کد خبر: ۱۶۵۴۶۱
زمان انتشار: ۱۹:۴۳     ۲۴ شهريور ۱۳۹۲
ناصر فيض از شاعراني است كه در كنار شعر، يادداشت نويسي در روزنامه‌ها را هم تجريه كرده و آخرين مجموعه شعرش كه در قالب طنز به رشته تحرير درآمده است هم توانسته فروش خوبي را در اين اوضاع نابسامان نشر به خود اختصاص دهد. در همين خصوص گفت‌وگويي با شاعر كتاب شعر فيض بوك انجام داده‌ايم تا در اين خلال، از دلايل فروش اين كتاب اطلاع حاصل كنيم.
به گزارش 598 به نقل از جوان، ناصر فيض از شاعراني است كه در كنار شعر، يادداشت نويسي در روزنامه‌ها را هم تجريه كرده و آخرين مجموعه شعرش كه در قالب طنز به رشته تحرير درآمده است هم توانسته فروش خوبي را در اين اوضاع نابسامان نشر به خود اختصاص دهد. در همين خصوص گفت‌وگويي با شاعر كتاب شعر فيض بوك انجام داده‌ايم تا در اين خلال، از دلايل فروش اين كتاب اطلاع حاصل كنيم.
 
آقاي فيض براي رفتن به فيض بوك هم نياز به فيلتر شكن داريم؟
 
در حال حاضر هنوز تصميمى در اين باره نگرفته ام. فيض بوك اگر فيلتر هم بود بدون ترديد علاقه مندانش له و لورده مى‌كردند آن فيلتر را. شما شوخى مى كنيد بعضى‌ها جدى مى‌گيرند آن وقت جماعت عظيمى محروم مى شوند از فيض بوك. اين شايعات آمد نيامد دارد. من كلاً از هر چيزى كه آن را بشكنند بدم مى آيد، مثل شكستن حريم حرمت كسى يا چيزى، شكستن دل كسى، شكستن عهد و پيمان، شكستن سكوت مخصوصا وقتى خوابند بعضى‌ها، شكستن شيشه همسايه و شكستن هاى زيادى كه در فرصت هاى مناسب‌تر خواهم گفت.
 
چه شد كه تصميم گرفتيد در ژانر طنز شعر بگوييد؟
 
رفيق بد، آقا! رفيق بد. . . خدا بگويم چه كار كند اين ميرزا على اكبر صابر صاحب هوپ هوپ نامه را. كتاب كه دستم افتاد تا تمامش نكردم به زمين گرمش نزدم. خيلى شيرين بود لاكردار. بعد اين معجز كه دست كمى از صابر نداشت تا اينكه ايرج سراغ مرا گرفت و بى ادب چيزهايى گفت كه تا پشت گوشم سرخ شد البته بعدها رنگ پشت گوشم به حالت اولش برگشت اما شعر كه مى گفتم گاه لا به لاى شعرهايم بى ادبى هاى ايرج يادم مى افتاد و تا مدت‌ها هر چه مى گفتم همه جا با صداى بلند نمى شد آنها را البته به طور كامل خواند، اينجا بود كه با سانسور از نزديك آشنا شدم و ادامه قضايا كه پايم كشيده شد به خيلى از جاها. . .
 
كتاب فيض بوك شعرهاي شماست كه به مناسبت‌هاي سياسي يا اقتصادي خاص اون روز نوشته و گاه و بيگاه در روزنامه تهران امروز چاپ شده چرا فكر مي‌كنين براي تبديل شدن به كتاب و يك اثر مانا هم خوب بودند؟
 
دقيقاً براى اينكه يك اثر مانا و خوب بودند، چرا كتاب نشوند. تازه كتاب شدن يعنى چه!؟يكجا جمع شدن و گم و گور نشدن نوشته هاى اين ور و آن ور، شما اسمش را كتاب گذاشته‌ايد. من در اين باره حرف و نظر خاصى ندارم. فيض بوك وقتش بود كه بايد بيرون مى‌آمد و اتفاقاً اين اقدام خيلى به جا و به موقع بود و حمزه زاده عزيز اگر نبود شايد هنوز فيض بوك از دست ناصر به ناشر نرسيده بود. روزنامه‌ها براى همان روز و حوالى آن است، مشترى يكجا لازم بود كه فيض بوك به دستش برسد.
 
به نظرتان شما با نمكيد؟ با نمك بودن يعني چي؟ بي‌نمك كيست يا چيست؟
 
ساده لوحى محض است اگر بگويم من خيلى آدم با نمكى هستم. اين را بايد ديگران بگويند!شما خودتان بوديد بدون ترديد پاسخى براى اين سؤال در نظر نمى‌گرفتيد. به هر حال طنازى و تيز هوشى و رندى با ملاحت وشيرينى عجين‌اند و هر كدام مكمل ديگرى است. آدم با نمك كسى است كه موقعيت‌ها و مخاطب‌ها را خوب مى‌شناسد و مديريت مى‌كند ذهن و زبانش را در جامعه‌اى كه ارزش‌هاى اخلاقى و اعتقادى گوناگونى وجود دارد و فرهنگ‌ها و اقوام متفاوت و متنوعى در آن جامعه پراكنده‌اند. آدم بانمك و شيرين كسى است كه از تلخ‌ترين دغدغه هاى يك جامعه بتواند به شيرين‌ترين شكل حرف بزند. آدم با نمك و شيرين كسى است كه هوشمندى از سرو رويش شُرشُر مى ريزد و دور دهنش از نمك شوره زده است و كاملاً از رو هم معلوم است كه با نمك است. نمك آنقدر نبايد باشد كه شورش در بيايد هر چيزى و شيرينى هم آن اندازه‌اش خوب است كه آدم ديابت نگيرد كه مصيبتى است بزرگ. شوخ طبعى و طنز را درباره اندازه‌اش قديمى‌ها گفته اند: به اندازه نمك در طعام. حد نمكين بودن و بى نمكى كاملاً روشن است آدم با نمك از حركات و رفتار و كردار و وجناتش هم پيداست كه تفاوت‌هايى با افراد عادى دارد. آدم با نمك و شيرين به كسى حرف تلخ و بى نمك نمى‌زند. طناز كلاً آدم معتدلى است و اعتدال نشانه درايت و هوشمندى و ذكاوت است و خيلى حرف‌هاى ديگر.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها