کد خبر: ۱۱۴۱۸۵
زمان انتشار: ۰۹:۱۸     ۲۹ بهمن ۱۳۹۱
رییس فدراسیون بسکتبال پاسخ برخی انتقادها به فدراسیونش را داد و پس از یک سال از پشت پرده شکست برابر اردن و از دست دادن سهمیه المپیک پرده برداشت.

او می‌گوید از همان ابتدا که به بسکتبال بازگشت به امید مربیان ایرانی جلو آمد اما این خود مربیان بودند که پشت سر هم کنار کشیدند. رییس کنفدراسیون بسکتبال غرب‌آسیا درحالی که تاکید می‌کند انتقاد سازنده را می پذیرد، اما می گوید نباید اجازه دهیم اخلاق در ورزش حرفه ای کمرنگ شود.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، فدراسیون بسکتبال یک دهه درخشان را پشت سر گذاشت و در تمامی رقابت‌های آسیایی به مدال رسید. قهرمانی آسیا، غرب آسیا و کاپ‌آسیا از نتایج خوب ملی پوشان ایران بود که در سال‌های اخیر بدست آمد تا نشان دهد بسکتبال در هر شرایطی نتایج خوبی بدست آورده است. تیم ملی ایران جز در قهرمانی آسیا «ووهان-چین» در تمامی رقابت‌ها روی سکو بود و توانست نشان دهد که بسکتبال قاره کهن دیگر با چین شناخته نمی‌شود و از این پس شرقی‌ها حریفی گردن کلفت به نام ایران دارند. با این حال فدراسیون بسکتبال در این سال‌ها منتقدان زیادی را نیز دارد که هر روز به تعداد آنها اضافه می‌شود. از دست رفتن المپیک 2012 نیز بهترین فرصت برای منتقدان بود تا بتوانند از فدراسیون انتقاد کنند و حرف دلشان را بزنند.


با این شرایط محمود مشحون رییس فدراسیون بسکتبال قهرمانی در غرب‌آسیا، جهانی شدن جوانان و قهرمانی در کاپ‌آسیا را پاسخی به این انتقاد‌ها می داند و می‌گوید بسکتبال با تلاش گروهی به نتایجی رسیده که حتی تصور هم نمی‌شد.

محمود مشحون با حضور در ایسنا از دیروز، امروز و فردای بسکتبال صحبت کرد. از همان ابتدا برخی انتقادهای موجود را شنید و پاسخ‌هایشان را داد. از اینکه چرا مربیان ایرانی مانند خارجی‌ها برایش اهمیت ندارند و چرا گاهی با انتقادهایش به برخی‌ها ضربه می‌زند. مشحون در گفت و گویی مفصل با ایسنا از پشت پرده شکست ایران برابر اردن و اقدام‌های "وسلین ماتیچ" علیه تیم ملی ایران نیز پرده برداشت.

این گفت و گو را در ادامه می‌خوانید؛

فدراسیون بسکتبال یک دهه است که با مدیریت شما کار خودش را پیگیری می‌کند. مطمئنا در این راه چشم‌انداز، اهداف و برنامه‌ریزی داشتید. در این مدت از نظر نتیجه‌گیری عملکرد خوبی داشتید و از فدراسیون‌های موفق محسوب می‌شوید. آیا بسکتبال به جایگاه مورد نظر شما رسیده یا به جایگاهی رسیده است که اصلا فکر آن را نمی‌کردید؟

باید بگویم هر موفقیت در فدراسیون بسکتبال کار شخص من یا یکی از افراد فدراسیون نبوده و نیست و نخواهد بود. اگر این موضوع را به عنوان واقعیت بیان کنیم و بگوییم ما بودیم، ما کردیم و ما موفق شدیم، به بیراهه رفته‌ایم. برای رسیدن به موفقیت نگاه ویژه، برنامه‌ریزی منسجم و همراهان خوب نیاز است. باید تفکرات سازنده و ارزیابی شده در دستور کار داشته باشیم تا موفق شویم. روزی که این افتخار نصیب ما شد تا بسکتبال را به عنوان امانت در اختیار بگیریم، اولین جلسه را در دفتر مرحوم مهندس "ادب" برگزار کردیم که درباره برنامه‌های بسکتبال بود. اهداف و برنامه‌های بسکتبال در این جلسه که بیش از چهار ساعت زمان برد مورد بحث قرار گرفت.

گروه من که "رضا" برادرم و آقای نوربخش بودیم همان روز آینده بسکتبال را ترسیم کردیم. از آقای آتشی نیز دعوت کردیم تا از نظراتش استفاده کنیم. در آن جلسه برنامه‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را ترسیم کردیم و قسم خوردیم که کم فروشی نکنیم. با این روحیه وارد کار شدیم. حال در این مدت روسای هیات‌های استانی، مربیان، مدیران عامل باشگاه ها، داوران ایثارگرمان و قهرمانان ملی که سربازان ایران هستند از تمام توان خود هزینه کردند تا بسکتبال راهش را پیش بگیرد. امروز اگر بسکتبال به این شکل به وجود آمده به نظر من ماحصل این حرکت بوده است.

آیا انتظار این جایگاه را داشتید یا نه؟

مطمئن باشید اگر بگویم این روزها را صد در صد برنامه‌ریزی کرده بودیم واقعیت ندارد. تصور نمی‌شد بتوانیم در 11 سال تمام پرچم‌های آسیا را پایین بکشیم و پرچم ایران را بالا ببریم. قهرمانی آسیا و حضور در جام های جهانی و المپیک از افتخارهایی است که کسی باور نداشت. نمی‌شد چنین روزهایی را تصور کرد. برای خیلی‌ها هم چشمگیر و غیرقابل تصور بود. به نظر من اگر ماشین بنزین داشته باشد باید رانندگی‌ات به گونه‌ای پیش برود که بهترین کارایی را بدست بیاورید. بنزین ما در فدراسیون بسکتبال یاران ما، روسای هیات‌ها، مربیان، مدیران باشگاه ها و قهرمانان ملی بودند.

در این مدت روسای هیات‌های استانی، مربیان، مدیران عامل باشگاه ها، داوران ایثارگرمان و قهرمانان ملی که سربازان ایران هستند از تمام توان خود هزینه کردند تا بسکتبال راهش را پیش بگیرد. امروز اگر بسکتبال به این شکل به وجود آمده به نظر من ماحصل این حرکت بوده است

اصلی‌ترین شاخصه‌ای که در این سال‌ها به شما کمک کرد چه بود؟

بزرگترین فاکتور ما در بسکتبال، بی‌اعتنایی به مادیات بود. در فدراسیون بسکتبال کسی به فکر مال و منال نبود و نیست و نخواهد بود. همه برای قسم خود در دفتر مرحوم مهندس "ادب" بدون چشم داشتی مبارزه می‌کنند تا به آرزوهایمان در بسکتبال برسیم.

من از قبل انقلاب در فدراسیون ها فعالیت می کردم و بعد از انقلاب هم به جز چند سالی که در خدمت آقای هاشمی‌طبا نبودم در هندبال و بسکتبال خدمت کردم. روزهایی بود که آرزو داشتیم برابر چین یا فیلیپین با زیر 30 اختلاف امتیاز شکست بخوریم. امروزه آنها این آرزو را دارند که با اختلاف کم برابر قهرمانان ایرانی شکست بخورند. قهرمانی غرب آسیا را دیدید. همان اردنی بود که با دسته‌بندی هرکاری که می‌توانست انجام داد تا ما به المپیک لندن نرویم، اما دیدید که چطور در غرب آسیا تسلیم قدرت ایران شد. در فدراسیون بسکتبال کاسبی وجود ندارد بلکه عاشقی جار‌ی‌ است. فدراسیون، پایگاه عاشقان بسکتبال است و همه برای این ورزش تلاش می‌کنند.

آیا همین عشق و تلاشی که خانواده بسکتبال دارد باعث شده تا بسکتبال بچه ناتنی ورزش باشد یا تعامل وزارت ورزش با فدراسیون مناسب نیست؟!

این مورد به هیچ وجه به تعامل با وزارتخانه ارتباط ندارد. آدم‌ها مختلف هستند، نحوه مدیریت‌ها و خواسته‌های مسوولان نیز مختلف است. عادت من این است که دنبال تقاضاهای زیاده خواهانه و التماسی نباشم. سعی کردم با آنچه داریم و داشتیم برنامه‌ریزی کنم. اعتقادم این است که اگرفرزند خانواده‌ای خوب است و درس می‌خواند، آن پدر خانواده است که باید به فرزند توجه کند. فدراسیون‌های ورزشی فرزندان ورزش هستند. مدیران مملکت، پدران واقعی ورزش ایران هستند. وقتی شاهد رشد نوابغ اند زمانی که می بینند کاری می‌کنند کارستان، باید حمایت کنند، نه اینکه من التماس کنم! افتخار بسکتبال این است که در نهایت نیازمندی، روش بی‌نیازی پیشه گرفته است. از خودش مایه گذاشته و بسکتبال را به اینجا رسانده است.


در همین دهه که از نظر نتیجه موفق بودید انتقادهای زیادی نیز از شما شد. انتقادهایی که تا امروز پاسخی نشنیده ایم. به طور مثال چرا فدراسیون بسکتبال با مربیان خارجی بهتر کار می‌کند و مربیان ایرانی را در جریان کار‌ها وارد نمی‌کند؟

کدام فرد عاقلی وقتی می‌تواند با بازوی توانای خودش موفق شود، آن را قطع می‌کند و بازوی همسایه را قرض بگیرد!؟ خوشحالم که بعد از یازده سال اثرات مربی خارجی را برابر لبنان دیدید. اتفاقی نبود که کسی نبیند و نفهمد. با کسی دشمنی و مشکل ندارم. یک سفره پهن است، آیا همه باید کمک کنند یا تنها یکی دو نفر کار کنند؟ اصول رفتاری کدام است؟ از ابتدا عاشق کسانی بودم که عاشق کارشان هستند. من مسوول و امانتدار هستم. آمده‌ام دینم را ادا کنم. از این نمد هیچ کلاهی برای خودم ندوختم و نخواهم دوخت. به سابقه من ورود کنید، از اول انقلاب تا امروز که افتخار داشتم به کشور خدمت کنم هدفم نتیجه برای ایران بوده است. نمی‌شود یک سری مسائل را محو کنیم. در تمام موقعیت‌هایی که افتخار داشتم و مسوول بودم، فدراسیون برتری داشتم. کار برتر کردیم. مسوولیت را انجام دادیم و نتیجه گرفتیم. فکر می کنید با چه هدف و انگیزه‌ای به بسکتبال آمدم؟ من که شال و کلاه کرده و رفته بودم.

10سال پیش برای چه آمدید؟

آمدم ثابت کنم چیزهایی بود که می‌شد ثابت کنیم. آمدم بگویم اشتباه کردند. بسکتبال که در سال 1992 یا 93 در آسیا چهارم شد که البته باید دوم می‌شد و به جام جهانی می‌رفت حمایت لازم داشت. مسوول وقت سازمان در آن زمان به جای حمایت و تقویت، تیشه به ریشه بسکتبال زد. آمدم ثابت کنم که 20 سال اشتباه کردیم.

اعتقادم این است که اگر یک فرزند در خانواده‌ای خوب است و درس می‌خواند، آن پدر خانواده است که باید به فرزند توجه کند. فدراسیون‌های ورزشی فرزندان ورزش هستند. مدیران مملکت پدران واقعی ورزش ایران هستند. وقتی شاهد رشد نوابغ هستند که کاری می‌کنند کارستان، باید حمایت کنند نه اینکه من التماس کنم! افتخار بسکتبال این است که در نهایت نیازمندی، روش بی‌نیازی پیشه گرفته است. از خودش مایه گذاشته و بسکتبال را به اینجا رسانده است

اما مربیان ایرانی!

بله. شما بگویید کجا کوتاهی شده است؟ تیم ما در هند قهرمان آسیا شد و امید در ایران، چین را با 25 اختلاف برد و قهرمان امیدها شد. همان زمان تمام مربیان را دعوت به کار کردم. از همه دعوت کردم و گفتم که به جایگاهی رسیده‌ایم که باید کار گروهی کنیم. آستین بالا بزنیم و برای آینده بسکتبال همگام حرکت کنیم. کسانی که دوست دارند بسم الله. از مربیانی که هم اکنون منتقد هم هستند و دستیاران و حتی تدارکاتشان را هم دعوت کردیم. کدام لبیک گفتند؟ کدام استقبال کردند؟ همه تصور کردند اتفاقی بوده و تکرار نمی‌شود.

بله، در فدراسیون حقوقی نداشتند و پولی نمی‌گرفتند اما در باشگاه پول کلان دریافت می‌کردند. نکته دیگر اینجا بود که تصور می‌کردند بسکتبال در همینجا توقف می‌کند و آینده‌ای ندارد. همان زمان از مربیان خواستم اگر همکاری نمی‌کنید دلایلتان را بنویسید. یکی گفت دانشگاه دارد، یکی گفت به اداره می رود و دیگری گفت من در شرایطی می‌آیم که سرمربی تیم بزرگسالان شوم. با این شرایط نمی‌توان کار کرد.

البته شروع کار هم با مربیان ایرانی بود. مصطفی هاشمی و داریوش نبوی را دعوت کردیم. اینجا بگویم زمانی که فدراسیون را تحویل گرفتم در آسیا یا نهم بودیم یا سیزدهم. رفتیم در غرب‌آسیا تا سهمیه جام ملت ها را بگیریم برای "هاروین" چین. در اردن با مربی گری هاشمی و نبوی مقتدرانه قهرمان شدیم. جوانان در اختیار مهران شاهین‌طبع بودند و قهرمان آسیا شدند. تیم ملی امید زیر نظر عباس آقاکوچکی بود. همه هم نتیجه گرفتند. در کنارشان "نناد" و "بوسنیاک" نیز در تیم ملی بزرگسالان کار می‌کردند. زمانی که بسکتبال ایران قدرت‌نمایی خود را آغاز کرد به همه مربیان گفتیم بیایید و باهم شروع کنیم. چهار نفر اعلام آماده کردند؛ محمد مهدی ایزدپناه بود که تیم را به لبنان برد و قهرمان شد. مهران حاتمی، صادق‌زاده و آقاجان نیز دیگر مربیان بودند که اعلام آمادگی کردند. جالب است تا تدارکات‌چی تیم ملی جوانان هم که بنا به خواسته سرمربی تیم به رقابت‌ها رفته بود به من گفت که وقت ندارد تا با تیم ملی کار کند.


اما با گذر زمان خیلی چیزها تغییر کرده است.

بله، اما بخش دیگر قضیه مربی ایرانی برای تیم ملی، چیز دیگری است. مربی ایرانی هدایت را برعهده می‌گیرد اما بهترین یار نفوذی تیم ملی را انتخاب نمی‌کند! می پرسیم چرا که می‌گوید اعتقادی به او ندارد، اما به کسی که همانند من در ته خط است باور دارد. اینگونه که نمی‌شود کار کرد. یک مربی ایرانی که هم در باشگاه است و هم در تیم ملی؛ کدام بازیکن‌ها را به تیم ملی دعوت می‌کند؟ خود شما چه کسانی را انتخاب می‌کنید؟ چه کسانی را بیشتر تمرین می‌دهید؟ تنها دو دسته را بیشتر و بهتر تمرین می دهید. آنهایی که بازیکنانتان هستند و آنهایی که قرار است سال دیگر به باشگاه شما اضافه شوند. پنج بازیکن اول چه کسانی هستند؟ امیر صدیقی را به میدان می‌فرستید یا آن بازیکنی که برای خودتان است؟! تیم ملی اینگونه نتیجه می‌گیرد؟ در "هاروین" چین مربی خارجی "نناد" بود که به تیم می‌گفت منطقه‌ای دفاع کنید اما مربی ایرانی می‌گفت نه! در تمرین می‌گفت پنالتی بزنید مربی ایرانی می‌گفت پاس بدهید. عقب افتاده که نیستم.

هم اکنون من مشکل زبان انگلیسی دارم. برای صحبت با مربی خارجی مترجم می‌خواهم. اگر مربی ایرانی باشد هر زمانی می‌توانم با او صحبت کنم. کدام آدم داشته‌های خوبش را رها می‌کند و به خارجی می‌رسد. وقتی پتانسیل بچه‌ها بالا است چرا از نیروی خودمان استفاده نکنیم؟ اما با این شرایط نمی‌شود. خوشبختانه ما با همه خارجی‌ها به نتیجه رسیدیم. نمی‌گویم مربیان ایرانی دانش ندارند، اما تعهدات داخلی دارند که اجازه کار نمی‌دهد. خارجی‌ها این تعهد را ندارند.

زمانی که بسکتبال ایران قدرت‌نمایی خود را آغاز کرد به همه مربیان گفتیم بیایید و باهم شروع کنیم. سه نفر اعلام آماده کردند؛ محمد مهدی ایزدپناه بود که تیم را به لبنان برد و قهرمان شد. مهران حاتمی، صادق‌زاده و آقاجان نیز دیگر مربیان بودند که اعلام آمادگی کردند. جالب است تا تدارکات‌چی تیم ملی جوانان هم که بنا به خواسته سرمربی تیم به رقابت‌ها رفت گفت که وقت ندارد با تیم ملی کار کند

این تعهد‌ها به مسائل مالی بازمی‌گردد. آیا شما مربیان ایرانی را از نظر مالی آنقدر حمایت کردید که دیگر به سمت تیم‌های باشگاهی نروند و تنها به تیم ملی فکر کنند؟

این تقاضا باید باشد تا ما اقدام کنیم؟ وقتی کسی نمی خواهد چه کار کنم؟ من خواسته هایشان را که نمی دانم. البته از بین حاتمی، کمالیان، آقاکوچکی و توفیق کدام یک با شرط وارد تیم ملی شد؟ همه با عشق کار می کنند اما حرف شما حق است. با این حال کسی چنین تقاضایی نداشته است. زندگی همیشه عرضه و تقاضا است. یک نفر بگوید من وقت می گذارم و این امکانات را می خواهم. کدام یک این را خواستند؟ قبول کنیم وحشت ورود به این قضیه را داشتند. نمی خواهم کسی را خراب کنم. مربیان ایرانی هرچه قوی تر باشند برای ایران بهتر است اما جرات ورود به تیم ملی را نداشتند. همه چیز را تمام شده می دانستند. باور نمی کنید پیغام دادند که دیگر این اتفاق ها نمی افتد و بهتر است با افتخار از بسکتبال بروم. زمانی که می خواستیم به قطر برویم تا در بازی های آسیایی شرکت کنیم این حرف ها را به من زدند و حالا همین گروه منتقد من شده اند. به قطر رفتیم و سوم شدیم. سال بعد قهرمانی آسیا در ژاپن بود. چه کسی جرات می کرد 5 ملی پوش اصلی را کنار بگذارد و آن گروه را عازم رقابت ها شود؟

من و یارانم که عاشقان کار هستند هدفمان جز سازندگی و رشد و تعالی بسکتبال نیست. همه بدون استثنا به من گفتند دیوانه شده اید که قصد دارید با این تیم در قهرمانی آسیا شرکت کنید. حتی می گفتند آبروریزی می شود. 5 نفر اصلی را در تهران گذاشتیم، با بقیه رفتیم، قهرمان آسیا شدیم و برگشتیم.

چه چیزی این اعتماد به نفس را به شما داد؟

اخلاق و آینده بسکتبال ایران. ما برای سازندگی رفتیم. زمانی که قهرمانانی با غیرت داشته باشید ترسی وجود ندارد. در غرب‌آسیا چه کسی از جان مایه نگذاشت؟ اشک من را در آوردند. در اثر آن سماجت، همبستگی و تلاشی که داشتند حریف را مبهوت کردند. ورزشکاران بی توقع و با کلاسی داریم که برای پرچم خود مبارزه می کنند و چشم داشتی ندارند. شاهد قهرمانی المپیکی بودم که گفت اگر این رقم را ندهید به رقابت ها نمی آیم. بودم و دیدم.

تلاش ما این است که در بسکتبال آنچه برابر لبنان دیدید را تکرار کنیم. تماشاگران ما یکصدا ایران را تشویق کردند. آیا یک نفر فحش داد؟ دو یا سه ساعت تشویق کردند و هیچ حرف بدی هم گفته نشد.

فدراسیون بسکتبال و شخص شما چقدر در این موارد تاثیرگذار بود؟


من در بسکتبال هیچ کاری نکردم و تنها دو کار انجام دادم. قهرمانی ها و نتایجی که در طول سالها بدست آمد برای ورزشکاران و ایران است. یک کاری که من انجام دادم و خوشحالم این است که تیم ملی نوجوانان را به مالزی فرستادیم. سجاد مشایخی، امیر صدیقی و آرمان زنگنه در آن تیم بودند و 15 سال داشتند. یک بچه 7 ساله به مدرسه می رود. تا 16 سالگی دوران راهنمایی را پشت سر می گذارد. در کدام مدرسه بسکتبال آموزش می دهند؟ آنها چطور قهرمان ملی شدند؟ با چه هدف گذاری؟ در قهرمانی آسیا می توانستند دوم شوند و به جام جهانی بروند اما با یک اتفاق سوم شدند. تیم زیر 16 ساله هایی پرورش دادیم که حالا اثراتش معلوم است.

کار دیگر فدراسیون این است که بازی ها در استان های کشور چند بار به وقت اضافه می رود و با یک شوت نتیجه شان تغییر می کند اما آب از آب تکان نمی خورد. هدف ما ایجاد این اخلاق در بسکتبال بود. بسکتبالیست باید بداند اولین نیاز جامعه به این فرد داشتن اخلاق و احترام به پرچم است.

آیا از این نتیجه راضی هستید؟

روزی 20 بار خدا را سجده کنم کم است.

به سوال قبلی بازگردیم. آیا به مربیان ایرانی حق نمی دهید؟

مربیان منتقدند و حق دارند. اما به یاد بیاورند سال 81 چه دستمزدی می گرفتند . بازیکنان چقد می گرفتند؟ امروزه چقدر می گیرند که البته نوش جانشان. هرچه می گیرند نوش جانشان. اما به خودشان بیایند. آنها به بسکتبال چه دادند و بستکبال به آنها چه داد؟ خانواده ما هرچه داریم از بسکتبال داریم. آنقدر انسان ها مثل من هستند، اما چرا من این اندازه موقعیت و احترام دارم؟ همه از این بسکتبال است. انتقاد کنند درست، اما به خودشان بیایند. واقعا کمی فکر کنند. به عنوان رییس فدراسیون وظیفه آینده سازی دارم. دنبال این هستیم برای بسکتبال چیزهای خوبی اتفاق بیفتد. 11 سال است قهرمانی می آوریم و تنها یکبار در ووهان چین با دسته بندی روی تیم ما معامله کردند و ناکام شدیم. دیدید که در تهران چه بلایی سر اردن آوردیم.

زندگی همیشه عرضه و تقاضا است. یک نفر از مربیان بگوید من وقت می گذارم و این امکانات را می خواهم. کدام یک این را خواستند؟ قبول کنیم وحشت ورود به این قضیه را داشتند. نمی خواهم کسی را خراب کنم. مربیان ایرانی هرچه قوی تر باشند برای ایران بهتر است اما جرات ورود به تیم ملی را نداشتند. همه چیز را تمام شده می دانستند

البته اردن تیم کاملی نداشت.

اردن دو یار دوپینگی نداشت، ما نیز ارسلان کاظمی و حامد حدادی را نداشتیم. لبنان با تمام یارانش بود. ما چند تا جوان هم در ترکیب داشتیم. هدف بسکتبال از روز اول حساب شده بود اما کسی این روزها را نمی دید. نمی شد تصور کرد. در غرب آسیا جایگاهی نداشتیم اما حالا هرجا می رویم با مدال برمیگردیم.

باور نمی کنید سال ها در اجلاس هایی که بودیم و چراغ های قهرمانان روشن می شد ایران اصلا جایی نداشت. شاید یک پنجمی در یک رده سنی خاص، اما حالا چراغ ها که روشن می شود همه جا نام ایران است. 11 سال هر جا رفتیم مدال داشتیم. ووهان هم قهرمانی را از دست ما در آوردند. تاکید می کنم این موفقیت ها برای همه و نتیجه تلاش همه است.

محمود مشحون کم انتقاد می کند اما زمانی که انتقاد می کند از ریشه می زند و خراب می کند. آیا با انتقادهایتان از مربیان اعتماد به نفسشان را پایین نمی آورید؟

دلیل دارم. اعتقاد دارم همه جایز الخطا هستند. تعارف نداریم. نباید مخرب باشیم. نباید عامل تغییر افکار باشیم اما واقعیت ها را باید بگوییم. حالا یکی واقعیت را با نیش می گوید و یکی با نوش. کم انتقاد می کنم چون اعتقادی به انتقادهای بی نتیجه ندارم. انتقاد سازنده باشد روی تخم چشمم است اما غیر سازنده را قبول نمی کنم. یک بچه 7 ساله مطلب اثر گذاری بگوید استفاده می کنم و روی سرم می گذارم چون می خواهم موفق باشم. چطور در این راه سخت و دشوار کار کنیم؟

وقتی مهرام دوم شد انتقاد کردم. از من سوال و وادارم کردند که این گفتارها را بیان کنم. هرکس جای من بود به خیلی چیزها ورود می کرد اما وارد خیلی مسائل نمی شوم. باشگاه مستقل است. مربی مستقل است. من کاری به آنها ندارم و دخالت نمی کنم. به نظر من دخالت است که اعتماد به نفس را کم می کند نه اینکه بگویم باید قهرمان می شدند اما ناکام بودند. مهرام چه چیزی کم داشت؟ بهترین بازیکنان را داشت. فدراسیون بسکتال برنامه کاری اش را تغییر و سالنش را به آنها داد تا استفاده کنند. تمام تجهیزات برای قهرمانی مهیا بود بود و باید اول می شدند اما نشدند. حالا انتقاد درست نیست؟ سوال می کردند چرا دوم شدند، چه می گفتم؟ می گفتم، باید دوم می شدند؟


به حاتمی هم انتقاد کردم. جوانان ما باید قهرمان آسیا می شد. کره را می بردیم چین را نیز شکست می دادیم. تا دقایق پایانی جلو بودیم و 30 ثانیه مانده بود، بازی را به کره واگذار کردیم. اگر نگویم دروغ گفته ام و آنجاست که بیراهه رفته ام. بگویم عالی بودید این جوانان را سوم کردید؟ اینها واقعیت هایی است که باید بیان شوند. از طرف دیگر این آقایان انقدر انتقاد کردند من مقابله کردم؟ تحقیر کردم؟ چه گفتم؟ گوش کردم و کار درست را انجام دادم.

من انرژی و نیرو را در جهت سازندگی استفاده می کنم. حرف و حدیث زیاد است. ایران اینگونه است. از عروسی مراسم بهتری داریم؟ بعد عروسی همش حرف و حدیث وگله است. ساختار ما است که حرف و حدیث زیاد باشد. من کاری ندارم و با تمام توان تلاش می کنم.

درباره ووهان صحبت کردید. آیا متوجه شده بودید در تیم ملی نفاق ایجاد شده است؟

متوجه نشدم. اگر می شدم زودتر حل می کردم. ارتباطم با بچه ها خوب است. صمیمانه هستیم و دوستشان دارم. این ملی پوشان قهرمانانی هستند که به اندازه "دُر" ارزش دارند. هیچ جواهر شناسی نمی تواند برایشان قیمت بگذارد. قیمت ندارند و نماینده 80 میلیون هستند. صمد چه قمیتی دارد؟ حدادی و آفاق چقدر می ارزند؟ صمد در فینال غرب‌آسیا فقط حالش بهم نخورد. تک تک این ملی پوشان چه قیمتی دارند؟ اگر می دانستم نفاق دارند زودتر جلوگیری می کردم. بعدا شنیدم بین بازیکنان مشکل بوده و نفاق داشتند.

اگر آقا رضا در تیم بود این مساله حل نمی شد؟

غیبت برادرم کار خدا بود. اگر بود تمام تقصیرها را به گردن او می انداختند. از ماتیچ گرفته تا همه آقایانی که در تهران بودند. آنها کار خودشان را کرده بودند. ماتیچ روز قبل بازی با اردن به ملی پوشان استراحت داد. از همان زمان بود که اختلاف ها شروع شد. تمام اتفاق های هماهنگ شده رو شد. چرا تمام مسابقات ایران 9 صبح بود؟ من به صفا و حاتمی گفتم که تیم به نیمه نهایی رسید ماتیچ نباید مربی گری کند اما او اجازه نداد حتی به نیمه نهایی برسیم و همانجا کار خودش را کرد. زمانی که متوجه شدم دیر شده بود.

چرا پیگیری نکردید؟

خب باید درگیر می شدیم. باید با فدراسیون جهانی طرف می شدیم. همه چیزمان تحت تاثیر قرار می گرفت. تصور نمی کردم چنین بلایی سر ما بیاورند. سر ما را بریدند. ترومن را چطور رد کردم؟ آب از آب تکان نخورد. هنوز که هنوز است می گوید این تیم من است. مثبت حرکت نمی کند اما منفی هم نیست. خدا کمک کرد که رضا به ووهان نرفت.

غیبت برادرم در قهرمانی آسیا کار خدا بود. اگر بود تمام تقصیرها را به گردن او می انداختند. از ماتیچ گرفته تا همه آقایانی که در تهران بودند. ماتیچ کار خودش را کرده بود و من همانجا به کمالیان و حاتمی گفتم، تیم رفت نیمه نهایی ماتیچ نباید مربی گری کند اما او اجازه نداد حتی به نیمه نهایی برسیم و همانجا کار خودش را کرد. زمانی که متوجه شدم دیر شده بود

از بچیروویچ نگران نیستید؟

اسلوونیایی و محترم است. کلاس بالایی دارد. دیگر طرف صرب ها نمی رویم و آنها هم نمی آیند.

ارسلان هم صحبت کرد که تیم ملی یکدستی لازم را نداشت. خود مربی هم تاثیرگذار بوده؟

وقتی می خواهم یک جایی را خراب کنم به گونه ای انجام می دهم که شما متوجه نشوید. ذره ذره تا جایی که کار از کار گذشته باشد. من فهمیدم که اوشین و ارسلان اختلاف داشتند. با اوشین صحبت کردم اما حرکت ریشه در یک جایی دیگر داشت. صمد هم وارد ماجرا شد. حامد هم وارد شده بود. خودم فهمیدم و دخالت کردم. اگه می دانستم گسترده است زودر جمع می کردم. از همه طرف ضربه خوردیم. انشالله سال بعد قهرمان می شویم.

انتقاد دیگر به فدراسیون بسکتبال در جذب اسپانسر است.

یکی از مشکلات گسترده ما بحث اسپانسر است. خیلی از حرکت ها اتفاق می افتد که نمی خواهیم در آن ورود کنیم. همه سعی من این بوده که ورود نکنم تا دچار یکسری آلودگی ها نشوم. یکی، دوبار با بسکتبالیست ها وارد شدم اما آنها هم متاسفانه به فکر منافع خودشان بودند. سال گذشته با یک شرکت دیگر وارد شدیم کار به دادگاه کشید و هنوز طلبکار هستیم. آنچه که اتفاق افتاده تنها برای بسکتبال نیست. والیبال، کشتی، همه و همه را درگیر کرده است. باید از جایی حمایت شود که دولت در آن باشد. دولت که باشد رد و بدل ها حساب کتاب خواهد داشت. من در این مسائل وحشت دارم و در حد توان عمل کردم اما مشکلات دارد. در کل در این بخش ضعیف هستم.

خود باشگاه ها چطور؟

یک بخش را من نمی خواهم کار کنند. خارج از محدوده بسکتبال که تجهیزاتی در جاده کندوان داریم مهرام تبلیغاتی انجام داد، چه کارهایی که انجام ندادند. وامدار کسی نیستم. اگر از چیزی وحشت ندارم دلیلش این است که ماش ته کفشم نیست چه برسد به ریگ. هیچکدام از یاران من کاسب نیستند. فدراسیون بسکتبال جای عاشقان است. اگر انتقاد می کنند اهداف دیگری دارند. چون منافع آنها تامین نشده و تا زمانی که هستیم تامین نخواهد شد.

چرا فدراسیون بسکتبال هرکس را که انتقاد می کند حذف می کند؟

چه کسی؟ حرف ها زده می شود و قشنگ است اما واقعیتش چیست؟ کدام یک نفر حذف شده است؟ نام ببرید.

چرا مربیان قدیمی همانند سعید فتحی در بسکتبال نیستنند؟


سعید فتحی اولین تلفن های تبریک را به من می زند. ارتباط صمیمانه ای داریم. به او اعتقاد دارم. زمان آقای غفوری فرد که بودم به فتحی گفتم بیاید و آموزش بسکتبال را در دست بگیرد. برادرم مامور صحبت با فتحی بود. گفتیم هرجا که خواست برود؛بسم الله، اما خودش نخواست. احترام ویژه ای به آقای فتحی دارم وچندبار تقاضای همکاری کردیم، ولی خودش انقد دلزده و متاثر است که دیگر نتوانست. بعد هم رفت دنبال کار خودش در ساختمان. از روز اول نبود که بخواهد برود. حتی سال گذشته برای سازمان تیم های ملی با او صحبت کردیم که قبول نکرد. دیگر چه کسی بوده که انتقاد کرده و حذف شده است؟

محمد کسایی پور و مهران شاهین طبع.

خودشان نخواستند کار کنند. نامه هایشان است.

بعد از دعوای ماهان و پتروشیمی در فصل گذشته کسایی پور حذف نشد؟

اصلا اینگونه نیست. شک نکنید که کذب است. پیش از اینکه باشگاه مهرام با شاهین طبع قرارداد ببنند آقای گنجی به من زنگ زد و گفت شما ناراحت نمی شوید؟ گفتم نه. چرا ناراحت شوم؟ گفت محرومیتش را می بخشید؟ گفتم نه. آقای ظریف کار آمد فدراسیون و گفت تازه آمده ام. در باشگاه صحبت شده با شاهین طبع کار کنیم. شنیدم ارتباطش با فدراسیون خوب نیست. نظر من را پرسید. من هم گفتم روش و رفتارش را نمی پسندم چون شخصیتش در چهارخطی سالن با بیرون دو قطب متضاد است. دشمنی ندارم و مشکلی نیست. گفت موافق هستید که گفتم بله. شاهین طبع زحمت کشیده، توانا و مربی موفقی است. مشکلی وجود ندارد. ظریف کار جا خورد. گفتم حتما این کار را بکنید و با شاهین طبع وارد لیگ شوید.

شاهین طبع در هند سرمربی تیم ملی بود و قهرمان آسیا شد. به تهران آمد و بعد گفت دیگر کار نمی کند. گفت دانشگاه دارم و نمی توانم. به همین دلیل در تیم ملی نماند.

رابطه شما در ابتدا خوب بود.

برای همین به او موقعیت دادیم. رابطه بدی نداشتیم و الان هم نداریم. مشکلی ندارم . قبل آنها ما عرق ریختیم. موقعیت هایی که ما در تیم ملی داشتیم هیچکدام نداشتند. کمبودی نداریم که دشمنی کنیم. به وجودشان افتخار می کنیم.

الان هم رابطه خوب شده است.

یک زمان است فیلم بازی می کنید و یک زمان است که واقعیت ها دیده می شود. آدمی که 100 دارد دنبال 90 نیست. دلیل ندارد با قهرمان های ملی که تلاش کرده اند مشکل داشته باشم. روزی که آمدم آقای کسایی پور و صفا کمالیان شاهد هستند که به امید همین قهرمانان ملی وارد کار شدم.

چطور؟

فهمیدم که اوشین و ارسلان اختلاف داشتند. با اوشین صحبت کردم اما حرکت ریشه در یک جایی دیگر داشت. صمد هم وارد ماجرا شد. حامد هم وارد شده بود. خودم فهمیدم و دخالت کردم. اگه می دانستم گسترده است زودر جمع می کردم

آقای هاشمی طبا گفت بیا و بسکتبال را اداره کن. گفتم نه، کلاه سرم می گذارید. من آبرویم را به سادگی بدست نیاورده ام. با تک تک آنها اتمام حجت کردم. گفتم کلاه سرم نگذارید وگرنه در انتخابات آبروریزی می کنم. باید انتخابت آزاد باشد. پس از آن از در کمیته بیرون آمدم که صفا و کسایی پور را دیدم. همانجا گفتم به بسکتبال می آیم؛ اول به امید خدا بعد به امید شما قهرمانان ملی. 11 سال پیش گفتم به امید این قهرمانان ملی که بسکتبال را به این جا رسانده اند وارد کار می شوم. در همان ابتدا نیز همه را دعوت کردیم. آنها رفتند و نخواستند، نه من. اشتباهشان این بود که باور نداشتند. زمانی بسکتبال را باور کردند که دیر بود.

امیدها که رقابت داشتند عکسهای جوانان را بردم و گفتم که این افتخار ها برای شما است. خواب دیدم که شش کیلو طلا جلوی پایم ریختند. این شش کیلو مال شما است. شما قهرمان آسیا می شوید. یک ساعت دوپینگشان کردم و حتی تصور نمی کردم چین را ببریم. کسی فکر نمی کرد. با 25 اختلاف بردیم. همیشه می گویم که باهم کار کنیم. بعد آن قهرمانی ها به مربیان ایرانی گفتم که رسیده ایم به عرصه جهانی و ما را افتادیم، بیایید و سوار قطار شوید اما هرکس یک بهانه آورد. تدارکات چی هم گفت دیگر نیستم. شرایط کنونی هم واقعیت است و می توانیم بهتر شویم.

مربیگری بچیروویچ را چطور می بینید؟ برابر لنبان رو دست خورد.

شاهکار مربی گری را دیدید. درست است خیلی بد رو دست خورد. آنها آمریکایی خود را رو نکردند و در جایی که باید، او را آوردند و در آستانه برد هم قرار گرفتند. آنها توانایی این بازیکن را نشان نداده بودند، اما بچیروویچ درباره اصغر جبران کرد. اشتباه ها را می پذیرم اما دیدید چطور بود. همین اصغر کاردوست که درخشید را چند سال پیش می توانستیم داشته باشیم؟ همین مربیان کدام بازیکنان جوان را درلیگ بازی می دهند؟

اما مربیان در لیگ خوب کار می کنند.

صالح فروتن در دانشگاه آزاد چقدر بازی می کند؟ اما در کل دانشگاه آزاد تیم جوان و خوبی است. هاشمی فیتیله جوان گرایی را روشن کرد. دستش درد نکند اما دوباره خاموش شد. در این فصل دانشگاه آزاد تیم یکدست و جوانی دارد که خوب است اما با یک گل بهار نمی شود. باید یک روند رو به رشد و همگام داشته باشیم.

اما عملکرد مربیان ما در عرصه های بین المللی هم نشان می دهند کارشان را بلدند.

بله اما کدام مربی در کلاس های خارجی شرکت می کند؟ هیچ کدام خارجی ها را قبول ندارند و مدعی هستند. ما هم به دلیل عدم همکاری اجبارا از بازوهای دیگر استفاده می کنیم. مربی های داخلی محترم هستند و هرکدام علاقه دارند به مملکت خدمت کنند بسم الله. هرکس را گفتیم بیاید گفت باید سرمربی باشم. خیلی چیزها است که اگر بخواهم بشکافم سنگ روی سنگ بند نمی شود.


من بعد از ووهان مریض شدم. 15 کیلو وزن کم کردم. پیر شدم. گل هایم برابرم پر پر شدند. حالا می گویند هرکس انتقاد کند حذف می شود. دور ایستاده اند و تخریب می کنند. می خواستند کمک کنند سالی یک یا دو جوان معرفی می کردند. هرکدام را ساختند بگویند. ما بازیکن می سازیم می دهیم به باشگاه ها اما آن ها هیچ کاری نمی کنند. برعکس کار می کنیم. هرکس ساخته بگوید. اردوهای تیم ملی و استعدادیابی ها در استادیوم آزادی و زیر نظر فدراسیون است. میتف در تمام استان ها می چرخد. انقد گفتند پشتوانه نداریم. پس این جوانان از کجا آمدند؟ اگر بخواهیم دنبال انتقادها برویم بیراهه و به حاشیه رفته ایم . تا قطره آخر بنزین باک می رویم و توقف نمی کنیم. بنزین تمام شد تا جایی که ماشین برود می رویم. بنزین که تمام شد پیاده ادامه می دهیم. این دِین ما به بسکتبال ایران است.

محمود مشحون پس از سال ها بالاخره بعد از غرب‌آسیا از وزیر انتقاد کرد.

دلخور شده بودیم. توقع مالی نداریم و چیزی نمی خواهیم. از ما سربه زیر تر و پرکار تر هم هست؟ چه مزاحمتی داشتیم. آبروی ورزش مملکت بوده و می خواستیم مسوولان هم باشند. بسکتبال با افتخارهایش برای ایران کار کرده است. البته قرار بود وزیر به سالن بیاید که برنامه هایش جور نشد.

این مساله از اختلاف وزارت و کمیته نشات نمی گیرد؟

جهتی ندارم. برای ورزش کار می کنم. اول خدا دوم خدا و بعد هم خدا. دو رییس دارم؛ وزارت خانه و کمیته ملی المپیک که زیر نظر آنها کار می کنم. امانت دستم است و کار می کنم. وابسته نیستم و آزاده ام. اگر جهت داشتم بالاخره باید معلوم می شد. در این چند سال کسی از من جهتی دیده است؟ توقعی هم ندارم و با تمام توان کار می کنم. وزیر هم قرار بود بیاید اما نشد.

درباره اتفاق های ورزش به عنوان یک قدیمی چه نظری دارید؟

امیدوارم همه خوبی ها برای ورزش مهیا شود و شرایطی شایسته برای ایران در مجامع بین المللی به وجود بیاید.

از نظر اساسنامه با فیبا مشکل ندارید.

سخت است پول ورزش را خرج تشریفات کنم. چند میلیون صرفه جویی می شود چند توپ برای شهرستان ها تا با آن بسکتبال بازی کنند. اگر من اتاق مجلل نداشته باشم اتفاقی نمی افتد. این هزینه برای بسکتبال است. بزرگان به فکر باشند. فدراسیونی بزر گ و جهانی شایسته آن اتاق ها نیست

با هیچ کس مشکل نداریم. فیبا هم با ما مشکلی ندارد. این دیگران هستند که با ما مشکل دارند(با خنده).

سالن بسکتبال شهید کشوری چه شد؟

سالن دو و میدانی را قرار بود بدهند تا درست کنیم که ندادند. سالن دو و میدانی را بازدید کردیم و اهل فن را بردیم تا نظر بدهند. کارشناس ها را بردیم و گفتند که سه سالن بسکتبال خوب از آن بدست می آید. دو تا تمرینی و یکی مسابقاتی. حتی می شد تشکیلات اداری به آنجا منتقل شود. خانه بسکتبال می تواند درست شود. گزارش دادیم اما هنوز پاسخی داده نشده است. شنیدم که سالن را دوباره به دو و میدانی دادند و ما هم مستاجر شدیم. دوباره گفتند که دو و میدانی، کاراته و بسکتبال همانجا بمانند.

خودتان مکان فدراسیون را تغییر نمی دهید؟

پول می خواهد. اهانت نمی کنم اما سخت است پول ورزش را خرج تشریفات کنم. چند میلیون صرفه جویی است که می شود چند توپ برای شهرستان ها خرید تا با آن بسکتبال بازی کنند. اگر من اتاق مجلل نداشته باشم اتفاقی نمی افتد. این هزینه برای بسکتبال است. بزرگان به فکر باشند. فدراسیونی بزر گ و جهانی شایسته آن اتاق ها نیست. چقدر باید بگویم؟ بارها گفته ام اگر مشکل من هستم برکنارم کنید.

سه سال است که قرار شده برکنار شوید. خودتان گفتید سه دقیقه طول می کشد از فدراسیون بروید.

الان شده یک دقیقه. آن دو دقیقه رو نیز انجام دادم. زنگ بزنند یک دقیقه دیگر رفته ام.

تا امروز اتفاق نیفتاده که خسته شوید و نخواهید کار کنید؟

همیشه خسته می شوم اما اینکه نخواهم کار کنم درست نیست. خیلی از اتفاق ها و بی مهری ها اثر می گذارد. زمانی ورزش را آغاز کردیم که سرلوحه کارمان این نبود که هم اکنون اتفاق می افتد. ورزش صفت های عالی داشت که امروزه کمتر شده است. به همین مناسبت من هم نباید بی اخلاقی را حمایت کنم و ترویج دهم که اگر امروز پول ندادند قهر کنم و بروم. باید بسوزیم، بسازیم و کار کنیم. به جامعه دین دارم. این دین چیست؟ دین این است که با تمام توان و با تمام نداری ها و کمبود ها کار کنم. تا زمانی که خون در رگم جاریست تلاش می کنم. حالا ببُرم و دیگر نتوانم خدا می داند. بسکتبال به حمایت نیاز دارد. دیگر با این پتانسیلی که داریم نمی توان بدون ابزار قهرمان شد و به جام جهانی رفت.

سال آینده هم که هزینه های زیادی دارید.

هزینه ها چهار برابر شده است. هم اکنون یک سفر چهار برابر شده است. سال آینده میزبان قهرمانی آسیا هستیم. باید به فیلیپین برویم . جام جهانی چک برای جوانان است. اردو و آمادگی می خواهیم. امکانات و تداراکات لازم است. اگر دوزاده بازی تدارکاتی برای سه رده داشته باشیم بالای یک میلیارد و دویست تومان پول می خواهد. دیگر با دویست میلیون نمی شود کاری کرد. بسکتبال حمایت نشود همه چیز از بین می رود. 20 فروردین استارت کار تیم ملی است. هتل، اسکان، غذا، مسافرت ها ،هزینه های ماهانه، همه و همه یک میلیارد و پانصد تومان بودجه جدا از بودجه فدراسیون نیاز دارد. این بودجه تامین نشود موفقیتی بدست نخواهد آمد. اولین بار است که برای پول حرف می زنم. چون هیچوقت بلیت چهار برابر نگرفتم. حالا که چهاربرابر شده چهاربرابرهم به حمایت نیاز داریم. اگر حمایت نباشد امکان موفقیت نیست. این حمایت ها نیز مربوط به شخص نیست بلکه برای مردم است. در غرب‌آسیا 150 میلون هزینه شده است. حالا این تیم های ملی می خواهند یک اردو داشته باشند و به کشورهای دیگر بروند هزینه ها زیادتر است. این چیزهایی است که باید پیش بینی شود.


به وزارت خانه اعلام کرده اید؟

مفصل اعلام خواهم کرد. عادتی ندارم حرف بزنم اما وحشت از آینده است. با این ارابه نمی شود حرکت کرد. باید حمایت شویم. نوجوانان، جوانان و بزرگسالان رقابت دارند و باید کار کنند. در سال جاری نزدیک به یک میلیارد تومان برای تیم های ملی هزینه کردیم. اردوهای اروپایی جوانان بود. ژاپن رفتیم و در کاپ آسیا قهرمان شدیم اما دیگر با این ارقام نمی شود کار کرد. به هیچ وجه و به هیچ وجه نمی شود موفقیت کسب کرد.

بودجه چقدر است؟

یک میلیارد و دویست میلیون تومان است. کمیته و وزارت خانه همیشه کمک کرده اند اما نه آن کمکی که باید می کردند.

فدراسیون بسکتبال چرا با باشگاه هایش همکاری نمی کند؟مثلا برای ساخت سالن؟

سازمان های مستقل موفق می شوند. در وابستگی اختلاف نظر و سلیقه و اختلاف های زیادی به وجود می آید و همه چیز خراب می شود. یک مجموعه باید استقلال داشته باشد. الان مستقل هستم اما بازهم هرسال می گویند برای یک باشگاه کار می کنم. حالا از باشگاه ها کمک بگیرم و مجموعه درست کنم همه توقع دارند. باشگاه هزینه کرده، توقع و حق دارد. اما در این بین تقاضاهایی می شود که منطقی نیست و غالبا خارج از مسیر هستند. فدراسیون ها باید مستقل عمل کنند و وابسته به وزارت و کمیته ملی المپیک باشند.

و سخن پایانی؟

روزی بیست بار سجده کنم کم است. احترام به بسکتبال زیاد شده که ارزشمند است. از قهرمانی تیم ملی در غرب‌آسیا و از تماشاگران خوبمان لذت بردم. هیچ حرف بدی نزدند. بانوان سالن را پر کرده بودند و یک تنه تشویق می کردند. این چیزها برایم ارزشمند و امیدوارم بازهم بتوانیم مردم را شاد کنیم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها