کد خبر: ۱۹۰۵۸۵
زمان انتشار: ۱۰:۱۶     ۲۸ آذر ۱۳۹۲
الزامات و بایسته های وحدت حوزه و دانشگاه
عده ای اعتقاد دارند دلیل عمده جدایی دانشگاه از حوزه این است که بنیان علوم دانشگاهی بر پایه ایدئولوژی غیر اسلامی است؛ حال آن که علوم حوزوی مبتنی بر تفکر و ایدئولوژی اسلامی است. باید هر دو نهاد، اسلام را مبنای نگرش و جهت گیری اصلی در تمام رشته های علمی و دینی قرار دهند و واقع نمایی علوم بشری را از این ناحیه محک بزنند. بر پایه این نظریه، تسلط متون دینی اسلام بر تمام جوانب علوم و حیات بشری، پیش فرض اصلی وحدت حوزه و دانشگاه است.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598/ رشید غریبی اندبیلی؛ بیست و هفت هفتم آذر ما سالروز شهادت روحانی مجاهد و عالم ربانی و استاد حوزه و دانشگاه آیت الله دکتر مفتح به دست منافقین کوردل می باشد. شهید آیت الله مفتح نماد وحدت حوزه و دانشگاه است چرا که او که خود از دو تفکر حوزوی و دانشگاهی تأثیر پذیرفته بود، در نزدیک کردن این دو نهاد علمی، کوشش ها کرد. وی معتقد بود که دانشگاهیان با فراگیری علوم اسلامی و ایجاد روح زهد و تقوا در میان دانشگاه ها می توانند در راه ایجاد محیطی آماده که به ترتیب متخصصان همت می گمارد، تلاش کنند. وی همچنین معتقد بود حوزویان باید به علوم روز مسلط شوند و از این راه در مسیر تبلیغ و ترویج معارف الهی، گام بردارند به همین جهت سالروز شهادت وی را به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نامیدند.

بیش از سه دهه است که در این ایام شاهد برگزاری همایشها و سمینارهای مختلفی تحت عنوان وحدت حوزه و دانشگاه از سوی حوزویان ، دانشگاهیان و سازمانهای فرهنگی هستیم .

اما به راستی وحدت حوزه و دانشگاه چیست و در طول این سه دهه آیا چنین امری تحقق پیدا کرده است ؟ و اصولا آیا چنین وحدتی تحقق پیدا کردنی هست؟ آیا ضرورتی برای چنین وحدتی وجود دارد؟ و ضرورت چنین وحدتی چیست ؟

در طول سه دهه گذشته تلاشهای زیادی برای تحقق چنین وحدتی توسط کارشناسان حوزه ودانشگاه صورت پذیرفته است اما همواره به نظر می رسد این دومرکز علمی کشور آنچنان که شایسته و بایسته است به چنین هدفی نرسیده اند و دلیل آن را در نوع نگرش هر دو مرکز به علوم می دانند.

عده ای اعتقاد دارند دلیل عمده جدایی دانشگاه از حوزه این است که بنیان علوم دانشگاهی بر پایه ایدئولوژی غیر اسلامی است؛ حال آن که علوم حوزوی مبتنی بر تفکر و ایدئولوژی اسلامی است. باید هر دو نهاد، اسلام را مبنای نگرش و جهت گیری اصلی در تمام رشته های علمی و دینی قرار دهند و واقع نمایی علوم بشری را از این ناحیه محک بزنند. بر پایه این نظریه، تسلط متون دینی اسلام بر تمام جوانب علوم و حیات بشری، پیش فرض اصلی وحدت حوزه و دانشگاه است.

و برخی معتقدند هدف های متفاوت این دو نهاد علمی، عامل اصلی عدم وحدت است. علمی که تسلط بر جهان و ازدیاد قدرت مادی را هدف نهایی خود می داند و علمی که هدفش دستیابی به حقیقت هستی است و در سیر اعتلاجویی، کمال جویی و ارتقا به قرب الهی به کمک انسان می آید، این دو هدف هیچ قرابت و نسبتی نمی توانند با یکدیگر داشته باشند. لذا برای وحدت باید بر این شکاف ایدئولوژیک تمرکز شود.

از طرفی یکی از آسیب های مهم در بحث وحدت حوزه و دانشگاه که می تواند روز به روز مانع نزدیکی و وحدت این دو شود، تسلط دو گفتمان انزواطلبی در حوزه ها و دین گریزی و غرب زدگی در دانشگاه هاست. امروزه هرچند جریان مبارزه با انزواطلبی در حوزه ها توانسته منشأ احیا و فعالیت این مرکز تولید علم را بر داشته باشد ولی در دانشگاه ها اقدامات کمتری صورت گرفته و هم چنان غرب زدگی، سکولاریسم و اندیشه های دین گریزی تهدیدی جدی در مسیر تربیت دانشجویان در مقطع آموزش عالی کشور محسوب می شود. این مسئله در سخنان مقام معظم رهبری خطاب به مسئولان و متصدیان وزارت علوم در خصوص اسلامی کردن دانشگاه ها نیز مشاهده می شود
اما به طور کلی در مورد اصل وحدت این دومرکز دو دیدگاه مطرح است .

گروهی به اصل وحدت می اندیشند اما در چگونگی تحقق آن ملاحظاتی جدی دارند و از جمله معتقدند که غالباً با گنجانیدن چند درس معارف اسلامی، اخلاق اسلامی، متون اسلامی و... در دروس دانشگاهی نمی توان از آن به عنوان وحدت این دو نام برد و گفت که وحدت شکل گرفته است چرا که اساسا این گروه معتقدند که وحدت حوزه و دانشگاه چیزی فراتر از گنجاندن درس اسلامی در میان درس های دانشگاهی می باشد.

و گروهی نیز به طور کلی اعتقاد دارند اساساً این دو نهاد بسان دو خط موازی بوده و هیچ گاه به هم نخواهند رسید و با یکدیگر منقطع نمی گردند و آنچه که هم اکنون در خصوص انتظار وحدت حوزه و دانشگاه بیان می شود، در حقیقت بحثی آرمانگرایانه است که عینیت نخواهد یافت. استدلال این گروه بر این اساس است که در دانشگاه هیچ پدیده ای اعتقادی، باوری، اندیشه ای، فکری، نظریه ای و معرفتی مطلق نیست و اعتقاد و معرفت در دانشگاه قابل نقد است در حالی که در حوزه دقیقاً نقطه مقابل این ها وجود دارد که بسیاری از معرفتها یقینی است و در حوزه حتی بسیاری از باورها قدسی است.

در همین زمینه حضرت امام خمینی" ره"می فرمایند : حالا كه مى‏بينيد يك تحولى پيدا شده است، دانشگاهى متمايل شده است‏ به روحانى، روحانى متمايل شده است ‏به دانشگاهى، با هم هستند و مى‏خواهند با هم كشور خودشان را به‏پيش ببرند، حالا شياطين بيشتر در فكر هستند كه روحانى را از يك طرف بكوبند و دانشگاهى را از يك طرف، و فساد كنند بين اين دو تا، به آنها بگويند كه اينها چطورند، به اينها بگويند آنها چطورند. چشمهايتان را بايد خيلى باز كنيد، در اين زمان چشم و گوشها بايد خيلى باز باشد كه يك وقت مى‏بينيد از داخل خود دانشگاه و از داخل خود فيضيه شما را به فساد مى‏كشانند، شما را به تفرقه مى‏كشانند. اينها نمى‏توانند ببينند، اينهايى كه نمى‏خواهند اين كشور يك كشور صحيح و سالم باشد و اربابهاى آنها كه از اول هم نمى‏خواستند، نمى‏توانند ببينند كه شما با هم مجتمع شده‏ايد و مى‏خواهيد با هم كار كنيد. آنها عواقب اين امر را براى خودشان مى‏دانند كه اگر حقيقتا دانشگاهى و حوزه‏هاى علمى وهمه دانشگاهها در هرجا كه هستند اينها با هم بشوند و با هم نقشه داشته باشند براى پيروز كردن انقلاب، اين براى آنها عواقبى دارد." صحيفه نور، ج‏13، ص‏212 "

در جایی دیگر حضرت امام با اشاره به جایگاه والای این دو مرکز می فرمایند: دانشگاه و حوزه‏هاى علميه روحانيون مى‏توانند دو مركز باشند براى تمام ترقيات و تمام پيشرفتهاى كشور و مى‏توانند دو مركز باشند براى تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست كه اشخاص متفكر متعهد بيرون مى‏آيد. اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، تعهد هم باشد، يك كشورى را اينها مى‏توانند به سعادت برسانند، واگر حوزه‏هاى علميه مهذب باشند و متهد باشند، يك كشور را مى‏توانند نجات بدهند. "صحيفه نور، ج‏13، ص‏206 "

مقام معظم رهبری وحدت حوزه و دانشگاه را وحدت در هدف برای رسیدن به جامعه ای اسلامی تلقی می کنند. ایشان می فرمایند: «وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی وحدت در هدف، هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه ی اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه ی امام، جامعه ی پیشاهنگ،جامعه ی الگو، ملت شاهد، ملتی که مردم دنیا با نگاه به او جرات پیدا کنند تا فکر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پیاده کنند، حرکت نمایند.» «وحدت حوزه و دانشگاه، معنایش این نیست که حتماً بایستى تخصصهاى حوزه‌یى در دانشگاه و تخصصهاى دانشگاهى در حوزه دنبال بشود. نه، لزومى ندارد. اگر حوزه و دانشگاه به هم وصل و خوشبین باشند و به هم کمک بکنند و با یکدیگر همکارى نمایند، دو شعبه از یک مؤسسه‌ى علم و دین هستند. وحدت در اهداف کلّى؛ وحدت در کامل ساختن این ملت و این کشور و حرکت با یکدیگر و عبور در دو خطّ موازى، بدون اصطکاک با هم. یعنى هر دو، کار خودشان را بکنند؛ اما براى یک هدف و آن هدف، ساختن و کامل کردن ملت و کشور ایران است. این‏طور باید حرکت کرد.» ) بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار دانشجويان، به‏ مناسبت «روز وحدت حوزه و دانشگاه»در 1372/09/24 ، وحدت حوزه و دانشگاه از نگاه رهبر انقلاب ،7دي 1390)

به نظر می رسد آنچه مطرح است این است که می بایست میان حوزه و دانشگاه وحدتی فرا محیطی ایجاد شود. مهم این است که فرهنگ دینی حوزه در دانشگاه و فرهنگ جدید دانشگاه در حوزه باشد و اندیشه های این دو با هم مبادله شوند. منظور از وحدت حوزه و دانشگاه در اینجا اختلاط و امتزاج نیست، بلکه به معنای یک گونه عمل کردن و در یک مسیر قرار گرفتن است».« وحدت فیزیکی مطرح نیست، بلکه مهم، آن تولیدات علمی است که این دو مرکز می‌توانند با هم همسو و هم‌جهت شدن منتشر و تولید کنند و بر اساس همان، جامعه اسلامی را پیش برده و در مدیریت آن سهیم باشند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها