کد خبر: ۱۴۳۵۶۹
زمان انتشار: ۱۸:۵۳     ۰۵ تير ۱۳۹۲
با آغاز بحران سوریه، در صیدا لبنان پدیده‌ای به‌نام «احمد الاسیر» شروع به نشو و نما یافتن کرد که با خطابه‌های تحریک آمیز و فتنه انگیز مذهبی و طایفه‌ایش درصدد کشاندن لبنان به جنگی داخلی برای تامین اهداف رژیم‌های عربی و غربی بود.

به گزارش 598،  خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری النشره، روزهای اخیر شاهد شعله‌ور شدن اوضاع در شهر «صیدا» در لبنان و درگیری‌های مسلحانه ارتش این کشور با «شیخ احمد الاسیر» و یاران و طرفدارانش بودیم که در نتیجه آن شماری از دو طرف کشته شدند و گفته می‌شود که «شیخ احمد الاسیر» نیز از منطقه گریخته است.

«شیخ احمد الاسیر» کیست؟ چه گروهی تشکیل داده است؟ اهداف، خواسته‌ها و مطالبات این گروه چیست؟ و .. اینها سوالاتی هستند که تلاش می‌شود، در این مطلب به آنها پاسخ داده شود تا آنچه که پدیده «شیخ احمد الاسیر» در لبنان نامیده می‌شود، برای خوانندگان قابل فهم باشد.

ریشه‌های گروه «شیخ احمد الاسیر» چیست؟ چه طرف‌هایی از این گروه حمایت مالی به عمل می‌آورند؟ و چه طرف‌هایی حامی این گروه هستند؟

ریشه گروهی همچون گروه تروریستی «شیخ احمد الاسیر» را باید در افغانستان جست‌وجو کرد و در واقع باید گفت که این گروه ساخته و پرداخته آمریکا تحت عنوان «جهاد» و مبارزه با «اتحاد شوروی سابق» است. به این ترتیب در پاسخ به درخواست‌های آمریکا و شماری از رژیم‌های عربی برای جهاد در افغانستان و مبارزه با نظامیان اتحاد شوروی سابق دو گروه به پا خاستند، یکی فقیر بی‌چیز و ندار که جز جان خود چیزی در بساط ندارد و دومی تاجران طمع‌‌کار سیری ناپذیر که از قضا نیز موفق شدند، در آن زمان شوروی‌ را شکست دهند و به اصطلاح به اشغال افغانستان پایان دهند.

پس از پایان اشغال افغانستان از سوی اتحاد شوروی سابق برخی از اعضای این دو گروه ترجیح دادند تا در همان افغانستان باقی بمانند و برخی دیگر ترجیح دادند تا به کشورهای خود باز گردند تا پس از بازگشت به کشورهایشان دستگاه‌ها و سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی رژیم‌های عربی حوزه خلیج فارس آنها را به خدمت خود گیرند، به این ترتیب این افراد از لحاظ مادی و امنیتی به خدمت رژیم‌های عربی و از لحاظ باطنی به خدمت آمریکا درآمدند.

 اعتقادات و باورهای این تروریست‌ها چگونه شکل گرفته و نشو و نما یافت؟

پس از ورود «مستر همفر»، خاورشناس انگلیسی به شبه جزیره عربستان، وی در جست‌وجوی شیخی از میان شیوخ عرب بود تا به واسطه او بتواند، میان مسلمانان تفرقه بیافکند، به این ترتیب به «محمد إبن عبد الوهاب» برخورد کرد و او را بهترین گزینه برای اجرای خواسته‌های استعمار انگلیس دید. پس به دنبال آیینی رفتند تا با اشاعه و ترویج آن میان مسلمانان تفرقه و نفاق میان آنان را محقق کنند، پس مکتب «ابن تیمیّة الحرّانی» را بهترین گزینه برای این امر یافتند و این موضوعی است که بر هیچ‌کس پوشیده نیست و تاریخ نیز به آن اذعان می‌کند. در ابتدا آیین «ابن تیمیّة الحرّانی» با مخالفت شدید علما و روحانیون شام مواجه و موجب شد تا او را از این شهر طرد کنند. این امر «ابن تیمیّة الحرّانی» را واداشت تا به زادگاهش مدینه منوره باز گردد و حکم اعدامش توسط علمای این شهر صادر شود که آن را برادر ناتنی‌اش «شیخ بدر الدین الحرّانی» به اجرا گذاشت.

اگرچه «ابن تیمیّة الحرّانی» اعدام شد و وجودش از روی زمین محو گردید، اما اندیشه‌ها و تعالیم وی برجای ماند تا اینکه توسط مستر همفر و «محمد إبن عبد الوهاب» گرفته شدند تا بار دیگر با هدف ایجاد تفرقه در میان صفوف مسلمانان ترویج داده شوند و این هسته اصلی شکل گیری «تکفیری‌ها» را تشکیل داد تا اولین قبیله‌ای که این آموزه‌ها و تعالیم را بگیرد و به آنها عمل کند، «آل سعود» باشد که «نجد» و «حجاز» را به تصرف خود درآورده بودند و با حمایت مالی انگلیس حکم شمشیر را بر مردمان این منطقه اجرا می‌کردند.

پس از بحرانی که اقتصاد آمریکا وارث استعمار انگلیس و فرانسه را درگیر خود کرد، این کشور لازم دید تا از این ابزار جنایت‌آمیز بار دیگر استفاده کند، به همین منظور پایگاه‌های آموزشی را در خلیج فارس دایر و اقدام به آموزش گروه‌ها و شبکه‌هایی کرد که تنها دیدگاه حاکم بر آنها «جنگ» بود. این درحالی است که در کنار آموزش جنایت‌بار نظامی، آموزش منحرف مذهبی نیز صورت گیرد تا یکی از رهاوردهای آن حادثه 11 سپتامبر و حمله به مرکز تجارت جهانی باشد که زمینه جنگی با عنوان «جنگ با تروریسم بین المللی» یا در واقع جنگ با «جنبش‌های آزادیبخش» دست پروده آمریکا را فراهم کرد، اما در واقع هدف اصلی نهفته در پس این جنگ حل مشکل اقتصادی آمریکا بود که هر روز دامنه آن گسترش می‌یافت و این کشور را در بدهی‌ها غرق می‌کرد.

در این زمان با چراغ سبز آمریکا، رژیم‌های عربی بار دیگر «تکفیری‌ها» را به خدمت گرفتند و آنها را در سراسر جهان عرب و شمال آفریقا و شماری از کشورهای شرق اروپا پراکنده ساختند تا بیشترین سهم و بهره از این «تکفیری‌ها» نصیب سوریه و لبنان شود، به ویژه انکه در این زمان پروژه «سرنگونی نظام در سوریه» نیز کلید خورده بود تا از یک سو برخی از معارضان سوری که فرقی بین حق و ناحق و دروغ و راست نمی‌گذارند و در لبنان برخی از سیاستمداران کینه‌توز و تاجران سوداندوز به این «تکفیری‌ها» ملحق شوند و این شیوخ فتنه که برای مدتی ملل منطقه آنها و خطرشان را به فراموشی سپرده بودند، بار دیگر آغازگر جنگی دیگر باشند و آنچه مایه شگفتی است، پیوستن فردی همچون «سعد الحریری»، فرزند «رفیق حریری»، نخست وزیر اسبق لبنان به این گروه‌های فتنه و حمایت از آنهاست، در حالی‌که وی بیش از هرکس دیگری در جهان عرب و لبنان به ماهیت واقعی این گروه‌ها آشناست. به نظر می‌رسد، سعد الحریری در حمایت از این گروه‌ها یک نکته را فراموش کرده بود که چه سوریه و چه لبنان تاریخی پربار و کهن در مبارزه علیه استعمارگران و متجاوزان از فرانسویان گرفته تا رژیم صهیونیستی دارند. همچنین به نظر می‌رسد که وی تجربه پدرش را فراموش کرده که بابت تبدیل شدن به ابزار دست رژیم‌های عربی و سپس مخالفت با یکی از بندهای نقشه‌ راهی که برای منطقه کشیده بودند، چگونه ترور شد.

به هر روی سعد الحریری ترجیح داد تا تمام درس‌ها و پند و اندرزهای گذشته را به فراموشی سپارد و به جای در پیش گرفتن زندگی مسالمت آمیز با مردم لبنان از هر قشر و طایفه‌ای به حمایت از تروریسم در این کشور و کشورهای دیگر از جمله سوریه برخیزد و در لبنان به واسطه هم حزبی‌هایش در جریان المستقبل به حمایت از «شیخ احمد الاسیر» تروریست پرداخت.

الحریری اگرچه با کمک ایادی خود در لبنان موفق شد، در سوریه و طرابلس تروریست‌ها را به خدمت بگیرد و از آنها جهت اعمال فشار بیش از پیش بر دمشق جهت براندازی نظام سوریه استفاده کرد، اما در بیروت و صیدا اقداماتش راه به جایی نبرد، به همین دلیل روی به قطر و عربستان سعودی آورد تا با استفاده از مفتی‌ها و شیوخ ایادی این رژیم‌ها مانند «یوسف القرضاوی» در قطر، «عرعور» در عربستان، «العریفی» در کویت و «الرفاعی» در لبنان این دو شهر را به آتش بکشد. اینگونه بود که یک «طبل زن» و «راننده ون» تحت پیگرد به نام «احمد الأسیر»‌ به خدمت گرفته شد تا با حمایت آل حریری و خطابه‌های فتنه‌ انگیزانه‌اش راه جنگ و کشتار را در پیش گیرد.

اما شیخ احمد الاسیر کیست و چگونه شکل گرفت؟

به نوشته این پایگاه خبری، «مسجد بلال بن رباح» احمد الأسیر پس از اشغال جنوب لبنان به سمت مذهب و دین گرایش پیدا کرد تا طی سال‌های 1985 تا 1988 به «جماعت اسلامی» ملحق شود و در مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و مزدورانش شرکت کند.

پس از آن و در سال 1989 با فعالیت‌های تبلیغی آشنا شد و دفتری برای خود در شهر «صیدا» در جنوب لبنان  دایر کرد و تحصیلات خود را در رشته شریعت اسلامی در دانشگاه بیروت به پایان رساند.

در سال 1997 با «برادرانش» مسجد «بلال بن رباح» را در منطقه «عبرا» تاسیس کرد تا پس از آن از جماعت «دعوت و تبلیغ» جدا شود و تا به امروز به صورت مستقل عمل کند و «الیاس مشنتف»، شهردار منطقه «عبرا» با اشاره به اینکه پدیده الاسیر سال‌هاست که در عبرا به چشم می‌خورد، درباره گسترش این پدیده در این منطقه ابراز تعجب و تاکید کرد که باید دلایل توسعه و گسترش این پدیده به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد.

شهردار منطقه عبرا در گفت‌وگو با پایگاه خبری «النشره» می‌گوید: الاسیر پیشتر تنها در مسجد کوچکی در عبرا «تکبیر» می‌گفت و گروه وی از همان ابتدا بر هیچ کس پنهان نبود، به ویژه آنکه مورد اعتراض اهالی منطقه نیز قرار نمی‌گرفت.

وی می‌افزاید: در ابتدا پدیده الاسیر چندان چشمگیر نبود و اهالی منطقه از پیوستن به گروه وی امتناع می‌کردند، اما پس از ترور «رفیق الحریری» این پدیده گسترش چشمگیری در منطقه پیدا کرد و پس از حمله گروهش و یارانش به بزرگراه صیدا برای بستن این بزرگراه این پدیده نمود واقعی خود را نشان داد.

 

حوادث سوریه مهمترین نقطه تحول

ستاره احمد الاسیر پس از حوادث 15 مارس 2011 سوریه درخشیدن گرفت و این نشان می‌دهد که بحران سوریه ریشه‌هایی در صیدا نیز نیز دارد. چراکه الاسیر از بحران سوریه نهایت استفاده را برای افزایش تبلیغات فتنه‌ انگیزانه مذهبی و طایفه‌ای و تحریک‌آمیزش برد. اما منابع آگاه بر این باورند، خروج سعد الحریری از عرصه قدرت سیاسی در لبنان در اواخر سال 2010 و خروج از کشور به توسعه و گسترش این پدیده کمک چشمگیری کرد، به ویژه آنکه در این زمان شاهد هستیم که رسانه‌ها تمرکز بسیاری بر فعالیت‌های شیخ الاسیر انجام دادند.

محافل صیدا به این نکته اشاره می‌کنند که شیخ الاسیر در این مدت پس از اینکه بر اموالی دست یافت از طریق شعارهای تحریک آمیز و فتنه انگیزانه توانست، جوانانی را جذب خود کند و اولین حضور بارز گروه شیخ الاسیر به تحصن میدان «شهدا» در بیروت باز می‌گردد که برای اعلام همبستگی با مردم سوریه و در واقع گروه‌های تروریستی در سوریه برگزار شد تا پس از آن برگزار کننده تحصنی باز در صیدا باشد.

محافل صیدا درباره روی آوردن شیخ الاسیر به فعالیت مسلحانه می‌گویند، این امر پس از آن روی داد که برای پایان دادن به تحصن گروه شیخ الاسیر وزیر کشور دولت پیشبرد امور «مروان شربل» با الاسیر درباره فعالیت‌های مسلحانه به توافق رسید و وزیر کشور وقت لبنان به الاسیر اجازه داد مربعی امنیتی اطراف مقرش در عبرا ایجاد کند تا پس از فعالیت‌های مشکوک و زیر پا گذاشتن قوانین و تعدی‌های وی و گروهش و نوشتن شعارهای مذهبی و دینی و تحریک آمیز در شهر صیدا و به دنبال آن درگیری‌هایی بین گروه الاسیر و اهالی شهر آغاز شود که منجر کشته و زخمی شدن شماری از اهالی شهر و اعضای گروهش شد.

اما در خصوص آپارتمان‌های مسکونی که شیخ الاسیر ادعا می‌کند، از آن «حزب الله» است، منابع آگاه تاکید می‌کنند که این اپارتمان‌ها از سال 1985 یعنی قبل از آنکه پدیده‌ای به نام الاسیر در منطقه شکل گیرد، وجود داشتند و به عنوان خوابگاه دانشجویی مورد استفاده دانشجویان جنوب لبنان بود.

گسترش پدیده الاسیر به سمت بقاع و شمال لبنان

در همین ارتباط برخی منابع آگاه اعلام می‌کنند که گروه الاسیر از عوامل بسیاری برای توسعه فعالیت‌های خود در مناطق دیگر لبنان به ویژه در شمال و منطقه بقاع استفاده کرد که رهاورد آن شکل گیری پدیده‌هایی مشابه پدیده الاسیر در این مناطق بود، به گونه‌ای که شیخ الاسیر هم اکنون دارای یارانی است که از وی در مناطق مختلف لبنان حمایت می‌کنند و هر روز برای اعلام همبستگی با وی اقدام بستن راه‌ها و بزرگراه‌ها می‌کنند.

«شیخ ماهر الحمود»، امام جماعت مسجد القدس در گفت‌وگو با النشره می‌گوید که عواملی که منجر به توسعه و گسترش گروه الاسیر شد، فضای عمومی حاکم بر منطقه بود که تنها بوی فتنه از آن به مشام می‌رسید و توطئه‌ای که برای منطقه تدارک دیده شده بود و برای اجرای آن اموال بسیاری نیز هزینه می‌شد.

به اعتقاد شیخ حمود، الاسیر از این شرایط به اضافه جهل و نادانی برخی شهروندان و برخی از خطاها و اشتباهات نیروهای 8 مارس استفاده کرد تا در کنار آن برخی از نیروهای سیاسی نیز به بهره برداری از وی جهت تحقق هدف‌هایشان بپردازند و اگر این عوامل کنار هم جمع نمی‌شدند، بدون تردید گروه الاسیر به همان مسجدش محصور می‌شد.

شیخ حمود تاکید می‌کند که توطئه‌ بزرگی که برای لبنان تدارک دیده شده است، در زایش و شکل گیری و سپس توسعه و گسترش این پدیده نقش بسزایی داشته است.

از سوی دیکر منابع آگاه در طرابلس افشا می‌کنند که برخی از شخصیت‌های «هیئت علمای مسلمین» تا این اواخر شیخ الاسیر را فردی دیوانه و ناقص العقل می‌خواندند و تحرکاتش را ناشیانه و از سر نادانی و عدم فهم درست اوضاع سیاسی توصیف می‌کردند.

 

توسعه پدیده الاسیر به سمت عین الحلوه

در خصوص توسعه و گسترش پدیده شیخ الاسیر به سمت اردوگاه فلسطینیان «عین الحوه» منابع آگاه فلسطینی داخل اردوگاه تاکید می‌کنند که پدیده الاسیر توسط بسیاری از گروه‌ها و نیروهای فلسطینی مورد رصد و پیگیری بود و در این ارتباط به دیدار الاسیر با نیروهای اسلامی طی ماه‌های گذشته اشاره می‌کنند.

این منابع تاکید می‌کنند که الاسیر تلاش بسیار داشت تا خود را به اردوگاه عین الحلوه نزدیک و از نقاط قوت موجود در این اردوگاه استفاده کند، این درحالی است که در این مدت برخی از جوانان فلسطینی نیز تحت تاثیر وی قرار گرفته بودند و برای شنیدن خطبه‌های نمازش به مسجد وی می‌رفتند.

این منابع در ادامه توضیح می‌دهند که پس از آغاز جناح‌بندی‌های سیاسی در کشور، الاسیر از برخی شخصیت‌های حامی خود برای افزایش نفوذ خود در اردوگاه کمک گرفت و در این راه تلاش کرد، مراکزی را در عین الحلوه افتتاح و دایر کند، اما نیروهای فلسطینی این اقدام وی را رد کردند و از او خواستند تا آنها را درگیر اقدامات و فعالیت‌هایش نکند، با این حال الاسیر برای رسیدن به هدف مورد نظر خود به اقداماتش ادامه داد.

اما در خصوص درگیری‌های کنونی منابع آگاه تاکید می‌کنند که بیشتر آنها از اعضای دو سازمان «جند الشام» و «فتح الإسلام» و مهمترین مسئولان آنها بلال بدر، ابو جمرة، أسامة الشهابی و هیثم الشعبی بودند.

از سوی دیگر منابع فلسطینی هم تاکید می‌کنند که اوضاع اردوگاه عین الحلوه توان پذیرش و تحمل چنین پدیده‌هایی را در حال حاضر ندارد و نیروهای امنیتی اردوگاه جز با اجازه از سوی تمام نیروها نمی‌تواند، در صورت بروز درگیری‌، در درگیری‌ها مداخله داشته باشند.

اشتباه بزرگ و آغاز پایان الاسیر

صرف نظر از آنچه در شهر صیدا گذشت، در میان صاحبنظران اتفاق نظر وجود دارد که الاسیر مرتکب خطای بزرگی شد که پایان وی را رقم خواهد زد و آن توافق نظر ملی در لبنان درباره اقدام ارتش این کشور برای پایان دادن به پدیده الاسیر بود که تبدیل به خطری برای امنیت ملی لبنان شده بود.

الاسیر پس از درگیری‌هایی که در این اواخر در شهر ایجاد کرده بود، تصور می‌کرد که توان انجام هر کاری را با توجه به تساهل حکومت با وی و به بهانه‌ها و دستاویزهای واهی دارد، اما جنایت فجیعی که بدون دلیل نظامیان ارتش لبنان را هدف قرار داده بود، سرنوشت وی را رقم زد و موجب شد تا هم به وی و هم به پدیده‌های مشابهش اثبات شود که توان مقابله با ارتش لبنان را ندارد.

 

پایان پدیده الاسیر

عملیات ارتش لبنان در صیدا موجب شد تا در فتنه الاسیر بسته شود و امنیت بار دیگر به صیدا باز گردد و شیخ الاسیر به همراه یارانش که مشخص شد، اغلب آنها را بیگانگان تشکیل می‌دهند، پای به فرار بگذارند.

از لحظه‌ای که اعلام شد، الاسیر در میان کشته‌ها و زخمی‌ها و افراد بازداشت شده نیست، این سوال پیش آمد که الاسیر به کجا گریخته است؟

سفارت قطر

اولین پیش‌ بینی‌ها از فرار وی به همراه شماری از یارانش به سفارت قطر سخن می‌گفت، چون دوحه تلاش و سرمایه‌گذاری بسیاری برای فتنه انگیزی در صیدا انجام داده بود.

«ناصر قندیل»، نماینده سابق پارلمان لبنان چنین احتمالی را بسیار قوی دانست و در این خصوص گفت، اطلاعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد، قطری‌ها نیمه شب اقدام به انتقال شیخ الاسیر به سفارت خود در بیروت کردند، پس از اینکه وی را در لباس زنانه در میان اهالی اطراف مسجد از منطقه درگیری فراری دادند.

همچنین اطلاعات منتشره از سوی روزنامه لبنانی «الدیار» به نقل از منابع آگاه به این نکته اشاره می‌کند که «احمد الاسیر پس از تشدید درگیری‌ها با ارتش لبنان در صیدا مسجد بلال بن رباح در عبرا را با کاروانی از خودروهای دیپلماتیک سفارت قطر ترک کرد که درگیری‌ها را خود از آنجا هدایت می‌کرد.

طرابلس

از سوی دیگر روزنامه «النهار» چاپ بیروت از اطلاعاتی یاد کرد که از فرار شیخ الاسیر به سمت طرابلس سخن می‌گفت. این خبر النهار با خبرهای منتشره از سوی روزنامه «الاخبار» مطابقت داشت که از موفقیت کاروان «شیخ سالم الرافعی» از بیرون کشیدن شبانه احمد الأسیر در آغاز درگیری‌ها با ارتش لبنان سخن می‌گفت.

صیدا

شایعات دیگری هم وجود دارد که بیان می‌کند، الاسیر فراری پناهگاهی سری و تحت حمایت هم پیمانش جماعت اسلامی یا «بهیة الحریری»، نماینده پارلمان لبنان در «مجدلیون» یافته است. این درحالی است که روزنامه «الأنباء» کویت از فرار الأسیر و گروهش به منطقه «التعمیر» در اردوگاه فلسطینیان «عین الحلوه» سخن گفته است.

سوریة

اما خبرگزاری فرانسه از احتمال پناه بردن الأسیر به صیدا یا طرابلس در شمال لبنان و حتی به سوریه با لباس زنانه خبر داد. این خبر «فرانس پرس» تا حدودی مورد تایید «بسام الدادا»، از فرماندهان «ارتش آزاد سوریه» قرار گرفت که در مصاحبه‌ای تلویزیونی گفت که حمایت از الأسیر پس از آنکه وارد سوریه شد، برعهده ارتش آزاد است و ارتش آزاد آماده است، تمام توان خود را در اختیار شیخ الاسیر قرار دهد.

صرف نظر از تمام این احتمالات، شیخ  الاسیر به کجا فرار کرد؟

برخی منابع پناهندگی الاسیر به اردوگاه عین الحلوه در صیدا را بعید دانستند و در این خصوص تاکید کردند که ارتش لبنان بر ورودی‌ها و خروجی‌های اردوگاه کنترل و نظارت دقیق دارد.

همان‌گونه که طرف‌های موثق امنیتی تمام احتمالات مذکور در سطور بالا را رد کرده و در گفت‌وگو با شبکه المنار ضمن بیان اینکه جست‌وجو به دنبال الاسیر ادامه دارد، دو فرضیه را مطرح کردند.

یک: الاسیر همچنان در شهر صیدا است و ممکن است، در یکی از خانه‌‌های خود یا یارانش پنهان شده باشد و به احتمال بسیار وی در منطقه مجدلیون پنهان شده که  بهیه الحریری نیز در آنجا ساکن است.

دو: الاسیر از همان روز اول از منطقه فرار کرده و اصلا در درگیری‌ها شرکت نکرده است که فرضیه‌ای ضعیف است، به ویژه آنکه رسانه‌های محلی ساعت 2 بامداد دوشنبه پیامی از سوی الاسیر را پخش کردند که از دستگاه بی‌سیم داده شده بود.

این طرف‌ها در گفت‌وگو با شبکه المنار تاکید می‌کنند که فرضیه‌ها و احتمالات هرچه باشد، ارتش لبنان همچنان در تعقیب الاسیر و یاران اوست تا به شکل کامل به این پدیده پایان دهد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها