کد خبر: ۱۳۸۸۸۹
زمان انتشار: ۲۰:۳۴     ۱۸ خرداد ۱۳۹۲
آن هنگام که تقوا را با فضیلت مدنی به سبک سکولاریسم بخش کردند از درون تهی شدیم، فقیر شدیم ما را به ریال، تومان و دلار دلخوش کرده اید و میراثمان را بلوکه می کنید و تهمت می زنید که فقیر هستیم !
سرویس سیاسی رویداد/منصوره صامتی، تعجب می کنم از نامزد انتخاباتی که مرتب می گوید فقر ایجاد کننده ی همه ی مشکلات است، فقر نهی از منکر و امر به معروف را منسوخ می کند، فقر فساد می آورد، فقر چنین می کند و فقر چنان می کند ...
اگرچه می دانم فقر مادی چیست و از نزدیک همسفره ی آن شبها بوده که گذشته و روزها بوده است که به سرعت هرچه تمامتر از راه رسیده که گاهی حتی صاحبخانه نیز خجالت زده ی فقر مستاجر گشته، مستاجری که هر فصل یک وعده طعم گوشت را می بلعد و هر روز نقاشی های دیوارش میوه های نوبرانه ی ماه است...
جناب نامزد انتخاباتی بزرگوار این فقرمادی نیست که مشکل آفرین است، این فقر نیست که دهشتناک است، این فقر نیست که ریشه ی امر به معروف را خشکانده، این فقر نیست که فساد اداری می آورد و اخلاق را به مفسده می کشاند، این فقر نیست که پدر را شرمنده ی خانواده می کند.
آنگاه که اشرافیت اصالت یافت فقر مادی زشت می نماید، آنگاه که مسئولین به داعیه ی نجات مردم بر منابع طبیعی و هر آنچه سرمایه ی مملکت است سایه ی نفوذ انداختند و سهم مردم به فراموشی سپرده شد، آنگاه که درو دیوار شهر پر شد از چهره ی عروسک هایی که خوب نقش اعلیحضرت اشرافیت را بازی می کنند، آنگاه که سبک زندگی اشرافیت در انواع رسانه های دولتی و غیر دولتی مشق هر روز چشمان معصوم دخترک گشت، آنگاه که، آنان که نباید هم لقمه ی ماهواره شب را با زمزمه های تعبیر رویای خواننده ی لوس آنجلسی به صبح رساندند در اندیشه ی طلایی رانتی که فردا ارث پدریشان خواهد بود، آنگاه که تفکر ارباب منشی در تارو پود لباس خدمتگزاری ریشه دواند و کودکان یتیم در مسلخ بی حرمتی اربابان سر بریده شدند که مادرانشان هم کارگر بیگاری ارباب بودند ،فقر مادی شد مهر شرمندگی بر پیشانی.
آن هنگام که فاصله ی مردم با مسئولان چند طبقه که نه به ارتفاع برج های اشرافیت سر به فلک کشید و دیگر صدای آه و ناله های مستضعف به گوشتان نرسید فقر، پای ثابت بیچاره گی مان شد.
نامزد بزرگوار! آن هنگام که رسم خدمتگزاری و انجام وظیفه جایش را به برنده و بازنده ی سهم خواهی از قدرت و ثروت داد، آن هنگام که از هرآنچه بود همه شد سهم آنهایی که رابطه داشتند، آن زمان که حرص و ولع چشمان اربابان را پر کرد و به بهانه ی رقابت بر سر کنکور های علمی بی عمل و بی حاصل مردم را نیز سر کار گذاشتند پدر، کشاورزی را به فراموشی سپرد و شهری شد تا بشود رفتگر پسماندهای تفکر ارباب منشی، تا پسرش در شهر کراوات بزند و دخترش به جای گلابتون دوزی سوهان ناخن بکشد آنگاه  که لهجه ی پدر وصله ی ناجور شد فقیر شدیم. آن هنگام که مردانمان به بردگی صنعتی شدن غیر بومی رفتند و زنانمان به نیرنگ رنگهای آبرنگی معرفت یافتند به فساد مفتخر شدیم که اشرافی گری همین را می خواهد.
آنگاه که "مانور تجمل "کشاورزی مان، دامپروری مان، صنایع دستی مان، معماریمان و فرهنگمان را بلعید و غنای فهم و اندیشه جایش را به صنعت خودرو داد و مردانی که باید سر زمین خودشان آقایی می کردند شدند کارگر ارباب تکنوکرات ،فقر آمد .
آن هنگام که به جای منطق توحیدی منطق بردگی شهوت گردن آویزمان شد، نان از دلالی بردیم و آب از سفته بازی نوشیدیم فرهنگ کارو تلاش و ایثار مان فقیر شد.
آن زمان که به رسم "الناس علی دین ملوکهم" شخصیت، فهم و حتی انسانیت مان را بر معیار مدرک گرایی مان سنجیدند و در تفکرمان نخوت لیبرالیسم وزیدن گرفت معنویت مان فقیر شد.
آن هنگام که تقوا را با فضیلت مدنی به سبک سکولاریسم بخش کردند از درون تهی شدیم، فقیر شدیم. ما را به ریال، تومان و دلار دلخوش کرده اید و میراثمان را بلوکه می کنید و تهمت می زنید که فقیر هستیم !
ما را از فضل خداوند نا امیدی نیست که خداوند روزی همه ی مردمان را بی منت بر خوان نعمتش گسترانیده ما را از اربابانی که در کلام، لباس چوپان به تن دارند و در عمل مرکب اشرافیت می رانند نا امیدی حاصل است، آنهایی که عکس شهدا را زدند و عکسش عمل کردند آنانی که خودمان را از خودمان گرفتند و سبک" هالیوود روسری به سر"را نقش برجسته ی زندگی نجابت زنانمان ساختند که نسل آینده را نیز به بیگاری ببرند از آنان ناامیدی حاصل است،
آنان که بر ثروت عظیم این مردم پوشش فقر انداختند که چاره کم کردن هزینه ها نبود که ایران سرزمین قناعت است اگر شما مردم را به حال خود می گذاشتید! ثروتمان را به اندوخته ی صفرهای چند هزار میلیاردی بانکی تان می افزایید و می گویید فقر فساد می آورد !
که برخی هم به لطیفه گفتند که اسلام با کسب ثروت مخالف است که هزار البته اینطور نیست که اسلام با بلعیدن حق مردم مخالف است که علی (ع) ثروتمند ترین مرد زمانه ی خویش است که به رسم مسئولیت در حکومت اسلامی تمامی ثروت فراوانش را که از حفر چاه و ایجاد نخلستان ایجاد شده صرف عدالت اجتماعی می سازد بی آزار و بی منت .
که خود را صاحب دنیا و عقبای مردم می دانید و شما سهم مردم را از ثروت و فقر معین می سازید و اعانه می دهید ؟!
آنچه تعارف بر نمی دارد اینکه مقبولیت، مشروعیت و محبوبیت هریک از شما ارمغان اعتماد مردم است مردمی که خوب می فهمند و تشخیص می دهند و اگر سکوت کرده اند در اندیشه ی نجابت و حیاء تمدن چند هزار ساله شان به سر می برند و شاید به برخی از شما نامزدهای محترم پوزخند می زنند که اینقدر مردمی را که بر سر سفره ی اهل بیت ارتزاق کرده اند را نمی شناسید !
بی تعارف! آنچه شیره ی جانمان را می مکد و عقده ی ناگشوده ی دلمان گشته است، سرطان سبک زندگی اشرافی گری است که باید جراحی شود حتی اگر در اندیشه ی شما نامزد بزرگوار خانه کرده باشد .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها