کد خبر: ۲۰۳۱۵۳
زمان انتشار: ۱۵:۵۴     ۱۷ بهمن ۱۳۹۲
یادداشت میهمان؛
محمد غفاری

هنر و هنرمندان از نخستین کسانی بودند که با انقلاب اسلامی همراه شدند و در به ثمر رسیدن این نهضت مردمی نقش فعالی داشتند به گونه‌ای که «انقلاب فرهنگی» خواندن آن سخنی بجا و مقبول است. نویسندگان و شاعران، سینماگران و تصویرگران و همه و همه دست در دست هم دادند تا مهم‌ترین اتفاق قرن رقم بخورد. با توجه به محدودیت رسانه‌های الکترونیکی و اهمیت رسانه‌های مکتوب و جایگاه ادبیات در دهه‌ی پنجاه، شاعران از تاثیرگذارترین هنرمندان بودند که علاوه بر حضور مداوم در عرصه‌های مختلف، آثار درخشانی و قابل تاملی را از خود به یادگار گذاشتند.

شعر انقلاب از جهات مختلفی قابل بررسی است. اندیشه، موضوع و موضع، نوع نگاه، قالب و خیلی از موارد دیگری که هر کدام بحث‌های زیادی را می‌طلبند اما آنچه که می‌تواند مهم باشد، شناخت طیف‌های مختلفی است که در این عرصه قلم زده‌اند. در سال‌هایی که روشنفکری در اوح خود قرار داشت و گفتمان هنر برای هنر نظر غالب هنرمندان بود، سرودن شعر با درون‌مایه‌ی آزاده‌خواهی و ظلم‌ستیزی اتفاقی تازه و مبارک بود که در شعر دو گروه نمود پیدا کرد. گروه نخست جداشدگان و دورافتادگان از جلگه‌ی روشنفکری بودند که تحت تاثیر مکاتب مختلف سیاسی و موج‌های نوظهور، به انتقاد از سیاست‌های سیاسی اجتماعی رژیم پهلوی می‌پرداختند و نور امید را در اصلاحات ساختاری و اجتماعی می‌دیدند. اشعاری که بیشتر با ادبیات انتقادی روسی گره خورده بودند و به نوعی ترجمان بیانیه‌های مختلف جامعه‌شناسی و فلسفی بودند. تولد این‌گونه سرایش را می‌توان در دوران مشروطه و اشعار سرآمدانی چون دهخدا، نسیم شمال، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و… دید. ویژگی اکثر شاعران این گروه، همگون شدن با قالب‌های نوبنیان نیمایی، چهارپاره، سپید ، آزاد، نوخسروانی و.. بود که با روح ساختارشکنانه‌ی اشعار آنان نیز سنخیت داشت. این قالب‌ها هم نزد قشر تحصیل کرده و جوان آن روزگار و هم در رسانه‌ها جایگاه قابل قبولی داشتند و بهترین ابزار برای ورود به عرصه‌هایی همچون شعر اجتماعی، انتقادی، سیاسی و… بودند.

گروه دیگر شاعرانی که در جریان انقلاب قرار گرفتند، شاعرانی بودند که به جنبه‌های مذهبی انقلاب توجه بیشتری داشتند و تاکید آن‌ها بر انقلاب اسلامی بود. مفاهیم و مضامینی که دست‌مایه‌ی این شاعران قرار می‌گرفت، تاکید بر اسلامی و مردمی بودن انقلاب داشتند و حتی به رهبری حضرت امام خمینی نیز اشاره می‌کردند. اشعار این دسته از شاعران، بیشتر در قالب‌های کلاسیک و با زبانی ساده و به دور از اغماض بودند و این امر را می‌توان از علت‌های تاثیرگذاری بالا و استقبال گسترده عموم مردم از آن‌ها دانست. اساتیدی چون حمید سبزواری، مهرداد اوستا، نصرالله مردانی، مشفق کاشانی، محمود شاهرخی و… از سرآمدن این نوع شعر بودند و در کنار این بزرگواران شاعرانی چون سید علی موسوی گرمارودی، محمد جواد محبت و طاهره صفارزاده قرار داشتند که مضامین اسلامی را با زبانی نو و قالب‌هایی جدید پیوند می‌زدند و آثار درخشانی را خلق می‌کردند.

نکته‌ی قابل توجه در این دوره، نگاه ویژه شاعران به ترانه و تصنیف بود که آن دوره به وصورت‌ سرودهای انقلابی منتشر می‌شد و تا امروز بخشی از تاریخ شفاهی هر ایرانی را تشکیل می‌دهد. اتفاقی که توجه به آن هر روز کمرنگ‌تر شد و در این سال‌ها کمتر شاهد تولید ترانه‌ها و سرودهای انقلابی هستیم و جز چند تلاش جسته گریخته هیچگاه این حوزه  نتوانسته موثر ظاهر شود.

اما آنچه که امروزه به عنوان شعر انقلاب می‌شناسیم، شعری است که در سال‌های آغازین دهه‌ی شصت شکل گرفت. شعری که با محوریت انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بود و شاعران نسبتا جوان آن سال‌ها نقش مهمی در آن ایفا می‌کردند. شاعرانی که واحد ادبیات حوزه‌ی هنری را تشکیل داده بودند و شعرشان در زمره‌ی اشعاری قرار می‌گرفت که هم رابطه‌ی خوبی با مخاطب برقرار می‌کرد و هم نظر مساعد فعالان ادبی و گروه خاص منتقدان را به همراه داشت. سید حسن حسینی، سلمان هراتی و قیصر امین‌پور چهره‌های شاخص این گروه بودند که تاثیر آن‌ها تا امروز در شعر شاعران جوان مشخص است. زبان شعر این دوره، زبانی پیشرو و پاکیزه است و در همه‌ی قالب‌های ادبی تجربیات موفقی داشته است. هر چند  در این دوره بیشتر اشعار به دفاع مقدس و جهاد می‌پرداختند اما نمی‌توان از حضور مفاهیم و ارزش‌های انقلاب اسلامی در آن چشم‌پوشی کرد؛ اینگونه است که امروز از این جریان با اسامی مختلفی نام برده می‌شود که «ادبیات مقاومت» سرآمد آن‌هاست.

«ادبیات مقاومت» تنها در شعر خلاصه نمی‌شود و شاید در بخش‌های داستانی و خاطره‌نویسی حتی موفق‌تر بوده است. داستان‌ها و مجموعه خاطراتی که به اتفاقات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس می‌پردازد به خوبی توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند و در این عصر که نگاه‌ةای سردی به این حوزه می‌شود، برای دلسوزان، دل‌گرمی باشد. بهترین دلیل آن هم، تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر مطالعه‌ی این‌دست کتاب‌ها و یادداشت‌هایی است که به عنوان تقریظ در حاشیه‌ی آن‌ها می‌نگارند.

آن‌چه که امروزه می‌بایست بیشتر مورد توجه قرار گیرد، میزان تاثیرگذاری و ماندگاری ادبیات است. ادبیات علاوه بر نقش تاریخی خود، تریبون موثر و قابل اعتمادی است که نباید از آن غافل بود. ورود به مسایل روز و همراه بودن با اندیشه‌های امروز انقلاب اسلامی از وظایف روشن شاعران و نویسندگانی است که تعهد جوهره‌ی اصلی قلم‌شان می‌باشد. اتفاقی که می‌تواند از ورود تفکرات سکولار و جریان‌های غرب‌زده به ادبیات جلوگیری کند و به مقابله‌ با آن‌ها بپردازد. البته نباید این نکته را نادیده گرفت که این ورود نباید با شعارزدگی و سطحی‌اندیشی گره بخورد و تولید در این حوزه باید با آثار فاخر و قابل قبول همراه باشد. همانگونه که مقام معظم رهبری در دیدار با شاعران آیینی در خرداد ماه سال ۹۰ فرمودند:

«به برخى از موضوعات در شعرهاى آئینى کم پرداخته میشود؛ از جمله موضوعات مربوط به مسائل انقلاب، مسائل جنگ و دفاع مقدس.  البته در یک دوره‌اى خیلى خوب بود. همین آقاى مؤید در زمان جنگ وقتى جنازه‌هاى شهدا را به مشهد مى‌آوردند، شاید هر روزى یا هر چند روزى یک غزل میگفت و مداحها اینها را میخواندند. دیگران هم میگفتند. الان جاى این اشعار خالى است. هشت سال دفاع مقدس از لحاظ زمانى هشت سال بود، اما از لحاظ استمرار معنوى و فکرى و فرهنگى ممکن است قرنها ادامه داشته باشد. حماسه‌اى که در دفاع مقدس به وجود آمد، انگیزه‌اى که پشت سر این حماسه وجود داشت، زیر حوادثى که در این مدت اتفاق افتاد، اینها چیزهائى نیست که در ظرف ده سال و پانزده سال و بیست سال تمام شود. یکى از امانتدارها شما هستید؛ باید این امانت را حفظ کنید، باید منتقل کنید. البته حوادثِ روز به روز و نو به نو در انقلاب هست که باید به همه‌ى اینها رسید، لیکن آن را هم نبایستى فراموش کرد.»

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها