کد خبر: ۱۵۸۴۴۶
زمان انتشار: ۰۱:۵۴     ۲۸ مرداد ۱۳۹۲
لوموند: «در واقع برای تهران بسیار سودآور خواهد بود اگر بتواند یک موضع استراتژیک اتمی نزدیک به اسرائیل پیدا کند. این مسأله کمک خواهد کرد تا در صحنه دیپلماتیک از امتیازات یکسانی برخوردار باشد.»
جام، نشریه فرانسوی لوموند (LeMonde) در یادداشتی به قلم "فرانک ژره" تحلیلگر مسائل خاورمیانه، آورده است:

 

««حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران، به مانند هر شخصیت سیاسی که به قدرت می رسد، باید قبل از هرچیز به وضعیت داخلی کشورش بپردازد.

او باید نارضایتی اجتماعی را که به دنبال هشت سال مدیریت فاجعه بار اقتصادی به وجود آمده، کاهش دهد. با اینکه تحریم ها تنها دلیل این وضعیت نیستند، ولی به شدت در وخامت شرایط دخیل بوده اند.

احیای اقتصادی، مستلزم شرایط آرام بین المللی و حتی مسالمت آمیز است. بدین ترتیب رئیس جمهور باید دو پرونده بین المللی را دنبال کند: مسأله هسته ای و سوریه.

 

این در حالی است که رئیس جمهور ایران اولین آزمایش خود را در صحنه بین المللی پس داده است. او به موجودیت دولت اسرائیل اشاره کرد. به اولین اظهارنظر او که به اشتباه تفسیر شده بود، یک تکذیبیه ضمیمه شد.

 

درست است که می گویند "ترجمه، خیانت است" ولی چه کسی خیانت کرده؟ آیا در تهران که رقبای او در آن کم نیستند، تلاش شده تا آقای روحانی به دردسر بیفتد؟

آیا بر اساس آنچه از زبان او شنیده می شود، می توان رئیس جمهور جدید را به دنباله روی از احمدی نژاد متهم کرد؟

آیا او در مورد اسرائیل به دنبال ایجاد یک موضع ابهام آمیز سیاسی-استراتژیک است؟

 

 

 

 

سران اسرائیل نیز به تناوب یادآوری می کنند که سلاح اتمی دراختیار دارند [از ۲۰ سال پیش تاکنون گفته می شود که اسرائیل تعداد ۱۵۰ تا ۲۰۰ کلاهک اتمی دارد]. آن ها برای کسانی که به ماجرای بمب وارد شوند، خط و نشان می کشند:

عراق [حمله به اوزیراک در سال ۱۹۸۱]

سوریه [بمباران در سال ۲۰۰۷]

و بدتر از همه ایران، که امروز به عنوان هدف بالقوه یک عملیات نظامی در نظر گرفته شده است.

 

از یک سال پیش آقای نتانیاهو به بازی "خط قرمز" روی آورده؛ این موجود دیپلماتیک سالخورده که بی خاصیتی و زیان رسانی اش در خلال جنگ سرد بر همه شناخته شده بود، امروز دوباره شهرت پیدا کرده است.

پرزیدنت اوباما از این شیوه سخنوری در استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه سوریه بهره گرفت. بی شک تعیین خط قرمز برای خود شخص خطرناک تر از رقیب خواهد بود، زیرا باید کاری کرد تا همه آن را رعایت کنند و فراموش کردن آن یعنی یک خلأ سیاسی ذهنی که به شدت آسیب پذیر است.

 

اکنون ایران به حکومتی تبدیل شده که در "آستانه" قرار گرفته؛ یعنی اگر بخواهد، می تواند چندین سلاح اتمی مقدماتی را طی مدت زمان کوتاهی تولید کند.

به نظر می رسد تهران این وضعیت را بدون آنکه پا را فراتر بگذارد، حفظ کرده و همین باعث شده تا یک بازی متناقض درخصوص آستانه دستیابی به بمب اتمی جریان پیدا کند.

 

ابهام موجود در مذاکرات و شکست آن ها طی سال های اخیر نیز از همینجا ناشی می شود، زیرا رقبای ایران در تلاشند تا توانایی نظامی هسته ای این کشور را برای همیشه به صفر برسانند و سران ایرانی نیز این موضوع را یکصدا رد می کنند.

در واقع برای تهران بسیار سودآور خواهد بود اگر بتواند یک موضع استراتژیک اتمی نزدیک به اسرائیل پیدا کند. این مسأله کمک خواهد کرد تا در صحنه دیپلماتیک از امتیازات یکسانی برخوردار باشد. این مسأله در منطقه ایجاد ابهام خواهد کرد و اساس ائتلافات و مواضع هریک از عوامل منطقه ای و متحدانشان، به ویژه ایالات متحده، را بر هم خواهد ریخت.

 

در واقع این سناریو از سوی پنتاگون طراحی شده است. ایالات متحده به لطف اقدامات بازدارنده گسترده در زمینه اتمی و فروش کلان سیستم های تدافعی ضدموشکی در منطقه، می تواند آخرین سپر دفاعی را در برابر ایران که به شکلی بالقوه اتمی شده، برپا سازد.

"صلح نامحتمل، جنگ غیرممکن" فرمولی است که «ریموند آرون» برای توصیف جنگ سرد خاورمیانه به کار برد و یک ثبات نسبی ایجاد کرد.

 

دومین آزمایش در خصوص نیات حسن روحانی، از چنین ابهاماتی برخودار نیست؛ زیرا به موضوع دخالت در سوریه بازمی گردد.

آیا ایران می خواهد در عین جلوگیری از وقوع اغتشاش در سوریه [و لبنان] به کاهش درگیری ها کمک کند؟ یا اینکه تهران به دنبال وضعیتی است که نتیجه نهایی آن پیروزی حزب الله و بشاراسد است؟

 

بهترین شیوه برای اتخاذ تدابیر جدید، این است که در کنفرانس ژنو از خواست حسن روحانی مطلع شویم و ببینیم آیا در نهایت، امکان موفقیت در ایجاد صلح در سوریه وجود خواهد داشت یا خیر؟

 

دور نگاه داشتن ایران از این مباحثه، یک اشتباه دیپلماتیک بارز است که نشان از ساده لوحی بیش از حد دارد. فقط کافی است یک کرسی به تمامی عواملی که مستقیم یا غیرمستقیم در این مسأله نقش دارند داده شود. این اقدام حداقل می تواند مانع تراشی های دردسرساز آن ها را خنثی سازد.

 

بطن ماجرا به پایان جنگ در سوریه و موضع اتمی ایران بازمی گردد. پایان دادن به یک جنگ در یک محل، باعث می شود تا ادامه آن در محل دیگری بی فایده شود. اینها اهداف مفید هستند.

نیازی به گفتن نیست که نتیجه آن، تأثیر قابل توجهی بر روابط با اسرائیل نیز خواهد داشت.

 

نتانیاهو اعلام کرد: "جلیلی یک گرگ در لباس گرگ و روحانی گرگی در لباس میش است." اما آیا می توان گفت که "بنیامین نتانیاهو میشی در لباس میش است"؟!»»

 

 

 

***جام نیوز به تناسب سوگیری اعلام شده خود یعنی رصد برنامه ها، تبلیغات و القائات دشمنان و جریانات اپوزیسیون جمهوری اسلامی در عرصه رسانه ای، تلاش می کند تا حد امکان خروجی رسانه های بیگانه را در معرض مشاهده و قضاوت علاقمندان و پژوهشگران قرار دهد. بنابراین پرواضح است که بازنشر مطالب مورد اشاره، لزوما به معنای تأیید محتوای آن ها نیست.***

 

 

 

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها