کد خبر: ۱۱۲۳۱۸
زمان انتشار: ۲۳:۰۸     ۱۸ بهمن ۱۳۹۱
در حالی که روانبخش گفت در مرداد ۸۷ هاشمی در یک سخنرانی در مشهد بر پایان دوره مدارا تاکید کرد و گفت از این به بعد دیگر با این دولت مدارا نخواهم کرد،‌ حق‌شناس در پاسخ به وی تاکید کرد: هاشمی داشت مشت می‌خورد، آیا وی حق گفتن یک آخ را هم نداشت؟

به گزارش سرویس سیاسی بی باک، دور دوم مناظره روانبخش و حق‌شناس با محوریت «بازگشت یا عبور از گفتمان 84» در خبرگزاری فارس برگزار شد که درباره مباحث مختلفی از جمله نقش آیت‌الله مصباح در روی کار آمدن دولت نهم و نقش‌آفرینی پررنگ ایشان در سالهای پیش از انقلاب و نیز بازیگری هاشمی رفسنجانی در سالهای پس از 84 بحث شد.

قسمت اول از بخش دوم این مناظره با رویکرد بررسی انتخابات 84 و سیاست‌های هاشمی در این دوران به عنوان یکی از بازیگران اصلی عرصه سیاسی کشور مورد بررسی قرار گرفت که از نظرتان می‌گذرد:

*فارس:در مناظره قبلی تا بحث درباره فتنه 88 پیش رفتیم. آقای حق شناس شروع فتنه را از زمان آغاز مناظره‌ها می دانستند و آقای روانبخش هم معتقد بودند فتنه از سال 87 از سوی آقای هاشمی مطرح شد و ادامه پیدا کرد.اما پیش از این و با توجه به روی کار آمدن دولت نهم و موضوع اصلی مناظره که درباره  گفتمان 84 است، اگر قرار باشد ما بدون در نظر گرفتن مصادیق به پیش از گفتمان 84 برگردیم، قرار است به کدام عقب بازگردیم؟ یعنی شاخص‌های برجسته دولت‌های سازندگی و اصلاحات چه بود که سال 84 را زمان بروز انحراف می دانید و چرا  بازگشت به قبل از سال 84 را ارتجاع می خوانند، در واقع خط پیش‌رو برای دولت یازدهم را چه شاخص هایی می دانید؟

حق‌شناس: بسم‌الله‌الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی من سپاس و تشکر دارم که این فرصت را فراهم کردید که گفتگو امکان تداوم و پیشرفت داشته باشد امیدوارم این گفتگوها زمینه ارتقای فرهنگ و گفتگو برابر اصل قرآنی را در جامعه  فراهم کند. در پاسخ به سوال شما که اشاره کردید، من حوادث سال 1388 را یک برشی که بعد از انتخابات بخواهد مورد مطالعه قرار بگیرد، تلقی نمی‌کنم. اصولاً حوادث و وقایع اجتماعی و مباحثی که در سطح جامعه جریان دارد، اینگونه نیست که ما بخواهیم یک قیچی بزنیم و حادثه را به طور مثال بعد از انتخابات 88 مورد ارزیابی قرار دهیم. طبیعتاً نیاز به یکسری مقدمات دارد و مجموعه‌ای از فرضیات و مطالعات روانشناسی، جامعه‌شناسی، ساختاری و حتی تحلیل حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست و تاثیر حوزه بین‌الملل را نیاز دارد.انتخابات با اشتباهات و رفتارهای خلاف قانونی که در آن مقطع هم در حوزه اجرایی و هم در حوزه نظارتی صورت گرفت، با مشکلاتی قبل از انتخابات روبرو شد و طبیعتاً نامزدهای انتخابات هم هر کدامشان در وقوع حوادث بعد از انتخابات دارای نقش و تاثیر بودند.

ما نمی‌توانیم کل ماجرا را براساس تحلیلی که دوستان عزیز اصولگرا دارند نگاه کنیم یعنی یک خطی را می‌کشند و بعد کسانی که این طرف خط هستند را اصحاب فتنه و کسانی که آن طرف هستند را مقابل آن تقسیم می‌کنند در حالی که این رفتار علمی نیست و نیاز به یک کار جامعه‌شناختی دارد، اگر جرمی اتفاق افتاده است، نیازمند به یک تحلیل جرم‌شناسانه از مسائل است و باید برای هر کدام از حوادث و مسببین و عواملش براساس وزنی که دارند ارزش قائل شویم و متناسب با آن جریمه و مجازات لازم را مشخص کنیم.

در انتخابات 88 باید رفتار مجری انتخابات را نگاه کنیم، وزارت کشور به عنوان متولی امر انتخابات، می‌خواهد انتخابات را برگزار کند و انتظار همه بی‌طرفی است. نگاه ما به آرا و رای مردم این است که آنها امانت هستند و فرمان صریح و دستور صریح قرآن است که باید امانت‌ها را به اهل‌شان مسترد کنیم. این امر خداوند است. «إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» ما باید ببینیم وقتی که مردم اعتماد می‌کنند  و وزارت کشور مسئولیت امانتداری را برعهده دارد، امانتی که می‌خواهد تکلیف 4 سال اداره کشور را روشن کند. اما ما می‌بینیم که وزارت کشور تمهید مقدمه حداقل خوب را نمی‌کند و حتی رفتارهایی می‌کند که سوال‌برانگیز است و به نوعی این رفتار به دولت برمی‌گردد.

** احمدی‌نژاد وزیری را که کارت بیت داشت را هم عزل کرد

جناب آقای احمدی‌نژاد بدون مقدمه می‌آید وزیر وقت کشور (پورمحمدی) را عزل می‌کند. آقای پورمحمدی وقتی معرفی شد بی‌سابقه‌ترین معارفه وزارت کشور را داشت. حتی جناب آقای محمدی‌گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری به آن مراسم رفت و این به معنای آن بود که آقای پورمحمدی صرفاً وزیر کشور نیست بلکه وزیری است که علاوه بر کارت مجلس و کارت ریاست جمهوری، کارت بیت رهبری را نیز همراه دارد. اما ایشان که داشت کارش را می‌کرد، چه اتفاقی افتاد که وسط کار آقای رئیس‌جمهور آقای پورمحمدی را عزل کرد؟ نسبت به تعیین جایگزین وی نیز اتفاق دیگری می‌افتد، دولت آقای کردان را وارد  صحنه وزارت کشور می‌کند؛ تحلیلم این است که به هر حال آقای رئیس‌جمهور خیلی خوشبینانه می‌دانست که آقای کردان عمر زیادی در وزارت‌خانه نخواهد داشت لذا او را آورد تا عملاً بتواند آقای پورمحمدی را بردارد و یک قدم به اهدافش نزدیک شود و بعد می‌بینیم مجلس وی را استیضاح می‌کند و در یک اقدام قابل پیش‌بینی آقای کردان نمی‌تواند از خودش دفاع کند، خدا او را رحمت کند ولی به هر حال نهایتاً آقای محصولی کسی که نزدیک به 30 سال همکاری مستقیم با آقای احمدی‌نژاد و از حلقه ارومیه است، تصدی وزارت کشور را برای برگزاری انتخابات بر عهده بگیرد. از زمانی که محصولی به عنوان وزیر کشور منصوب می‌شود تا زمان انتخابات، 6، 5 ماه بیشتر وقت نیست. ایشان آقای دانشجو را رئیس ستاد انتخابات قرار می‌دهد. بنابراین این یک علامت سوال برای کسی است که انتخابات خودش ذی نفع است.

این یک طرف ماجرا و از آن طرف داستان بحث نظارت مطرح است. نظارت شأن و نامش روی آن است. همه انتظار دارند در برگزاری یک مسابقه داور بی‌طرف باشد. معتقدم داوران محترمی که در شورای نگهبان هستند، شان خودشان را رعایت نکردند و علامت سوالی پیش روی خودشان و ملت گذاشتند و از 12 نفر 7 نفرشان نسبت به انتخابات و یکی از نامزدها که آقای احمدی‌نژاد است اعلام نظر کردند.

فرض کنید صراحت قانونی وجود نداشته باشد، اما هر ذهن بصیری متوجه می‌شود که اعضای شورای نگهبان نباید شان نظارتی خودشان را نادیده بگیرند. این گله ما از دوستان است که چرا مواظب شان خودشان نیستند.

**حق‌شناس: سال 88 از احمدی‌نژاد بیش از سایر نامزدها انتظار داشتیم

وارد صحنه انتخابات هم که می‌شویم می‌بینیم درست است که رقابت انتخاباتی است، اما رقابت بین کیست؟ آیا بین اعضای دون‌پایه‌ای است که مثلا در مسابقه ورزشی یا در مسابقه هنری حضور دارند، اینگونه نیست. رقابت بین 4 شخصیتی است که می‌خواهد ریاست کشور را برای 4 سال عهده‌دار باشد. ورود در این عرصه نیازمند کظم غیظ و  مهار نفس است. الان تریبون در اختیار من است آیا من حق دارم از این تریبون آزاد که 50 میلیون بیننده مستقیم داشت، هر استفاده‌ای کنم و هر سخنی را بگویم؟ در این چارچوب ما دیدیم که جناب آقای احمدی‌نژاد در حالی که از ایشان بیشتر از سه نفر دیگر انتظار می‌رفت چون رئیس‌جمهور وقت بود، بی‌محابا وارد یک مبارزه تبلیغاتی شد که جمع کردنش کار سختی است و مثل آتش زدن به یک انبار باروت بود؛ اینکه در آن مناظره بدون اینکه دلیل مشخصی  باشد، اسم آقای ناطق برده شد، او در آن ماجرا چه کاره بود؟ چرا اسم آقای هاشمی آورده ‌شد در حالی که در انتخابات حضوری نداشتند؟ و بعد هم اتهاماتی مطرح می‌شد که اگر در همان مقطع یک کارمند ساده وزارتخانه در بورکینافاسو می‌آمد چنین موضعی را درباره رئیس مجمع تشخیص مصلحت می‌گرفت،‌ وزیر خارجه عزلش می‌کرد.

اما رئیس‌جمهور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را که هشت سال رئیس‌جمهور، و سالها رئیس مجمع و رئیس مجلس خبرگان بوده است به هماهنگی با سازمان عربستان سعودی متهم کرد که قصد داشته در توفیقات رئیس‌جمهور پس از سال 84، کارشکنی کند.

مجموعه این عوامل یعنی مجریان انتخاباتی، ناظران انتخاباتی و خود صحنه رقابت انتخابات و به خصوص آن حضور در مناظره، اتفاقاتی را رقم زد که عملاً حوادث و رفتارهای بعد از انتخابات 88 را برگشت‌ناپذیر کرد.

ضمن اینکه بعد از انتخابات هم مطمئناً مشکلات یکسو نبود. یعنی دوسویه بود. اتفاقی بعد از پیروزی انتخابات در میدان ولیعصر افتاد و آقای رئیس‌جمهور آمد از کلمه خس و خاشاک استفاده کرد، یک بی‌تدبیری مطلق بود. گرچه خوشبختانه  منظورش را اصلاح کرد که جای تشکر دارد؛ اما آب را ریخته بود.

آن سوی ماجرا هم ما می‌بینیم که رفتارها مدیریت نشد. یعنی من این نقدم را به آقای موسوی و کروبی در این بخش دارم، که باید اعتراض در چارچوب صورت

** حق‌شناس: ادامه اعتراضات بعد از خطبه های رهبری درست نبود

می‌گرفت ، البته نظرم را قبلاً گفتم، تا روز 29 خرداد اعتراضات را اقدامی مناسب و روا می‌دانستم اما بعد از اینکه مقام رهبری روز جمعه 29 خرداد خطبه را گفتند، طبیعتاً ما باید در مورد حل و فصل مساله سیاسی یک موقعیت و یک شأنی قائل می شدند.

من یک مثال بزنم، شان دستگاه قضاء اصل دعاوی است. من و شما ممکن است با هم دعوا کنیم و ایشان یک امانتی به من بدهند و وقتی از من درخواست کردند من به ایشان امانت را برنگردانم. ایشان می‌رود برای اینکه به حقش برسد، پیش قاضی. آقای قاضی می‌پرسد شاهدی دارید؟ ایشان اگر داشته باشد ارائه می‌کند. اگر نداشت، شما حتی ممکن است به صداقت ایشان اعتماد کامل داشته باشید، اما براساس چارچوب قضایی به حکمی که قاضی می‌دهد تن می‌دهید و شما نمی‌توانید دعوا را ادامه دهید.

** حق‌شناس: موسوی و کروبی باید پس از حکم نهایی رهبری کار را تمام می‌کردند

در حوزه‌ی دعوای سیاسی هم ما باید یک جایگاهی برای اصل دعوای سیاسی  قائل باشیم. براساس قواعد موجود با اینکه تصحیح نشده، ولی به هر حال رهبری جایگاه فسخ دعاوی سیاسی را دارند. آقای موسوی و آقای کروبی نسبت به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و شاید اعتراض‌شان به حق بود  و من فکر می‌کنم بعد از نظری که رهبری دادند، می‌شد اینطور مدیریت کرد که  علاوه بر اینکه ما فکر می‌کنیم حق با ماست، ولی به خاطر حکم نهایی که صادر شده به عنوان فصل‌الاخطاب، برای ادامه امور می‌توانیم مسیر را اینجا با یک نظریه تمام کنیم و برویم.

اما آن طرف ماجرا کسی که رئیس‌جمهور می‌شود باید ظرفیت رئیس‌جمهور شدن را در خودش داشته باشد؛ حالا که رئیس‌جمهور شده است نباید برود در میدان ولیعصر مخالفان خودش را خس و خاشاک معرفی کند، این هم یک کار خلاف ظرفیت بود. متاسفانه بعد از انتخابات 88، کل جامعه متضرر شد و این ضرر را همه باید تحمل و آسیب‌شناسی کنیم.

روانبخش: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم من هم تشکر می‌کنم از خبرگزاری فارس که باب این را گفتگو را باز کرد؛ انشاالله قصدمان خدا باشد و این بحث‌هایی که صورت می‌گیرد، اگر چیزی روشن شد، به آن ملتزم شویم و تاثیر کلام ما موجب یک آرامش روحی و فکری و روانی در جامعه شود و همانطور که مقام معظم رهبری تاکید دارند در آستانه انتخابات آرامشی در جامعه حاکم شود.

درباره مباحثی که شما فرمودید چند نکته عرض می‌کنم؛ اینکه باید یک پدیده‌ای را که اتفاق می‌افتد ریشه‌ای مورد مطالعه قرار دهیم و پشت صحنه را ببینیم و عواملی که منشا پیدایش این اتفاق شدند را بررسی کنیم چراکه اگر این کار درست انجام شود، از حوادث مشابه آن جلوگیری می‌شود.

*‌روانبخش: هاشمی همیشه می‌خواست که دیدگاه خود را پیاده کند

برداشت مقام معظم رهبری از فتنه این بود که این فتنه ریشه 20 ساله و 10 ساله و 4 ساله دارد، اینطور نبود که اتفاقی مربوط به انتخابات باشد، نمی‌خواهم بحث را ببرم به سمت 20 سال قبل چراکه اگر به 20 سال قبل برگردیم،  به ایستادن آقای هاشمی در برابر امام می‌رسیم که وقتی که امام یک نظریه‌ای می‌دهد ایشان در برابر آن می‌ایستد، مثلاً در ماجرای قائم‌‌مقام رهبری، ایشان تصریح می‌کنند آقای منتظری را نگذارید اما آقای هاشمی او را می‌گذارد و در قطعنامه 598 و نصب آقای میرحسین موسوی به عنوان رئیس ستاد فرمانده کل قوا، امام مخالفت می‌کند اما باز هم آقای هاشمی وی را منصوب می‌کند و آقای بهزاد نبوی معاون و آقای خاتمی رئیس تبلیغات جبهه و جنگ می‌شود و بعد می‌رسد به پذیرش قطعنامه 598 و آن گزارشی که تهیه می‌کند. بنابراین آقای هاشمی  می‌خواهد دیدگاه خودش  پیاده شود نه آنچه که در چارچوب قانون آمده است. 

اگر ریشه‌یابی بکنیم این جریانات برگرد به آنجا که ایشان در انتخابات سال 84 نظر آقا را نپذیرفت. در سال 88 هم خواست دیدگاه خودش عملیاتی شود. انتخابات سال 84 که دیگر سالم است، آقای خاتمی برگزار کرد اما آقای احمدی‌نژاد رای آورد. مجری انتخابات آقای موسوی‌لاری بود و شورای نگهبان هم در آن زمان نظارت داشت.

*روانبخش: هیچکس درباره سلامت انتخابات 84 شکی نداشت

انتخابات سال 84 که دو مرحله‌ای شد خاتمی در مرحله دوم رسما بیانیه صادر کرد، بیانیه معناداری که فقط اسم هاشمی را نیاورد و در واقع به حمایت از او پرداخت و تاکید داشت اگر می‌خواهید اصلاحات باشد، به چنین تفکری رای دهید و دقیقاً شاخص‌هایی که بیان کرد به هاشمی برمی‌گشت. وی تاکید کرد که به افراط‌گراها و تندروها رای ندهید. که این نیز به احمدی‌نژاد بازمی‌گشت. اما با وجود این انتخابات برگزار شد و نتیجه‌اش پیروزی احمدی‌نژاد بود اما در عین حال کسی نمی‌گوید در انتخابات سال 84، تخلف و تقلب صورت گرفت.

‌حق‌شناس: من با شما در بحث تقلب نشدن موافقم اما ...

روانبخش: تقلب هم اگر شده باشد آقای خاتمی در قوه مجریه مرتکب شده است.

 حق‌شناس: نه لزوماً او نبوده است. 

** روانبخش: چرا هاشمی از سال 84 رأی مردم را نپذیرفت؟

روانبخش: وقتی انتخابات را خود آنها برگزار کردند همین انتخاباتی بوده که دوره قبلش آقای هاشمی برگزار کرده و آقای خاتمی رای آورد و یک دوره آقای خاتمی برگزار کرد  و خودش رای آورد و دوباره در سال 84 احمدی‌نژاد رای آورد. آیا آقای هاشمی رای مردم را در سال 84 پذیرفت؟

حق‌شناس: آقای هاشمی به انتخابات معترض بود.

** روانبخش: هاشمی از سال 87 پایان دوران مدارا را کلید زد

 روانبخش: ایشان در قالب یک بیانیه اعتراض کرد و در آن بیانیه گفت، هیچ کس نیست که من به او شکایت کنم و  باید شکایتم را به خدا ببرم. لذا وی انتخابات را که مجری‌اش آقای خاتمی بود را سالم نمی‌دانست.  پس از آن برخورد آقای هاشمی در 4 سال اول دولت با آقای احمدی‌نژاد چگونه بود؟ آیا دولت را به رسمیت می‌شناسد یا اینکه همه جا به نحوی برخورد می‌کند که یکسال مانده به انتخابات 88، در مرداد 87،  ایشان در یک سخنرانی در مشهد بر پایان دوره مدارا تاکید کرد و گفت از این به بعد دیگر با این دولت مدارا نخواهم کرد و قرار است محکم وارد صحنه شوم که همان زمان مقام معظم رهبری سخنرانی کردند و محکم با این حرف برخورد کردند. لذا وی  مدتی چیزی نگفت و آقازاده‌هایشان وارد صحنه شدند. یکی از آقایان مطرح کرد اگر این سه سال مدارا بوده است، الان می‌خواهد کودتا شود؟ هاشمی دیگر می‌خواست با دولت چکار کند؟ در طول سه سال که مدارایی از سوی آقای هاشمی دیده نشد، و همیشه چوب لای چرخ دولت نهم گذاشت.

**روانبخش: هاشمی خودش را مساوی با انقلاب می‌داند

آقای حق‌شناس! اخیراً حضرتعالی درباره جلسه صد نفر از اصلاح‌طلبان با هاشمی به نقل از وی گفته بودید «بنده سال  84  به این طرف را خارج از چارچوب انقلاب می‌دانم.» یعنی اگر مردم سال 84 به هاشمی رای ندادند، یعنی انقلاب از چارچوب خارج شده است. چرا ایشان خودش را مساوی با انقلاب می‌داند که اگر مردم به او رای ندهند یعنی انقلاب خارج از چارچوب انقلاب شده است؟! 

** تشکیل کمیته صیانت از آرا یعنی ساختار شورای نگهبان را قبول نداریم

بنابراین پایان دوران مدارا را هم دیدیم برخوردها شدیدتر شد. هرچه ما به انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، ایشان وقتی هنوز احمدی‌نژاد، پورمحمدی را کنار نزده و کردان نیامده، حرف‌هایی را مطرح می‌کند و در عین حال از یک سال قبل موضوع را تقلب در انتخابات را کلید می‌زند که مقام معظم رهبری در حرم امام در سال 87 موضع می‌گیرند که همه انتخابات سالم بوده است ‌و حتی مثال زدند گفتند آقای هاشمی انتخابات برگزار کرد،‌ آقای خاتمی آمد، آقای خاتمی برگزار کرد احمدی‌نژاد رای آورد لذا این همه انتخابات، دست یک جریان نیست. البته هاشمی پروژه قبلی داشت، سال 76 هم وی اتهام تقلب زد و نتیجه آن را با روی کار آمدن خاتمی گرفت بر همین اساس فکر می‌کرد سال 88 هم همین نتیجه را می‌گیرد. آنها ستاد صیانت از آرا را درست کردند و پسر هاشمی هم در آن حضور پیدا می‌کند. بعد نتیجه‌ای هم که در نهایت می‌گیرند، روز رای‌گیری است. غروب روز 22 خرداد میرحسین موسوی مصاحبه می‌کند و براساس گزارش ستاد صیانت از آرا است می‌گوید من رای آوردم و مبنا را وزارت کشور یا شورای نگهبان قرار نمی‌دهد. ستاد صیانت از آرا درست کردن یعنی چه؟ یعنی ما ساختار وزارت کشور و شورای نگهبان را قبول نداریم. هنوز که شورای نگهبان اعضایش نیامدند موضع بگیرند و بگویند ما از آقای احمدی‌نژاد حمایت می‌کنیم. از چند ماه قبل انتخابات بحث ستاد صیانت از آرا مطرح است. این انتخابات یک سناریو نوشته شده و برنامه‌ریزی شده  است که ابتدا اتهام تقلب می‌زند و بعد ستاد صیانت از آرا را مطرح می‌کنند که مردم دچار سوال شوند. 

 البته بنده قبول دارم مناظرات تا حدودی به تنش‌های اجتماعی دامن زد و اگر غیر مستقیم بود شاید بهتر بود تا اینکه به صورت مستقیم برگزار شود اما به هرحال تجربه اول بود و هیچ وقت در انتخابات قبلی مناظره‌ای صورت نگرفته بود و نامزدها حاضر به مناظره نبودند، در دوره انتخابات هشتم هم بحث بود که رئیس‌جمهور با آقای توکلی مناظره کند که آقای خاتمی به میدان نیامد. البته آقای هاشمی اینها را عددی نمی‌دانست که با آنها مناظره کند. لذا سال 88 اولین تجربه بود و ممکن است دو سه  ایراد در بحث مستقیم و اینکه آقای احمدی‌نژاد اسم برد، باشد و حضرت آقا هم فرمودند نباید اسم برده می‌شد. اما این را باید توجه داشته باشیم که این روند بود که ما را به آنجا کشاند.  من اینجا نمی‌خواهم به عنوان نماینده آقای احمدی‌نژاد صحبت کنم.

درباره تغییر وزیر کشور هم ممکن است مثلاً نظر من هم باشد که اگر اجازه دهیم وزیری 4 سال بماند و ثابت در وزارت  باشد بهتر از تغییر است اما قانون این اجازه را به رئیس‌جمهور داده که بتواند وزیر را عزل کند . قبلا نمونه این را نداشتیم که روسای جمهور قبلی وزیر را عزل کنند. اما نمی‌توان گفت  چرا این کار صورت گرفت و انتخابات را زیر سوال  دانست. اگر رئیس‌جمهور وزیری را که کارت بیت و رهبری دارد کنار گذاشت معنایش این نیست که کسی در مقام معارفه‌اش، رئیس دفتر مقام معظم رهبری حضور پیدا کرد و کارت رهبری را هم دارد، وقتی عزل شد مقام معظم رهبری باید موضع بگیرند. اگر نظرشان مخالف بود قطعاً مثل آقای مصلحی موضع می‌گرفتند.

** روانبخش: اگر پورمحمدی وزیر می‌ماند آقایان نتیجه را می‌پذیرفتند؟

پس از آن کردان 7، 6 آمد و آقای محصولی هم از مجلس رای اعتماد گرفت در حالی که مجلس می توانست رای ندهد، وزیری را که رئیس‌جمهور و مجلس هم تایید کردند و وزیر کشور شد آیا می‌شود گفت یک وزیری که جدیداً آمده سرکار، معنایش ناسالم بودن انتخابات است؟ این را نمی‌شود ادله ناسالم بودن انتخابات گرفت که اگر مثلاً آقای پورمحمدی می‌ماند و این انتخابات برگزار می‌شد دیگر این اتفاق نمی‌افتاد. یعنی آقای پورمحمدی اگر وزیر کشور بود، دیگر انتخابات هیچ مشکلی پیدا نمی‌کرد و درست انجام می‌شد و آقایان نتیجه را می‌پذیرفتند؟ آقای هاشمی انتخاباتی که برادر، دوست صمیمی و فرزند خودش یعنی آقای خاتمی برگزار کرد را در سال 84 هوا ‌کرد. آنها گفتند انتخابات سال 84  سالم نیست آن وقت انتخابات پورمحمدی را قبول می‌کنند؟ این یک تحلیل درستی نیست که ما عامل را به این برگردانیم.

** روانبخش: چرا موسوی لاری سال 84 از خاتمی حمایت کرد؟

اما درباره شورای نگهبان؛ اگر از آقای خاتمی بپرسیم شما چرا  سال 84 از آقای هاشمی حمایت کردید می‌گوید من عضو مجمع روحانیون مبارز بودم و از جایگاه ریاست جمهوری‌ام حمایت نکردم ؛ آقای یزدی یا مثلاً آقای جنتی که عضو تشکل جامعه مدرسین هستند البته جامعه مدرسین سال  84 و 88 بیانیه صادر کرد، این آقایان عضو آن تشکل هستند، که موضع گرفتند . خود آقای موسوی‌لاری عضو جامعه روحانیون هست یا خیر؟

 حق‌شناس:  بله.

 روانبخش: آیا در انتخابات دور دوم 84 از آقای خاتمی حمایت می‌کرد یا نه؟

حق‌شناس: بله.

 روانبخش: در انتخابات 80 از آقای هاشمی حمایت کرد یا نه؟

 حق‌شناس: مجمع حمایت کرد.

 روانبخش: نه همه اصلاح‌طلبان حمایت کردند. حتی جناح راست هم حمایت کرد. موتلفه فقط دچار تردید شد و گفت به آقای احمدی‌نژاد یا به آقای هاشمی رای دهید و هر دو حق است.لذا نمی‌شود گفت حالا آقای موسوی‌لاری عضو مجمع روحانیون مبارز که حمایت کرده و گفته به خاتمی یا هاشمی رای بدهید، بگوییم این وزارت کشور دارد دخالت می‌کند. این جایگاه دیگری است. حالا این آقایان عضو آن مجموعه هستند اما از جایگاه شورای نگهبانی استفاده نمی‌کنند که بگویند به فلانی رای بدهید. علاوه بر اینکه این افرادی که در اینجا قرار دارند، افرادی هستند که عادل به معنای این عدالت نیست که حالا بیایند جانبدارانه عمل بکنند. در گذشته هم انتخابات قبلی هم همینطور بوده است. آن وقتی که آقای هاشمی، همین آقایانی که در جامعه مدرسین و جامعه روحانیت بوده‌اند از آقای هاشمی حمایت می‌کردند و بیانیه هم دادند. آیا معنایش این است که آقایان آمدند جانبدارانه در نظارت عمل کردند؟ معنایش این نیست.شرط اصلی اینها عدالت است و عدالت‌شان اقتضا نمی‌کند که بیایند حق کسی را ناحق بکنند. ممکن است نظر شخصی‌ خود را در تشکل دیگری ابراز کنند اما معنایش این نیست که در این ماجرا دخالت دارند.

** روانبخش: هیچکدام از اتفاقات نباید موجب نوشته شدن نامه سرگشاده می‌شد

اما اینها نمی‌تواند باعث شود که ما انتخابات را به تقلب متهم کنیم و نامه سرگشاده‌ای بنویسیم که تصفیه‌حساب‌مان را کف خیابان بکنیم. حضرتعالی تا قبل از خطبه آقا این کار را درست می‌دانستید، ولی بعد از سخنرانی که حضرت آقا فصل‌الخطاب بود دیگر نباید انجام می‌شد. لذا همان مقدار حضرتعالی را تحسین می‌کنم که می‌فرمایید بعد از خطبه آقا نباید این کار می‌کردند ولی قبلش را هم می‌گوید نباید انجام می‌دادند، کشور که قانون دارد، اگر شما سندی ارائه کردید به شورای نگهبان و براساس آن سند اعمال نکرد، بیاید علناً اعلام کنید ما این اسناد را بردیم شورای نگهبان، شورای نگهبان به این اسناد توجه نکرد، به این دلیل ما می‌گوییم این انتخابات باطل است. نه اینکه خانم زهرا رهنورد آخرین دلیلی که می‌آورد بگوید آقای موسوی ترک است، و من هم لر هستم، مردم آذربایجان باید به فرزند خودشان رای می‌دادند و مردم لرستان باید به دامادشان رای می‌دادند، پس چون رای ندادند این تقلب است و همه کشور وضعیتش این بود. بنابراین این سند تقلب در انتخابات شد.

** حق‌شناس: انتخابات یک جشن ملی است

*فارس: بحث مهمترین ویژگی گفتمانی دولت سازندگی و دولت اصلاحات است و اینکه اگر قرار باشد این گفتمان مورد توجه قرار بگیرد، در دولت یازدهم شما مهمترین محورهایش را چه می‌دانید؟

 حق‌شناس: من می‌خواهم برگردم به این بخش که انتخابات مهمترین اتفاقی است که در یک دولت مردم‌سالار که مبنایش توجه بر دقت به رای و مشارکت مردم است تعریف شده است. به قول آقای عسگراولادی انتخابات یک جشن ملی است که ما باید به این سمت برویم که این واقعه را به عنوان نقطه قوت نظام سیاسی و نقطه قوت جامعه‌ای که می‌خواهد بر حول حقوق مردم و رای مردم دنبال شود، به نتیجه برسانیم.

طبیعی است که بیش از هر کسی باید مجریان و مدیران و ناظران نسبت به دور کردن هرگونه شائبه‌ای از ساحت انتخابات بیشترین وظیفه‌شان را اعمال بکنند. شاید در قانون نیامده و منعی ایجاد نشده است، اما آیا شان نهاد نظارتی مثل شورای نگهبان هم توسط خود متولیان این امامزاده نباید رعایت می‌شد؟ که بعد چنین خسران عظیمی را به باد بیاورد و عملکرد دوستان قابل دفاع نباشد؟

اشاره شده به دوره‌های قبل، ما انتخابات‌مان، یک جا واجد بحث رقابت است و یکجا واجد بحث رقابت نیست. در دو انتخاباتی که آقای هاشمی نامزد بودند از قبل نتیجه مشخص بود به خاطر اینکه ایشان رقیب نداشت و همه می‌دانستند ایشان قطعا رای می‌آورد. همانطور نتیجه انتخاباتی که در دوره جنگ برگزار شد و مقام رهبری در آنجا نامزد بودند و همینطور نتیجه انتخاباتی که آقای رجایی نامزد بود از قبل همه قابل پیش‌بینی بود چون این 5 تا انتخابات واجد ویژگی‌های رقابتی نبوده است. اما انتخاباتی که در آن رقابت است، طبیعی است که حساسیت‌ها بالا می‌رود.

در سال 84 هم باز من یک تصویر جلویتان می‌گذارم فارغ از هرگونه قضاوت، ما در سال 84، 7 نامزد انتخاباتی داشتیم از 7 نقطه کشور در مرحله اول، نتیجه آن به لحاظ آماری شما می‌توانید پیش‌بینی کنید که چه اتفاقی افتاده است، آقای قالیباف را داریم که ایشان خراسان زادگاهش است و در انتخابات حضور دارد، نتیجه در انتخابات اول این است که آقای قالیباف در استان خراسان شمالی و خراسان رضوی نفر اول می‌شود. آقای مهرعلیزاده ایشان زادگاهش مراغه است، ایشان در مرحله اول در آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل اول است. آقای لاریجانی اهل مازندران است در مازندران اول می‌شود، آقای هاشمی اهل رفسنجان است، در استان کرمان رای اول را می‌آورد، آقای کروبی الیگودرزی است در استان لرستان رای اول را می‌آورد. آقای احمد‌ی‌نژاد اهل سمنان است، در استان خودش رای اول را می‌آورد. فقط می‌ماند آقای معین که آقای معین اهل اصفهان است نه در نجف‌آباد و اصفهان رای نمی‌آورد به جای او آقای احمدی‌نژاد رای می‌آورد. آمار را بگذارید جلوی یک کارشناس آمار این نتیجه را قابل تامل می‌داند و در مرحله اول اگر فارغ از اسم‌ها، می‌گوید این یک اشکالی دارد؟ انتخابات سال 84،‌ آقای احمدی‌نژاد با اختلاف 400، 500 نفر می‌آید نفر دوم. ما در آن انتخابات حضور نیروهای سازمان‌یافته و شبه‌نظامی و نظامی که وارد فعالیت‌های انتخاباتی شدند علی‌رغم وصیت امام و نظر امام، این نیروها را از فعالیت سیاسی منع کرده بودند می‌بینیم. من آن مرحله را تقلب نمی‌دانم ولی در آن چارچوب تخلف می‌دانم. یعنی تخلفانی اتفاق می‌افتد و نتیجه نفر دوم از سوم به خاطر آن تخلفات جابه‌جا می‌شود. چون فاصله‌ای حدود 500، 400 هزار تا بیشتر نیست.

** حق‌شناس: باخت هاشمی در سال 84 قابل پیش‌بینی بود

اما در مرحله دوم انتخابات من نتیجه را از قبل کاملاً‌ پیش‌بینی می‌کردم، که در آن مقطع به خاطر وضعیت سیاسی که آقای هاشمی داشت، که قطعاً آقای هاشمی‌رفسنجانی، سه، چهار تا مفروض داشتیم قبل از انتخابات یکی اینکه قطعاً انتخابات دو مرحله‌ای می‌شود که شد، دو در مرحله اول آقای رفسنجانی رای اول را خواهد داشت که داشت و سوم در مرحله دوم کسی که مقابل آقای هاشمی باشد او برنده است و این اتفاق افتاد و مرحله دوم آقای احمدی‌نژاد در مقابل آقای هاشمی رای آورده است. ما در مرحله دوم بحثی نداریم. اما مشکلی وجود دارد و هنوز حل نشده است که این بخش محل تامل است.

**حق‌شناس: هاشمی حق‌ داشت در برابر فشارها یک «آخ» بگوید

در ادامه ماجرا در سال 84 که اشاره کردند آقای هاشمی من مدارا می‌کنم، به هر حال آقای هاشمی به عنوان بازیگر سیاسی و شخصیت سیاسی در این کشور وجود دارد، ما نمی‌توانیم یک رینگی را تعریف بکنیم و بگوییم شما برو بالا و یک مسابقه وارد شد و فقط وظیفه‌ات خوردن مشت است و هیچگونه عکس‌العملی حق نداری نشان دهی. از آقای هاشمی انتظار داشته باشیم که به عنوان یک رجل سیاسی بایستد در رینگ و آقای احمدی‌‌نژاد هم وارد این رینگ شود و چپ و راست شروع کردن به زدن ضربه مستقیم، اگر آقای هاشمی هم خواست حرفی بزند، بگوییم تو اینجا می‌خواستی کاری بکنی. او دارد مشت می‌خورد، یک آخ نگوید؟

من اینجا وظیفة دفاع از او ندارم، خود ایشان و خانواده‌اش به خوبی می‌توانند از خودشان دفاع کنند. اما اگر فضای سیاسی آن ایام را از موضع بی‌طرف مرور کنیم می‌بینیم در دعوا حلوا خیرات نمی‌کنند. این اتفاق هم آنجا افتاده و آقای هاشمی می‌گوید به خاطر امام و انقلاب مدارا کردم اما بالاخره یکجا هم صدایش در می‌آید.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها