کد خبر: ۱۱۴۱۷
زمان انتشار: ۱۱:۵۷     ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۰
جریان شناسی نفاق در حاکمیت:
امروز که ولی امر، ولی فقیه است، همان روحیه نفاق و همان مرض به گونه دیگری جلوه کرده است. این بار جریان نفاق نیاز نمی¬بیند بین امر خدا و امر انسان فرق بگذارد، بلکه همین برایش بس است که بین امر معصوم و غیر معصوم جدایی اندازد و بگوید: تنها امر معصوم است که بی چون و چرا باید اطاعت کرد، اما امر ولی غیر معصوم نیاز به نقد و بررسی دارد!
حجت الاسلام سید مقدام حیدری/ نقطه­ ی مشترکی بین همه­ ی منافقان تاریخ وجود دارد، و آن این که همه شان در هر تیپ و قیافه­ و کلاسی که بوده اند، بر سر راه اوامر و احکام ولی امر سنگ اندازی کرده اند. اساسا منافق جماعت چشم دیدن اقتدار و قداست ولایت را نداشته است، خواه این ولی پیامبر باشد خواه ولی فقیه.

منافق حاضر است دم از خدا و اطاعت از او بزند، اما حاضر نیست بر اطاعت از ولی امر تکیه کند. و تاریخ پر از مواضع منافقان در راستای تضعیف ولایت است. در زمان پیامبر منافقان به این نتیجه رسیده بودند که آیات قرآن را می توان به گونه ای تفسیر و تأویل کرد که با سیاست و خواسته هایشان جور درآید، اما کنار آمدن با بسیاری از سخنان پیامبر بسیار دشوارتر است، از این رو بر آن شدند که بین امر خدا و امر پیامبر فرق بگذارند و چنین فرهنگی ایجاد کنند که امر خدا مقدس و تخلف­ ناپذیر است، اما امر پیامبر درخود نقد و بررسی است!

کم کم این سؤال، کاملا جا افتاده بود و بسیاری از مهاجرین و انصار، هنگامی که با یکی از اوامر پیامبر که بر خلاف میلشان بود مواجه می شدند، رک و پوست کنده از پیامبر (صلی الله علیه وآله) می پرسیدند که این حکم شما است یا خدا؟! و جالب است که گاهی پیامبر عمدا حکم را به خود نسبت می داد و می فرمود: نخیر حکم من است!

در جریان جنگ خندق چون قبایل متعددی با هم متحد شده بودند، پیغمبر نخست خواست قبیله غطفان را از جمع لشکریان جدا کند. بدانها پیام داد یک سوم محصول مدینه از آن شما به شرطی که با قریش همکاری نکنید. انصار مدینه از پیغمبر پرسیدند: این مصالحه وحی آسمانی است؟ فرمود: نه. گفتند: در این صورت ما تن به چنین شکستی نمی دهیم. آن روزها که خدا ما را به دین اسلام هدایت نکرده بود، به خواری تن در نمی دادیم، امروز که خدا به سبب تو ما را رستگار ساخته چگونه ممکن است خود را زبون سازیم. در نتیجه آن مصالحه انجام نشد.[1]

و این همان حقیقتی است که قرآن از آن پرده گشوده و فرمود: (وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودا؛ و هر گاه به آنها گفته شود به سوی آن چه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر آیید، منافقان را خواهی دید که به سختی [دیگران] را از تو باز می­دارند.) [نساء: 61]

در این آیه نیز روشن است که منافق ضرورت چندانی برای دشمنی با امر خدا احساس نمی کند، اما آن چه کفر و نفاق او را آشکار می سازد، نوع برخورد او با اوامر و ارشادات رهبر جامعه اسلامی است.

 امروز که ولی امر، ولی فقیه است، همان روحیه نفاق و همان مرض به گونه دیگری جلوه کرده است. این بار جریان نفاق نیاز نمی­بیند بین امر خدا و امر انسان فرق بگذارد، بلکه همین برایش بس است که بین امر معصوم و غیر معصوم جدایی اندازد و بگوید: تنها امر معصوم است که بی چون و چرا باید اطاعت کرد، اما امر ولی غیر معصوم نیاز به نقد و بررسی دارد!

 تازگیها هم ورژن جدیدی از این سخنان شر برانگیز به بازار آمده است که خود اوامر ولی فقیه را به مولوی و ارشادی تقسیم می­کند. تا هر گاه رهبری امری بر خلاف میل حضرات صادر کرد، معاونت تشخیص ماهیت اوامر رهبر، جلسه ای برگذار کند و امر صادره را ارشادی بداند. و پر روشن و بسی آشکار است که سراسر این حرف و حدیث­ها برای این بود و هست که درب مخالفت با اوامر رهبر جامعه­ ی اسلامی کاملا مسدود نشود و نیم­ باز بماند.

 

[1] . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 93، چاپ چهارم، نشر دانشگاهی، تهران 1387.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۰۰:۲۱ - ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۰
۰
۰
اصلاحیه
« ماجرای وزیر اطلاعات وعبرتی که باید گرفته شود »

در ماجرای وزیر اطلاعات ما پنج رکن داشتیم :

۱-امام خامنه ای :که با ارسال دونامه یکی به آقای رییس جمهور برای ابقای آقای مصلحی واینکه رفتن ایشون مصلحت نیست و تشکر از خدمات این بزرگوار و یک نامه به آقای مصلحی برای دقت وکاربیشتر وجبران ضعفها همیشه به بهترین وجه مدیریت میفرمایند جانمان فدای خاک قدمش .

۲-آقای رییس جمهور :که با درخواست آقای مشایی (همه کاره )مبنی برگزارش معاون برنامه ریزی وزارت مبنی برضعف دربرخی بخش ها وزیر اطلاعات را مواخذه فرمودند(عذرایشان راخواستند)

۳-اسفندیار رحیم مشایی :ایشون کلا همه جا هست! همه جا آدم داره! هرکی باهاش مشکل داره مثلا استاندار …میشه بخشدار کهریزک !هرچی میخوادمیگه !راحته!با وزیر اطلاعات خورده حساب داشته نداشته دیگه بیخیال !یه زیراب زن تووزارت گیر آورده خودشم که زیراب زن حرفه ای! مصلحی رو میخواست کله کنه!- خدا کلت کنه تو دیگه از کجا زدی بیرون-(باتوجه به صحبتهای برادرحدادیان) !!!!!!!!!!!!

۴- جناب حجت الاسلام مصلحی :که بعداز مواخذه توسط رییس جمهور دستان خویش را بالا برده فرمودند من هرچه میتوانستم انجام دادم واز جلسه خارج شدند که آقای احمدی نژاد میفرمایند یک مشاور به مشاورانمان اضافه شد (یعنی ایشون باید بره تنگ دل آقای متکی و….)

۵-جناب معاون برنامه ریزی (دوست و شاید پاچه خوار جناب مشایی ماکه نمیشناسیمشون ) که سعایت جناب مصلحی فرموده نزد مشایی حالا برای چی خدا میدونه …

نتیجه :حالا ما حزب اللهی ها از آقای احمدی نژادمیپرسیم مشایی چیکاره است این وسط ؟چراباید آقای مشایی یک همچین لابی قویی داشته با شد که هرچه بخواهد میکند ؟چرا شما درمسایل کلان بدون مشورت با رهبری حکم میفرمایید ؟ما به شما به خاطر ولایتمدار بودنتان واخلاص و خدمتگذار بودنتان که انشا لله همچنان باقی است که همین طور هم هست رای دادیم وحمایت کردیم لطفا پای ولایت بایستیدآیا وقت آن نرسیده که با مشایی خداحافظی کنید؟ او باید چه کند تا برای شما ثابت شود راه او از راه نایب امام زمان جداست ؟

خدا روشکرکه به دستور رهبری جامه عمل پوشاندید ( شانس آوردید)عبرتی شد برای آخرین بار انشالله برای آینده وگرنه مجبور میشیم جلوی شما بایستیم ( شوخیم نداریم )حاج محمود جون بچه بسیجیاروکه میشناسی !!!
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها