کد خبر: ۱۱۵۵۰۲
زمان انتشار: ۰۹:۳۳     ۰۵ اسفند ۱۳۹۱
چند ماه قبل، وقتی برندن استنتون، عکاس نیویورکی به ایران آمد تا از زندگی روزمره ایرانی ها عکاسی کند، هیچ وقت فکر نمی کرد مجموعه عکس هایش تا این حد بین هموطنانش بازخورد مثبت داشته باشد.
به گزارش "ندای انقلاب" به نقل از مجله مهر، برندن که مردم عادی را موضوع عکس‌هایش کرده، می گوید عجیب ترین چیزی که در ایران دیده، این است که اینجا هیچ چیز عجیب نیست! مردم ایران، آدم های خونگرم و صمیمی ای هستند که نمونه شان را در کشورهای دیگر ندیده و زندگی در ایران با همان آرامش و سادگی که در دیگر کشورها حاکم است، جریان دارد، نه شبیه به تصاویر رعب آوری که رسانه های امریکایی از ایران ترسیم می کنند.

برندن یک ماه قبل عکس های حاصل سفرش به ایران را روی اینترنت منتشر کرد و بازخوردهای خوبی گرفت. امریکایی های کمی بودند که ایران را شبیه به آن چیزی که برندن به تصویر کشیده بود می شناختند و خیلی ها از او تشکر کرده بودند که واقعیت ایران را برایشان ترسیم کرده است؛ کشوری که آنها عادت داشتند از آن بترسند نه این که ستایشش کنند.

زیبایی به سبک ایرانی

حجاب زنان ایرانی برای امریکایی ها عجیب و ناشناخته است. برای بعضی از کاربرانی که زیر عکس های برندن نظر گذاشته اند، حجاب زن ایرانی فقط با برقع معنا می شود. با لباس های سرتاسر سیاهی که ظرافت و زیبایی در آن جایی ندارد. جاکوب برای یکی از عکس های برندن که از یک شهروند تهرانی گرفته، نوشته است: «احتمالا یکی دو هفته دیگر جسدش را پیدا می کنند که به خاطر عدم رعایت حجاب به قتل رسیده است.» و مالتر هم نوشته: «موهای این که مشخص است! امیدوارم یک وقت اسید روی صورتش نپاشند.» تصویر خشنی که جاکوب و مالتر از ایران دارند البته در نگاه نیویورکی های دیگر به چشم نمی خورد. مثلا جیمز می نویسد که تا الان نمی دانسته ایران اینقدر رنگارنگ است و جکس می گوید: «من عاشق دیدن این خانم هایی هستم که پوششی زیبا ولی با حجب و حیا دارند. با برهنگی هایی که این روزا مخصوصا در آمریکا شاهد هستیم، تماشای این تصاویر مثل تنفس یک هوای تازه است.»

نتیجه ای که دیانا از این عکس ها گرفته، شاید دقیق ترین توصیفی باشد که یک امریکایی بعد از تماشای عکس های زنان ایرانی ارائه می دهد: «متشکرم که نشان دادی زنان مسلمان مظلوم واقع نشده اند و آنها هم دارند زندگیشان را می کنند. آنها هم فرهنگ و آداب و رسوم خودشان را دارند و لزوما نباید به شیوه ما زندگی کنند.»

نمی دانستم ایران برف می بارد

تبلیغات منفی علیه ایران، شهروندان امریکایی را هم قانع کرده است که رسانه های داخلی شان قابل اعتماد نیستند. سوگیری این رسانه ها در نمایش تصویر کشورهای مسلمان وقتی در تقابل با تصاویر خیابانی برندن قرار می گیرد، کسی مثل جو را وادار می کند تا زیر یکی از عکس ها بنویسد: «این ها آن مردمی هستند که کشورمان به ما یاد داده ازشان متنفر باشیم؟»

جنی هم می نویسد: «من عاشق این عکسهایی هستم که توی این مدت از مردم ایران گذاشتی. چون به طرز عجیبی روی شناخت ما از مردم دوست داشتنی ایران تاثیرگذار بود و به ما آمریکایی ها اجازه داد تصاویر واقعی آنها را ببینیم نه تصاویر کاریکاتورگونه و اغراق آمیز فاکس نیوز را!»

گیلبرتو اما رسانه ها را خطاب قرار می دهد و می گوید: «آهای رسانه ها! ما باید در مورد چیزهایی که شما تا به حال در مورد ایران به خوردمان داده اید به طور جدی صحبت کنیم!»

باربارا هم که از دیدن تصاویر واقعی ایران شوکه شده می نویسد: «این تصاویر باعث شد متوجه شوم که تا الان حتی یک تصویر مثبت هم از ایران ندیده بودم. رسانه ها واقعا قدرتمندند.»

اما این فقر اطلاعاتی فقط به فضای فرهنگی، سیاسی و امنیتی ایران مربوط نمی شود. در بین امریکایی ها، هنوز شهروندان زیادی هستند که نمی دانند ایران طبیعت سبز و مرطوب هم دارد. مردمش سوار ماشین می شوند و از پاساژهایی خرید می کنند که مشابه پاساژهای دیگر دنیا هستند. چریل وقتی تصویر برفی تهران را می بیند، نمی تواند تعجبش را پنهان کند و می نویسد: «این را به حساب نادانی من نگذارید. ولی من واقعا نمی دانستم توی ایران برف هم می آید. فکر می کردم ایران یک کشور خشک و بایر است با هوای خیلی گرم.» الیسون هم برای یکی از تصاویری که برندن از خرید مردم در پاساژها گرفته است، می نویسد: «این که شبیه مرکز تجاری نزدیک خانه ما در همین نیویورک است! خوشحالم از اینکه دارم بُعد پیشرفته و نرمال ایران را می بینم. خیلی نسبت به آن چیزی که توی تلویزیون دیده بودم متفاوت است.»

دوست دارم به ایران بروم

دوربین برندن، وقتی از ظاهر ایرانی ها و سبک زندگی شان فاصله می گیرد و روی روابط بین فردی شان زوم می کند، این بار باز هم خیلی از شهروندان امریکایی غافلگیر می شوند. برای بعضی از آنها، ایران کشوری است که مردمش جز خشونت و بدخواهی چیزی نصیب دیگران نمی کنند. خصوصا اگر طرف حسابشان یک شهروند امریکایی باشد که طبق تبلیغات رسانه ها مردم ایران دل خوشی از آنها ندارند.

این تصویر وقتی پررنگ تر می شود که توریست های امریکایی قبل از سفر به ایران از طرف مقامات دولتی توصیه می شوند که زیاد با ایرانی ها گفتگو نکنند. با این حال، برندن در تصاویری که از ایران منتشر کرده چهره رئوف و خونگرم ایرانی ها را به تصویر کشیده است. رولا در مقابل این تصویر نمی تواند سکوت کند و می نویسد: «شاید بعضی از شما ایرانی ها به داشتن آزادی در غرب حسادت کنید اما ما هم به مهمان نوازی و مهربانی و سخاوتمندی شما حسادت می کنیم.» سورن هم می نویسد: «به طور کلی اکثر مسلمان ها خیلی خونگرم و صمیمی و مهمان نواز هستند. همه آنهایی که نژادپرست و اسلام هراس هستند باید انسانیتی را که پشت دین اسلام هست ببینند.» ایوان هم با دیدن تصاویر مهمان دوستی ایرانی ها می نویسد: «من می خواهم یک اعترافی بکنم. سال هاست در آمریکا زندگی می کنم. تقریبا عاشق همه چیز این کشور هستم. اما یکی از چیزهایی که همیشه فقدانش را در فرهنگ غرب حس می کنم، آدم هایی مثل محمود هستند. مخصوصا در بین نسل قدیمی تر.»

محمود راننده میانسال برندن بود که عکاس امریکایی در شرح عکس ها از همراهی، خونگرمی و مهمان نوازی و حمایت های او روایت های زیادی آورده و او را بامرام ترین مردی که در تمام عمرش دیده، توصیف کرده است. مردی که در کنار برندن و مترجمش، یکی از سه راس مثلثی بود که کمک کرد برندن تصویر روشن و واقعی تری از ایران به مردم دنیا ارائه دهد تا کسانی مثل سو جونز زیر عکس محمود بنویسند: «با دیدن این تصاویر خیلی دلم می خواهد زودتر یک سفر به ایران بروم. مردمش به نظر خیلی خونگرم هستند.»

لورن اما جزو امریکایی هایی است که شانس تماشای ایران را از نزدیک داشته است. او می نویسد که تا به حال سه بار به تهران سفر کرده و مردم ایران را مهمان نواز، خونگرم، با فرهنگ، باهوش، خوش مشرب و شوخ طبع می داند. لورن می گوید: «مطلع باشید که رسانه ها چیزی را نشان می دهند که باب طبع سران قدرت باشد. دولت آمریکا می خواهد ما را از ایران و ایرانی ها متنفر کند تا برای حمله به این کشور رضایتمان را جلب کند. این مردم، دشمن ما نیستند. ما همه انسان هستیم حتی اگر در مرزهای متفاوتی زندگی کنیم.»

از نظر آلکساندرا که تابستان امسال سفری به ایران داشته، مردم ایران بهترین مردمی هستند که در تمام سفرهای دور دنیا دیده است. او می گوید: «حتی کسانی که ما اصلا آنها را نمی شناختیم، در خیابان نگه مان می داشتند تا با ما گپ بزنند و بعد، به غذا و چای دعوتمان می کردند. هیچ چیز برای من غم انگیزتر از دیدن تصورهای غلط آمریکایی ها نسبت به این مردم صاف و ساده نیست.»

فیلیپ هم می نویسد: «من سال ۲۰۰۹ به ایران سفر کردم و عاشق این کشور شدم. اصفهان، شیراز و بقیه شهرهایی که رفتم را واقعا دوست دارم. جذاب ترین قسمت سفرم اما خود مردم ایران بودند. در تمام سفرهایی که تا به حال داشته ام هرگز با این چنین مهمان نوازی و صمیمیتی از طرف مردم مواجه نشده بودم.»

اشتیاقی که تصاویر برندن برای سفر به ایران در هم‌وطنان امریکایی اش به وجود آورده، با جملاتی که در سفرنامه کوتاهش نوشته، تکمیل می شود. برندن می نویسد: «در ایران هم مانند بقیه کشورها، مردم عقاید و دیدگاه های متفاوتی دارند اما اکثریتشان با احترام و حسن نیت با شما برخورد می کنند. سفر به ایران بسیار ارزان تمام می شود و تنها نکته ناراحت کننده، رابطه بد دولت های این دو کشور است.» رابطه ای که به قول روحانی سوژه یکی از عکس های برندن، فقط در حد سیاست های دو کشور مشکل ساز است. وگرنه «مردم آمریکا آدم های خوبی هستند. مشکل ما با دولت آمریکاست.» جنی، یکی از کاربران اینترنتی که از صفحه عکس های برندن بازدید کرده، زیر این عکس و شرح آن می نویسد: «به آن روحانی بگویید خود ما مردم آمریکا هم با دولت آمریکا مشکل داریم!»
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها