کد خبر: ۱۶۱۸۵
زمان انتشار: ۱۴:۴۸     ۳۰ تير ۱۳۹۰

رجانیوز- محمد مهدي تهراني: باز بازار بگو مگوهای سیاسی کشور گرم است. آن‌هايي که کینه بدر و خیبر داشتند اکنون سینه سپر می‏کنند و با صدای درشت می‏گویند دیدید ما درست می‏گفتیم و شما اشتباه کردید و آنان که رئیس‏جمهور و مسئول دفترش را معصوم می‏پندارند، می‏پرسند چه شد که این همه انتقاد به یکباره بعد خانه‏نشینی مطرح شد و شما اقتدارگراها(!) تازه یادتان افتاد جریانی انحرافی هم هست.

اکنون جریانی که سوم تیر را رقم زد، در دو سو بايد پاسخ دهد و بجنگد. از یک سو با خواص بی‏بصیرت که اکنون در سخن هم‏پیاله اصلاح‏طلبان هستند و از سوی دیگر با جریان نوظهور و کم‏مایه. از یک سو، با کسانی که در فتنه 88 به جای 11 روز چند ماه در خانه نشستند و از سوی دیگر با کسانی که با توجیه‏هایی چون جذب حداکثری، فرماندهان و تئوریسین‏های دولت اسلامی را در دولت اسلامی خانه‏نشین کردند و رسالت فرهنگی انقلاب را واگذاشتند.

و چقدر مظلوم است جریان سوم تیر! وقتی "9 دی" را می‏بندند، هم آن گروه نخست جشن می‏گیرد و هم این گروه دیگر و البته ریش و قیچی هم از قضا دست همین‏هاست! وگرنه تاکنون مثل روزنامه همشهری و فرهنگ آشتي به دکه‏ها برگشته بود. جالب است! اگر آن نیست، "19 دی" که یک‏روز‏در‏میان‏‏نامه نزدیک به علی لاریجانی است و در قم با لحنی تند علیه آیت الله مصباح یزدی و نزدیکان ایشان منتشر می‏شود، هوس کشوری شدن پیدا می‏کند. انگار در توهم برخی‏ها قرار است جریان سوم تیر حذف شود!

نوشته مدیر مسئول 9 دی در این خصوص خواندنی است: «واقعيت اين است كه 9 دي چوب استقلال خود را مي‌خورد، ‌چوبي كه به خوردن آن افتخار مي‌كنيم و قبلا هم تاكيد كرده‌ام كه تا آخر پاي آن مي‌ايستيم و حسرت يك آخ را به دل اين جماعت مي‌گذاريم؛ 9 دي اگر مستقل نبود و مثل همشهري وابسته به شهرداري تهران بود، حتي اگر به جرم ترويج بهائيت هم توقيف مي‌شد، يك روزه رفع توقيف مي‌شد؛ 9 دي اگر مستقل نبود و به آقاي هاشمي عرض ارادت مي‌كرد، مثل فرهنگ آشتي كه لغو مجوز شده بود، مجددا منتشر مي‌شد اما چه مي‌شود كرد كه هميشه اينگونه بوده...»

****

25 بهمن 88 بود. آن روز آیت الله در جمع اعضای شورای سردبیری رجانیوز کنایه‏وار و معنادار و البته به اجمال مسائلی را واگویه کرد؛ هم برای آن روز و هم برای امروز. مقصود او از برخی حرف‏های آن روز را امروز تازه می‏شود فهمید. سخن از سخت‏تر شدن آزمون‏ها، امتحان‌ها و فتنه‏ها در مسیر فراروی انقلاب بود و تاریخ صدر اسلام هم شاهدی بر این همه تلقی می‏شد. استاد آن روز جمله‏ای گفت که تیتر اول سایت هم شد. آیت الله مصباح تصریح کرد كه "گاهی خون‏دل خوردن خودش پیروزی است"، او گفت برای موفقیت در آزمون‏های سخت‏تر باید سطحي‏نگر و ساده انديش نباشيم و اراده‏هایمان را محکم کنیم و اینها همه مقدمه حرف‏های دیگر استاد بود.

مدیر مسئول رجا در مقام سوال از استاد از وضعیت فرهنگی دولت گفته بود و  دلِ خونی که داشتیم؛ از اینکه اگر با چنین شرایطی در دولت اصلاحات مواجه بودیم، چه‏ها که نمی‏کردیم. آن روز استاد همه را دعوت به صبر کرد و از علی(ع) گفت و اینکه او هم سکوت کرد چون سکوت به صلاح اسلام بود. 25 بهمن 88؛ یک سال و اندی پیش. بازخوانی حرف‏های آن روز استاد پاسخ‏هایی برای امروز به همراه دارد.

استاد با اشاره به سوال مطرح شده گفت: «نكته‌هايي كه گفته شد دقيقاً مشخصات مسابقات پيچيده و سخت است. وقتي يك‌راهي كاملاً روشن است و ابهامي ندارد و تاكتيك‌هاي طرف تقريباً معلوم است پيروزي خيلي مشكل نيست... در‌ واقع اين امتحانات براي اين است كه انسان ساخته مي‌شود.

خدا با يك "كن فيكون" مي‌توانست همه چيز را زير و رو كند. اين بساط كه راه افتاده براي اين است كه ما تقويت شويم، ساخته شويم و رشد كنيم. بنابراين هرچه فهم ما عميق‌تر شود كه لازمه‌اش خيلي موارد خون دل خوردن و دندان روي جگر گذاشتن است. اين رشد است، پيروزي است. نبايد اين فكر را كرد كه چون اينجا هيچ كاري نمي‌توانيم بكنيم و خون دل مي‌خوريم، پس هيچ است، كاري نكرديم و آن وقتي كه مي‌توانستيم داد بزنيم و شلوغ كنيم خيلي كار مي‌كرديم، نه! آن، كار نيست.

كار آن است كه رشد پيدا كنيم، بندگي ما تربيت شود، آمادگي ما براي اطاعت خداوند بيشتر شود. شما ببينيد در همين فرمايش اميرالمومنين كه عرض كردم روي قسمت‌هاي آن مي‌شود خيلي فكر كرد، فرمود من نگران بودم و شب خوابم نبرد، آن‌قدر مسئله را زير و رو كردم تا رسيدم به اين كه يا بايد با اينها بجنگم يا كفر بورزم. اميرالمؤمنين 25 سال با كسي نجنگيد، مي‌بينيد چه كارهايي مي‌شود بخصوص در زمان عثمان كه همه فهميدند، تنها علي نبود كه اين را درك كرد. ضعيف‌ترين مؤمنين هم فهميدند و شورش كردند و كشتند.»

اینکه آن روزها آیت الله کمتر در باب انتقاد از دولت سخن می‏گفت، بدین معنی نبود که حرفی نیست. جریان سوم تیر حرف‏های زیادی برای گفتن داشت. البته گاه حرف‏ها از سر دلسوزی گفته می‏شد اما در میان سیل بی‏رحمی‏ها و بی‏انصافی‏های رقبای سیاسی علیه دولت مهمترین وظیفه شاید کمک کردن به دولت و حفظ دولت بود. علاوه بر اینکه جهت‏گیری‏های اصلی دولت درست و مورد تأیید رهبر انقلاب و جریان انقلابی بود و بايد مورد دفاع قرار می‏گرفت. با این همه از همان نخست انتقادهايی نیز وجود داشت.

آن روز آیت الله از ضرورت خودسازی گفت و اهمیت مهیا شدن: «راه دوري نرويم، در زمان خودمان، چند سالي كه از سوی امام در زمان مرحوم آيت‌الله بروجردي هيچ حركتي نبود، بعد از رحلت آقاي بروجردي آرام‌ آرام زمينه‌اي براي حركت فراهم شد، در حد اعلاميه، آن وقت‌ها امام كم كار بود؟ همان فكرها و همان عبادت‌ها او را ساخت تا بتواند براي پيروزي انقلاب رهبري جامعه بلكه رهبري دنيا را بر‌عهده گيرد... اين روشن‌گري‌ها خودش بزرگ‌ترين عبادت است. به‌هرحال، تير و تفنگي در كار نباشد همين كه آدم طبق تكليف خودش در چارچوبي كه رهبر تعيين مي‌كند به روشنگري بپردازد، خود اين عبادت و جهاد بزرگي است.»

استاد ادامه داد: «اگر شمشير را غلاف می‎كنيم به خاطر هراس نیست، دندان روي جگر مي‌گذاريم.» و البته افزود اگر لازم باشد باید افشاگری غیرمتعارف هم کرد. استاد در کنایه انگار حرف‏های مگو می‏گفت. حرف‏هایی که امروز رمزگشایی شده است. او گفت: «گاهي افشاگري‌هاي غيرمتعارف هم مي‌تواند مفيد باشد. شما مي‌دانید يكي از دستوراتي كه فقه شيعه دارد مسئله تقيه است: "ان التقیة دینی و دین آبائي" ما كساني را داشتيم كه تقيه نكردند و رفتارشان مورد تأييد ائمه بود. سعيد بن جبير يكي از اصحاب بود، وقتي حجاج احضارش كرد گفت سب علي بكن. ما دستور داريم اگر وادارتان كردند بد بگوييد، بگوييد. تقيه كنيد. او شروع كرد به مدح علي كردن. گفت دستور مي‌دهم زبانت را در بياورند، او عاشقانه صحبت كرد كه چه افتخاري بالاتر از اين. دستور داد يك جلادي از پشت گردنش را سوراخ كند و زبانش را درآورد و او با خنده مستانه جان داد. اينها كه مجبورشان مي‌كردند سب كنند ولي مدح مي‌كردند، مدح‏شان طرف را ديوانه مي‌كرد. در مورد زيارت قبر سيد‌الشهدا اين ايام چند نفر شهيد شدند. چه افتخاري بالاتر از اين؟ چه قدر دست و پا بريدند كه مردم نروند زيارت كربلا. با همين‌هاست كه كربلا، كربلا شد. وگرنه من و تو كربلا نمي‌دانيم.»

آیت الله مصباح گفت: «البته اينها بي‌گدار به آب زدن نيست. گاهي شرايطي پيش مي‌آيد كه شخص خودش صاحب‌نظر باشد يا دستور رهبری را داشته باشد. گاهي كارهايي مي‌شود كه از چندسال مبارزه ارزش بيشتري دارد. روشنگري‌هايي انجام مي‌گيرد كه از مدت‌ها سخنراني كردن و كتاب نوشتن اثرش بيشتر است. در هيچ كاري بن‌بست نداريم. نگران نبايد باشيم كه هيچ‌كاري نمي‌شود كرد.» استاد انگار ماجرای سعید بن جبیر را در وصف امروز خود گفته بود.

آیت الله در همان سال‏های نخست آغاز به کار دولت نهم و مشخصا آن روز که بحث ورزشگاه‏ها پیش آمد به خواص گفته بود مشایی احمدی‏نژاد را از سوم تیری‏ها جدا خواهد کرد. انتقادهاي استاد و جریان سوم تیر بعد از خانه‏نشینی احمدی‏نژاد ایجاد نشد؛ بعد خانه‏نشینی حجت برای سکوت برداشته شد. پیش از این، امر دایر بر تجاهل العارف بود.

****

سوم تیر بازگشتی تمام عیار به گفتمان انقلاب را رقم زد. آنان که از همه نگرش‏های التقاطی و تزئینی خسته شده بودند و ادبیات انقلابیون شرمنده را برنمی‏تافتند، احمدی‏نژاد را برگزیدند. برخی هم که فریب نظرسازی‏ها را خورده بودند، بعد از انتخابات به این صف پیوستند و این گونه بود که به تعبیر رهبری بهترین دولت بعد از تاریخ مشروطه روی کار آمد و گفتمان امام و انقلاب زنده شد.

انقلابیون شرمنده نه رسم جریان ناب انقلابی و اصول آن را می‏شناختند و نه مرزبندی مشخصی با اصلاح‏طلبان از یک سو و جریان نزدیک به هاشمی رفسنجانی از سوی دیگر داشتند. گاه حتی بدنه اجتماعی، رسانه‏ای و بدنه مسئولین نزدیک به اینها مشترک می‏شد. شاید از همین رو بود که اینان در جریان فتنه نیز صفت خواص مردود را از آنِ خود کردند و بعضا حتی پیروزی موسوی را به او تبریک گفتند.

اینان هیچ گاه ولایت‌مدار حداکثری نبودند. جریان انقلاب هیچ وقت پشیمان نیست و نخواهد بود از اینکه دست رد به سینه اینان زده. هنوز هم احمدی‏نژاد با تمام نواقصش بر انقلابیون شرمنده ارجح است. اینان اگر سکان‏دار دولت بودند نه اثری از جریان سوم تیر در کشور باقی می‏گذاشتند و نه از جریان استاد مصباح و جبهه فرهنگی انقلاب. این مدعا را همین الان هم رسانه‏های خواص مردود که از قضا گاهي هم‏صدایی خوبی با رسانه‏های اصلاح‏طلب هم پیدا می‏کنند، گواهی می‏دهد. اکنون که قدرت دست اینها نیست همه همت‌شان دریدن جامه یوسف است؛ اگر قدرت دست‌شان بود چه می‏شد؟! اینها هم با اصلاح‏طلبان نرد بازی می‏ریزند و در این سال‏ها هم کارشان در نسبت با دولت فقط تخریب بود.

خواص مردود امروز حق ندارند مدعی شوند. امروز بحث در میان انقلابی‏ها، عمارها و سوم تیری‏هاست. گفتمانی که اینان در سوم تیر مطرح کردند کم انحراف نداشت. وقتی در مورد اين‌ها این گونه سخن می‏گوییم دیگر تکلیف هم‏پیاله‏های اصلاح‏طلب‌شان مشخص است.

****

وقتی شعار، دولت اسلامی می‏شود و این گام بلند موضوعیت پیدا می‏کند، تکلیف دشوار است و احتمال انحراف هم زیاد. اين انحراف برای کسانی موضوعیت بیشتر دارد که هوای دولت اسلامی در سر دارند نه آنان که اصلا دولت اسلامی را به اين معنا قبول نداشته و ندارند یا دنبال هوای تازه و دولت الکترونیک می‏شوند! اگر دعوای جبهه انقلاب با دولت اکنون بر سر پله هشتم نبردبان انقلاب است، با بسیاری از مدعیان امروز این جریان در همان پله اول بحث و اختلاف نظر دارد.

شاید به خاطر همین حساسیت‏های تشکیل دولت اسلامی بود که رهبر انقلاب در همان آغاز به کار دولت نهم یعنی در تاریخ 8/6/1384 نسبت به انحراف انزار دادند. ایشان آن روز فرمودند: «دولت اسلامى دشمنانى هم دارد. دولت اسلامى دو دسته دشمن دارد؛ يك دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه‏ى سلطه‏گران و ديكتاتورهاى دنيا به دلايل واضح دشمن دولت اسلامى‏اند؛ چون دولت اسلامى با اصل سلطه و ديكتاتورى مخالف است. كسانى هستند كه به دين يا به ورود دين در عرصه‏ى زندگى معتقد نيستند - به اصطلاح سكولارها - اينها هم با دولت اسلامى مخالفند...»

ایشان ادامه دادند: «دسته‏ى دوم دشمنان درونى‏اند؛ يعنى آفت‏ها، بيمارى‏ها و ميكروب‏ها. مرگ ما بيش از آنچه ناشى از اين باشد كه ديگرى بيايد ما را بكُشد، ناشى از اين است كه در درون خودمان اختلافى به‏وجود مى‏آيد. غالباً مرگ‏هاى ما ناشى از ويروسى، ميكروبى، بيمارى‏يى و سلول عاصى‏يى است كه سرطان درست مى‏كند؛ كمتر ناشى از اين است كه كسى بيايد آدم را بكُشد. دولت اسلامى هم همين‏طور است؛ بايد مواظب دشمن‏هاى درونى‏اش باشد؛ اينها آفت‌هايش است.» رهبر انقلاب افزودند: «اولِ صحبت به بخشى از اين آفتها اشاره كردم. غفلت كردن و از راه منحرف شدن.»

اگر دولت وصل به تئوریسن‏های اسلامی باشد، اطمینان در مسیر فرارو بیشتر است، اما اگر تئوریسین‏های انقلاب را خانه‏نشین کند و یا فراتر از این به آنها بتازد، آن وقت...

****

برخی از کارهای احمدی‏نژاد نه عقلایی بود، نه سیاسی و نه منطبق با موازین شرع. کم‏کم از تغییر ادبیات دولت‌مردان و برخی عملکردها احساس خطرها جدی و جدی‏تر شد. این همه از آن رو اهمیت دو چندان داشت که این دولت پرچم یک گفتمان را بلند کرده بود. پرچم گفتمان انقلاب و امام در دستان این دولت بود. حسنات الابرار سیئات المقربین می‏نمود. نمی‏شد در برابر انحراف گفتمانی سکوت کرد. سکوت و توجیه همه رفتارهای دولت قطعا جز انحراف گفتمانی و شکل‏گیری طیف خاکستری جدیدی آن هم از دل جریان ارزشی نتیجه‏ای نداشت و این خطر کاملا احساس می‏شد.

بالاترین خطر برای انقلابیون محافظه‏کاری و توجیه کژروی‏هاست. بالاترین خطر فاصله گرفتن از آرمان‏خواهی و توجیه تراشیدن برای رفتارهایی مشابه رفتارهای غلط گذشته است. با توجیه تراشیدن می‏توان اصلاحات را هم در دل اصولگرایی بازتولید کرد. می‏شود همان راه را دوباره در پوششی جدید پی گرفت. مثل بسیاری از انقلابیون که بعد از پیروزی انقلاب و رسیدن به قدرت در عمل همان اصول قبل از انقلاب در حوزه‏های مختلف فرهنگ و اقتصاد و... را پی می‏گیرند. روح ماقبل انقلابی به جهت تدوین نشدن نرم‏افزار انقلاب می‏تواند خود را دوباره در کانون انقلاب و جامعه مابعد انقلابی بازتولید کند.

در حوزه عمل مثلا در بخش فرهنگ هر دو مشابه هم برخورد می‏کنند اما این دومی با پوششی از شرع و دین و توجیه عقلانی وارد می‏شود و اتفاقا این دومی به همین جهت به مراتب خطرناک‏تر است. هر دو جبهه فرهنگی انقلاب را حذف می‏کنند، فرهنگ انقلاب را در برابر هجمه غرب رها می‏کنند و به رفتارهای عوامانه در حوزه فرهنگ دست می‏یازند.

انحراف گفتمانی، در بدنه نیز انشقاق و انحراف ایجاد می‏کند و این مسئله‏ای است که خطر را دو چندان می‏کند. بعدا همین بدنه نوظهور و کم‏مایه دقیقا مثل اصلاح‏طلبان به مواجهه با ارکان انقلاب برمی‏خیزد و به حوزه و سپاه و نیروهای انقلاب هجمه می‏برد و همان راه آنها را پی می‏گیرد. بالاخره سکوت باید یک جا شکسته می‏شد و یک نفر نسبت به خطر انحراف در دولت اسلامی هشدار می‏داد. باید کسی در قامت پدر با خون دل بی‏رحمانه به این فرزند می‏خروشید، حتی اگر همسایه‏ها طعنه‏اش زنند که این چه فرزندی است كه بزرگ کردی!

عقلایی نبودن و برخوردار نبودن از منطق سیاسی، تحلیل بسیاری از کنش‏های احمدی‏نژاد را دشوار کرده بود. این گونه شد که استاد باب انتقادهاي گسترده‏ای را گشود و در عین حال، احتمال سحر را مطرح کرد. به اين معنا که فارغ از انحراف‌ها و خطاهای دولت، به هر حال عقل سیاسی اقتضاهايی دارد و برخی عملکردهای احمدی‏نژاد که یک شخصیت با هوش بالاست، با حداقل‏های منطق سیاسی همخوانی ندارد.

استاد در جمع اعضای حزب مؤتلفه اسلامی گفت: «هيچ آدم عاقلي چنين كارهايي نمي‌كند، مگر آنكه اختيار از او سلب شده باشد. اين كارها هيچ توجيهي ندارند. يك وقت كسي اشتباهي مي‌كند، آن وقت هرچه او اشتباه مي‌كند، اين فرد مي‌آيد و توجيه مي‌كند! كسي كه ده تا دوست دارد، 9 تا دوستش را مي‌گذارد كنار و كارهاي دهمي را توجيه مي‌كند!»

آیت الله به عنوان مثال گفت: «اينكه آدم جوري رفتار كند كه نزديك‌ترين دوستان و صميمي‌ترين همكارانش هم آزرده و با او مخالف شوند و توي روي او بايستند، اين رفتار براي يك سياستمدار در هيچ منطقي پذيرفته نيست. سياستمداران، دشمنان صريح‌شان را هم يك‌جوري نگه مي‌دارند كه روزگاري از آنها استفاده كنند.

آن وقت انسان با صميمي‌ترين دوستانش طوري برخورد كند كه انگار دارد با دشمنانش برخورد مي‌كند، آن هم با رفتارهاي سبكي كه در عزل بعضي از وزرا شد. آن وقت اين سئوال مطرح شد كه اين رفتارها اصولاً چگونه با منش اين شخص سازگارند؟ بهره هوشي اين شخص به تصديق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس چگونه شيفته يك شخص عادي مي‌شود؟ آن هم شيفتگي كه چنين حركات نامعقولي از او سر بزند! يك وقتي به برخي از دوستان نزديكم گفتم كه بيش از 90 درصد معتقدم كه او سحر شده است! اين وضعيت ابداً طبيعي نيست.»

اخبار نگران کننده و سیل انتقادها که مجال بیان آنها هم نبود، چند گونه می‏شد تحلیل کرد. می‏شد گفت احمدی‏نژاد از اول منحرف بوده است و الان انحرافش علنی شده. می‏شد گفت در آغاز، مسیر او درست بوده اما در طی این سال‏ها انحراف‌هايی در مسیر او و دولت به وجود آمده و او اکنون منحرف است. می‏شد گفت احمدی‏نژاد نواقصی داشته که مشایی تنها از این نواقص خبر دارد و به واسطه این نواقص او تحت فشار مشایی قرار دارد. در میان همه احتمال‌هايي که برخی مطرح می‏کردند، احتمال حداقلی که می‏شد داد، این بود که او واقعا نمی‏داند چه می‏کند. در واقع طرح مسئله سحر و جادو با تمام آسیب‏های اجتماعی‏ای که داشت، در مجموع لطف به احمدی‏نژاد و شاید از همان باب تجاهل العارف و برای حفظ دولت بود. استاد مسیری را برگزید تا انتقادهاي ناگفته بدون شکسته شدن کامل وجهه رئیس‏جمهور مجال بروز پیدا کند و این در واقع فداکاری برای حفظ گفتمان امام و انقلاب یا همان گفتمان سوم تیر بود.

****

می‏گویند آیت‌الله نسبت‏هایی به دولت داده و بعد گفته اینها همه مسموعات است و من با چشم خود ندیده‏ام! بعد هم می‏گویند چگونه ایشان که یک عالم است، صرفا بر اساس مسموعاتی که بدان اطمینان ندارد، سخن می‏گوید؟! حال آنکه حرف استاد اصلا این نبود.

آیت‌الله در جمع اعضای حزب مؤتلفه بعد از اینکه احتمال سحر را مطرح کرد، از آثار طلسم‏ها و برخی نگاه‏ها سخن گفت و اینکه اینها در عالم واقع وجود دارد و می‏تواند تاثیرگذار باشد. نیروهای شیطانی واقعا وجود دارد. برخی از متهمان دستگیر شده در وقایع اخیر هم از همین نیروها بهره می‏برده‏اند. امثال عباس غفاری دقیقا از همین جنس بوده‏اند و با اهانت به آیات قرآن کارهایی انجام می‏داده‏اند. این جمله که اینها مسموعات هستند، ناظر به اصل تاثیرگذاری طلسم‏ها در کنش‏های افراد بود. آیت الله در جمع اعضای حزب مؤتلفه گفت: «خود شما بيشتر از ما اطلاع داريد كه حتي تأثير نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چيزهايي از اين قبيل در كار است. البته اينها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم نديده‌ام.»

آیت الله یک عالم گوشه‏نشین نبود که کنجی بنشیند و با اخباری دست و پا شکسته مسائل را تحلیل کند. شاگردان استاد در جای جای بدنه دولت حضور داشتند و حتی در جلسات هیئت دولت حاضر می‏شدند. مشاور روحانیت دولت، استاد اخلاق دولت، امام جماعت نهاد ریاست جمهوری و چهره‏هایی که در جای جای دولت حضور داشتند، از شاگردان و نزدیکان استاد بودند. این‌گونه نبود که استاد صرفا متأثر از مجموعه‏هایی خاص به نتایجی برسد. آیت‌الله همان کسی بود که سوم تیر هم برخلاف بسیاری از جریانات اصولگرا در حمایت از احمدی‏نژاد برخواست و متأثر از آن دیگر جریانات نشد. او یک سیاستمدار واقعی بوده و هست.

برخی در چند روزه اخیر نیز کوشیدند با انتشار مصاحبه‏ای منسوب به استاد، انفعال او را نتیجه بگیرند؛ حال آنکه موضع استاد مشخص بوده و هست. آنچه بیش از همه اهمیت دارد، شیوه و منشی است که تنه به تنه رویکردهای فراماسونری می‏زند و یکی از نقدهای آیت الله همین جاست.

****

قصه استاد و جریان انقلابی طولانی‏تر و پرغصه‏تر از این است که این مجال کفافش دهد. مجمل آنکه در ماجرای اخیر مواضع آیت الله هم تبیین نشد. کسی نپرسید واقعا عالم بزرگی که به بیان رهبر انقلاب جای خالی شهید مطهری و علامه طباطبايی را پر کرده، حرفش چیست و نقدش کجاست. اگر گفته بابیت مقصودش چیست و اگر گفته بهائیت محل دعوایش کجاست؟ نه سخنرانی‏های استاد کامل پیاده شد و نه حرف‏های او تبیین شد. رسانه‏ها حتی با مواضع مهم استاد هم تبلیغاتی برخورد کردند و ايشان مظلوم واقع شد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها