کد خبر: ۱۶۵۹۶
زمان انتشار: ۱۳:۲۴     ۰۸ مرداد ۱۳۹۰
«اميرحسين سهيل‌بيگي» نوجوان ده‌ساله‌اي است كه در پادگان ابوذر براي كاروان‌هاي راهيان نور روايتگري مي‌كند، آرزو مي‌كند محافظ و فدايي رهبر باشد؛ او مي‌گويد «دوست دارم به ديدار حضرت آقا بروم و مانند شهيد حاجي‌بابايي به شهادت برسم».



به گزارش فارس، براي رفتن به «پادگان ابوذر» بايد از تنگه مرصاد به سمت اسلام آباد رفت و از آنجا به كرند و پس از تنگه پاتاق، حدود بيست كيلومتر مانده به شهر سرپل ذهاب، به پادگان مي‌رسي؛ هرچند كه ديگر اين روزها به پادگان شبيه نيست، بلكه بيشتر به بنايي زخمي مي‌ماند كه از گوشه‌ گوشه آن مظلوميت مي‌بارد.

از اين خطه نوجواني به نام «اميرحسين سهيل‌بيگي» روييده است كه با قلبي پاك، در حالي كه پيشاني‌بند «ياحسين (ع)» بسته و چفيه‌اي بر دوش انداخته است، واقعه بمباران اين پادگان در اسفند 1363 توسط جنگنده‌هاي رژيم بعثي را براي كاروان‌هاي راهيان نور روايت مي‌كند.

"اينجا از سال 1349 تا 1356 بازسازي و تأسيس شد؛ اينجا قدمگاه شهداي مظلوم جبهه غرب است؛ پادگان ابوذر يادگاري‌هاي زيادي از رزمندگان دفاع مقدس و شهيدان شيرودي و كشوري‌، اصغر وصالي، چمران و همت دارد. "
اميرحسين، درباره رواي دفاع مقدس بودن و چرايي انجام اين كار مي‌‌‌گويد: رواي كسي است كه حماسه‌آفريني شهدا و رزمندگان اسلام را براي مردم و كاروان‌هاي راهيان نور روايت كند؛ هر كاري علاقه مي‌خواهد و من دوست دارم فقه اسلامي بخوانم و رواي دفاع مقدس هم بشوم.

اين عضو بسيج سازندگي و مكبر پادگان ابوذر علاوه بر روايتگري در ايام تابستان براي رنگ كردن مدارس و آماده‌سازي آن براي سال تحصيلي جديد فعاليت مي‌كند؛ وقتي به او مي‌گوييم كه دوست نداري مانند هم سن و سال‌هاي خود در ايام تابستان مشغول بازي و تفريح باشي؟ پاسخ مي‌دهد: آنها هدفي دارند و من هم به دنبال هدف خودم هستم؛ من به خاطر شهدا اين كار را مي‌كنم. و جمله معروف شهيد بهشتي را به زبان كردي تكرار مي‌كند كه «عرفان واقعي مالي بازي‌دراز».

اين راوی كوچك در روايت‌هايش به جاي «جنگ» از «دفاع مقدس» استفاده مي‌كند؛ در تفكيك عنوان جنگ با دفاع مقدس ادامه مي‌دهد: عراق به ما حمله كرد و او آغاز كننده جنگ بود؛ آنها به اين واقعه جنگ مي‌گويند؛ رزمندگان ما براي حفظ ناموس، مملكت و دين در برابر اين حملات دفاع كردند و به دليل اينكه هدف رزمندگان مقدس و خدايي بود، ما به اين هشت سال، «دفاع مقدس» مي‌گوييم.

اسم خواهر كوچكتر اين دانش‌آموز مدرسه شهداي گمنام، فاطمه است؛ اميرحسين غيرت را از عاشوراييان آموخته است؛ او ميگويد: به خواهرم مي‌گويم هميشه باحجاب باشد و وقتي بزرگ شد حتماً خادم الشهدا باشد.
اميرحسين آرزوهايي هم دارد؛ او آرزو دارد محافظ و فدايي رهبر باشد؛ راوي كوچك پادگان ابوذر مي‌گويد: دوست دارم با منافقين مبارزه كنم؛ مي‌خواهم مانند شهيد «محسن حاجي‌بابا» كه در سه راه شهادت مقاومت كرد و به شهادت رسيد، باشم؛ مي‌خوام وقتي بزرگ شدم مثل شهيد حاجي بابا تا آخرين نفس براي انقلاب مبارزه كنم و خداوند هم اگر مرا لايق ديد شهادت را نصيبم كند.

به او گفتيم نظام و حضرت آقا به وجود افرادي مثل شما افتخار مي‌كنند، سرش را بالا آورد و گفت: اين ما هستيم كه به وجود ايشان افتخار مي‌كنيم؛ و خوشحاليم از اينكه در اين دوره و در نظام مقدس جمهوري اسلامي زندگي مي‌كنيم.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۳
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۲۹ - ۰۹ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
خداحفظش کنه ودرراه مستقیمش پابرجا واستوارش بدارد.اگه ازهمین سن کوچکی واردحوزه های علمیه بشه امیداست درآینده یکی ازاولیای الهی باشه.پیشنهادمن به والدینش اینه که ازابتداوی رادرمحیطی قراربدهندکه ازهرگونه کناه ودنیاپرستی بدورباشه ومملوازمعنویت وعلم نورانی الهی تاروح لطیف این نوجوان باگناه آلوده وعجین نشه.والدین گرامی؛ این فرزندرابه دست تربیت اولیاء الله درحوزه های علمیه بسپاریدانشاءالله ازبزرگان دینی این مردم شیعه گردد.
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۳۸ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
حالا بذار اونایی که رفتن و به ثمر رسیدن ،ملت از وجودشون مستفیظ بشن بقیه پ
یش کش
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۲ - ۱۰ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
جوجه ها رو اخر پاییز میشمارند.بگذاراین آقا زاده بزرگ بشه بره تو اجتماع و دانشگاه بعدا معلوم میشه چند مرده حلاجه......حالا برای قضاوت خیلی زوده
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها