به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایران ورزشی، 4 سال پیش برنامهای 5 ساله برای سرمربیگری در استقلال را به فتح الله زاده داده است. مهدی پاشازاده پرده از نشستی بر میدارد که در آن درباره سرمربیگری استقلال با مدیرعامل باشگاه استقلال به گفت و گو نشسته بود.
حال مشخص نیست که اساسا خود فتح الله زاده در باشگاه استقلال بهعنوان مدیر به کار ادامه دهد یا خیر اما برنامه مهدی پاشازاده برای مربیگری در استقلال قابل توجه است. او به دنبال پا گذاشتن جای پای امیر قلعهنویی است هر چند که بر این باور است در برهه کنونی اگر خودش هم مدیرعامل استقلال باشد امیر را بهعنوان سرمربی برمیگزیند.
مهدی پاشازاده اما عمیقا موافق تغییر نسل در استقلال است. چه در بخش یارگیری و جذب بازیکنان فصل بعد و چه در حوزه فنی که گفته میشود شاید فصل بعد هم در تملک قلعهنویی باشد. چهرههای محبوب سابق باشگاه استقلال نقشههای زیادی برای مربیگری در این تیم دارند. آنها مترصد فرصتی هستند تا هر چه زودتر پا جای پای بزرگان بگذارند و استعدادشان را در این حوزه نشان دهند. آیا مهدی پاشازاده و گزینههای دیگر به آرزوی خود خواهند رسید. آیا شانس در خانه آنها را هم میزند تا نیمکت استقلال را تحت الشعاع تفکرات خود قرار دهند.
* رتبهای که استقلال در لیگ به دست آورد با پیشبینیها فاصله زیادی داشت. انگشت شمار بودند کسانی که ابتدای فصل جایگاه مناسبی برای این استقلال متصور نبودند. همه متفقالقول این تیم را مدعی اصلی قهرمانی میدانستند اما در پایان فصل نه تنها استقلال نتوانست از عنوان فصل قبل دفاع کند، بلکه از کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا نیز ناکام ماند. گفتگو با شما حول همین محورها است. برای شروع به دلایل ناکامی استقلال در فصلی که گذشت اشاره کنید.
- همیشه دفاع کردن از قهرمانی سخت است. تیمی که قهرمان میشود فصل بعد کارش دشوارتر میشود. همانطور که دیدیم استقلال بهترین تیم فصل قبل بود. قهرمان لیگ شد، در لیگ قهرمانان آسیا به موفقیت نسبی رسید و همه دیدند که عامل اصلی صعود تیم ملی به جام جهانی لقب گرفت. این بازیکنان استقلال بودند که با هماهنگی و آمادگی شان تیم ملی را به جام جهانی بردند اما عوامل بسیاری دست به دست هم داد تا استقلال در فصل سیزدهم ناکام شود. یکیاش همین تیم ملی بود که اجازه نداد ملیپوشان استقلال خوب استراحت کنند.
* به اصطلاح میشود گفت بازیکنان ملیپوش استقلال «پیک» استراحت را خوب طی نکردند و از کوران رقابتهای انتخابی جام جهانی ناگهان به لیگ رسیدند.
- علاوه بر آن استقلال دیر بسته شد. یادم میآید که در تمرینات ابتدای فصل 7 بازیکن حضور داشتند. علاوه بر آن درگیری با لیگ قهرمانان آسیا هم بود که مانع از استراحت و حضور بازیکنان در تمرینات پیش فصل شد. بازی، پشت بازی. یاد خودم افتاده بودم که وقتی با تیم ملی از بازیهای انتخابی جام جهانی برگشتم و به تمرینات باشگاهم در استقلال و پس از آن لورکوزن آلمان پیوستم نتوانستم تاب بیاورم و مصدوم شدم. در واقع دلیل ناکامی من در لیگ آلمان همین فشردگی بود.
* موضع ناکامی استقلال گستردهتر از این حرفها است. میشود از عوامل دیگری هم یاد کرد...
- بله، میتوانم به جدایی جباری اشاره کنم. مجتبی بازیکن بزرگی برای استقلال بود. نمیخواهم بگویم یک تیم با رفتن ستارههایش لطمه میخورد. یک مربی باید بتواند جای خالی بازیکنان بزرگش را پر کند اما جباری ترکیب بازی استقلال را کامل میکرد و از این جهت جدایی او به استقلال خیلی آسیب رساند. بعد هم نوبت فرهاد مجیدی شد و آن داستان تکراری.
* جدایی مجیدی را هیچ کس در آن شرایط پیشبینی نمیکرد اما فرهاد همان کاری را انجام داد که در زمان مربیگری مظلومی کرده بود. او یکدفعه از تیم رفت که بعدها جدایی او حتی مدیران باشگاه را هم زیر تیغ انتقاد قرار داد و خود قلعهنویی هم با این پرسش مواجه شد که چرا اجازه داد مجیدی به سادگی از تیم جدا شود.
- تیمی که جبهه به جبهه درگیر رقابت است نباید اجازه میداد بازیکنانش اینطور جدا شوند. در ماجرای خداحافظی مجیدی اما من خود بازیکن را مقصر میدانم. با اینکه معتقدم که باید به تصمیمهای فردی احترام گذاشت اما رفتار فرهاد را در آن شرایط اصلا نپسندیدم. یک سوال از شما میپرسم. آیا شما میتوانید همین الان به سردبیرتان بگویید از فردا میخواهم بروم؟ قطعا نه میتوانید و نه تعهد کاریتان چنین اجازهای به شما میدهد. باشگاه باید فرصت داشته باشد جای بازیکنش را پر کند اما مجیدی متاسفانه دوبار به طور ناگهانی از استقلال جدا شد. یک بار زمان مظلومی رفت و یک بار هم زمان قلعهنویی. فرهاد با این رفتارش 2بار قهرمانی را از استقلال گرفت. بعد از این داستان هم نوبت به جدایی منتظری شد. خب، همه میدانند که پژمان جزو بهترین مدافعان لیگ ما است. حتی او در آسیا هم جزو بهترینها است. نمیدانم چه وضعیتی در داخل باشگاه حاکم بود که منتظری رفت و بعد از او هم نوبت به نکونام رسید.
* قبل از اینکه نکونام جدا شود خیلیها از نحوه بازی او ایراد میگرفتند. بعد که او رفت تازه مشخص شد استقلال چه شرایط نامطلوبی را در خط میانی سپری میکند. به اعتقاد شما نکونام از نظر فنی کمک حال استقلال بود یا خیر؟
- هرگز نمیشود وجود نکونام را در استقلال کتمان کرد. جواد بازیکنی بود که دیگر بازیکنان را تکمیل میکرد. شاید گاهی در بعضی بازیها عملکرد خوبی نداشت اما جواد در بسیاری از بازیها عملکرد درخشانی داشت. حضور نکونام در استقلال خیلی هم موثر بود. او زوج موفقی با آندو میساخت و یکدیگر را تکمیل میکردند. رفتن او باعث شد استقلال زمانی که هافبکهایش را به هر دلیل ندارد به مشکل بخورد. در همین بازی با تراکتورسازی دیدم که وقتی آندو نبود استقلال دیگر هافبک مطمئنی در خط میانی نداشت. پست هافبک بسیار حساس است. همه جنگها آنجا انجام میشود و مربیان سعی میکنند قبل از لیگ لااقل 7 بازیکن در این پست بگیرند که وقتی دوران مصدومیتها و محرومیتها فرا رسید در این نقطه خلأ احساس نشود. با جدایی نکونام اما حفره بزرگی در خط میانی استقلال ایجاد شد. به طور کلی استقلال با از دست دادن منتظری و نکونام 2 عنصر دفاعیاش را از دست داده بود. بازیکنانی که باعث شدند استقلال در فصل دوازدهم یکی از بهترین خطوط دفاعی را داشته باشد. همین امتیاز باعث شد استقلال قهرمان لیگ شود. خط دفاع خوب برای یک تیم موهبت است.
* این جداییها شاید به دلیل ناگهانی بودنش تا حدودی توجیهپذیر باشد، حالا به دلایلش کاری نداریم اما رفتن جباری را میشد با جذب بازیکنان دیگری پر کرد یا سیستم را تغییر داد. مگر فولاد خوزستان یا نفت تهران جباری داشتند که بالاتر از استقلال قرار گرفته بودند. همین استقلال رفت و برگشت فولاد قهرمان را برده است آن هم بدون جباری.
- درست است. من هم گفتم تیم نباید به یک بازیکن متکی باشد. گفتم جباری فقط استقلال را کامل میکرد. همانطور که میگویید میشد با تغییر سیستم جای خالی جباری را پر کرد. کاری که خودم در تیم شهرداری تبریز انجام دادم. یکی از هافبکهایم که کلیدی بود از دستم رفت و من روش بازی را تغییر دادم و کم کم بازیکن جوانی را جانشین آن بازیکنی که رفته بود کردم و کار خوب پیش رفت. در استقلال هم میشد سیستم را تغییر داد. یا شاید هم این کار را کردند اما به دلایل گوناگون جواب نداد. اینجا نوع تمرین هم مهم است. بازیکنان ما انعطاف پذیری دارند و میشود عادتهای آنها را عوض کرد.
* امیر قلعهنویی در جذب بازیکن هم بسیار ناموفق بود در حالی که همیشه او را مربی کاربلدی در این حوزه میشناختیم. آن قلعهنویی که همیشه در فصل نقل و انتقالات بهترین انتخابها را انجام میداد در فصل جاری نتوانست بازیکنان خوبی به خدمت بگیرد. اگر نگاهی بیندازیم به عملکرد بازیکنان جدید استقلال با یک فاجعه پنهان روبرو میشویم. بازیکنانی مانند نیکبخت، نوری، نظری، اولادی، غلامنژاد و کبه فاجعه بودند. آنها روی هم 5گل هم برای استقلال نزدند و 5 پاس گل هم ندادند. مگر میشود خریدهای یک تیم اینقدر فاجعه باشد؟ !
- وا... (مکث میکند) نمیدانم چه بگویم. حرف شما درست است. این خریدها هیچ کدام جواب ندادند و آمار دقایق بازیشان هم کم نیست. من شنیدم که استقلال از لحاظ مالی با مشکلاتی مواجه بود. شاید به همین دلیل نتوانستند بازیکنان مورد نظرشان را بگیرند. شنیده بودم ابتدای فصل آرش افشین را میخواهند یا دنبال احسان حاج صفی هستند. شاید به ناچار این بازیکنان را گرفتهاند.
* در این خصوص نوعی دو دستگی هم در باشگاه حاکم است. خود فتحا...زاده اعلام کرده 18 میلیارد تومان پول خرج استقلال کرده که این نشان میدهد مشکل مالی وجود نداشته است. از طرفی دور و بریهای قلعهنویی معتقدند که خریدها حاصل مشکلات مالی است. هرچند که کم پول پای همین بازیکنان ریخته نشده است.
- مربی با مدیرعاملش همیشه اختلاف دارد. از اینجور حرفها در هر باشگاهی وجود دارد و نمیشود جلویش را گرفت. خودم هم با مدیران باشگاه شهرداری اختلافهایی دارم اما دلیل نمیشود دربارهاش بحث کنم. پیشنهاد من این است که استقلال از همین حالا فکر فصل بعد باشد.
* چطور فکر فصل باشد که صحبت از مربیگری قلعهنویی در تیمهای دیگر است و حتی فتح الله زاده هم اعلام کرده دیگر نمیخواهد در استقلال مدیریت کند. استقلال مانند فصل قبل دارد زمانش را از دست میدهد.
- اینجا دیگر باید وزیر پا وسط بگذارد و زودتر تکلیف استقلال را مشخص کند. اگر قرار است فتح الله زاده باشد باید همین روزها اعلام کنند. بهتر است از ابتدای هفته آینده کار استقلال شروع شود. آن وقت بنشینند و برای فصل بعد تصمیم بگیرند. مشکل باشگاههای ما این است که ثبات ندارند. سوال من است که چرا هر سال باید از احتمال جدایی مدیرعامل باشگاه استقلال بشنویم. چرا تکلیف باشگاه را تا 5 سال آینده مشخص نمیکنند؟ این همه تاخیر، بگیر و ببند و معطلی برای چیست؟ مشکلات از همینجا شروع میشود.
* قبل از اینکه دوباره شایعه جدایی قلعهنویی و مذاکره با تیمهای دیگر مطرح شود گفته میشد قرار است در کادر فنی فصل بعد تغییراتی اعمال شود. صحبت از حضور چهرههای مردمی در کادر فنی است. کسانی که روی سکوها هوادار دارند، مثل خودتان.
- پیشنهاد خوبی است اما نمیدانم تا چه اندازه حقیقت داشته باشد. خودم خیلی دوست دارم وارد این حوزه شوم و تجربیات بیشتری کسب کنم.
* شاید کسی با سابقه شما که حضور در جام جهانی را هم در کارنامه دارید و در تیم منتخب جهان هم بازی کردید حاضر نباشد برای مثال دستیار امیر قلعهنویی باشد. خودتان ادعای سرمربیگری استقلال در آینده را ندارید؟
- در آینده قطعا این ادعا را دارم. نه من بلکه هستند کسانی که چنین پتانسیلی دارند و میتوانند بهعنوان سرمربی استقلال کار کنند اما اعتقاد دارم هر چقدر هم که خودم را بالا بدانم باز هم نکاتی هست که نمیدانم. قطعا اگر به من پیشنهاد شود قبول میکنم. کار کردن کنار قلعهنویی من را باتجربه میکند. یکسری تجربیات هست که حین کار به دست میآید.
* استقلال تا حدودی تک محوری شده و همه نگاهها متوجه امیر قلعهنویی است. امیر طی سالهایی که در استقلال بوده منهای فصل سیزدهم نتایج خوبی گرفته اما یک روز سرانجام باید مربی دیگری جای او را بگیرد. فکر میکنید چه زمان نوبت شما میشود و تغییر نسل روی نیمکت استقلال انجام میشود؟
- نمیدانم شاید زلزلهای بیاید یا بمبی منفجر شود و نوبت به ما برسد. مدیران نتیجهگرا هستند و ریسک پذیریشان پایین آمده است. 4 سال قبل رفتم دفتر آقای فتح الله زاده پیشنهاد دادم آکادمی را برای 5 سال به من بدهند به شرط آنکه بعد از 5 سال خودم سرمربی بزرگسالان شوم. طرحم این بود که طی این 5 سال با بازیکنان تیمهای پایه خودم شخصا کار کنم. یعنی بروم داخل زمین و آنها را تمرین بدهم. نه اینکه کت و شلوار بپوشم و ادای مدیران را دربیاورم. میخواستم کار کنم و بچهها را زیر نظر بگیرم و بعد از 5 سال بیایم و سرمربی تیم بزرگسالان شوم. شرط کرده بودم 15 بازیکن از این رده به تیم بزرگسالان میآورم. میخواستم با افکار خودم استقلال را بسازم اما به این طرح توجهی نشد. راستش چند نفری هستند که میتوانند همین الان استقلال را بگردانند اما هرگز به آنها فرصتی داده نشده.
* مثلا؟
- یکیاش همین علیرضا منصوریان. علی یکسری فاکتورها دارد که میتواند سرمربی استقلال باشد.
* و خودتان که حتی حاضرید برای رسیدن به این جایگاه دستیار قلعهنویی هم باشید.
- ابایی از این کار ندارم. حرفم را هم پس نمیگیرم. کار کردن عار نیست. خیلی هم خوب است که در این جایگاه قرار بگیرم و فرصتی به من داده شود. حاجی فتح الله زاده که از 4 سال پیش رفته به من خبر بده! هنوز منتظرم.
* مدیرعامل باشید چه کار میکنید، امیر قلعهنویی را حفط میکنید یا اینکه مربی جوانی میآورید؟
- قلعهنویی الان بهترین گزینه است. از طرفی فصل بعد فشار کمتری را تجربه میکند و پیشبینی میکنم بتواند 2 جام برای استقلال بیاورد اما این حرفم به معنای نادیده گرفتن من و امثال من نیست. چند بار آمدهاند کسانی مثل من را صدا بزنند و بگویند بیایید گوشهای از کار را بگیرید و باشگاه را بگردانید؟ چقدر از ما استفاده شده؟ منی که در آلمان و اتریش به پختگی رسیدم خیلی کارها میتوانم برای استقلال انجام دهم. حتی حاضر بودم از آکادمی هم استارت بزنم اما این فرصت را در اختیار من قرار ندادند. مربیگری نهایت 15 سال است. بیش از آن نمیتوان از یک نفر استفاده کرد و باید روی گزینههای دیگر سرمایهگذاری کرد. الان وقتش رسیده دیگر استقلال به سمت تغییر نسل حرکت کند. باید آرام آرام کسانی مثل ما بیاییم و به کادرفنی اضافه شویم.
* وقتی نام شما یا امثال شما مطرح میشود بلافاصله میگویند پس سابقهاش کو؟! این مشکلات هم هست.
- دقیقا این انتقادها میشود اما همین حسین فرکی وقتی به نفت تهران رفت هیچ سابقه سرمربیگری نداشت. یا یحیی گل محمدی که رتبه خوبی را با نفت تهران به دست آورد. مگر این مربیان از کجا آمده اند؟ یک مدیر عامل پیدا شده ریسک کند بعد جواب ریسک و اعتمادش را گرفته است. این مشکل در پرسپولیس هم هست. جایی باید از پوسته ترس خارج شد. دیگر وقت بهادادن به ما است.
* همین حالا گل محمدی گزینه مربیگری پرسپولیس شده. صحبت از رفتن او به سپاهان هم هست.
- چنین شرایطی ممکن است فردا هم برای من پیش بیاید. آن وقت صدایم میکنند و میگویند مهدیجان بیا استقلال به تو نیاز دارد. باور کنید اگر من فردا یک قهرمانی بیاورم به به و چه چه مدیران به آسمان بلند میشود. بعد هم که میگویند بیا بگویم نمیآیم، میروند و به هواداران میگویند فلانی نامردی کرد در حالی که نمیگویند خودمان وقتی که باید اعتماد میکردیم نکردیم.
* در لابلای حرفهایتان گفتید که استقلال ممکن است فصل بعد با قلعهنویی 2 جام بگیرد. آن وقت دیگر دوری شما از نیمکت استقلال تمدید میشود. این یعنی حالا حالاها شما را روی نیمکت استقلال نمیبینیم.
- جام گرفتن با حرف من منافاتی پیدا نمیکند. درست است، من گفتم شانس استقلال برای رسیدن به دو جام در فصل چهاردهم بیشتر میشود چون فشاری روی قلعهنویی نیست و از طرفی تیم درگیر لیگ قهرمانان آسیا هم نخواهد بود اما تغییر نسل باید آرام آرام در استقلال اعمال شود. مگر فرگوسن نمیتوانست مربیگری کند که جا را برای جوانترها باز کرد؟ یا مربیان دیگر که در اوج رفتهاند. بالاخره این مسوولیت باید یک روز به عهده شخص دیگری گذاشته شود و ما باید پروسه این کار را از همین حالا شروع کنیم.
* با توجه به اینکه ممکن است بسیاری از ملیپوشان جدا شوند و بعد از جام جهانی به تیمهای خارجی بروند باز هم شانس استقلال را برای رسیدن به 2 جام زیاد میدانید؟
- اصولا مربیگری در استقلال ساده نیست. حتی اگر همه آنها هم باشند باز کار ساده نیست. من معتقدم با جوانها هم میشود در استقلال موفق بود، من به آینده خوشبینم.