کد خبر: ۱۱۶۰۶۷
زمان انتشار: ۱۶:۴۱     ۰۷ اسفند ۱۳۹۱
رجانیوز - مهدی‌ خانعلی‌زاده: «مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا» در ماه‌های اخیر، به زیبا‌ترین شکل ممکن در ویترین رسانه‌های جهانی قرار گرفته است. دستِ دراز شده کاخ سفید به سمت ایران، جدی‌ترین تصویری است که این روز‌ها از روابط میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا ارائه می‌شود و افکار عمومی جهانی به این سمت متمایل می‌شود که اکنون شرایط برای کنار آمدن این دو قدرت جهانی با یکدیگر فراهم شده و زمان آن است كه ايران اين دست دراز شده را به گرمي بفشارد. رجوع به سخنرانی‌های مقامات ارشد کاخ سفید در ماه‌های اخیر هم این مساله را تایید می‌کند که انگار اندیشکده‌های آمریکایی هم به این نتیجه رسیده‌اند که کنار آمدن با ایران بهتر از تقابل با آن است.

در موازات این جریان رسانه‌ای، تلاشی پنهان صورت گرفت تا رهبر ایران به عنوان مخالف اصلی و رد کننده پیشنهاد مذاکره معرفی شود. این رپرتاژ رسانه‌ای تا آنجا پیش رفت که حتی یک روزنامه آلمانی هم به انتقاد از این رویکرد پرداخت و با اشاره به تحریف سخنان رهبر ایران، نوشت: «دیگر نکته تازه‌ای نیست که بگوییم حرف‌های رهبر ایران در رسانه‌های غربی ناقص پخش می‌شود. در نتیجه تعجبی ندارد که این بار نیز بخش بزرگی از مطبوعات غربی چنین کردند. آیت الله خامنه‌ای جوابی قاطع به این بازی آشکار داد. البته این جواب هیچ ارتباطی با عنوان‌های خبری چون «ایران پیشنهاد صلح را قاطعانه رد کرد» ندارد. (آیت‌الله) خامنه‌ای به هیچ رو مذاکره با آمریکا را علی الاصول رد نکرد. به گفتۀ او آمریکایی‌ها باید «حسن نیت» داشته و «صادق» باشند. در غرب با علاقه این برداشت را ارایه می‌دهند که حرف‌های (آیت‌الله) خامنه‌ای نفرت پراکنی عقیدتی است. آنانی که فارسی می‌دانند یا ترجمه‌های بی‌طرف را خوانده‌اند، می‌دانند که اینگونه نیست. رهبر ایران فقط تأکید کرد مذاکرات تنها از موضع برابر می‌تواند شکل بگیرد و نه همراه تهدید. از این گذشته (آیت‌الله) خامنه‌ای افزود آمریکا در سال‌های گذشته نیز علاقه‌ای به گفتگوهای جدی صلح نداشته است و تنها نظاره‌گر کشته شدن دانشمندان ایرانی از جمله فیزیکدان‌های هسته‌ای توسط تروریست‌های نا‌شناس بوده است.»
 
اما آيا واقعيت همين تصويري است كه در رسانه هاي غربي ارائه شده و آيا اساسا دستي از سوي امريكا به سمت ايران دراز شده است!؟ تجربه عملی و اقدامات اجرایی نشان می‌دهد که هر چقدر آمریکایی در حرف زدن از مذاکره، حرفه‌ای و قهار هستند، پای عمل به اظهارات که پیش می‌آید، لنگ می‌زنند و کاخ سفید تمام قد در برابر ایده مذاکره مستقیم می‌ایستد. اهدای جایزه اسکار به یک فیلم که در آن، ایرانیان – و به طور ویژه، مردم ایران که حامی نظام هستند – افرادی خشن، بی‌تمدن، بی‌فرهنگ و تندمزاج معرفی شده‌اند، آن هم در زمانی که سران ارشد ایالات متحده بر طبل مذاکره با ایران می‌کوبند،‌‌ همان حکایت تکراری بازی‌های رسانه‌ای برای توجیه اعمال فشارهای بیشتر بر ایران است.
 
جالب‌تر اینکه کاخ سفید اساسا هراسی از عیان شدن این تناقض هم ندارد. حضور بی‌سابقه بیل کلینتون، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در مراسم اهدای جازه «گلدن گلوب» به فیلم آرگو و همچنین اهدای جایزه اسکار به این فیلم توسط میشله اوباما، همسر رئیس‌جمهور آمریکا، سناریوی تراژیکِ خنده‌داری است که واقعا منتقدان حرفه‌ای در سطح جهان را به تاسف و همزمان به خنده وا می‌دارد. میشله اوباما در ارتباطی ویدئوکنفرانسی و به صورت زنده از کاخ سفید، آرگو را به عنوان بهترین فیلم برگزیده اسکار معرفی کرد؛ اقدامی که بسیار معنادار بود: «اهدای جایزه به فیلم ضدایرانی توسط همسر رئیس‌جمهور آمریکا در کاخ سفید.»
 
اهدای جایزه توسط خانم اوباما حتی برای شرکت کنندگان در مراسم و همچنین رسانه‌های آمریکا نیز عجیب بود. «هالیوود ریپو‌تر» که یکی از رسانه‌های پوشش دهنده هشتاد و پنجمین مراسم جایزه اسکار بود، حضور همسر رئیس جمهور آمریکا برای تقدیم اسکار بهترین فیلم به «آرگو» را یک اقدام شگفت‌انگیز و غافل‌گیرانه دانست. البته شاید نویسندگان این نشریه آمریکایی حق داشته باشند غافلگیر شوند اما مردم ایران نه تنها از این مساله غافلگیر نشدند، بلکه به قول رهبر انقلاب، از این متعجب شدند که چرا «آرگو» و امثال آن اینقدر دیر ساخته شدند؟! ایرانی‌ها از ۳۴ سال پیش منتشر ساخته شدن فیلم‌هایی بسیار بد‌تر از آرگو هستند و اساسا اگر اینگونه فیلم‌ها ساخته نشود باید متعجب شد و احساس غافلگیری داشت.
 
حتی برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی پیشنهاد داده‌اند که از سال آینده، مراسم اهدای جایزه اسکار رسما در کاخ سفید برگزار شود تا دیگر مسئولان آکادمی هنر آمریکا هم به زحمت نیفتند.
 
این مراسم که بیشتر به یک جلسه تعیین استراتژی بلندمدت پنتاگون شباهت داشت تا اهدای یک جایزه سینمایی، می‌تواند تلنگری باشد برای آنانی که در داخل ایران، وسوسه شده‌اند و بویِ خوش عطر «مذاکره مستقیم ایران و آمریکا»، آنان را به گیر افتادن در یک تله بزرگ نزدیک کرده است. کاخ سفید با اسکار ۲۰۱۳ صراحتا تاکید کرد که صحبت‌های باراک اوباما، جان کری و حتی جو بایدن را تنها باید یک هدیه به خبرنگاران «نیویورک تایمز» و «واشنگتن پست» و «کریسشن ساینس مانیتور» دانست که سبب رونق کار آن‌ها شده است؛ وگرنه در پشت این صحنه زیبا و دلفریب، تنها یک بیابان خشک و بی‌آب و علف می‌توان یافت.
 
شاید حالا بهتر می‌توانیم رمز و راز اهدای جایزه اسکار سال گذشته به فیلم «جدایی نادر از سیمین» را درک کنیم؛ جایزه‌ای که نه تقدیر از هنر و توانایی سینمای ایران بود و نه توجهی به ظرافت‌های سینمایی فیلم داشت و فقط و فقط به دلیل ارائه چهره‌ای تاریک و غمگین از جامعه ایرانی، «مرد طلایی» خود را به اصغر فرهادی پیشکش کرد. خنده عمیق می‌شله اوباما در هنگام دریافت اسکار توسط بن افلک، کارگردان «آرگو» ثابت می‌کند که ما دچار توهم توطئه نیستیم؛ بلکه مدعیان روشنفکری در داخل ایران هستند که سرشان را در زیر برف پنهان کرده‌اند.
 
* تیتر این مطلب، برگرفته از کتاب معروف «از دو که حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟" نوشته هوراکی موراکامی است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها