین زدایی و روحانیت ستیزی، غرب گرایی، خود باختگی و
اسلام ستیزی، افکار شرق زده و غرب زدهی دانشگاهیان، تلاش برای کنارزدن دین
از دانشگاه و عرصهی سیاسی ـ اجتماعی، عدم شناخت صحیح دانشگاهیان از
جامعهی اسلامی و ایرانی، برنامه ریزی در جهت به انزوا کشاندن روحانیون.
حضرت
امام (ره) ایجاد دشمنی و اختلاق بین دو قشر روحانی و دانشگاهی را
پدیدهای برنامه ریزی شده از زمان رضاخان میدانست و وابستگی فکری و
فرهنگی در این پدیده ی برنامه ریزی شده را از اهداف عمده محسوب میکرد.
اقدامات دین ستیزانه و ضد روحانیت رضاخان در جدایی روحانی و دانشگاهی از
یکدیگر مؤثر بوده است. همان طور که میدانیم با ایجاد دانشگاههای جدید در
کشور که بر اساس الگوی غربی بود، تمایز و اختلاف بین دو نگرش به علم و
جدایی بین علوم مادی(طبیعی) و علوم دینی که رهاورد تحولات پس از رنسانس غرب
بود، در برنامه ریزی آموزشی دانشگاه در کشور ما نیز مورد تأکید و ترویج
قرار گرفت و در نتیجه دو نهاد حوزه و دانشگاه در جدایی کامل از هم به حیات
خود ادامه دادند و در اثر عواملی، نوعی بدبینی و نگرش منفی نسبت به یکدیگر
در میان گردانندگان این دو نهاد، شکل گرفت تا آنجا که به تحقیر، جدایی، نفی
و دشمنی یکدیگر پرداختند و از مبادلهی افکار و اندیشه و تعامل ورزی در
موضوعات علمی مشترک و ایجاد تفاهم و همدلی و همبستگی عاطفی محروم ماندند.
از
این رو ضرورت وحدت این دو نهاد در جمهوری اسلامی احساس شد تا با همفکری،
تعامل ورزی، فعالیت مشترک علمی ـ پژوهشی، ایده پردازی، بر آیند توان علمی
آنها در خدمت نظام اسلامی قرار گیرد. زیرا به تعبیر حضرت امام خمینی(ره)
این دو قشر، مغز متفکر ملت میباشند که میتوانند با وحدت علیه قدرتهای
شیطانی و مستکبران، مبارزه نموده و در صف واحد، نهضت اسلامی را به پیش برده
و استقلال و آزادی را نگهبانی کنند.
بنابراین جدایی و تقابل این
دو نهاد به زیان دین، مردم و کشور است و هر دو نهاد باید تلاش نماید تا
زمینه های اختلاف و تفرقه را از میان برداشته و فاصله ها ار کاهش دهند.
بی
شک نقاط اشتراک فراوانی در ناحیه ی بینش ها و نگرش ها، روش ها و اهدا،
دانش ها و ارزش ها، نظام آموزشی و حوزه های فعالیت این دو نهاد وجود دارد
که بتواند دو قشر روحانی و دانشگاهی را با هم متحد نماید و دو نهاد حوزه و
دانشگاه را در جهت کارکردها، اهداف و عملکرد اجتماعی، همسو و همگرا
گرداند.
وضعیت تحقق وحدت حوزه و دانشگاه
وحدت
حوزه و دانشگاه به طور کامل و مطلوب تحقق نیافته، اما گامهای ارزندهای
نیز برداشته شده است. طرح روز وحدت حوزه و دانشگاه و پاس داشت هرسالهی آن
تأسیس پژوهشکده همکاریهای حوزه و دانشگاه، حضور پژوهشگران دو نهاد در
مؤسسهها و مراکز علمی ـ پژوهشی مربوط به دو حوزه، حضور استادان دانشگاه در
مراکز مربوطه به حوزه برای تدریس و حضور روحانیون در دانشگاهها در امر
تدریس، انجام فعالیتهای علمی و پژوهشی مشترک و غیره بخشی از این اقدامات
است.
بیشک هر دو نهاد بر یکدیگر تأثیراتی را داشتهاند. به ویژه
حوزه از مقررات آموزشی، مراجع تحصیلی و شیوههای پژوهش دانشگاهی بهره برده و
بسیاری از روحانیون با ورود به عرصهی علوم جدید (دانشگاهی) از مدارج
عالیهی تحصیلی برخوردار شده و در دانشگاهها به تدریس مشغول شدهاند.
هرچند که دانشگاه نتوانسته شیوهی آموزش طلبگی حوزهها، رابطهی صمیمانه
استاد و شاگردی، معنویت و اخلاق معمول در حوزهها و نیز باریک بینی و
مطالعهی عمیق حوزهها را در شیوهی آموزشی و پژوهشی و تربیتی خود جاری
سازد، لذا ارتباط معنوی و اخلاقی ویژهای بین استادان و دانشجویان در
شیوههای آموزش دانشگاهی برقرار نمیشود.
در مجموع وحدت حوزه و
دانشگاه به معنای ادغام دو نهاد، یا این که دانشگاهیها حوزوی شوند و برعکس
نیست بلکه هر دو نهاد از ویژگیهای مثبت آموزشی، تربیتی یکدیگر استفاده
نمایند و با همفکری و تعامل با یکدیگر و تشریک مساعی به پیشرفت و آبادانی
کشور کمک کنند.