کد خبر: ۲۲۷۴۶۹
زمان انتشار: ۱۴:۵۵     ۱۲ خرداد ۱۳۹۳
وقتی رزمندگان عهد می‌بستند که هنگام مجروحیت به هم آب ندهند
بعضی از رزمندگان شب عملیات با دوستان خود عهد می‌بستند که اگر مجروح شدند و بر اثر غلبه عطش از ایشان آب خواستند به عجز و التماس آنها اعتنا نکنند و به آنها آب ندهند!
به گزارش پایگاه 598 به نقل از«خبرگزاری دانشجو»، روز چهارم شعبان و ولادت حضرت ابالفضل در تقویم ایران با نام روز جانباز مزین شده است. در این روز مبارک نگاهی داریم به فرهنگی که هنگام مجروحیت رزمندگان در جبهه وجود داشت.


وقتی کسی مجروح می‌شد و قسمتی از بدنش آسیب جدی می دید یا یکی از اعضا مثل دست و پا یا چشم خود را از دست می داد از اینکه خدا او را قابل دانسته و هدیه‌ای از او پذیرفته خوشحال و شکرگزار بود اما وقتی با خاطره یا عکسی از دوستان شهید خود در همان عملیات روبرو می‌شد ناراحت بود که چرا نتوانسته همه وجود خود را تقدیم خدا کند و به فکر فرو می رفت که چه خطایی از او سر زده و در چه امری کوتاهی کرده که به اصطلاح «تجدید» شده است. به همین طمع، یعنی عرضه دار و ندار به حضرت دوست بود که بعد از آنکه مجروح را با اصرار به نقاهتگاه می‌فرستادند در اولین فرصت فرار را بر قرار ترجیح می داد و خودش را به بقیه می رساند و این فقط یک بهانه می‌خواست؛ کافی بود مریض بدحالی را بیاورند و تخت خالی نباشد تا او به رغم تازگی زخم و لزوم تحت نظر بودن، بیرون بزند و به اصطلاح جیم شود.


یکی از سنت های موجود در جبهه و میان مجروحان، پاس دادن امدادگران به هم بود. گرد و غبار که فرو می‌نشست، سر و صدا که می‌خوابید، سکوت همه جا را فرا می‌گرفت، آن وقت بود که هر کس می‌توانست از جایش بلند شود و سراغ بچه‌ها را بگیرد. غیر از آنها که پریده بودند و شهید شده بودند مجروحان بودند که بعضی خاموش و بعضی از شدت درد به خود می‌پیچیدند. یکی شکم و پهلویش را گرفته بود، یکی سرش را، دیگری پای جدا شده‌اش را؛ اما امدادگر سر وقت هر کدام که می‌رفت او را سراغ دیگری می فرستاد و پافشاری می کرد که حال خودش خوب است حال آنکه بعد از خدا، امدادگران می‌دانستند که چنین نیست و تک تک آن ایثارگران و جانبازان نیازمند امداد فوری هستند و اگر لحظه‌ای دیر بجنبند که غالبا نیز چنین می‌شد یعنی امدادگر را به بالین برادران دیگر می‌فرستادند و خودشان در همین فاصله قالب تهی می کردند، خرقه خاکی را از دوش می افکندند و به جمع احبا و اولیا می‌پیوستند. همین رزمنده‌ها شب عملیات با جراحت‌های سخت حاضر نبودند خط را ترک کنند یا کسی دست از کار بکشد تا آنها را عقب بیاورد اگر هم حال‌شان خیلی وخیم بود بدون کمک گرفتن از نیروهای حمل مجروح، خودشان به عقب می‌آمدند. بچه‌های حمل مجروح هم در عوض سلاح به دست می‌گرفتند و جای آنها را پر می‌کردند.

 
آب تنی با لباس: بعد از مدت‌ها وقتی زخم و جراحت‌شان بهبود می‌یافت و می‌توانستند تن به آب بزنند یا استحمام کنند عادت و ادب‌شان این بود که هرگز با بچه‌ها به حمام عمومی گردان نمی‌رفتند و به این نحو جای تیر و ترکش را در بدن خود از انظار دور نگه می‌داشتند. اگر فصل تابستان بود و دسترسی به رودخانه داشتند و می خواستند با بچه‌ها آب تنی کنند معمولا با زیر پیراهن و گرمکن به آب می‌زدند و شنا می‌کردند؛ درست مثل کسی که بدنش خال کوبی شده – با این همه تفاوت معنی – شرم و حیا می‌کردند از اینکه کسی بدن‌شان را ببیند و در نتیجه عکس‌العمل دیگران در اخلاص و اختصاص عمل و قصد قربت‌شان خللی وارد شود.
 

ورد زبان مجروحین در دم آخر: سخن و سکوت و نگاه و ذکر و فکر و حال و هوای رزمندگان در لحظات آخر هم تماشایی بود. وقتی عروج روحانی و سفر ربانی رزمندگان به طول می‌انجامید و در آستانه رسیدن به حق و متصل شدن به آن کانون عشق قرار داشتند از دوستانی که نزدیک آنان بودند می‌خواستند برایشان سوره توبه را تلاوت کنند و دعای کمیل و توسل را بخوانند. اگر سرشان به زانوی کسی بود تقاضا می کردند آن را به زمین بگذارند و در این اثنا کلمات و عباراتی را به زبان می‌آوردند که گویای مشاهدات‌شان بود مثل: السلام علیک یا عبدالله، بالاخره توانستم بروم کربلا، یاحسین، یا صاحب‌الزمان، یا ابوالفضل و ...  .


از سوی دیگر، دوستان نزدیک و برادران صیغه‌ای خود را به امری نصیحت می‌کردند که بعدها او می‌توانست به آن برسد و راز آن را دریابد. بعضی دست‌شان را باز می‌کردندو بعد لبخندزنان می‌بستند از همه آداب جانگدازتر، آب نخواستن و آب نیاشامیدن رزمنده‌ها بود. در اوج تشنگی و عطش و گرما و بی‌رمقگی ناشی از خون ریزی، تأسی کردن به اباعبدالله و با لب تشنه از دنیا رفتن. بعضی شب عملیات با دوستان خاص خود شرط و عهد می‌کردند که اگر توفیق رفیق‌شان شد و مجروح شدند و بر اثر غلبه عطش از ایشان آب خواستند به عجز و التماس آنها اعتنا نکنند تا بتوانند در صورت مقدر شدن شهادت تشنه بر عاشورائیان وارد شوند که وفای به این عهد کار آسانی نبود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها