کد خبر: ۲۱۱۵۵۳
زمان انتشار: ۱۰:۲۲     ۲۴ اسفند ۱۳۹۲
در دستگاه فرهنگی بافت‌هایی وجود دارد که اعتقادی به مبانی و اصول دینی ندارند. اگر قرار باشد چنین گروه‌ها و افرادی جهت‌دهنده باشند و علی‌رغم شعارها و بحث‌هایی که اظهار می‌کنند، به‌گونه‌ی‌ دیگری عمل کنند، ما با نفاق فرهنگی مواجه خواهیم شد.

به گزارش پایگاه 598 به نقل از برهان، مباحث فرهنگی همواره از دغدغه های مهم رهبر معظم انقلاب بوده است؛ تا جایی  که در همه ی دولت ها، ایشان مسائل فرهنگی را با جدیت ویژه ای پیگیری فرموده اند. برخی اظهارات بعضاً ابهام آفرین از مسئولین فرهنگی دولت، فرصت را برای سودجویان در بعضی از حوزه ها فراهم آورد تا با سوء برداشت از اظهارات مسئولین، به نشر مطالب و اظهاراتی دست بزنند که در تضاد کامل با آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی است. از این رو، رهبر معظم انقلاب، در دیدار اخیر خود با اعضای مجلس خبرگان رهبری، به مسئولین فرهنگی کشور تذکر جدی دادند و به شدت ابراز نگرانی کردند:

«حتماً در مسئله ی فرهنگ  [باید توجه کنیم]، دولت محترم هم باید توجه کند، دیگران هم توجه کنند. بنده هم در این نگرانی با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه می کنند. با مسائل فرهنگی شوخی نمی شود کرد، بی ملاحظگی نمی شود کرد.

اگر چنانچه یک رخنه ی فرهنگی به وجود آمد، مثل رخنه های اقتصادی نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانه ی نقدی داد. این جوری نیست. به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود. مشکلات زیادی دارد...»[1] در این ارتباط، با حجت الاسلام والمسلمین دکتر «علی ذوعلم»، رئیس پژوهشکده‏ی فرهنگ و مطالعات اجتماعی و مشاور اسبق وزیر آموزش و پرورش، به گفت وگو نشستیم.

مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، همچون گذشته، دغدغه ها و نگرانی های خود را در حوزه ی فرهنگ مطرح کردند و مسئولین را به توجه بیش از پیش در این حوزه فراخواندند. با توجه با این مباحث، وضعیت فرهنگی کشور را در چند ماه اخیر چطور ارزیابی می کنید؟

وضعیت فرهنگی جامعه ی ما از جهت سرمایه گذاری، تدابیر و برنامه ریزی هایی که سیاست گذاران و مدیران باید انجام دهند تا جامعه ای با غنای فرهنگی داشته باشیم، فاصله ی بسیاری دارد. تلاش های زیادی صورت می گیرد، ولی همچنان این فاصله حفظ شده است و به این دلیل است که ما، هم از جهت مبانی و مواضعی که در دستگاه های مختلف فرهنگی اتخاذ می شود و هم از جهت رویکردها و محتواهایی که در محصولات فرهنگی بروز و ظهور پیدا می کند، دچار نوعی آشفتگی فرهنگی هستیم. چاره ی این مشکل هم مهندسی فرهنگی است که مقام معظم رهبری ده سال قبل مطرح کردند. موضوع مهندسی فرهنگی، با توجه به فرازونشیب ها، با سرعت بسیار کمی پیش رفت تا اینکه در اوایل امسال، بخشی از این کار نهایی و ابلاغ شد.

 

در هر جامعه ای، یک جهت گیری فرهنگی پذیرفته شده و متناسب با مبانی و ارزش های جامعه مطرح و تعریف می شود. در جامعه ی ما هم قطعاً جهت گیری فرهنگی نظام باید همسو و در راستای جهت گیری های اسلامی باشد و این مسئله ای است که هیچ کس نمی تواند آن را نفی و انکار کند.
اما متأسفانه نگاه سیاسی به مقوله ی فرهنگ تا امروز مانع شده که به این سند عمل شود و مبنای برنامه ریزی و اقدامات فرهنگی قرار گیرد. بنابراین نگرانی ما این است که علی رغم تلاش های فکری که در سال های گذشته، به خصوص در شورای عالی انقلاب فرهنگی، صورت گرفته است، باز هم به نتیجه ی آن در عمل، مدیریت و سیاست گذاری اعتنا نکنیم و همچنان جهت گیری های سلیقه ای و ناشی از گرایش های سیاسی در بخش های فرهنگ حاکم بماند که این کار واقعاً زمان، ظرفیت  و امکانات ما را هدر می دهد و منشأ تلاطم فرهنگی در جامعه خواهد شد.

به خصوص اینکه در جامعه ی ما کسانی هستند که با سوءاستفاده از فضای آزاد فرهنگی کشور سعی می کنند خود را با جهت گیری های فرهنگی کشور همسو نشان دهند، اما در واقع آن را نقض می کنند که این موضوع هم آفت بسیار بزرگی است.

به هر حال، در هر جامعه ای یک جهت گیری فرهنگی پذیرفته شده  و متناسب با مبانی و ارزش های جامعه مطرح و تعریف می شود. در جامعه ی ما هم قطعاً جهت گیری فرهنگی نظام باید همسو و در راستای جهت گیری های اسلامی باشد و این مسئله ای است که هیچ کس نمی تواند آن را نفی و انکار کند.

با این حال، این مشکل وجود دارد و چاره ی آن این است که موضوعات فرهنگی در هم اندیشی و مباحثات آزاد مطرح و مشکلات آن ریشه یابی شود. اما نحله هایی که با فرهنگ اسلامی همسو نیستند، تن به گفت وگو نمی دهند. اگر این گفت وگوها شکل گیرد و ما بتوانیم در مناظره هایی مواضع فرهنگی خود را تبیین کنیم، شاید این مشکل حل شود، اما چنین نمی شود و مانع آن هم کسانی هستند که نمی خواهند دیدگاه های خود را که با جهت گیری فرهنگی نظام مغایر است، بروز دهند.

این گونه مسائل، مشکلاتی در لایه های مختلف فرهنگی ایجاد می کند که به نظر من، علاوه بر مشکلات آشکار، در لایه های عمیق فرهنگی کشور، مشکلات و چالش هایی به وجود می آورد. دولت و سیاست گذارانی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی، باید در این زمینه ورود پیدا کنند و این دغدغه ها را جدی بگیرند.

هدف از تشکیل شوراهای فراقوه ای در حوزه ی فرهنگ، مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای عالی فضای مجازی، این بود که تغییرات سیاسی دولت ها باعث تغییرات عمده و یک باره ی فرهنگ نشود، زیرا به آن آسیب می رساند. اما در دولت جدید می بینیم که تصمیمات یک باره ای در حوزه ی فرهنگ، مثل سینما، هنر، موسیقی، دانشگاه ها و رؤسای آن، امور اندیشه  ای، علوم انسانی، بحث های مربوط به بانوان و سانسورِ مطبوعات، گرفته می شود که مخالف روال سابق است. به نظر شما، این تغییرات یک باره چه مشکلاتی را در حوزه ی فرهنگی به وجود می آورد؟

همان طور که اشاره کردید، شورای عالی انقلاب فرهنگی جایگاهی است که فراتر از جناح بندی ها و جوگیری هایی سیاسی باید بتواند به مقوله ی فرهنگ توجه کند. متأسفانه مشکل عدم تمکین دولت ها به مصوبات و جهت گیری های شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره های مختلف وجود داشته که به نظر من، ناشی از نبود درک عمیق دولت ها از مقوله ی فرهنگ است.

اشتباه است اگر دولت فکر کند چون ابزار بودجه و مدیریت را در اختیار دارد، می تواند خط مشی های فرهنگی را ترسیم کند. این نگاه محدود است و با نگاه ملی و کلان نگر فاصله دارد. به نظر می رسد همت اصلی دولت جدید متمرکز بر بحث های سیاست خارجی و اقتصاد معیشتی شده و کار به بعضی از مدیران و مسئولان درجه ی دوم و سوم واگذار گردیده است که به نظر من، به همین دلیل، این مشکلات پیش آمده است.

اگر واقعاً این دولت توجه نکند که چه نوع خط دهی و جهت گیری در لایه های فرهنگی در حال وقوع است، قطعاً با مشکلاتی مواجه خواهد شد. به هر حال، در آغاز تشکیل دولت، مردم، جناح های مختلف و به خصوص مراجع بزرگوار از اینکه یک فرد روحانی در رأس دولت قرار گرفته بود، بسیار اظهار خوش بینی کردند. بنابراین دولت نباید اجازه دهد که خدایی ناکرده با بعضی از اقدامات، این خوش بینی به انتقاد و فاصله تبدیل شود که قطعاً به نفع کشور نیست.

اشتباه است اگر دولت فکر کند که چون ابزار بودجه و مدیریت را در اختیار دارد، می تواند خط مشی های فرهنگی را ترسیم کند. این امر با نگاه ملی و کلان نگر فاصله دارد. همت اصلی دولت جدید متمرکز بر بحث های سیاست خارجی و اقتصاد معیشتی شده است که به نظر من، به همین دلیل این مشکلات پیش آمده است.

این مراقبت ها باید تقویت شود، زیرا در دستگاه فرهنگی ما، لایه ها و بافت هایی وجود دارد که یا اعتقادی به مبانی و اصول دینی فرهنگ ندارند، یا نگاه آن ها به فرهنگ نگاه درستی نیست و یا شناخت آن ها از فرهنگ صحیح نیست و اگر قرار باشد چنین گروه ها و افرادی جهت دهنده باشند و علی رغم شعارها و بحث هایی که اظهار می کنند، به گونه ی  دیگری عمل کنند، ما با نفاق فرهنگی مواجه خواهیم شد که خطر نفاق فرهنگی به مراتب از نفاق سیاسی بیشتر است. به عبارت دیگر، خطر لیبرالیسم فرهنگی نسبت به لیبرالیسم سیاسی واقعاً بیشتر است، زیرا لیبرالیسم سیاسی از لیبرالیسم فرهنگی ارتزاق و رشد می کند.

به هر حال، باید تحلیل های فرهنگی در دولت تقویت شود و مواجهه ی سیاسی با بحث فرهنگ صورت نگیرد؛ یعنی نباید عرصه ی فرهنگ را عرصه ی تسویه حساب های سیاسی قرار دهیم. بعضی  تلاش می کنند که دولت را به مصادره ی خود درآورند که واقعاً غیرمنصفانه است. به هر حال، دولتی که شعار آن اعتدال است، پیروی از رهبری بزرگوار را خط مشی خود قرار داده و اصول و ارزش های انقلاب را قبول دارد و می خواهد آن را محقق کند، حیف است که با چنین نگرش ها و سوءتدبیرهایی مواجه باشد و خدایی ناکرده با این مسائل به جامعه آسیب بزند و نگرانی ها را تشدید کند.

برخی معتقدند که متأسفانه بعضی از مسئولین دولتی در حوزه ی فرهنگی مسیر استحاله ی مبانی دینی و ارزشی را در پیش گرفته اند. در واقع با نوعی تعریف نسبی گرایی برای فرهنگ، سعی می کنند که حساسیت های مذهبی را کاهش دهند و سانسور را که به تعبیری نظارت مطرح می شود، کم رنگ کنند و مثلاً با دادن حق انتخاب بیشتر به مخاطب، فضا را غبارآلود جلوه دهند تا مباحث ارزشی و آرمان های انقلابی کمتر خود را نشان دهد. نظر شما در این مورد چیست؟

همان طور که اشاره کردم، گروه ها و بافت هایی وجود دارند که تلاش می کنند جامعه را از نظر فرهنگی بی تفاوت و خنثی کنند. با توجه به اینکه دشمنان ما اعلام کرده اند که یکی از راهبردهای اساسی  آن ها برای استحاله ی انقلاب و نظام، استحاله فرهنگی است، ساده لوحی است اگر فکر کنیم که آن ها برای این کار برنامه ریزی و سرمایه گذاری نمی کنند. ما در مواجهه با رویکردهای فرهنگی، نباید بدبین باشیم، اما ساده لوح هم نباید باشیم.

این بافت ها و گروه ها قطعاً وجود دارند، اما فکر می کنم بعضی از مدیران متأسفانه دچار رودربایستی  می شوند؛ یعنی ممکن است از نظر مبنایی و نظری این بافت ها و گروه ها را قبول نداشته باشند، ولی در عمل به علت ضعف نفس، شهرت، شهوت در برابر گرایش هایی که همسو با اعمال مدیریت آن هاست یا برای خوش آمد سکولارها یا افزایش اعتبار خود نزد کسانی که مخالف هستند، دچار انفعال می شوند و اصول را زیر پا می گذارند و توجه ندارند که جامعه در مقابل این گونه انفعال ها، عکس العمل نشان خواهد داد.

به هر حال، مردم، نخبگان، علما و دانشگاهیان متدین ما حاضر نیستند در مقابل این انفعال ها سکوت کنند. افرادی مثل شهید بهشتی  و شهید مطهری برای دفاع از اصول فرهنگی انقلاب به شهادت رسیدند. به تعبیر شهید بهشتی، انقلاب ما  یک انقلاب فرهنگی است که براساس ارزش های فرهنگی بنا نهاده شده است. اگر ارزش هایی که مردم به آن معتقد هستند تضعیف شود، همان گروه ها و بافت ها سود خواهند برد. قطعاً جریان های مردمی و اسلامی راضی نیستند که چنین شود. باید در امر مدیریت ، ذکاوت و هوشمندی بیشتری اعمال و دوگانگی  در اظهارات و عملکردها برطرف شود.

البته منطق فرهنگی انقلاب ما در رویارویی با مسائل فرهنگی، یک منطق متحجرانه، سخت گیرانه و پلیسی نیست. بارها مقام معظم رهبری مطرح کرده اند که ما در مواجهه با کاستی های فرهنگی، باید راهکارهای فرهنگی را اتخاذ کنیم. از سوی دیگر، یک منطق روشن فکرانه و لیبرالی هم نیست و تفاوت های مشخصی بین ارزش های فرهنگی ما و ارزش های لیبرالیستی وجود دارد.

ارزش های فرهنگی ما پایه ها ی کاملاً استوار، عقلانی و منطقی دارد. به همین دلیل، ما نباید در مقابل بافت ها و گروه های که وجود دارند و در دستگاه فرهنگی ما اعمال  نظر می کنند، کوتاه بیاییم. متأسفانه در بعضی از عرصه های فرهنگی، مدیرانی انتخاب شده اند که بعضاً از شناخت و بصیرت عمیق فرهنگی و توان مدیریتی کافی برخوردار نیستند و کار را به لایه های دوم و سوم مدیریتی می سپارند و آن ها هم مسیری را دنبال می کنند که خود می خواهند.

به نظر من، راهکارهایی برای این مسئله وجود دارد. در درجه ی اول این است که ما به چارچوب هایی که در مراجع بالادستی تصویب و ابلاغ شده است، پایبند باشیم و این قوانین را به جد دنبال کنیم تا اجرایی شود. همچنین باید به قوانینی که در عرصه ی فرهنگ و بحث های ممیزی در مقوله های مختلف مثل نگارش کتاب، فیلم سازی و عرصه های دیگر وجود دارد، با دقت عمل کنیم و خدایی ناکرده در این زمینه ها دچار قانون گریزی نشویم و سلیقه ی خود را به قانون تحمیل نکنیم.

علاوه بر این، باید دیدگاه های مقام معظم رهبری را، نه صرفاً به عنوان یک رهبر سیاسی، بلکه به عنوان یک عنصر بصیر، صاحب نظر و کارشناس خبره در مسائل فرهنگی، دنبال کنیم. این مسائل مبهم نیست؛ یعنی اگر کسانی بخواهند به آن عمل کنند، به نظر من نقطه ی ابهامی در آن وجود ندارد، اما عزمی راسخ در مدیریت و اجرا نیاز دارد.

درباره ی رسانه ها هم فکر می کنم که صداوسیما باید در این زمینه ورود پیدا کند و دچار انفعال نشده و بی طرف نباشد. اشکالی ندارد که ما در همه ی بحث های فرهنگی، مناظره های فرهنگی جدی برگزار کنیم که دیدگاه های مسئولین و نخبگان موافق و مخالف در حوزه و دانشگاه بیان و دیدگاه های مختلف تبیین شود. این تبیین زمینه را برای بصیرت افزایی فراهم می کند و ان  شاء الله بعضی از کاستی ها  جبران می شود.

رئیس جمهور دیروز در اختتامیه ی نمایشگاه مطبوعات گفتند که بودجه ی بخش فرهنگی دولت نسبت به بودجه ی سایر ارگان هایی که فعالیت فرهنگی دارند، بسیار ناچیز است و این موضوع را مانعی برای اجرای تحقق اهداف دولت در حوزه ی فرهنگی و همچنین بسته بودن دست وزارت ارشاد در امور فرهنگی دانستند. به نظر شما که در حوزه ی فرهنگی ورود دارید، این موضوع صحت دارد؟

می خواهم بر دو نکته ی اثباتی تأکید می کنم که فکر می کنم مفید باشد. یکی بحث ایشان درباره ی آزادی مسئولان است که نکته ی بسیار مهمی است. واقعاً بعضی  افراد در کشور ما، که در گذشته هم وجود داشتند و امروز هم وجود دارند، با نگاه لیبرالیستی به دنبال آزادی هستند و اینکه رئیس جمهور بر آزادی مسئولان تکیه کند، نکته ی مثبت و مهمی است.

واقعاً اگر هر نویسنده ، فیلم ساز و هنرمند احساس کند باید در قبال آنچه می نویسد پاسخ گو باشد، بسیار خوب است. البته به نظر بنده، اولین پاسخ گویی باید در برابر خدای متعال باشد که آنچه می گوییم و می نویسیم چقدر و چگونه به هدایت مردم، رشد جامعه و پیشرفت کشور کمک می کند. البته این کار جدیدی نیست و درشت کردن بخشی است که در قانون اساسی ما بر آن تأکید شده و بسیار هم نکته ی درستی است.

نکته ی دوم که ایشان اشاره کرده اند این است که برای بودجه ی فرهنگی کشور، جایگاهی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تصمیم گیری کند که این نکته هم بسیار خوب است. به هر حال، اصل بر این است که بخش عمده ای از هزینه های امور فرهنگی توسط نهادهای مردمی و دینی هزینه شود.

البته دستگاه های دولتی هم بودجه ی قابل توجهی دارند و دستگاه های دولتی، مثل وزارت فرهنگ  و ارشاد اسلامی، علاوه بر برخورداری از بودجه، که قدرت مالی به آن ها می دهد، در حقیقت قدرت حقوقی هم دارند. یعنی جایگاهی دارند که مجوز ها و زمینه سازی ها توسط آن ها تعیین و صادر می شود.

بنابراین من معتقد نیستیم که تمکن دولت به عنوان قدرت قوه ی مجریه، در عرصه ی فرهنگی، ضعیف یا ناچیز است. اما نکته ای که ایشان مطرح کرده اند که شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد بودجه ی فرهنگ در بخش های مختلف نظر دهد، پیشنهاد خوبی است؛ به خصوص اگر ما این موضوع را در راستای بحث مهندسی فرهنگی قرار دهیم و از سال آینده شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی بر اساس همسویی کارکرد و تلاش دستگاه ها  و نهادهای مختلف فرهنگی با ارزش ها، چارچوب ها و راهبردهای سند مهندسی فرهنگی کشور، به آن ها کمک مالی کند که این کار هم گامی برای سامان دهی وضع فرهنگ کشور است.

شما که کارشناس و فعال فرهنگی هستید و سال هاست که در این حوزه فعالیت می کنید، چه پیشنهادی برای بهبود وضع فرهنگی کشور به مسئولین دولتی دارید؟ در چه حوزه هایی نظارت بیشتری داشته باشند و چه اموری را با جدیت بیشتری پیگیری کنند؟

اولین پیشنهاد مشخص بنده این است که سند مهندسی فرهنگی که چند ماه پیش تصویب و ابلاغ شده است، با جدیت پیگیری شود و دبیرخانه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی سازوکارهای لازم برای اجرایی شدن آن را فراهم و دولت هم از آن حمایت کند تا این سند اجرایی شود.

پیشنهاد دوم این است که علاوه بر راهکارهای فوری که در بحث های فرهنگی داریم، سرمایه گذاری های بلندمدتی را هم از امروز انجام دهیم. همان  گونه که در راهبردها و اقدامات ملی در سند مهندسی فرهنگی آمده است، باید آن دسته از اقداماتی را که اثرگذارتر هستند، عملیاتی کنیم. به هر حال، جامعه ی ما سرمایه های فرهنگی عظیمی دارد که اگر غنی سازی شود و سامان  یابد، بسیار می تواند به اصلاح فرهنگ کمک کند.

پیشنهاد سوم من مربوط به عرصه ی آموزش  و پرورش است که در مباحث زیرساختی فرهنگی نباید مورد غفلت قرار گیرد. امروز علی رغم تلاش های خوبی که برای احیای امور تربیتی و معاونت پرورشی صورت گرفته است، هنوز در این زمینه کاستی های زیادی داریم که برای اصلاح آن واقعاً به کمک دولت و نظارت و پیگیری شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز داریم.

به هر حال، تعبیری که سال ها قبل مقام معظم رهبری در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی به کار بردند که باید قرارگاه فرهنگی کشور باشد، هنوز اتفاق نیفتاده است. یعنی کارهای فرهنگی بسیاری در بخش های دولتی، عمومی، شبه دولتی، غیردولتی و خصوصی انجام می شود، بدون اینکه از یک فرماندهی هوشمند و واحد برخوردار باشد و حمایت حساب شده ای از بخش های مختلف صورت گیرد.

فکر می کنم اگر ما شورای عالی انقلاب فرهنگی را به عنوان قرارگاه فرهنگی بشناسیم و رئیس جمهور محترم هم در کسوت ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی آن جایگاه را ارتقا دهند و حقیقتاً آن عقل جمعی، که امروز به صورت بالقوه در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد، در صحنه ی مدیریت فرهنگی کشور به فعلیت برسد، می توانیم امیدوار باشیم که بسیاری از مسائل ما حل و دغدغه ها برطرف شود.

آخرین پیشنهاد بنده هم توجه به آن لایه ها و گروه های پنهان است که وجود دارند و سعی می کنند از اهرم های دولتی سوءاستفاده کنند. باید نوعی بازنگری و مراقبت کافی در این زمینه ها وجود داشته باشد. در مواردی که لازم است، باید با راهبردها و راهکارهای فرهنگی ارشاد صورت گیرد تا فضای جامعه ی ما ان شاءالله در رشد فرهنگی سرعت بیشتری پیدا کند.

به هر حال، باید بدانیم که در بحث های نظری، مبنایی و فلسفیِ فرهنگ، فرهنگ اسلامی از فرهنگ سکولاریستی و لیبرالیستی کاملاً متفاوت و متمایز است، همان گونه که از فرهنگ متحجرانه متمایز است. باید این مرزها را به طور جد شناسایی و به آن بصیرت پیدا کنیم. مدیران فرهنگی ما باید در بحث های فرهنگی و اساسی در قول، تدبیر، عمل و تصمیم گیری، در انتخاب همکاران خود صراحت داشته باشند تا ان شاءالله جهت گیری ناب فرهنگ اسلامی و انقلابی که حضرت امام دنبال می کردند و مقام معظم رهبری هم امروز تبیین و دنبال می کنند، در عرصه های مختلف فرهنگی تحقق یابد.

منابع:

[1]. بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 15 اسفند 92.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها