کد خبر: ۱۵۹۷۷۷
زمان انتشار: ۱۰:۵۲     ۰۲ شهريور ۱۳۹۲
به گزارش پایگاه 598، بسیاری از محققان و پژوهشگران معتقدند که پیش از ورود فلسفه یونان به حوزه اسلامی، این حوزه دارای توجهات و تأملات عقلی و سرچشمه‌های عقلانی منبعث از آیات کریمه قرآن و روایات بوده و تأملات و پرسش‌ و پاسخ‌های عقلی درباره مباحث بنیادین فلسفه با رنگ و بوی کاملاً اسلامی در آن وجود داشته و از همین روی می‌توان از تعبیر دقیق «فلسفه اسلامی» استفاده کرد.

به مناسبت اول شهریورماه، سالروز بزرگداشت ابوعلی‌سینا، فیلسوف پرآوازه مشرق‌زمین، حجت‌الاسلام پارسانیا، استاد دانشگاه تهران در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امکان یا امتناع «فلسفه اسلامی» و پاسخ به برخی از تردیدهای ایجاد شده درباره این موضوع و نیز برخی از وجوه برجسته اندیشه و شخصیت ابن‌سینا را  به گفت‌وگو نشسته است.

حجت‌الاسلام پارسانیا در ابتدای سخنان خود گفت: برخی از صاحبنظران با استناد به زمینه‌ها و پیشینه قبل از اسلامِ فلسفه و عرفان ادعا می‌کنند که این علوم متعلق به جهان اسلام نیستند. طبیعتا مطرح کردن این موضوع دارای  پیش‌فرضی است که آن پیش فرض عبارت است از نبودن  یک هویت انسانی برای عقل و شهود است. اگر عقل و شهود ریشه در حقیقت انسان دارد،  دین نیز مربوط به حقیقت انسان خواهد بود. اقتضای فرض این است که بریده از تاریخ بشریت نباشد و جهان اسلام نیز همین طور بوده است. برای نمونه آنچه در ابن‌سینا مشاهده می‌شود این است که او در مواجهه با میراث عقلی تاریخ بشر و همچنین میراث عرفانی آن، تحت تاثیر تربیت اسلامی، و با نبوغ  و بلوغ فکری خود یکی از قله‌های اوج  اندیشه اسلامی را بنا کرد.

وی ادامه داد: ابن‌سینا از یک سو با میراث عقلی قبل از اسلام به خوبی آشنا بود و به آن اشراف داشت (البته فارابی در جهان اسلام در این زمینه مسبوق به ابن‌سینا است) و از یک سو مقلدانه با مسائل برخورد نمی‌کرد.  اقتضای این حرکت ابن‌سینا و نوع مواجهه وی با مسائل عقلی این بود که برخورد تقلیدی و نقلی از سوی او انجام نمی‌پذیرفت. بسیاری هستند که تاریخ تعقل را بیان می‌کنند، بدون اینکه معنای تعقل را به درستی فهم کرده باشند. چون کسی که اهل تعقل باشد نمی‎تواند با میراث عقلی تاریخ بشر،‌ تاریخی برخورد کند، بلکه با آن مسئله مجتهدانه مواجه می‌شود. این شیوه ابن‌سینا و فارابی در مواجه با مسائل بوده است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: اما آنچه که در ابن سینا مشاهده می‌شود، این است که او ضمن اینکه با میراث عقلی جامعه بشری مواجه است، کاملاً تحت تاثیر انگیزه‌هایی است که اسلام برای او ایجاد کرده و خود ابن‌سینا نیز بر این مسئله صحه گذاشته است. ابن‎سینا خود در رابطه با چگونگی حل مشکلات علمی خود می‌گفت: هرگاه مسئله‌ای برای من به وجود می‌آمد به جامع شهر می‌رفتم و دوگانه‌ای در نزد خداوند به جای می‌آوردم و از او برای حل مسئله استمداد می‌کردم. آنچنان نبود که عقلانیت و خردورزی را رویاروی دیانت انسان ببیند، اما در ابن سینا این مسئله موجب شد به لحاظ روشی و معرفتی یک عقلانیت همگام با شهود عرفانی و دیانت شکل بگیرد.

وی ادامه داد: توجه به این نکته ضروری است که صیقل کار ابن‌سینا قرآن بود و اوج این مسئله را در آخرین کارهای او می‌توان دید. در قسمت‌های پایانی «اشارات و تنبیهات» در ذیل بحث بهجة و السعادة فی مقامات العارفین فی الاسرار الآیات سعی می‌کند با برهان عقلی از معرفت شهودی و عرفانی سخن بگوید تا بتواند مقامات اهل عرفان را با زبان برهان روشن کرده و به اثبات عقلی برساند و در این حد توانسته است که این تلفیق را به وجود بیاورد. در جایی دیگر در الهیات شفا، کسانی را که به اسم تفکر عقلی ملک با ملکوت و فیزیک با متافیزیک را در تقابل همدیگر می‌دانند، نفی می‌کند و می‌‎گوید کسانی که ارتباط معنوی و تاثیرات ملکوت بر ملک را انکار می‌کنند «ان هولاء متشبهة بالفلاسفه»، تشبیه به فیلسوفان هستند و فیلسوف واقعی نیستند.

حجت‌الاسلام پارسانیا عنوان افزود: چنین عقلانیتی در ذات اندیشه  ابن‎سینا وجود داشته و برخی معتقدند که اگر عقلانیت بخواهد با شهود پیوند بخورد، خلاف اقتضائات عقل است. نقد وارد بر این افراد این است که قبل از برخورد با مسئله، یک تحمیل را بر روی گزاره‌های عقلانی و عقل اعمال می‌کند، وگرنه به چه دلیل می‌توان گفت ارتباط عقلانیت با شهود خلاف اقتضائات عقلی است و عقل را به اصطلاح منطقیون لابشرط می‌بیند که اگر،‌ اگر لابشرط شد در این صورت خود عقل سخن خواهد گفت تا خلاف یا وفاقش معین شود.

وی اظهار کرد: همراهی با شهود و وحی و مخالفت با آن نقیض هم هستند؛ یعنی یکی از این صور صحیح و نقطه مقابل آن قطعا نادرست خواهد بود. لذا اگر عقل قدرت شناسایی داشته باشد باید میان این دو صورت یکی را انتخاب کند، چون نمی‌تواند به سادگی از کنار آن عبور کند. کسانی که مطرح می‌کنند که این پیش‌ فرض باید موجود باشد، ابتدائاً  باید اثبات کنند که به چه دلیل انسان باید پیش‌فرض تحمیل روایات بر عقل را بپذیرد.

نظر ابن‌سینا درباره علی(ع)

استاد دانشگاه تهران در پایان تصریح کرد: ویژگی مهم دیگر ابن‌سینا این است که او فضای فرهنگ اسلامی را پذیرفته و حتی تعبیری که در رساله معراجیه در مورد علی‌بن‌ابی‌طالب به کار می‌برد، دال بر همین موضوع است. شیخ‌الرئیس در آنجا تصریح می‌کند که علی در میان اصحاب رسول‌الله(ص) همچون معقول در میان محسوس است. علی(ع) نماد عقلانیت اسلامی در سده نخستین است و در آن زمان نوعی نقل‌گرایی بسیار شایع بود که کم‌کم به عنوان یک مذهب شناخته شد و بر فهم ظاهری و اکتفا به لایه‌های اولیه و سطحی کتب و استفاده صرف از روایت برای فهم متن تأکید می‌کرد و در چنین وضعیتی توجه و ارادت ابن‌سینا به شخصیت علی(ع) بسیار قابل تأمل است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها