علی دایی،عشق ماشین؛ شهریار 4 میلیارد ماشین دارد

به گزارش 598 به نقل از جام نیوز، براي شناختن علي دايي نيازي نيست که حتماً اهل فوتبال و يا حتي ايراني باشيد، او يک چهره شناخته شده در سطح جهان است و بسياري ورزش کشور ما را حتي بعد از گذشت سال‌ها با نام او مي‌شناسند.

بي‌ترديد جاي خالي دايي در فوتبال ايران به اين زودي‌ها پر نخواهد شد و سال‌ها بايد صبر کرد تا بازيکني نظير او وارد عرصه فوتبال شود و بتواند افتخارات او را دوباره تکرار کند. شهريار متولد ۱۴ بهمن ۱۳۴۸ در اردبيل است، او در يک خانواده نسبتاً پر جمعيت به دنيا آمد؛ با ۴ برادر و از داشتن نعمت خواهر محروم است.

دايي در سال ۱۳۶۷ در کنکور شرکت کرد و در رشته متالوژي دانشگاه صنعتي شريف پذيرفته شد و ليسانس خود را در بهمن سال ۱۳۷۱ دريافت کرد. او تحصيلات خود را در مقطع کارشناسي ارشد تربيت بدني دانشگاه آزاد ادامه داد. بي‌شک دايي الگوي بسياري از جوان‌هاست…

* پدر دايي و ۵ اتومبيل

علي دايي در خانواده‌اي به دنيا آمده که طبق گفته خودش هيچ وقت محتاج کسي نبوده است. در دوران بچگي، پدر دايي همزمان پنج اتومبيل شخصي داشته است. بنز، گالانت، جيپ، پيکان و آريا ماشين‌هايي بوده که دايي گفته در آن زمان بهترين ماشين‌هاي موجود در ايران بوده است.

او در مصاحبه‌اي که چند سال پيش داشت مدعي شد ظرف دو سه دهه اخير به خاطر يکسري مسائل شرايط تغيير کرد و طوري شد که پدرش ديگر هيچ اتومبيلي نداشت. براي همين يکي از آرزوهايش اين بوده که با نخستين پولي که در فوتبال به دست مي‌آورد براي پدرش بنز مورد علاقه‌اش را بخرد.

اتفاقي که افتاد و دايي با نخستين پول قراردادش در قطر، يک بنز مدل ۱۹۹۲ براي پدرش خريداري کرده و به ياد پدرش، دوست دارد اين اتومبيل را تا آخر عمرش نگهداري کند.

* از پيکان تا مازراتي

نخستين ماشيني که علي دايي براي خودش خريد، پيکان اردبيل - ۱۱ بود که آن زمان براي خودش برو بيايي داشت.

علي دايي مربي ثروتمندي است. او هم تجارت مي‌کند و هم مربيگري. دايي طي سال‌هايي که در بايرن مونيخ و هرتابرلين بود پول خوبي به دست آورد و از همان مقطع وارد بازار تجارت شد. نگاهي به همه خودروهايي که ستاره فوتبال ايران با آن‌ها در ۲۰ سال گذشته در محافل فوتبالي حاضر شده، جالب است.

رنو ۵ قديمي را دايي زماني خريده بود که براي اولين بار به تيم ملي دعوت شد. علي دايي پس از بازگشت از اروپا، در سال‌هاي نخست پوشيدن دوباره پيراهن پرسپوليس با ب‌ام‌و در محافل فوتبالي حاضر شد.

بنز يکي از ماشين‌هايي بود که دايي هميشه علاقه خاصي به آن داشته. او سال‌ها خودرويي از اين کمپاني مطرح جهان سوار مي‌شد تا روزهاي پاياني فوتبالش.

پورشه پانامرا را دايي در سال دوم حضورش در پرسپوليس به عنوان سرمربي خريد، خودرويي که حتي بازيکنان پرسپوليس هم روز اول صف کشيده بودند تا از تماشايش لذت ببرند!

پرادو سفيد ديگر خودروي اين سال‌هاي دايي بود، همان ماشيني که با آن چپ هم کرد. لکسوس و پورشه کاين ديگر خودروهاي دايي در اين سال‌ها بوده و البته در حال حاضر مازراتي.

* دايي مثل مسي!

يکي از نکات حائز اهميت در خصايص اخلاقي دايي اين است که هيچ وقت نقاب به صورتش نزد و زندگي‌اش را از مردم پنهان نکرد. خيلي‌ها هستند که شايد ثروتي بيشتر از دايي داشته باشند اما مي‌ترسند يک ماشين خوب سوار شوند تا خداي نکرده مردم از ثروتشان خبردار شوند و يک وقت چشم بخورند!

علي دايي حدود ۴، ۵ ماه پيش خبرساز شد و چشم‌ها را در محل تمرين پرسپوليس خيره کرد. دايي با يک مازراتي کواتروپورت مشکي رنگ در درفشي فر حاضر شد تا چشم همه از ديدن اين اتومبيل گران‌قيمت گرد شود.

ليونل مسي فوق ستاره آرژانتيني بارسلونا هم از همين مازراتي سوار مي‌شود که در حال حاضر مشابهش زير پاي دايي است. در هر حال روز اولي که دايي با مازراتي‌اش به درفشي فر رفت غوغايي شد و عکاس‌هاي حاضر در تمرين براي گرفتن عکس بي‌تابي مي‌کردند!

اما سرمربي پرسپوليس و اطرافيان او مانع اين کار شدند. حتي دايي به يکي از عکاس‌ها تذکر جدي داد و او را از محل تمرين بيرون کرد!

* مازراتي کنار پست نگهباني

اتفاقات اين روز و سر و صداي زيادي که به پا شد، باعث شد دايي چند روزي قيد رانندگي با مازراتي را بزند. او در اين چند روز با لکسوس رفت و آمد کرد تا اين که آب‌ها از آسياب افتاد و دوباره سراغ مازراتي‌اش رفت و با خودرو لوکس جديدش در درفشي‌فر حاضر شد. او در حال حاضر با همين ماشين رفت و آمد مي‌کند. مازراتي دايي جاي مخصوصي در محل تمرين پرسپوليس دارد.

او خودرواش را در پارکينگ درفشي‌فر در کنار پست نگهباني پارک مي‌کند. جالب اين که دايي همچنان به عکاسان اجازه نمي‌دهد از ماشينش عکس بگيرند.

تودوزي‌هاي قرمز مازراتي حسابي چشم‌نواز است. اين اولين بار است که يک مربي سوار چنين ماشيني مي‌شود. البته در ماه‌هاي گذشته خبري منتشر شد مبني بر اين که امير قلعه‌نويي مازراتي دارد اما هيچ وقت سرمربي استقلال سوار بر اين خودرو ديده نشد و خودش هم اين خبر را تکذيب کرد و آن را شايعه‌اي بيش ندانست.

در هر حال دايي خودش پشت فرمان مازراتي مي‌نشيند و معمولاً با برادرش محمد به درفشي‌فر مي‌آيد. بستن کمربند ايمني يکي از تاکيدات هميشگي علي دايي است.

* پارکينگ يا نمايشگاه اتومبيل؟

به هر کس که مي‌گوييد زندگي تقدير است و شانس، به هر کس که مي‌گوييد با تلاش مي‌تواني به جايي برسي و به هر کس که مي‌گوييد پيشرفت سقفي ندارد، علي دايي را نشان بدهيد. او يک نمونه جهاني از موفقيت، براي همه آنهايي است که منکر اراده انساني هستند.

در واقع معمايي در کار نيست، جز همان کلمه جادويي؛ اراده! در مورد دارايي‌هاي علي دايي صحبت زياد است و حتي چند وقت پيش در يک بخش خبري از خانه هزار متري او گفتند.

او در حال حاضر در يکي از برج‌هاي زيباي تهران سکونت دارد. اما جالب اين که دايي به گفته خودش هميشه بهترين ماشين‌ها را سوار مي‌شود.

گفته مي‌شود او در حال حاضر يک پورشه کاين شاسي‌بلند با قيمت تقريبي ۷۰۰ ميليون تومان دارد. لکسوس ال ايکس ۵۷۰ ماشين ديگر دايي است با قيمت تقريبي ۶۵۰ ميليون تومان. گفته مي‌شود بنز و يک لندکروز هم دارد و البته مازراتي معروف با قيمتي حدود يک ميليارد و ۲۰۰ ميليون تومان. با يک حساب سرانگشتي، او حدود ۴ ميليارد تومان ماشين دارد که البته نوش جانش.

* فوتبال و رانندگي؛ چيزي شبيه هم

در آخرين شنبه سال ۹۰‌، اتفاق ناگواري براي علي دايي افتاد. در محور اصفهان – کاشان خودرو پرادو دايي از مسير جاده خارج و سپس واژگون شد. دايي که در کنار برادرش در خودرو حضور داشت به شدت زخمي شد. تصادف دايي بسياري را تحت تأثير قرار داد و نگران کرد. چرا که تصادف اسطوره حتي اگر هم سطحي بود يک بمب خبري بزرگ محسوب مي‌شد، چه برسد به اين که او يک حادثه بزرگ را پشت‌سر گذاشته بود.

او پس از اين اتفاق و بهبودي کامل حرف‌هاي جالبي مطرح کرد: «فوتبال و رانندگي شباهت زيادي با يکديگر دارند چرا که هر دو يک کار اجتماعي هستند و يک فرد اگر مي‌خواهد موفق باشد بايد به صورت گروهي کار کند، نه فردي. برخي‌ها تصور مي‌کنند اين اتفاق هيچ وقت براي آن‌ها رخ نمي‌دهد، اما اين فکر درستي نيست چرا که ممکن است تصادفات شديد براي هر فردي پيش بيايد. بعد از آن تصادف که به خاطر يک لحظه غفلت رخ داد، ديدگاهم به زندگي عوض شد و با ديد ديگري رانندگي مي‌کنم. من حدود ۲۰ سال است که رانندگي مي‌کنم و گواهينامه پنج کشور را دارم اما به خاطر يک لحظه غفلت، تصادف کردم.»