کد خبر: ۲۴۱۲۵
زمان انتشار: ۱۸:۴۸     ۰۱ آبان ۱۳۹۰

سرویس بین الملل پایگاه598 / پیدایش انقلاب اسلامی ایران در زمانی که متفکرین غرب شعار پایان عصر انقلابها را سر می دادند؛ تمامی معادلات مطرح در علوم انسانی غربی که عهده دار پیش بینی و کنترل جوامع انسانی بودند را در عینیت به چالش کشید. استمرار و حرکت تکاملی این انقلاب به محوریت دینی که از سوی متفکرین غرب و شرق عامل تخدیر جوامع معرفی میشد نیز  تئوری های ضد دین استراتژیست های تمدن غرب را بیش از پیش متزلزل نمود. تا جایی که میتوان تزلزل تئوریک غرب در مواجهه با استمرار حرکت ملت ایران به محوریت اسلام در سایر ملتهای مسلمان را از موضع گیریهای متشتت رهبران سیاسی آن در مواجهه با تحولات اخیر دنیای اسلام مشاهده نمود. اما آنچه حقیقتا متفکرین سورپرایز شده غربی را آچمز نموده است؛ احتمال سرایت این سلسله انقلابها به سایر کشورهای غربی و شرقی خصوصا اروپای شرقی و آمریکای جنوبی و آسیای جنوب شرقی و مناطق دیگری از جهان است. بنابر این در نگاه ایشان ظاهرا قضیه عمیقتر از « بیدار شدن شیر خفته اسلام به دست پیروان آیت الله خمینی» است. عمق فاجعه اینجاست : «خورشید دین در آخرالزمان دوباره طلیعه زده است...»

به نظر میرسد با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به محوریت دین «موج اول بیداری دینی و عدالت طلبی» در دنیا آغاز شد. درگیری های بیش از سه دهه گذشته ظالمان عرصه بین المللی در همه سطوح نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ...  با این «موج الهی» نه تنها از عمق آن نکاست بلکه بر شدت و صلابت و عزت و عظمت آن افزود و آن را در نقطه کانونی نگاه سایر ملل مسلمان قرار داد. استقامت رهبران بصیر و مردم صبور این مرز و بوم بر حفظ جهت گيريهاي اساسی و عظیم اسلامي در دهه های گذشته توانست مديريتهاي بزرگ دنياي ظلم در عرصه منطقه را مورد هجوم و خدشه قرار دهد.

ثمره این استقامت پیدایش «موج دوم بیداری دینی و عدالت طلبی» در دنیای اسلام بود. حادثه مبارکی که اگرچه در ابتدا رگه های ناچیزی از آن در برخی کشورهای اسلامی نظیر سوریه، لبنان، ترکیه و فلسطین اشغالی دیده شد ولی به تریج گسترش یافت و کم کم کار به جایی رسید که در ماه های اخیر دیگر هیچ کشور اسلامی در منطقه وجود ندارد که از امواج سهمگین این «بیداری الهی» در امان باشد. اما جان کلام اینجاست که قضیه به همینجا ختم نخواهد شد.

به نظر می رسد نگاه عمیق به باطن تحولات عرصه بین المللی در یک قرن اخیر نویدگر پیدایش «موج سوم بیداری دینی و عدالت طلبی» در سایر کشورهای مورد ظلم قرار گرفته است. به تعبير بهتر عوامل و متغيرهاي برون‏زائي به محوریت شعارهای الهی ایران اسلامی در حالِ ايجاد انقلاب در سطح جهاني است. مسلما اگر  چنين جهتگيريها و عواملي در اختيار انقلاب نبود حتما اميدواري نسبت به آینده يك خوش‏بيني کورکورانه تلقي مي‏شد. ولي بر اساس «فلسفه نظام ولایت» روشن است که اگر قرار باشد تغييرات يك سیستم  ملاحظه شود بايست تمامی متغيرهاي «برونزا» و «درونزا» و «نسبت» بين آنها كه واقعيت را معين مي‏كند ملاحظه شود. قدر مسلّم اين است كه متغيرهاي برونزاي انقلاب اسلامی  - که در تعبیر معمار این بنای الهی امام خمینی(ره) صدور انقلاب خوانده میشد - توانسته است راه مقابله با تمدن شیطانی موجود را با آغاز روند ایجاد تمدن ديگري كه از نوع ديگر و مبتنی بر توحید و اخلاق و معنویت وعدالت است؛ فرا روی بشر خسته از ظلم وظلمت قرار دهد.

البته درگیری همه جانبه باکفر رمز پیروزی این حرکت مبارک است. باید در همه عرصه ها به حرکت جهاد گونه در مسیر «پیشرفت و عدالت» دست زد و به مقابله فراگیر با تمدنی پرداخت که چندی است صدای خرد شدن استخوانهای پوسیده اش از دست به اسلحه شدن کابوهای سردمدار ظالمش در کنترل نظم نوین جهانی به گوش می رسد. وقتی جبهه حق در مسیر صعود و پیشروی و جبهه باطل در حال عقب نشینی و افول است نباید از درگیری اجتناب کرد.

دقت داشته باشید که صاحب این قلم قصد تئوریزه کردن «جهاد ابتدایی» و دعوت به «جنگ مقدس بین المللی» را ندارد ولی این مهم را نیز نمی توان به راحتی انکار کرد که اگر فرضا در این کشور شرائط سال 59 ثابت مي‏ماند و اين راه مقابله ايجاد نمي‏شد به احتمال قریب به یقین الآن روبرو شدن  با فروپاشي كشور چندان دور از تصور نبود. امام(ره) به ما آموخت که «حیات ما در گرو درگیری همه جانبه باکفر است». ادامه راه درگیری با استکبار پس از پیروزی انقلاب که در انقلاب فتح لانه جاسوسی و حماسه دفاع مقدس و فتوای الهی اعدام رشدی مرتد خود را نشان داد باعث این شد که هر جا پرچم مبارزه و انقلاب در اقصي نقاط عالم افراشته شد ديگر نامي از سوسياليزم و فلسفه تضاد و... دیده نشد و اين شيب نسبي تا فروپاشي شوروي كما كان ادامه پیدا کرد. همان شیب است که امروز به واسطه درگیری بر سر پرونده هسته ای ایالات متحده امریکا را در ضعیفترین حالت دوران ابرقدرتی اش بعد از جنگ جهانی دوم قرار داده است.

به تعبیر عمیق تر انقلاب اسلامی ایران پایان بخش مغالطه های عینی بلوک شرق وغرب بود. بلوک شرق دم از عدالت میزد ولی مسیر آن را از راه نفی توحید در عرصه اجتماعی میدانست. در حالیکه - به تعبير ساده‏ اش- فطرت بشر، هم خواهان پرستش الهي است و هم عدل را صفت  فعل الهی دانسته و آن را نيز طالب است. اما در ایام نه چندان دور، اين مغالطه تلخ و بسيار خطرناك از سوی شوروی وجود داشت. حتي روي «دلار» نيز اين جهت انحراف افکار عمومی از اقبال به پرچم عدالت طلبی کمونیسم این شعار به چشم مي‏خورد كه «ما خدا پرستيم». ایجاد همين مغالطات از سوي سردمداران كفر بعضا متدينين ساده دل را نيز به اشتباه مي‏انداخت که اگر امر ميان آمريكا و شوروي دائر شود حتما باید به آمريكا رأي داد! زیرا اين مغالطه و «فتنه تئوریک» به پذیرش رسیده بود كه يا بايد خدا را پرستيد و يا ظلم را پذيرفت. يعني اگر قرار باشد به عدل برسيد بايد دست از خدا برداريد! اصولا اين عميقترين مغالطه ای  بود كه در دنیای معاصر خواست فطري بشر را نشانه رفته بود. اما اين فتنه به وسيله انقلاب اسلامي شكسته شد. زیرا انقلاب اسلامی شعار عدالت در پرتو توحید و نفی شرق و غرب ظالم را مطرح کرد.

پیگیری مستمر این دکترین در دهه های قبل موجب شده که وقتی اکنون به متغيرهاي برونزای انقلاب توجه میشود؛ معلوم میگردد که وضع به گونه‏اي است كه در تمامی قضایای منطقه  به نظام دمكراسي غربي - و به نفع انقلاب اسلامي - ضربه شدیدی وارد آمده است. از اينروست كه میتوان امروز دشمنان اسلام و انقلاب را در موضع انفعال دانست. یعنی ایشان در مدیرت جهانی خود به واسطه پایداری چند دهه انقلاب اسلامی ایران  به «عنوان ثانوي» مبتلا شده‏ و روز بروز مجبورند از شعارهاي مردمی و دموکراسی خواهانه خود عقب نشيني كنند و بیشتر دست به اسلحه ببرند. اين امر حاكي از اين است كه متغيرهاي برون‏ساز و محيطي انقلاب به نفع جبهه مقاومت ایمانی است. امری که در صورت توجه شایسته و بایسته میتوان آن را فرصت مبارکی برای گسترش «موج سوم بیداری دینی و عدالت طلبی»در عرصه جهانی دانست ...

Ali.meysami@gmail.com

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها