به گزارش 598 به نقل از رجانیوز، یکی از مسائلی که چندی است به نقل از برخی مفتیان مشهور
تکفیری نقل می شود که زنان مسلمان را به آن تشویق می کنند «جهاد نکاح» است،
یعنی زنان مسلمان به سوریه سفر کنند و در آنجا به عقد اصطلاحا «مجاهدین»ی
دربیایند که درحال خونریزی در سوریه اند، و به این طریق در جهاد علیه نظام
سوریه مشارکت کنند! (هر چند برخی از سران تکفیری انتساب این فتاوی به خود
را رد کرده اند) از طرف دیگر وضع بسیار نامطلوبی که زنان آواره ی سوری در
اردوگاه های پناهندگان در کشورهای همسایه پیدا کرده اند، موقعیت مناسبی
برای برخی ثروتمندان دور از انسانیت کشورهای عربی فراهم کرده تا چشم طمع به
شرف و حیثیت این دختران داشته باشند.
اینها موضوعاتی است که
روزنامه «القدس العربی» (با بررسی گزارشات و تحقیات منتشر شده در رسانه های
عربی و بین المللی) به آن پرداخته که ترجمه آن را با هم می خوانیم:
نشریه «الشروق» تونس، اخیرا مطلبی درباره «جهاد نکاح» منتشر کرده و گفته
این اشتباه است اگر گمان کنیم که قضیه فقط در این حد است که دولت های حاشیه
خلیج فارس از جنگ جاری بر ضد سوریه حمایت می کنند، بلکه ثروتمندان این
کشورها هم در حال استفاده از بدن های دختران نوجوان و دختربچه های سوری
داخل اردوگاه های اوارگان در اردن و لبنان و ترکیه هستند و این شیوخ عرب،
این دختران را (که سنشان بین دوازده سال تا شانزده سال است) با یک مشت
دلار، به دست می آورند.
نشریه الشروق در تحقیقی که با عنوان
«دختران جوان سوری داخل اردوگاه های آوارگان ... بازیچه و شکاری بین شیوخ
خلیج فارس و گروه های منافی عفت» منتشر نموده است، به صحبت خبرنگار روزنامه
ی «ال پائیس» اسپانیا استشهاد کرده که تحقیقی درباره خرید و فروش دختران
جوان سوری در اردوگاه های آوارگان انجام داده بود. این خبرنگار اسپانیایی
(که خودش نیز یک خانم بوده است) در تحقیقش آورده بود: «شعله و حدت جنگ، گه
گاهی فروکش می کند و در آن زمان ها تجار بدن های انسان می توانند کرامت
انسانی را به لاشه ای تبدیل کنند که بدن های شیوخ خلیج فارس از آن تغذیه
کند؛ اینجا، هیچ صدایی بر صدای شهوت غلبه ندارد تا وقتی که پول عربی سیاهی
(به رنگ نفت) وجود دارد که میل سرکشی دارد که زن سوری را در اردوگاه های
ذلت، به سر فرو آوردن و تسلیم وا دارد.»
به گفته این نشریه «به زور
وارد شدن در سرپناه، تجاوز و آدم ربایی، جزو امور عادی و روزمره شده و
روزی نمی گذرد بدون اینکه یک دختر جوان سوری (فارغ از سنش) مورد تجاوز قرار
بگیرد.» و در ادامه می گوید تنها راه برای کسی که نمی خواهد سرنوشتش، مورد
تجاوز قرار گرفتن باشد این تلقی می شود که دنبال شوهری بگردد که او را تحت
حمایت و امنیت بگیرد و چه بهتر که از کشورهای حاشیه خلیج فارس باشد، و
البته این هم خودش نوع دیگری از تجاوز است.
به گفته این نشریه،
«ماجده» یکی از زنانی است که با وضعیتی وحشتناک و سخت در یکی از اردوگاه ها
زندگی می کند و قادر نیست چهار دخترش را از تعدی مردانی که در همان
اردوگاه زندگی می کنند در امان بدارد، فلذا در تلاش است تا برای دختر بزرگش
شوهری از کشورهای حاشیه خلیج فارس پیدا کند که به او پولی بدهد تا بتواند
با آن پول خانه ای در یکی از مناطق حاشیه ای و پرجمعیت عمان (پایتخت اردن)
بخرد و بدین ترتیب خودش و خانواده اش را از جهنم اردوگاه برهاند.
این
نشریه ادامه می دهد: ماجده، خوبی های دخترش را برای زن واسطه ای که برای
پیدا کردن دختر مناسب آمده، ذکر می کند: اندامش چاق نیست، پوستش سفید است،
قد بلندی دارد و چشمانش درشت است. زنی که برای واسطگی آمده (و نامش «ام
زیاد» است) می خندد تا نشان دهد که این، همان چیزی است که مردان ثروتمند
کشورهای حاشیه خلیج فارس (که می خواهند با دادن مشتی دلار، لذت ببرند) می
پسندند و به ماجده مژده می دهد که داماد ( که هفتاد سال سن دارد) مهریه ای
معادل سیصد دلار می پردازد و با رغد (دختر بزرگ ماجده) در خانه ای در
پایتخت اردن ساکن خواهد شد.
ام زیاد (همان زن واسطه) می گوید: این
ازدواج بیش از دو ماه به طول نخواهد انجامید و معمولا مرد، زن را بعد از
دو ماه طلاق خواهد داد آن هم از طریق تلفن! بدون هیچ دادگاهی و ... . و
بدین شکل، آن دختر مجددا به سراغ من خواهد آمد تا برایش شوهر دیگری پیدا
کنم و بدین شکل، این ازدواج ها، درآمد محترمانه ای برای آن دختران جوان
خواهد داشت که با آن ها، خانواده هایشان را سرپرستی می کنند و خرجشان را می
دهند.»
حقیقت آن است که «ام زیاد» به دلخواه خودش وارد این قضایا
نشده است. خودش می گوید که مجبور به این کار شده است. او تعریف می کند که
وقتی در روزهای اول پناهنده شدنش به اردن [بعد از آغاز بحران سوریه] سراغ
یک سازمان دینی (که مدعی کارهای خیر بود) رفته بود تا مقداری کمک های غذایی
بگیرد، ناگهان با سؤال بهت آور مدیر آن سازمان ظاهرا خیریه مواجه شده بود
که از او می پرسید آیا دختران جوانی که زیبا باشند را سراغ دارد یا نه.
مدیر آن سازمان او را قانع کرده بود که قصدش این است که با پیدا کردن شوهری
از کشورهای حاشیه خلیج فارس برای آن دختران، به آنها کمک کند. طبیعتا
پیشنهاد و حرف مدیر، ام زیاد را فریب داده و ام زیاد هم شروع کرده بود به
کار کردن با او. و به رغم اینکه قوانین اردن ازدواج دختران زیر هجده سال را
ممنوع کرده است، ولی مدیر آن گروه خیریه از بعضی روحانیون می خواست که
خطبه عقد را (که هیچ ارزش قانونی نداشت) جاری کنند.
ولی بدبختی ها
و مصیبت های دختران جوان سوری به همینجا ختم نمی شود. مثلا یک نوع تجارت
دیگر هم داخل اردوگاه های آوارگان سوری در اردن و لبنان و ترکیه وجود دارد
که قربانیانش دختران نوجوانی هستند که سنشان بعضی وقت ها فقط دوازده سال
است. گزارش های خبری نشان می دهد که شهوت حیوانی بعضی مردان کشورهای حاشیه
خلیج فارس به آنجا رسیده که با سوء استفاده از شرایط وحشتناک و سخت این
دختران سوری، شرف انسانی آن ها را بازیچه می کنند.
بعضی سازمان های
حقوق بشری فعال در اردوگاه های اردن و لبنان و ترکیه راجع به تشدید پدیده
بردگی جنسی دختران پناهنده ی سوری هشدار داده اند، ولی «دلار های نفتی»
کماکان تعیین کننده نهایی است و مانع این می شود که دخالتی در این قضیه
صورت گرفته و جلوی این را بگیرد که دختران سوری بازیچه ی جنسی برخی مردان
حاشیه خلیج فارس بشوند.
از طرف دیگر، شبکه ی ماهواره ای «تونس ما»
هم در برنامه ای، به این موضوعات پرداخته است. در این برنامه یک دختر تونسی
به نام «عایشه» هم ماجرایش را پیرامون آنچه «جهاد نکاح» خوانده می شود [و
برخی شیوخ وهابی، زنان مسلمان را به انجام آن در سوریه دعوت می کنند] تعریف
کرده است. عایشه می گوید که با زنی در تماس بوده که با او از دین اسلام،
روبنده زدن و سفر به سوریه برای کمک به رزمندگان مخالف نظام بشار اسد صحبت
می کرده و راه کمک به آن رزمندان را «جهاد نکاح» می شمرده است. عایشه هم می
پذیرد و با او به سوریه می رود.
عایشه تعریف می کند که برای او
قدغن کرده بودند که درباره موضوعی (حالا هر موضوعی از موضوعات مختلف حیات
می خواهد باشد) مطالعه کند و او فقط حق داشته راجع به مسائل دینی مطالعه
کند و به جهاد و کشتن «کفار» ملتزم باشد. عایشه اشاره می کند که [معتقد
بوده است] اگر زنانی [که برای جهاد نکاح به سوریه سفر کرده اند] در آنجا
بمیرند، این مردن، مرگ در راه خدا و شهادت محسوب شده و موجب ورود به بهشت
می شود. عایشه نقل می کند که او پذیرفته بوده که در مقابل نامحرم رونده
بزند و اینطور گمان می کرده که همه وارد جهنم خواهند شد جز زنان مجاهدی که
در آنجا همراه او [برای جهاد نکاح] حضور داشته اند و سیزده نفر بوده اند.
ولی بعدا احساس یاس کرده و اینطور حس کرده که مورد فریب و حیله قرار گرفته و
برخی افراد، دین را برای محقق کردن اهداف دیگری، پوشش قرار داده بوده اند.