کد خبر: ۱۵۹۱۴۰
زمان انتشار: ۰۹:۵۳     ۳۰ مرداد ۱۳۹۲
میل به خدمت به مردم و تحمل سختی‌های آن، نقطه‌ای نورانی درباطن انسان است؛ آن را هرچه می‌توانید درجان خود گسترش دهید و نگذارید آفت‌ها: سودجویی، خودنمایی، تنبلی و ... آن‌را گِل‌اندود كند. نیت‌تان‌را خدایی نگه‌دارید و از او كمك بخواهید و ازهمه‌ نیروی‌خود برای آن مایه‌بگذارید.
به گزارش 598 به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای، فرازهای برگزیده‌ای از بيانات رهبر انقلاب اسلامی در ديدار جهادگران بسيج سازندگى‌ در سال ۱۳۸۹ را به مناسبت انتشار پرونده‌ی «اردوی جهادی» از سری مجموعه‌های سبك زندگی را مرور می‌كند.

بخش نخست: ديدار جهادگران بسيج سازندگى‌

* روحیه خدمتگزاری؛ موتور جامعه عزت‌مند

نعمت خدمتگزارى را و توان خدمتگزارى را كه خداى متعال به شما هديه كرده است، قدر بدانيد؛ خدا را شكر كنيد؛ افزايش اين گنجينه‌ى معنوى را از خدا بخواهيد. و اين را بدانيد كه هر جامعه‌اى و هر كشورى از يك چنين سرمايه‌ى عظيمى و ذى‌قيمتى برخوردار باشد، بدون هيچ ترديدى خواهد توانست به برترين قله‌هاى عزت و عظمت دست پيدا كند. و اين سرنوشت قطعىِ جامعه‌ى شما و ملت شماست. عامل آن هم، موتور محركِ آن هم، همين روحيه‌اى است كه شما داريد.

* بسیج سازندگی را خود جوانها شروع كردند...

اين كار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهاى دانشجو و دانش‌آموز در بخشهاى مختلف، اين حركت را شروع كردند؛ در سال ۷۹ گزارش اين حركت زيبا و پرشكوه به ما رسيد و منجر شد به اينكه پيام بسيج سازندگى به قاطبه‌ جوانان كشور داده شود. يعنى اين يك حركت خودجوش مردمى است؛ درست مثل جهاد سازندگى در آغاز انقلاب. جهاد سازندگى هم همين جور بود؛ اول، خود جوانها شروع كردند، خودشان رفتند توى روستاها مشغول خدمتگزارى شدند در آن اوضاع بسيار دشوار و پيچيده. اين حركت، امام بزرگوار را به فرمان جهاد سازندگى تشويق كرد. كار مردم، الهام‌بخشِ اقدام مديران و مسئولان است.

* ستون‌های اصلی حركت جهادی

عشق و ايمان، بصيرت و همت؛ اينها ستونهاى اصلى است. عشق و ايمان. انسانى كه ايمان ندارد، محورى براى حركت خود نميتواند تصوير كند. انسانى كه از احساس عاشقانه و عميق قلبى برخوردار نيست، نميتواند اين حركت را ادامه دهد و استمرار بخشد. انسانى كه همت ندارد، به كارهاى كوچك، به فرازهاى محدود اكتفاء مي‌كند؛ چشم به برترين قله‌ها نميدوزد. انسانى كه بصيرت ندارد، راه را عوضى ميرود؛ اگر عشق و ايمانى هم در او هست، آن را در راه غلط مصرف ميكند، كجراهه ميرود. عشق و ايمان، همت و بصيرت؛ اينها را انقلاب به مردم ما و جامعه‌ى ما داد؛ لذا انقلاب شد همان شجره‌ طيبه‌اى كه در قرآن از آن نام برده شده است: «أ لم تر كيف ضرب اللَّه مثلا كلمة طيّبة كشجرة طيّبة»...

يك روز نيازِ حركت دفاعى در درون جامعه بود، يك روز نيازِ حركت دفاعى در مرزهاى كشور بود، يك روز نيازِ به علم و دانش است، يك روز نيازِ به تحكيم عقايد و ايمان‌هاست، يك روز نيازِ به خدمتگزارى است؛ در همه‌ى اين شرائط، ميوه‌هاى متناسب با فصل در اختيار مردم گذاشته ميشود. اين حركتِ انقلاب است.

* فواید اردوهای هجرت

اين كارِ اردوهاى هجرت و حركت عظيم بسيج سازندگى يكى از بركاتش خدمت‌رسانى است كه ميليونها نفر از اين خدمت شما به صورت مستقيم بهره‌مند ميشوند. از لحاظ مادى، از لحاظ امور روزمره‌ى زندگى، از لحاظ معنوى و هدايت، بهره‌مند ميشوند. شما اگر درس قرآن هم آنجا ندهيد، خودِ حضور يك جوان مؤمن و متدين و متشرع در يك مجموعه‌ى روستائى، در بين جوانان، در بين مردم، مظهر مجسم آيه‌ى قرآن است؛ آنها را به دين، به انقلاب، به معنويت، سوق ميدهد. «كونوا دعاة النّاس بغير السنتكم»؛ شما با عمل خودتان مردم را به ايمان، به اسلام، به دين دعوت مي‌كنيد. اين خدمت‌رسانى است؛ خدمت‌رسانى مادى و خدمت‌رسانى معنوى. از اين مهم‌تر، خدمتى است كه شما به خودتان مي‌كنيد؛ استعدادهاى درونى خودتان را فعال مي‌كنيد؛ به بالقوه‌هایى كه در وجود شما هست، فعليت مي‌بخشيد؛ تجربه پيدا مي‌كنيد؛ با زندگى مردم آشنا مي‌شويد؛ اين حصارهاى طبقاتى شكسته مي‌شود؛ واقعيت‌هاى زندگى را لمس مي‌كنيد؛ در خودتان شعف و بهجت خدمت‌رسانى را احساس مي‌كنيد و اين احساس را در وجود خودتان زنده مي‌كنيد.

كسى كه لذت خدمت و كار را بچشد، از كار خسته نميشود…جوانى كه اين لذت را در وجود خودش كشف كرد، از خدمت خسته نمي‌شود؛ اين هم فايده‌ دوم كه فايده‌ بسيار بزرگى است.

فايده‌ سوم اين است كه شما سفيران كار و تلاش خواهيد شد. وقتى شما در يك محيطى حاضر مي‌شويد؛ در كوير، در كوهستان، در نقاط دور از دسترس، در ميان مردم محروم مشغول كار مي‌شويد، جوانى كه در آنجاست، از شما الهام مي‌گيرد و شما مي‌شويد سفير تلاش و كار و خدمت و جهاد و مجاهدت. «من احياها فكانّما احيا النّاس جميعا»؛ شما دل‌ها را زنده مي‌كنيد؛ فايده‌ بزرگى است. فوائد فراوانى در اين كار هست. اين جريان عظيم را حفظ كنيد.

* قدر اردوهای هجرت را بدانید

بسيج سازندگى و اين اردوهاى هجرت را قدر بدانيد. شما كه خودتان محورهاى اصلى اين حركت عظيم هستيد، اين را قدر بدانيد؛ از خداى متعال شاكر باشيد. مسؤولين، ديگران، مديران و كسانى كه دست‌اندركار امور هستند، آنها هم اين حركت عظيم را قدر بدانند. سال تحصيلى، درس را خوب بخوانيد، با تحقيق بخوانيد، قصدِ رسيدن به قله‌هاى علمى را پيدا كنيد. در دوره‌ى فراغت هم ساعات را، روز و شب را، با اين حركت زيبا و باشكوهِ خدمت به مردم غنى كنيد. ۱۳۸۹/۰۶/۳۱

بخش دوم: بیانات در دیدار با فرماندهان سپاه و بسیج

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با گروهی از فرماندهان سپاه و بسیج، به تشریح «طرح بسیج سازندگی» می‌پردازند. متن زیر، بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در این دیدار است:

بسیج یك نعمت بزرگ است كه امروز در اختیار ماست. اگر از این نعمت خوب استفاده نشود كفران شده است. هر نعمتی كه كفران بشود، خدای متعال آن كفران‌كننده را مجازات خواهد كرد و اولین مجازات این است كه از آن نعمت محرومش می‌كند. یك چیز دیگری به ذهن من آمد كه گفتیم آقای حجازی و آقای سعیدی‌كیا شاید بتوانند آن كار را راه بیندازند. نمی‌دانم حالا به كجا رسیده؟ «طرح بسیج سازندگی».

یعنی این سه ماه تابستان بچه‌ها بیكارند، عده‌ای بعد از تابستان هم بیكارند. پشت كنكوری‌ها و ... این‌ها را سازماندهی كنید. سازماندهی‌اش با شما، سازماندهی و اعزام با شما. شناسایی‌های قبلی با جهاد سازندگی و دفتر مناطق محروم ریاست جمهوری و بقیه‌ی جاها. بودجه هم با دولت، پول بگذارند بروند روستاهای فراوانی را پیش‌بینی كنند. بروند در این روستاها، اینجا مسجد ندارند، اینجا غسالخانه ندارند، اینجا جاده ندارند، این‌جا مزرعه‌ی چهار تا خانواده درو نشده است و ... مثل كارهایی كه اول انقلاب می‌كردند. بچه‌ها از خدا هم می‌خواهند.

یك چیز مختصری هم مثل دهان‌شیرینی كه توی جنگ به بچه‌ها می‌دادید وقتی به دوره‌های بیست روزه می‌رفتند، هركسی بیست روز در بسیج كار بكند. البته در این بین مهندس هم لازم است. كارگر فنی هم لازم است. موتوری هم لازم است. بنّا و همه‌جور آدمی ممكن است لازم باشد. جنس را جور كنید. سازماندهی و دسته‌بندی و اعزام و اداره‌ی كار با شما، شناسایی و بقیه‌ی كارها با جهاد سازندگی. پشتیبانی هم با دستگاه‌های دولتی. راه بیفتید امسال، الان در اردیبهشت هستیم، یك ماه و اندی وقت دارید. امسال تمرینی عمل كنید، تجربه كسب كنید. از سال آینده به طور مبسوط عمل كنید.

آخر تابستان می‌توانید آمار بدهید: این نیروها رفتند كمك كردند. تعدادی مدرسه در روستاها ساخته شده است. تا در بوشهر آن منظره‌ی رقت‌بار به وجود نیاید كه توی خانه‌ی آن‌چنانی، صد یا پنجاه تا دختربچه به آن‌جا بروند، پول هم از جیب‌شان بدهند و آن‌جا درس بخوانند كه انسان واقعاً نمی‌تواند این‌طور مناظر را تحمل كند.

والسلام علیكم و رحمة‌الله و بركاته

بخش سوم: دست‌نوشته خطاب به دو گروه جهادی


تلاش‌های جهادگران در خدمت به مردم مناطق محروم كشورمان و حضور جوانان علاقمند به این فعالیت‌ها در اردوهای هجرت و جهادی همواره مورد توجه رهبر انقلاب بوده است. ایشان به غیر از تأكیدهای فراوان بر مسأله‌ی بسیج سازندگی و اردوهای جهادی كه در سخنرانی‌های عمومی یا خصوصی خود ابراز داشته‌اند، در برخی موارد با اطلاع از فعالیت‌های خدمت‌رسانی جهادگران، با نوشتن یادداشتی نسبت به فعالیت آنان ابراز نظر و اعلام تشكر نموده‌اند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR دو دست‌نوشته‌ی زیر را كه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آذرماه سال ۱۳۸۲ و خطاب به «گروه جهادی یاوران (دانشگاه علوم پزشكی بقیةالله)» و «هیئت دانشجوئی آل یاسین» نوشته‌اند، به عنوان نمونه‌هایی از این موارد منتشر می‌كند:

متن دست‌نوشته‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به گروه جهادی یاوران: 

بسمه‌تعالی

از همه‌تان سپاسگزارم و شما را به خدا می‌سپارم. میل به خدمت به مردم و تحمل سختی‌های آن، نقطه‌ای نورانی در باطن انسان است؛ آن را هر چه می‌توانید در جان خود گسترش دهید و نگذارید آفت‌ها: سودجویی، خودنمایی، تنبلی و ... آن را گِل‌اندود كند. نیت خود را خدایی نگهدارید و از او كمك بخواهید و از همه‌ نیروی خود برای آن مایه بگذارید. موفق باشید.
سید علی خامنه‌ای
۸۲/۹/۱۵

متن دست‌نوشته‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به هیئت دانشجوئی آل یاسین:
سلامٌ علی هیئت دانشجوئی آل یاسین، حین یعمرون و حین یخدمون و حین یبنون و حین یُحسنون الی الناس. و این در واقع در درجه‌ی اول، عمران و خدمت و احسان به خودشان است كه: من عمل صالحاً فلانفسهم یمهدون. ان‌شاءالله موفق باشید.

بخش چهارم: اردویی برای ساخته شدن جوان‌ها (گفتگو)


سردار پاسدار مجید خراسانی، رئیس سازمان بسیج سازندگی یكی از اركان مدیریت و راهبری اردوهای جهادی در كشور است. در گفت‌وگو با او، از زمینه‌های تشكیل بسیج سازندگی آغاز كردیم. بعد به آسیب‌ها و نقدهای حركت جهادی پرداختیم و در پایان به چند خاطره‌ی راه‌گشا از ارتباط این موضوع با رهبر انقلاب رسیدیم.

* به نظر شما چه شد كه رهبر انقلاب دستور تشكیل بسیج سازندگی را دادند؟

یكی از دستاوردهای انقلاب اسلامی، احیای فرهنگ جهادی بود. توسعه‌ی این فرهنگ انقلابی در همه‌ی زوایای زندگی می‌تواند یك روش و یك راهبرد اصلی باشد. تشكیل «جهاد سازندگی» در ابتدای انقلاب فرصتی را از نظر ساختاری و از نظر روش مدیریتی ایجاد كرد تا صدها سال عقب‌ماندگی قبل از انقلاب را با روش‌های میانبر و ابتكاری جبران كند. جهاد سازندگی تشكیل شد و از همان ابتدای تأسیس، تجربه‌ی بسیار موفقی در بازسازی روستاها و در دفاع مقدس به یادگار گذاشت. این امر -با نگاه خوشبینانه- به دلیل كارشناسی غلط و -با نگاه بدبینانه- به دلیل تعمدی كه دشمنان داخلی یا نفوذی‌های دشمن در بدنه‌ی انقلاب داشتند، ابتدا از طریق تبدیل به وزارت جهاد سازندگی، از قالب جهاد خارج شد. در ادامه هم با ادغام آن بنا داشتند این دستاورد به دست فراموشی سپرده شود.

رهبر انقلاب در اردیبهشت سال ۷۹ با تدبیری بسیار آینده‌نگرانه، دو ماه قبل از این‌كه این جهاد سازندگی منحل شود، با فراخوانی وزیر جهاد سازندگی وقت -جناب مهندس سعیدی‌كیا- و فرمانده نیروی مقاومت بسیج وقت -جناب سردار حجازی- دستور راه‌اندازی مجموعه‌ای به نام «بسیج سازندگی» را دادند و الان تقریباً ۱۲ سال از تشكیل بسیج سازندگی گذشته است. بسیج سازندگی در اصل به عنوان جایگزین جهاد سازندگی ابتدای انقلاب تأسیس شد. علت اصلی تأسیس بسیج سازندگی را می‌توان در یك كلام «تدبیر رهبر انقلاب به عنوان تحول ساختاری و ایجاد یك نگاه جدید متناسب با نسل جدید انقلاب» دانست. راه‌اندازی و طرح بسیج سازندگی توسط رهبر انقلاب با انحلال آن وزارت و همزمانی این دو رویداد و فرمایش‌های رهبری در یك دهه‌ی اخیر، این ادعا را كاملاً ثابت می‌كند.

* مهم‌ترین دستور رهبر انقلاب برای بسیج سازندگی چه بوده است؟

ایشان در نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور وقت در سال ۷۹ ابلاغ فرموده بودند كه بناست طرحی به نام «بسیج سازندگی» در كشور شروع شود و انتظار می‌رود كه دولت در پشتیبانی مسائل مالی با آن همكاری كند و مدیریت به‌كارگیری جوان‌ها و اداره‌ی طرح به عهده‌ی بسیج سازندگی باشد.

نكته‌ی بعدی سخنان ایشان در نشستی بود كه با آقای سعیدی‌كیا و سردار حجازی داشتند. ایشان در این دیدار سه انتظار خود از بسیج سازندگی را بیان فرمودند. این سه انتظار عبارت بودند از: ۱. برنامه‌ریزی و ساماندهی حضور جوانان برای مشاركت در سازندگی كشور. ۲. حضور و فعالیت جوانان جهادی متناسب با توانایی و استعدادشان در عرصه‌هایی كه می‌توانند برای انقلاب و كشور مثمرِ ثمر باشند. مثلاً در حوزه‌های سلامت، اشتغال، ورزش یا در حوزه‌های علمی و فنی و عمرانی. بنابراین از فرمایش رهبر معظم انقلاب متوجه شدیم كه سازندگی را محدود به كار عمرانی نمی‌دانند، بلكه آن را یك بسته‌ی كاملی می‌دانند كه جوان بتواند در این بستر، كشور خودش را بسازد. البته ایشان حضور در این بخش را محدود نكردند به این‌كه فرد جهادی حتماً جوان باشد. ۳. كمك به ایجاد شغل و اشتغال در كشور. این سه دستورالعملی بود كه حضرت آقا فرمودند و امروز در راهبردهای‌ بسیج سازندگی، این سه محور اصلی وجود دارد.

* آیا برای شركت در این اردوها حتماً باید عضو بسیج بود؟

دو نكته‌ی مهم وجود دارد: اول این‌كه رهبری در پیام تشكیل بسیج سازندگی نفرمودند كه بسیجی‌ها بیایند كشور را بسازند! آقا فرمودند آحاد جوانان عزیز ما در كشور! حتی نفرمودند كه فقط پسران. بنابراین ما امروز مخاطب‌مان فقط بسیجیان نیستند. امروز مخاطب بسیج سازندگی، همه‌ی جوانانی‌اند كه علاقه‌مند به آبادانی كشور هستند. دوم این‌كه ما سازندگی را محدود به یك نوع فعالیت عمرانی نكردیم. بسیاری از افراد كه امروزه دارای تحصیلات دانشگاهی بالاتر از سطح كارشناسی هستند، علاقه دارند كه در دورترین نقاط محروم كشور خدمت كنند. این‌طور نیست كه احساس كنند چون رشته‌ی عمران نخوانده‌اند، پس نمی‌توانند در حوزه‌ی سازندگی وارد شوند. آن‌ها می‌توانند در رشته‌های الكترونیك، بهداشت، سلامت، كشاورزی و برای كمك به تقویت تحصیلات دانش‌آموزان در روستاها مشغول به خدمت‌رسانی شوند. در حال حاضر تعریف سازندگی به حدود بیش از ۲۰۰ نوع فعالیت در ۹ عرصه‌ی ملی رسیده است.

* به نظر شما چه آسیب‌ها و تهدیدهایی یك عنصر جهادی را تهدید می‌كند؟

اگر شاخص‌های یك حركت جهادی و البته یك عنصر جهادی را داشته باشیم، وقتی از این شاخص‌ها عدول كنیم، می‌توان گفت مواجه با تهدیدهایی می‌شویم. مثلاً اخلاص در عمل، ساده‌زیستی، قناعت، ترجیح‌دادن دیگری بر خود، جلب رضایت خدا، رعایت تقوا، رعایت شاخص‌های بی‌رنگی در عمل و بی‌ریا بودن از جمله شاخص‌های یك عنصر جهادی است كه عدول از این‌ها تهدیدكننده‌ی عناصر جهادی است.

اما به‌صورت مصداقی آسیب‌هایی كه امروز می‌توان برای یك عنصر جهادی متصور شد، یكی «گروه‌گرایی» است كه از آسیب‌های جدی است؛ این‌كه من بگویم گروه‌ من! این درست است كه ما باید گروهی كار كنیم و خدا دوست دارد كه ما با جماعت باشیم، اما «گروه‌گرایی» یا «نتیجه‌گرایی» یكی از آسیب‌هایی است كه ممكن است حركت جهادی را مورد تهدید قرار دهد. من به استناد فرمایش‌های رهبری عرض می‌كنم. در ملاقاتی كه خانواده‌ی مرحوم والی -به عنوان یك جهادگر واقعاً برجسته- با ایشان داشتند، آقا فرمودند: «مرحوم والی امتیازش این بود كه بدون تابلو كار كرد.» یكی از تهدیدها این است كه ما علاقه داشته باشیم تابلوی خودمان را علم كنیم! در حركت‌های جهادی این می‌تواند آسیب باشد. امروز ارتباطات به‌قدری پیشرفته است كه همه می‌توانند خود را معرفی كنند. بنابراین اگر خدای ناكرده این كار از حد عرف خود خارج شود، می‌تواند مصداق خودنمایی باشد.

یكی دیگر از آسیب‌ها «نداشتن برنامه‌های كوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت» است. همچنین «سطحی‌نگری» یكی دیگر از آسیب‌های متوجه عناصر جهادی است؛ یعنی ترجیح‌دادن كارهای سطحی به كارهای عمقی و كیفی. یكی دیگر از تهدیدها «سستی در اراده» است؛ یعنی كار را در یك مقطعی رهاكردن! باید كار را تا آخر ادامه داد. روایتی است كه حضرت رسول صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله مرده‌ای را دفن می‌‌كردند، در چیدن سنگ لحد دقت بسیاری به خرج دادند كه كاملاً درست ‌انجام شود. همراهان اعتراض كردند كه آقا قبر است دیگر، این‌قدر وسواس برای چیست؟ اما ایشان فرمودند هر كاری در زندگی باید درست انجام شود ولو دفن میت باشد.

بسیج سازندگی در اصل به عنوان جایگزین جهاد سازندگی ابتدای انقلاب تأسیس شد. علت اصلی تأسیس بسیج سازندگی را می‌توان در یك كلام «تدبیر رهبر انقلاب به عنوان تحول ساختاری و ایجاد یك نگاه جدید متناسب با نسل جدید انقلاب» دانست.


* چه رابطه‌ای بین سازمان بسیج سازندگی و گروه‌های مردمی خودجوش جهادی وجود دارد؟

ما در سند چشم‌انداز و در تعیین نقشه‌ی راه سیاست‌هایی كه در ذیل این چشم‌انداز و نقشه‌ی حركت‌های جهادی به تصویب مراجع مختلف رساندیم، سعی كردیم این حركت را یك حركت «ولایی» تعریف كنیم. حركت‌های جهادی جریانی است «ولایی»، «منسجم» و «مردمی». بنابراین عمده‌ی مخاطبین ما آحاد جوانانی هستند كه معتقد به انقلاب اسلامی، دستاوردهای آن و آبادانی كشورشان هستند. پس ما هیچ‌گونه محدودیتی در حمایت از حركت‌های جهادیِ گروه‌های جهادی به طور مطلق نداریم. هر گروهی كه در هر نقطه‌ای از كشور، توانایی فعالیت در این حوزه را در خود می‌بیند، می‌تواند اعلام حضور و فعالیت كند. در دستورالعمل‌ها، ثبت‌نام‌ها و در نحوه‌ی واگذاری مسئولیت‌ها كه از طریق سایت بسیج سازندگی، سایت جهاد و دیگر روش‌های حضوری و غیر حضوری به جوانان اطلاع‌رسانی كردیم، اعلام داشتیم كه همه‌ی جوانان می‌توانند حضور پیدا كنند و این اتفاق هم افتاده است.

* درباره مأموریت خودتان از رهبر انقلاب خاطره‌ای دارید؟

من در این چند سال اخیر كه مدیریت مجموعه‌ی حركت‌های جهادی بسیج سازندگی را به عهده داشتم، سه مقطع را مشاهده كرده‌ام. مقطع اول مربوط به دوره‌ی راه‌اندازی بسیج سازندگی در دوران اصلاحات است. در این دوره ما در نحوه‌ی حمایت‌ها از بسیج سازندگی نتوانستیم خیلی موفق باشیم. خاطره‌ی تلخ این بود كه در فرمایش‌های رهبری متوجه شدیم واقعاً از عملكرد صورت گرفته رضایت ندارند. مقطع دوم مربوط به دوران پس از راه‌اندازی بسیج سازندگی بود. در شهریور ۸۴ كه خدمت مقام رهبری بودیم، سردار حجازی حدود نیم‌ساعت گزارشی از اقدامات مختلف مجموعه‌ی بسیج مطرح كردند و شاید بیش از صد عنوان از فعالیت‌های بسیج را اشاره فرمودند. برای من جالب بود كه رهبری بعد از ارائه‌ی گزارش، ضمن تشكر و تقدیر از ایشان فرمودند: «بسیج سازندگی، شما در ردیف كارها ذكر كردید. اما انصافاً بسیج سازندگی، خودش یك شعبه كار عظیم است.» و شروع كردند به گلایه از این بابت كه چه كارهایی را انجام نداده‌اید. یعنی انتظارات را كاملاً شفاف فرمودند. نكته‌ی قابل توجه این بود كه حضرت آقا در بین صدها عنوان ذكر شده در گزارش اقدامات بسیج، «بسیج سازندگی» را مورد توجه قرار دادند.

مقطع سوم مربوط به چند سال بعد می‌شود كه دوباره خدمت رهبر معظم انقلاب رسیده بودیم، این بار گزارش‌ها را پیش‌تر كتباً ارسال كرده بودیم و بنده مسئولیت داشتم خلاصه‌ی گزارش‌ها را حضوراً تقدیم كنم. خدمت‌شان عرض كردم اگر ابهام یا سؤالی در اقدامات ما دارید، بفرمایید تا بنده توضیح دهم. ایشان فرمودند: «نه، من گزارش‌های شما را در این چند سال به‌دقت خوانده‌ام.» حتی ایشان برای این‌كه ما اطمینان بیشتری پیدا كنیم، فرمودند: «این آماری كه در فلان جزوه فرستاده بودید، همین مثلاً چند میلیون است؟» در مجموع برای من خیلی جالب بود كه سال ۸۴ رهبری ناراضی بودند، ولی خوشبختانه در سال ۸۹ فرمودند: «بسیج سازندگی علاوه بر این‌كه میلیون‌ها نفر را منتفع می‌كند، باعث ساخته‌ شدن جوان‌ها می‌شود.»

بخش نهایی: سفر به قطعاتی از بهشت

حجت‌الاسلام‌‌و‌المسلمین غلامرضا قاسمیان، یكی از پیشكسوتان اردوهای جهادی و از شخصیت‌های محبوب در بین فعالین این عرصه است. او كه علاوه بر تدریس در حوزه‌ها‌ی علمیه، علاقه و دغدغه‌ی ویژه‌ای در موضوع اردوهای جهادی دارد، در گفتار ذیل به بیان چند نكته‌ی مهم و ضروری برای اردوهای هجرت ‌پرداخته است. حاج‌آقای قاسمیان اصطلاح «مسافرت جهادی» را عنوان مناسب‌تر و دقیق‌تری برای اردوهای جهادی می‌داند. این گفتار بخش‌هایی از سخنان ایشان است كه در جمع اعضای یكی از گروه‌های جهادی بیان شده است.

* تعریف و نیت مهم است

تعریفی كه از اردوی جهادی ارائه می‌كنیم بسیار مهم است و طبیعتاً می‌توان از «جهادی» بهره‌های متفاوتی برد. اگر «مسافرت جهادی» را اقدامات عام‌المنفعه‌ای برای محرومین تعریف كنید، فرقی با كشورهای دیگر دنیا ندارد. اما آیا فرهنگ جهادی این است؟ اصل اقدامات برای محرومین بد نیست و حتی از حُسن سیرت فرد خبر می‌دهد، اما این‌گونه تعریف‌كردن جهادی غصه‌دار است. بعضی هستند كه می‌گویند می‌خواهیم ۱۵ روز از ۳۶۵ روز سالمان، یك نوع خدماتی ارائه كنیم. یا می‌گویند می‌خواهیم خودمان را از جوّ تهران و شهرهای بزرگ خلاص كنیم. بله، محیط جهادی برای ابراز نشاط جوانی محیط بسیار خوبی است، ولی این فقط نیست. كما‌این‌كه جبهه نیز محیط خوبی برای ابراز شور و نشاط جوانی بود. این نشاط می‌تواند در جبهه یا جهادی بروز پیدا كند، اما هدف عالی این‌ها نبوده و نیست.

هركس باید كشیك نفسش را بكشد كه می‌خواهد عمر و وقت خود را به چه چیزی اختصاص بدهد. گاهی می‌خواهیم احساس بدی را كه به ما دست داده، در یك ۱۵ روزی جبران كنیم. به‌خصوص هنگامی كه تعلقات دنیوی زیاد می‌شود و می‌خواهد آدم را روی زمین بچسباند. زن، فرزند، حیثیت اجتماعی و غیرهم برای همین است كه در مقابل «اثّاقَلتُم إلی الأرض»۱ دعا می‌كند كه «اللّهمّ انّی أسئلُكَ التّجافی عن دار الغرور»۲ خدایا كاری كن كه حالت تجافی به ما دست بدهد كه به محض این‌كه به آدم گفتند بلند شو، بلند شود.

* دو ایمان و دو مؤمن

«الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُ‌وا وَجَاهَدُوا فِی سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَ‌جَةً عِندَاللَّهِ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ»۳ «جهاد فی سبیل‌الله بأموالهم و أنفسهم» یعنی مجاهد هرچه دارد وسط میدان است. مؤمن جهادی قرار است این حالت را بسازد؛ همانند دوره‌ی حج كه قرار نیست كسی به حج برود و بعد از آن مثل سابق عمل كند. «حَجَّ» یعنی قصد كرد؛ حاجی باید قصد تازه‌ای در او ایجاد شود. كار جهادی و كار بسیجی، كاری است كه با توقع كم و كار زیاد محقق می‌شود. هزینه‌ی كم و كار زیاد معامله‌ی با خداست. كما‌این‌كه شهدا جان خود را با خدا معامله كردند. شهدای ما این‌گونه بودند؛ جهادی‌های ما هم این‌گونه‌اند كه یُجاهِدونَ بِأموالِهِم و أنفُسِهم. یعنی با تمام قوا آمده‌اند.

«لا يَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ‌ أُولِی الضَّرَ‌رِ‌ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَ‌جَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرً‌ا عَظِيمًا»۴ خداوند می‌فرماید: ما مجاهدین را بر قاعدین به یك اجر عظیمی فاصله گذاشته‌ایم و این‌ها را تفضیل دادیم. این‌ها اصلاً شبیه به هم نیستند. هم بهره‌های دنیوی و هم بهره‌های اخروی‌شان با یكدیگر متفاوت است. به بهشتی هر نعمتی كه می‌دهند، می‌گوید من قبلاً این را در دنیا گرفته‌ام. مشابه آن به او داده شده است.

این آیه به اعتقاد بنده آیه‌ی جهادی‌هاست؛ كه دو نوع ایمان و دو نوع مؤمن را معرفی می‌كند و می‌گوید گمان مكن این دو نوع مؤمن شبیه‌ همدیگرند! یك گروه نشستگان از مؤمنین‌اند. این‌ها كسانی‌اند كه هیچ ضرری نمی‌كنند. انگار ایمان‌شان هیچ هزینه‌ای ندارد. نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، خیلی همت كنند خمس‌شان را هم می‌دهند. این می‌شود تعریف ایمان‌های نشسته (قاعدین من المؤمنین). خدا نمی‌فرماید این بد است، ولی اگر انسان به ایمان نشستگان عادت بكند و به این سبك ادامه دهد، اصلاً خود پروردگار به او می‌گوید تو بنشین!

* خدا به كار ما احتیاجی ندارد

آن چیزی كه ورای ساختن مسجد، مدرسه و ... مهم است كه در جهادی ساخته شود، خود آدم است. آیا در من هم چیزی ساخته می‌شود؟ آیا در من هم اتفاقی می‌افتد؟ آیا وقتی كه برمی‌گردم، جور جدیدی خواهم بود؟ فكر نوینی خواهم داشت؟ یك برنامه‌ریزی و مجاهدت خاصی خواهم كرد؟ اصلاً بخشی از تعریف بحث‌های عملگی در اردوی جهادی، خودسازی است. در جایی بودن، خسته‌شدن، عرق‌ریختن، مریض‌شدن، هفته‌ی اول با شوق كار‌كردن و هفته‌ی دوم با بدن خسته و خالی كار‌كردن. این است كه اندك مرضی در هفته‌ی دوم تبدیل به تمارض می‌شود. اصلاً این جهاد، جهاد خودسازی است. خدا به كار ما احتیاج ندارد. دنیا دار امتحان است.

«وَلَوْ يَشَاءُ اللهُ لَانتَصَرَ‌ مِنْهُمْ وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِی سَبِيلِ اللهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ»۵ اگر خدا می‌خواست، خودش می‌توانست انتقام بگیرد؛ به جهاد شما هم احتیاجی نبود، «ولكن لِیَبلُوَ بَعضكُم بَبعضٍ» برای این‌كه یك عده بروید، عده‌ای دیگر امتحان شوند. فقط همین. خواستیم امتحان كنیم كه اگر بگوییم بدوید! می‌دوید؟

اگر خدا بخواهد در این منطقه آبادانی ایجاد كند، آیا نمی‌تواند؟ دست خدا كه بسته نیست؛ می‌تواند. فقط بحث این است كه ما را به این‌ها، و این‌ها را به ما امتحان كند. این‌ها در امتحان صبر شركت كنند و ما در امتحان شكر. یك عده امتحان ثروت می‌دهند و یك عده امتحان فقر. یك عده امتحان صحّت می‌دهند و یك عده امتحان مرض. این‌طور نیست كه خدا تحفه‌ای به عنوان جایزه به كسی داده باشد. آن‌چه كه داده، وسیله‌ی امتحان است. اصلاً این‌طور نیست كه كسی منّتی به گردن مردم محروم داشته باشد. منّتی بر گردن هیچ‌كس جز خودمان نداریم كه خدا توفیق داده بیاییم و در این مسافرت شركت كنیم. دعاهای این محرومین در حق ما رزق‌های «مِن حَیثُ لایَحتَسِب»۶ ماست.

آن چیزی كه ورای ساختن مسجد، مدرسه و ... مهم است كه در جهادی ساخته شود، خود آدم است. آیا در من هم چیزی ساخته می‌شود؟ آیا وقتی كه برمی‌گردم، فكر نوینی خواهم داشت؟ یك برنامه‌ریزی و مجاهدت خاصی خواهم كرد؟ اصلاً بخشی از تعریف بحث‌های عملگی در اردوی جهادی، خودسازی است. هفته‌ی اول با شوق كار‌كردن و هفته‌ی دوم با بدن خسته و خالی كار‌كردن.

* سفر به قطعاتی از بهشت

این‌كه چند مسجد ساخته شده و چند خانه بهره‌برداری شده، در مقابل آن تحولی كه در افراد می‌تواند رخ دهد، هیچ است. از طرفی اگر آن حوزه‌ی وجودی شخص قابلیتش زیاد شود و آن وجود نورانی‌تر شود، آن وجود همان كلمه‌ی طیبه‌ای می‌شود كه قرآن فرموده: «كَشَجَرةٍ طیبةٍ اصلُها ثابت و فرعُها فِی السَّماءِ تُؤتی اُكُلَها كلّ حينٍ بإذن رَبّها»۷ یك وجودی مثل حاج‌عبدالله والی.

اولی‌الأرحام كسانی هستند كه یك رحم آنها را به هم پیوند داده‌ است. این رحم جهادی است كه مهاجرین و انصار را در صدر اسلام به یكدیگر پیوند داد. این‌ها اولی‌الأرحام یكدیگر هستند. فكری هم كه مؤمنین جهادی را به هم پیوند می‌دهد، بسیار متفاوت از فكر مؤمنینی است كه نماز و روزه‌ی خود را بجا می‌آورند و خمس و زكاتشان را هم می‌دهند، ولی مجاهدت با نفس و مالشان نمی‌كنند. این مجاهدت با نفس و مال همان راهی است كه شهدا رفتند. این تفكر جهادی در هر جا یك نوع بروزی دارد. اگر در فناوری و تكنولوژی باشد، محصولش «جهاد علمی» می‌شود. اگر در سازندگی باشد، «جهاد سازندگی» را ثمر می‌دهد. در هر كاری این تفكر باشد، بركات و نتایج شگرفی را نتیجه می‌دهد.

ما بهشت را نقد می‌خواهیم؛ در همین دنیا. می‌شود قطعاتی از بهشت را در همین مسافرت‌های جهادی دید. نشاط هست، گناه نیست. خستگی هست، اما لذت هم هست؛ چیزهایی كه جمع این‌ها را با همدیگر نمی‌شود پیدا كرد. شوخی، طراوت، كار برای خدا، گریه، خنده و در عین خنده، با برگزاری یك دعای كمیل، اشك‌ها از چشم‌ها جاری می‌شود. جهادی‌ای كه در آن دعای كمیل و زیارت عاشورا نباشد جهادی نیست. شأن آن افت كرده است. در جهادی باید معنویت و خودسازی حاكم باشد و همه دست پر از آن بروند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها