کد خبر: ۲۰۶۵۸۱
زمان انتشار: ۱۲:۰۹     ۰۳ اسفند ۱۳۹۲
سایت جهان ورزش در تحلیلی به دلایل جدایی خولیو ولاسکو پرداخت؛ دلایلی که به نوشته این سایت "مشکوک" به نظر می‌رسد.
به گزارش پایگاه 598، سایت جهان ورزش نوشت: پرافتخارترین مربی خارجی تاریخ ورزش ایران، تصمیمش را گرفت و خیلی راحت از والیبال ایران رفت؛ کسی که توانست والیبال را بعد از سال‌ها به خانه مردم ورزش دوست ایران بیاورد اما اینکه چه شد و چگونه فدراسیون والیبال به این مربی اجازه داد که به راحتی از ایران به آرژانتین برگردد سوالی است که هنوز کسی برای آن به جوابی نرسیده است.

تقریبا اوایل سال 92 بود که بویینگ غول‌پیکر خط هوایی امارات، دو مسافر ویژه‌اش را به تهران رساند. یکی کارلوس کی‌روش، سرمربی سابق رئال‌مادرید و دیگر خولیو ولاسکو که از او به عنوان "آقای خاص" والیبال دنیا یاد می‌شود. با این حال سرنوشت برای این دو یکسان پیش نرفت. اولی هنوز سر کارش مانده و رویای صعود از مرحله گروهی جام جهانی برزیل را در سر می‌پروراند و دومی یک شبه تصمیمش را گرفت تا به وطنش، آرژانتین برگردد؛ جایی که او 31 سال پیش به عنوان دستیار سرمربی وقت آرژانتین کار می‌کرد اما به خاطر اختلاف‌های ورزشی نتوانست آنجا دوام بیاورد. هر چند در این چند وقت تقریبا همه‌ی رسانه‌ها یکصدا از تصمیم فدراسیون والیبال ایران برای موافقت با جدایی خولیو ولاسکو حمایت کردند اما در اینجا تلاش داریم در این گزارش، فارغ از فضای احساسی که بعد از جدایی ولاسکو ایجاد شده به دلایل این تصمیم غیرمنتظره بپردازد.

"آقای خاص" چرا رفت؟

شاید اگر سه سال پیش قرار به پیش‌بینی بود، کسی نمی‌توانست حدس بزند که والیبال ایران بعد از حدود سه سال کار با ولاسکو، به جایی برسد که از آن به عنوان یکی از "قدرتمندها" یاد شود اما این اتفاق افتاد. والیبال ایران با ولاسکو نه تنها در آسیا آقایی کرد، بلکه در لیگ جهانی هم "شگفتی‌ساز مطلق" نام گرفت. شاید تنها نقطه سیاه این کارنامه به صعود نکردن ایران به المپیک لندن و اصرار ولاسکو بر استفاده نکردن از مربیان ایرانی درجه یک در کادر فنی تیم ملی محدود شود که واقعا این ناکامی‌ها در مقابل دستاوردهای ولاسکو در والیبال ایران اتفاق بزرگی قلمداد نمی‌شود. اگر ایران به المپیک لندن می‌رسید در واقع همه آنچه که می‌خواستیم را به دست آورده بودیم اما نمایش چشم‌نواز والیبال ایران در لیگ جهانی هم کفایت می‌کرد که کارنامه‌ی این مربی در ورزش ایران ماندگار شود. اما سوال اینجاست که چطور ولاسکو حاضر شد همه‌ی این دستاوردها را نادیده بگیرد و جلای وطن کند؟ آیا فقط عرق به وطن باعث شد که سرمربی آرژانتینی به پیشنهاد کشورش پاسخ مثبت بدهد و اگر جواب مثبت است چرا او از سال 1983 تاکنون، یعنی بعد از 31 سال چنین عرق به مملکتش گل کرده؟

برای اینکه به جواب این سوال‌ها برسید باید ابتدا فرضیه‌های مطرح را بررسی کنیم. در فضایی که هیچ کس تردیدی نسبت به توانایی‌های این مربی بزرگ ندارد یک واقعیت عجیب در این چند وقت به طور بدشکلی روی ذهن‌های پرسشگر تلنگر می‌زند و آن هم اینکه دلیل موافقت فدراسیون والیبال ایران برای این جدایی چه بوده؟ ابتدا بحث درخواست رییس‌جمهور آرژانتین برای بازگشت ولاسکو به کشورش از ایران مطرح شد که اتفاقا بعد از چند بار تکذیب نصفه و نیمه از سوی مسوولان فدراسیون والیبال ایران، توسط محمدرضا داورزنی تایید شد تا مشخص شود ارتباطات فراورزشی از دلایل اصلی این جدایی بوده اما باز هم سوالی که اینجا به وجود می‌آید اینکه چطور فدراسیون والیبال ایران بر اساس عرف ورزشی دنیا برای موافقت با این جدایی شرط و شروطی پیش پای دولت آرژانتین نگذاشته است. مثلا آیا نمی‌شد فدراسیون والیبال ایران در اوج روزهای بی‌پولی ورزش که میراث به جامانده از سال‌ها بی‌تدبیری بوده، طلب غرامت مالی از طرف آرژانتینی می‌کرد؟ سوال دیگر اینکه چطور وقتی مربیان و بازیکنان خارجی پای منافع شخصی‌شان در میان است، از قانون و مقررات فدراسیون‌های بین‌المللی صحبت می‌کنند(نمونه‌های زیادی در این زمینه وجود دارد و حتما در آرشیو ذهنی‌تان از آنها سراغ دارید) اما در شرایطی مثل چنین موقعیتی که برای ولاسکو ایجاد شد، او تلاش کرد با استفاده از فضای احساسی به وجود آمده والیبال ایران را ترک کند، بدون اینکه این فسخ قرارداد کوچکترین عواقبی برای او به همراه داشته باشد؟

البته در این فضا حتما مقصر ولاسکو نبوده. او شرایط را فراهم دیده که به اعتبار کارنامه‌ای که از خود در والیبال ایران به جا گذاشته چنین تصمیمی بگیرد، آن هم در شرایطی که برای اجرایش با مخالفتی از سوی فدراسیون والیبال روبه‌رو نشده و شاید هر کس دیگری هم جای ولاسکو بود چنین تصمیمی را می‌گرفت و برای سال‌ها مهمان‌نوازی ایرانی‌ها را فراموش نمی‌کرد!

به هر حال در اوضاع و احوالی که ورزش ایران پر شده از مربیان درجه چندم خارجی، داشتن مربی با سابقه و موفقی چون ولاسکو همچون داشتن الماسی خوش تراش است که شاید برای دهه‌ها پایشان به ورزش ایران با آن همه بی‌مدیریتی باز نشود و مسوولان فدراسیون والیبال بهتر بود به جای اینکه به فکر برگزاری مراسم "شام آخر" برای ولاسکو با حضور وزیر ورزش و جوانان باشند، ترتیبی اتخاذ می‌کردند که هر طور شده با تمام قوا از این مربی ‌بی‌نظیر استفاده می‌کردند. شاید در فضای احساسی به وجود آمده که در رسانه‌های مکتوب و تصویری همه‌اش شده تعریف و تمجید از فدراسیون والیبال، این نوشته مانند شنا کردن خلاف جهت آب باشد اما اگر کمی منافع ملی در نظر گرفته می‌شد فدراسیون والیبال اجازه نمی‌داد که ولاسکو از ایران برود یا اگر سرانجام تحت فشارهای سیاسی مجبور به پذیرش این مساله بودند، غرامتی طلب می‌کرد تا ورزش بی‌مایه‌ی ایران با دلارهای رسیده از قاره امریکا جانی دوباره می‌گرفت.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها