کد خبر: ۱۲۰۰۱
زمان انتشار: ۱۸:۱۵     ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۰

برهان:‌ بازی مشترکی که جریان انحرافی و فتنه‏گران طی روزهای گذشته و به دنبال اقدام تأمل برانگیز رییس جمهوری در ماجرای برکناری وزیر اطلاعات، از خود به نمایش گذاشتند، حس‏گرهای بسیاری از تحلیل‏گران را، برای فهم دقیق‏تر چنین سناریویی، به حرکت درآورد.

سکوت جریان نفوذی دولت در مقابل جریان فتنه پس از انتخابات 88، هرچند علامت سوال‏های بسیاری را در اذهان ایجاد کرد؛ و گرچه پس از تدوام این سکوت در پی اتفاقات 25 بهمن 89، بسیاری را به اتخاذ موضع واداشت؛ اما نتوانست هم‌چون امروز زنگ خطر این هم‌سویی را به صدا درآورد.

فهم پدیده‏های سیاسی و تحلیل این قبیل رویدادها البته هیچ‌گاه نباید با مطلق‏انگاری همراه باشد، چرا که حلقه‏های مفقود فراوانی همیشه در میان است که نباید تأثیر آنها را در واقع‏نگاری قضایا نادیده گرفت. اما به هر روی، مشاهدات و یافته‏های موجود در این عرصه هم حاوی نکات فراوان و البته قابل توجهی هستند که هر یک گویای شعبه‏ی تازه از یک ماجرا خواهند بود.

زمین مشترک بازی جریان انحرافی و فتنه در ماجرای اخیر و دروازه‌ی واحدی که هر دوی آنها هدف شلیک توپ‏هایشان قرار دادند نمونه‏هایی از همین یافته‏هاست که گویای ابعاد تازه ای از رویکردی است که جریان انحرافی در پیش گرفته است.

هدف مشترکی که  هر دو جریان به دنبال آن بوده‌اند و البته هریک منافع خاص خود‌ در آن دنبال می‏کنند، «جدایی افکنی و ایجاد فاصله میان رییس‌جمهور و اصولگرایان» است.

اثبات این مدعا و بیان و شواهد چنین مقوله‏ای مجال موسعی می‌طلبد که این نوشته فاقد آن است؛ هرچند با اندکی تامل می‏توان تا حد قابل توجهی این رویداد را تصدیق کرد اما به هر روی، مسئله‌ی اصلی در این میان رویکردی ا‏ست که جریان انحرافی مدت‏هاست در پیش گرفته و امروز بعد تازه‏ای از آن آشکار شده است.

جریان نفوذی دولت که درست یا غلط با محوریت رییس دفتر رییس جمهور شناخته می‏شود، مدتی است که خویش را در قامت یکی از کنش‏گران فضای سیاسی ایران تعریف کرده و در تلاش است تا هرچه بیش‌تر بر اعتبار و اثر‌بخشی خود بیافزاید.

با این همه، تازه‌واردی این جریان به جمع بازیگران عرصه‌ی سیاست، تا  مدت‏ها آن‏ها را از قرار گرفتن در کانون توجهات دور نگه می‏داشت هرچند که تلاش‏های فراونی هم از سوی آن‌ها برای جلب توجه دیگران صورت گرفت. اقدامات تأمل‌برانگیز فراوان جریان انحرافی که برای رهایی از گمنامی دنبال می‏شد، البته روز به روز رنگ تازه‏ای به خود می‏گرفت و در مقابل نحوه‌ی مواجه با آن نیز، اندکی دقت و ظرافت می‏طلبید؛ چرا که این جریان خویش را به رییس‏جمهور برخاسته از جریان اصولگرا منسوب می‏کرد و در مقابل اقداماتی مغایر با برخی ارزش‏های انقلاب، انجام می‏داد.

با این مقدمه به نظر می‏رسد ضرورت شناخت دقیق چنین جریانی که رگه‏هایی از عدم شفافیت هم در آن مشاهده می‏شود به خوبی نمایان شده است. این ضرورت البته آن زمان دو چندان خواهد شد که به هم‌سویی جریان انحرافی با فتنه‏گران در جریان اخیر توجه شده و البته جمله‌ی کلیدی «هوشنگ امیر احمدی» را در مصاحبه با روزنامه‌ی «گاردین» فراموش نکنیم که گفته بود: «مشایی آلترنانتیو جنبش اصلاحات است» و ابراز امیدواری کرده بود که «مشایی رییس جمهور آینده ایران خواهد شد.»

در همین راستا، این نوشته بنا دارد تا به نحوه‌ی گذرا اندکی از ابعاد ماهوی جریان انحراف را بررسی کرده و برخی محورهای مورد تاکید این جریان را که به نحوی درکنش سیاسی آن‌ها نمود یافته، به شکل دسته‏بندی شده ارایه نماید.

جریان انحراف و اولویت‏های سال 90

به خوبی می‏توان دریافت که یکی از اولویت‏های اصلی جریان نفوذی دولت، کسب هرچه بیشتر کرسی‏های مجلس در سال جاری است. این هدف اما، برای محقق شدن در پازل ترسیم شده این جریان نیازمند ملزوماتی است، که تامل در آن‏ها تهدیدهای فراوانی برای آینده‌ی کشور به نمایش می‏گذارد.

جلسات مختلف فعالین اصولگرایان با رییس‌جمهور و بی‏نتیجه ماندن هر یک از آن‏ها، شاید بتواند سرنخ پی‌گیری این ماجرا باشد. چرا ‌که آن‌چه از مجموع این نشست‌ها به دست آمده نشان می‏دهد، جریان انحرافی قصد بازی تیمی را ندارد و با تک‌روی و جدایی از اصولگرایان به دنبال اجرای برنامه‏های خویش است.

از جمله تاکتیک‏های معروف این جریان البته اختلاف‌افکنی و ایجاد شکاف است که همین رویکرد را در رابطه با معتقدین به گفتمان انقلاب نیز دنبال کرده‏اند. ایجاد انشقاق در صف اصولگرایان اما با روش‏های مختلفی از سوی جریان انحراف پی‌گیری می‏شود. یارگیری به طرق مختلف از گوشه‏ای از بدنه‌ی اصولگرایان، طرح مباحث اختلاف‌انگیز در میان بخش دیگری از این جریان و حتی اتهام‌زنی به گروهی از منتقدین دلسوز دولت از جمله این اقدامات است.

نقطه‌ی خطرناک این سناریو، تلاش‏هایی است که در راستای وادار ساختن احمدی‌نژاد برای عبور از گفتمان اصولگرایی صورت می‏گیرد. این هدف با القای یک فضای دو قطبی دنبال می‏شود که از سویی با برافروختن هرچه بیش‌تر آتش دشمنی با هاشمی، هر آن‌که را انتقادی به دولت داشته باشد در تیم مقابل قرار داده و از سوی دیگر با تدارک اقداماتی هم‌چون بست‏نشینی اخیر احمدی‏نژاد، موجبات اعتراض معتمدین به گفتمان انقلاب را فراهم می‏کند. این برنامه اما زمانی تکمیل می‏شود که با القای توهم توطئه، رییس‌جمهور و البته افکار عمومی را هم به این مساله مشغول می‏سازند که جریانی در دورن نظام با تمام قوا به دنبال کودتا وبرانداز‏ی دولت است.

جریان انحرافی البته از اتهام زنی به افراد سرسخت‌تر هم دریغ نمی‏کند و با دنبال کردن تحولاتی همچون مفاسد اقتصادی سعی در خارج کردن گروهی دیگر از رقبا از بازی دارد.

اختلاف‌افکنی میان قوا هم البته دستور کار دیگر این جریان است که به طرز عجیبی به آن دامن زده می‏شود. عدم رعایت بدیهیات قانون که این روزها صدای مجلس را در آورده شاید بهترین مثال برای این جریان باشد. با توجه به این فضا و همچنین هدف یاد شده در راستای انتخابات مجلس، به نظر می‌رسد می‏بایست ویژگی‏های رفتاری جریان انحراف با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد.

ویژگی‏های جریان انحرافی

1- ایجاد شخصیتی کاریزماتیک:  چهره‌ی اصلی این جریان سعی می‏کند، با مواضع ساختارشکن خود و البته با چهره‏ای متفاوت شناخته شود دیگر اشخاص فعال حول وی نیز عمدتا در جهت تقویت این باور حرکت می‌کنند که فرد یاد شده دارای ویژگی‌ها و شاخصه‌های ممتازی است. به عبارت دیگر این جریان به دنبال تولید یک پدیده‌ی شخصیتی کاریزماتیک است. این پدیده شخصیتی، لزوما هم نباید به عنوان یک کاراکتر مثبت شناخته شود. مهم تمایز وی با دیگران است. این تمایز می‏تواند مثبت یا منفی باشد؛ «بدنامی بهتر از گمنامی است». مروری بر اظهار نظر برخی از این افراد مانند «عباس امیری فر» دبیر کل جامعه‌ی وعاظ ولایی، «علی اکبر جوان فکر» مدیر عامل ایرانا، «حمید افراشته» دبیر شورای مشاوران جوان ریاست‌جمهوری به خوبی رویکرد غلو‏آمیز آنان را در بزرگ‌نمایی شخصیت مهره‏ای این جریان به نمایش می‏گذارد.

2- قاعده گریزی: ویژگی دیگر این جریان شکستن  قواعد مرسوم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و ... است. قاعده گریزه یا ساختار‌شکنی در دو حوزه‌ی گفتمان و عملکرد سیاسی به خوبی در ابعاد ماهوی این جریان قابل مشاهده است. شخصیت محوری این جریان، در قریب به اتفاق مواضعش سعی می‏کند به نوعی از خط قرمزهای اعتقادی، فرهنگی و عرفی عبور کند و موضعی متفاوت اتخاذ نماید.

در حوزه‌ی عملکرد سیاسی نیز، این بی‏قاعدگی به وضوح نمایان است. به گونه‏ای که می‏کوشند ساختار صف‏بندی‏های سیاسی را در هم نوردیده و از میان تمام اقشار و طیف‏های سیاسی، مذهبی و قومی و فرهنگی و هنری با هر تفکر و گرایشی، جذب نیرو کنند. بر این مبنا، گرچه خویش را منتسب به رییس‏جمهور  اصولگرا می‏دانند، اما طبق شواهد، ارتباطات پنهان گسترده‏ای با جریان تکنوکرات و جریان اصلاحات برقرار ساخته‏اند.

3- حرکت حقله‏ای و سطح‏بندی شده: بدین معنی که حلقه‏های مختلفی را برای برقراری ارتباط و پیگیری برنامه‌های خود دارند. این حلقه‏ها سطح بندی شده و هر سطحی وظیفه‏ای خاص ر ا برعهده دارد. به عنوان مثال حلقه‌ی دانشجویی، راه انداختن جنبش وبلاگی و حمایت در فضای مجازی را مدیریت می‏کند. حلقه‌ی مدیران دولتی، تقویت و نفوذ عناصر و عوامل موردنظر در بدنه‌ی دولت را دنبال می‏کنند. هم‌چنین در میان لایه‎‏های مختلف اجتماعی، فرهنگی، ورزشی و ... فعال شده و نیرو جذب می‏کنند.

4- بهره‏گیری از رویکرد ایدئولوژیک: با توجه به اهمیت نگرش‏های فلسفی در عرصه‌ی تئوری‏پردازی و عمل سیاسی، این جریان می‏کوشد با بهره‏گیری از این شیوه، ضمن ایجاد سردرگمی و ابهام، جذابیت‏های ذهنی ایجاد نماید. ادبیات رحیم مشایی مشهون از کاربرد واژگان و ادبیات فلسفی است. از طرف دیگر رویکرد ایدئولوژیک با تعریف خاص آن، در ادبیات این جریان تداوم دارد. این در حالی است که متخصصان حوزه‏ی علوم انسانی بر این باورند که ادبیات التقاطی ارایه شده از سوی جریان انحراف، خالی از هرگونه ارزش علمی و بار ایدئولوژیک بوده و کاملا تبلیغاتی است. نگاه جدید به بحث مهدویت و توام با آن طرح مکتب ایرانی از اسلام با این رویه، قابل توجیه است.

5-  حادثه سازی، مسئله آفرینی، بحران سازی: شاید بارزترین ویژگی این جریان، مسئله‌سازی آنان برای کشور باشد. این ویژگی هرچه به جلو حرکت می‏کنیم با شدت بیشتر بروز می‏نماید. آنان برای حیات خود و دست‏یابی به اهداف از پیش تعیین شده نیازمند مسئله‏سازی و بحران هستند. به عبارت دیگر جریان انحرافی را باید، جریانی «بحران زایی» دانست که حیاتش را فقط در تنش‌آفرینی تعریف کرده و از همین روست که رسانه برای آن‌ها از اهمیت فوق العاده‏ای برخوردار است.

6- اعتقاد به امتیازگیری، به ویژه به مدد اهرم رسانه‏ای – سیاسی: با گذشت زمان و افزایش میزان آگاهی و شناخت جریان‏های مذهبی و مردمی از ماهیت این طیف، آنان تلاش می‏کنند با به راه انداختن امواج تبلیغاتی از نظام امتیاز بگیرند و هزینه‏های آن را بر رییس‌جمهور تحمیل کنند. از ابزاهای آنان برای این امتیازگیری ترویج تئوری توطئه است. تا القا کنند، جریانی دنبال ضربه به دولت بوده و راه جبران این توطئه‏ها، تامین خواسته‏ها و مطالبات آنان در عرصه‌ی مدیریت سیاسی کشور است.

الگوهای عمل سیاسی جریان انحرافی

فارغ از ویژگی‏های یاد شده، آن‌چه که از اهمیت خاصی برخوردار است، راه‌بردهای عملیاتی این جریان در راستای نیل به اهدافشان است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‏شود:

1- تضعیف پارامترهای وحدت بخش اصولگرایان: آن‏گونه که عنوان شد یکی از استراتژی‌های جریان انحرافی، ایجاد انشقاق در صف اصولگرایان است. در همین راستا این جریان برخی از معیارهای وحدت آفرین دربین اصولگرایان را مورد هجمه قرار داده تا با این اقدام بتواند در نبود زمینه‌ی رقابت جدی با جریان‏های دیگر، فضای دو قطبی مورد نیاز را بین اصولگرایان ایجاد نماید.

2- جدایی از روحانیت: رویکرد افراد شاخص این مجموعه در تبیین و تفسیر مباحث دینی، این شائبه را تقویت می‏نماید که آنان به نوعی استقلال فکری را در مقابل دستگاه روحانیت و حوزه‏های علمیه ترویج می‏نمایند. بی‏توجهی مکرر به توصیه‏ها و انتقادات مراجع و روحانیت و اخیرا موضع‏گیرهایی علنی علیه علمای شاخص، بیش از گذشته نشان می‏دهد که آنان تز «حرکت منهای روحانیت» را با جدیت دنبال می‏کنند.

3- تضعیف و به چالش کشاندن ساختارهای موثر در جامعه: تضعیف ماهرانه هیأت‏های مذهبی، حوزه‏های علمیه، جامعه‌ی مداح‏ها به شیوه‏های گوناگون از دست‏آوردهای حرکت خزنده‌ی این جریان است. ایجاد اختلاف بین این قشرها و موضع‏گیری علیه آنان با هدف کاهش سطح اثرگذاری آنان در تحولات سیاسی صورت می‏گیرد.

4- تکیه بر ادبیات اومانیستی و انسان‌گرایی لیبرال با التقاط مفاهیم دینی و الحادی

5- شبکه‌سازی: شبکه‌سازی به منظور رشد سریع و شتابان با تشکیل شورای راه‌بردی در دستور است. چرا که لیدرهای این جریان تصور می‏کنند تا زمان آغاز رقابت‏های جدی آینده فرصت چندانی نیست تا به شیوه‏های معمول به عرضه‌ی افکار و اندیشه‏های خود بپردازند. به ویژه این‏که به سست بودن پایگاه خود در میان افکار عمومی آگاهی دارند. این شبکه‏سازی با محوریت فضای مجازی و رسانه‏ای و تکیه بر برخی صنوف و قشرها و عمدتاً با استفاده از تطمیع مالی پی‏گیری می‏شود.

6- استفاده از ارزش‏ها و باورهای دینی: در کنار سو استفاده از باور مردم به مهدویت و فرهنگ انتظار، این طیف، ولایت‌مداری و اعتقاد مردم به ولایت فقیه را نیز در جهت اهداف گروهی در نظر می‏گیرند و بدین وسیله به دنبال کاهش فشارها و انحراف افکار عمومی از ماهیت خود هستند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها