کد خبر: ۲۰۳۵۳۰
زمان انتشار: ۲۱:۲۰     ۱۹ بهمن ۱۳۹۲

علی سامره برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد، آن هم در سکوت و در سردترین شکل ممکن! مهاجم رفسنجانی که قرار بود روزی نفر اول خط حمله ایران باشد به خیل عظیمی از بازیکنانی پیوست که خداحافظی آنها را هیچکس متوجه نشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه کویر، مهاجم محبوب آبی‌ها در ابتدای دهه 80 که پس از آن گل به یادماندنی که در داربی سال 81 به ثمر رساند، به اوج محبوبیت نزد تماشاگران استقلال رسید و لقب «30 ثانیه» از سوی تماشاگران متعصب آبی به پسوند نامش تبدیل شد؛ بی سروصدا کفش‌هایش را آویخت تا پس از بازی در تیم زادگاهش مس رفسنجان از فوتبال حرفه‌ای خداحافظی کرده باشد.

علی سامره که سابقه بازی در تیم‌های شهرداری رفسنجان، شهرداری کرمان، فجرسپاسی شیراز، استقلال تهران، الشعب امارات، مس کرمان، پاس همدان و همچنین تیم ملی را در کارنامه دارد، همراه با تیم استقلال تهران به قهرمانی در لیگ برتر، جام حذفی و عنوان سومی مسابقات جام باشگاه‌های آسیا ۰۲–۲۰۰۱ رسیده‌ است، به دلیل سریع‌ترین گل‌زنی در ثانیه سی‌ و هفتم بازی پنجاه و سوم شهرآورد استقلال و پرسپولیس در ورزشگاه یادگار امام (ره) تبریز در این زمینه رکورددار و ملقب به "علی ۳۰ ثانیه" و محبوب طرفداران استقلال است.

سامره در این خصوص به ایسنا می‌گوید: در داربی سال 81 زمانی که به پرسپولیس گل زدم، اصلا متوجه نبودم چند دقیقه از بازی گذشته و در آن لحظه به این موضوع فکر نکردم، اما بعدها متوجه شدم گل را در ثانیه 30 بازی به ثمر رساندم. البته علاقه زیادی به باز کردن دروازه پرسپولیس داشتم و به همین دلیل تا به حال دو بار با پیراهن استقلال، یک بار با مس سرچشمه و یک بار هم با مس کرمان به این تیم گل زده‌ام.

انتقال به سری آ

علی سامره پس از درخشش در استقلال تهران در سال ۲۰۰۱–۲۰۰۲ به‌طور قرضی یک نیم فصل را به باشگاه فوتبال پروجا در سری آ ایتالیا به میدان رفت و اولین فوتبالیست ایرانی شد که در لیگ کالچو بازی کرده‌است.

سامره در خصوص این انتقال به ایسنا می‌گوید: 22 سالم بود که به پروجا رفتم. الان که به گذشته فکر می‌کنم اصلا پشیمان نیستم که در آن سن چنین تصمیمی گرفتم. اگر باز هم به همان دوران برگردم بازهم به پروجا می‌روم و اصلا از شرایطی که برایم پیش می‌آید نمی‌ترسم اما اصولا موفقیت مهاجمان در لیگ ایتالیا بسیار دشوار است. تیم‌های ایتالیایی به خاطر خصوصیت‌های فیزیکی بازیکنان‌شان خوب دفاع می‌کنند برای همین گل زدن برای مهاجمان سخت می‌شد. به من زیاد بازی داده نمی‌شد و گاهی اگر بازی می‌کردم تیم از حریف عقب بود. برای مثال همان بازی مقابل لاتزیو که ما 3-صفر عقب بودیم. بعد که یک بازیکن ایتالیایی جای من آمد و هر وقت بازی می‌کرد گل می‌زد که این کار من را سخت کرد، ایتالیا را ترک کردم و به ایران بازگشتم چون اصولا ما ایرانی‌ها عاطفی هستیم. جوانی هم بود و اینکه شاید به خوبی راهنمایی نشدم. در کل تجربه خوبی بود هرچند که با موفقیت همراه نشد.

شروع و پایان فوتبال در رفسنجان

علی سامره که فوتبالش را در رفسنجان آغاز کرد، آخرین بازیهایش را در همین تیم و برای تیم وینگو بگوویچ انجام داد و به طور رسمی خداحافظ‌ اش را از فوتبال حرفه ای اعلام کرد.

وی در خصوص فوتبالش در رفسنجان می‌گوید: سال 72 تا 75 در کرمان فوتبال بازی می‌کردم. درهمین تیم مس رفسنجان بودم. آنقدر خوب کار کرده بودم که نمی‌گذاشتند من از تیم بروم. اصولا آن موقع هر کسی حقش بود می‌آمد و مربیان هم اصلا دنبال باند و باندبازی نبودند. هیچ مدیری هم بازیکن بیخودی به مربی سفارش نمی‌کرد. ما آن سال‌ها مدام در استان اول می‌شدیم اما تیم‌مان زور بالاتر آمدن نداشت. 3 سال در رفسنجان فوتبال بازی کردم و بعد با ناصرابراهیمی تماس گرفتم و گفتم می‌خواهم برای ادامه فوتبال به تهران بیایم. ایشان هم گفت تهران نه. البته یادم هست سرباز هم بودم که ناصرخان فجر را پیشنهاد کرد. من هم رفتم فجر. تیم خوبی بود. آن روزها پورحیدری و مظلومی سرمربی‌شان بودند که جا دارد از آنها بابت زحماتی که برایم کشیدند، تشکر کنم. روز اول وقتی هیبت بازیکنان فجر را دیدم گفتم خدایا خودت رحم کن اما یک چیزی ته قلبم می‌گفت تو اگر خوب کار کنی پورحیدری اسمت را در لیست قرار می‌دهد. پورحیدری یک مربی پاک بود و در همان تمرین اول من را پسندید. آنها می‌دانستند من در رفسنجان خوب گل زدم اما با این حال تستم کردند. در نهایت بازیکن فجر شدم آن هم بدون لابی و این حرف‌ها.

وی در خصوص رفتنش به استقلال می‌گوید: پورحیدری من را می‌شناخت، من هم عملکرد خوبی داشتم. فتح‌الله‌زاده هم آن زمان دنبال خوب‌های لیگ بود برای همین دست روی من گذاشت و من شدم بازیکن استقلال اما همیشه فجر را در خاطرم دارم. آنجا باعث پرش من شد. فکر می‌کنم یکی از دلایلی که باعث شد از فجر بازیکن زیاد به فوتبال ایران معرفی شود، همین فضای سالم بود.

بازی در استقلال

سامره می‌گوید: ما بهترین تیم آن روزهای ایران بودیم. در هر پست فکر می‌کنم 2،3 بازیکن خوب حضور داشتند. نمی‌دانم از چه کسانی نام ببرم. برومند، فکری، بختیاری زاده، هاشمی نسب، طباطبایی، مومن زاده، ‌لطیفی، علی منصوریان و فرهاد مجیدی.

زدن سه گل برای استقلال در نخستین بازی

سامره می‌گوید: در بازی اول برای استقلال هت تریک کردم، خودم هم باورم نمی‌شد، بعد از گل سوم بدنم سرد شده بود و احساس می‌کردم دارم گیج می‌زنم اما یک پاس گل دیگر هم دادم! آن همه جمعیت "سامره، سامره" می‌کرد. حسی داشتم که هیچ وقت دیگر آن را تجربه نکردم. همان فصل آقای گل لیگ هم شدم.

بازی در لیگ امارات

علی سامره می‌گوید: فکر می‌کنم کارنامه‌ای از خودم بر جا گذاشتم که هیچ بازیکن ایرانی ندارد. من تنها ایرانی هستم که خارج از لیگ ایران آقای گل شده است. این یک رکورد است که هیچ وقت خوب دیده نشد.

بازی در تیم ملی

سامره با بیان اینکه به من درست بها داده نشد، می افزاید: یادم می‌آید در یکی از بازی‌های دوستانه تیم ملی با یک تیم آفریقایی تعداد گل‌های‌مان به عدد 18 رسیده بود آن زمان سرمربی تیم ملی بلاژویچ بود اما در آن بازی هم به اندازه کافی به من میدان نداد. دقیقه 90 بود که تازه گفت بلند شو برو داخل زمین. می‌گفت باید 2 گل بزنی و بازی را 20 - صفر ببریم! من هم گفتم مگر در این دقایق اصلا توپ به من می‌رسد که بخواهم گل بزنم؟! در آن بازی اصلا توپ به من نرسید و بعد از آن فهمیدم که جایی بین بازیکنان اصلی تیم ملی ندارم. البته دلخوری از بلاژویچ ندارم. اگر از من بپرسید که مقصر دور ماندنم از ترکیب تیم ملی کیست بازهم می‌گویم خودم و هیچ کس را مقصر نمی‌دانم.

افسوس گذشته را نمی خورم

خیلی‌ها فکر می‌کنند من افسوس گذشته را می‌خورم یا می‌شنوم که می‌گویند علی به حقش در این فوتبال نرسید اما من اصلا اینطور فکر نمی‌کنم. سرنوشت من همین بود و هیچ وقت از گذشته افسوس نخوردم. هر وقت به گذشته فکر می‌کنم از تمام کارهایی که در فوتبال کردم حتی اگر اشتباه هم بوده یا از سر جوانی لذت می‌برم. من از این فوتبال حقیقتا لذت بردم.

همیشه دلم پیش رفسنجانی‌ها است

همیشه دلم پیش رفسنجانی‌ها است، رفسنجان شهر آبا و اجدادی من است و خیلی دوستش دارم. در رفسنجان حس خوبی می‌گیرم. از دوستانم، از خانواده‌ام و جای جای شهرم. پدر و مادرم که دیگر جای خود دارند و دست شان را هم می‌بوسم.

سخن پایانی؟

از همه مربیانم چیزهای زیادی یاد گرفتم. نمی‌دانم از پورحیدری یاد کنم یا مظلومی و دیگران اما همه‌شان برایم قابل احترام بودند. هرکدام از مربیانم در شکل گیری شخصیت من تاثیرگذار بودند. جا دارد از تک تک مربیانی که برایم زحمت کشیدند تشکر کنم، من، مربیان و مدیران می‌آییم و می‌رویم اما این هواداران هستند که می‌مانند، دست تک‌تک‌شان را می‌بوسم.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها