کد خبر: ۲۸۷۹۸۵
زمان انتشار: ۱۳:۰۸     ۳۰ دی ۱۳۹۳
فارس/ يک لحظه عصبانيت، «ايمان» ۲۸ ساله را به قاتل همسرش تبديل کرد و سحر ۲۷ ساله در آتش خشم همسر سوزانده شد.

در ساعت 10 مورخه 23 دي ماه سال جاري، يک فقره کشف جسد در حال سوختن به کلانتري 141 شهرک گلستان اعلام شد.

با حضور مأموران در محل و بررسي هاي اوليه مشخص شد جسد متعلق به زن جواني حدوداً 30 ساله است که توسط کارگران کشف شده و اين افراد نسبت به خاموش نمودن آتش اقدام کرده‌اند.

با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع « قتل عمـد» و به دستور شعبه پنجم بازپرسي دادسراي ناحيه 27 تهران پرونده جهت رسيدگي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت.

شناسايي جسـد:

در اولين مرحله از تحقيقات، شناسايي هويت جسد مقتوله در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛ لذا با بررسي بانک اطلاعات فقدان افراد، کارآگاهان موفق به شناسايي هويت مقتوله بنام سحـر -27 ساله- شدند که پرونده فقدانش توسط اعضاي خانواده وي در پايگاه دوم پليس آگاهي تهران بزرگ تشکيل شده و در حال رسيدگي بود.

ناپديد شدن همسر فقداني:

با حضور اعضاي خانواده مقتوله در اداره دهم پليس آگاهي و شناسايي تصاوير دخترشان، آنها در اظهارات خود عنوان کردند که از طريق دامادشان در جريان ناپديد شدن سحر قرار گرفته اند.

خانواده سحر در اظهارات خود عنوان داشتند: در مورخه 22 دي ماه سال جاري، دامادمان به نام ايمان- 28 ساله- با مراجعه به محل سکونتمان عنوان داشت که جهت خريد دارو به داروخانه مراجعه کرده اما پس از تهيه دارو، زمانيکه به محل پارک خودرو مراجعه کرده سحر را در داخل ماشين نمي بيند و به همين علت ابتدا موضوع را به صورت تلفني اطلاع داده و سپس به دنبال ما آمده و با يکديگر جهت طرح شکايت [ فقدان سحر ] به کلانتري مراجعه کرديم.

با توجه به اظهارات خانواده مقتوله، تحقيقات از همسر مقتوله در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت اما در ادامه مشخص شد که ايمان ناپديد شده و هيچ کس از وي اطلاعي ندارد.

من قاتل هستم:

در شرايطي که تحقيقات جهت شناسايي ايمان و انجام تحقيقات از وي در دستور کار اداره دهم قرار داشت در ساعت 19 مورخه 28 دي ماه جواني با مراجعه به کلانتري 134 شهرک قدس به مأموران اعلام کرد که همسرش را به قتل رسانده و پس از ارتکاب جنايت نيز جسد وي را به آتش کشيده است.

با توجه به اعتراف اين جوان به ارتکاب جنايت، پرونده مقدماتي در اين خصوص تشکيل و اين شخص جهت انجام تحقيقات به اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ منتقل شد.

اعترافات متهم:

با انتقال متهم به اداره دهم پليس آگاهي، کارآگاهان با شناسايي هويت وي اطلاع پيدا کردند که اين جوان همان داماد خانواده سحر است که مدعي ناپديد شدن همسر خود شده و طي اين مدت نيز ناپديد شده بود.

« ايمان . ر» با اعترافات صريح به قتل همسرش، در اظهاراتش به کاراگاهان گفت: ساعت19 مورخه 22 دي ماه به دنبال سحر رفتم تا او را از خانه پدرش برداشته و به خانه خودمان در ميدان ساحل- واقع در منطقه 22 تهران- بازگرديم؛ پس از انجام خريد براي خانه و در نزديکي هاي ميدان آزادي، سحر درباره ارتباطش با سعيده- يکي از دوستانش که در آمريکا زندگي مي کرد- صحبت کرد و اين در حالي بود که او کاملا مي دانست که من هيچ علاقه اي به صحبت درباره سعيده و خانواده اش ندارم چراکه پيش از ازدواج من و سحر، برادر سعيده خواستگار سحر بود و سعيده نيز ديگر در ايران حضور نداشت و به همين علت من دليلي براي ادامه ارتباط سعيده و سحر نمي ديدم.

ايمان در ادامه اعترافاتش عنوان کرد: سحر زماني که عصباني مي شد ديگر قابل کنترل نبود و من نيز به همين علت سعي مي کردم که با او جر و بحث نداشته باشم اما زمانيکه موضوع سعيده و خانواده اش را مطرح کرد در يک لحظه کنترل خودم را از دست داده و شروع به مشاجره لفظي با او کردم؛ سحر قصد ايجاد سر و صدا در داخل ماشين را داشت و من نيز براي ساکت کردن او، گلويش را گرفته و فشار دادم تا ساکت شود اما در يک لحظه متوجه شدم که سحر ديگر نفس نمي کشد و من او را خفه کرده ام.

ايمان در خصوص آتش زدن جسد همسرش به کارآگاهان گفت: بسيار ترسيده بودم؛ در حاليکه جسد سحر بر روي صندلي بود سراسيمه به سمت اتوبان آزادگان - مسير جنوب به شمال- حرکت کردم که متوجه يک جاده خاکي در حاشيه اتوبان شدم؛ پس از ورود به داخل اين جاده خاکي، گودالي را پيدا کردم که به نظر مي رسيد در آنجا در حال ساختن چيزي شبيه به کانال هستند؛ جسد را در تاريکي شب از ماشين خارج و به داخل گودال پرتاب کرده و به سرعت از محل دور شدم؛ فردا صبح يعني در ساعت 6 مورخه23 دي ماه مقداري بنزين تهيه کرده و مجدداً به محل رها کردن جسد بازگشتم و در آنجا بود که جسد را آتش زده و از محل فرار کردم؛ پس از آن و در ساعت 8 به درب منزل خانواده سحر رفته و با آنها به دادسرا رفتيم.

ايمان در خصوص طرح داستان خريد دارو از داروخانه نيز به کارآگاهان گفت: سحر و خانواده اش ارتباط نزديکي با يکديگر داشتند و اگر هر روز همديگر را نمي ديدند، روزي چند بار به صورت تلفني با يکديگر در ارتباط بودند و اطمينان داشتم که آنها به زودي نگران غيبت سحر خواهند شد؛ به همين علت در ساعت 20:30 مورخه 22 دي - با توجه به تاريخ ثبت شده در رسيد داروخانه بدست آمده از متهم- به داروخانه اي در خيابان اميرکبير رفته و مقداري دارو خريدم تا در زمان تحقيقات پليس بتوانم داستان خود در خصوص مراجعه به داروخانه و ناپديد شدن سحر را ثابت کنم.

ايمان در خصوص ناپديد شدن خودش نيز به کارآگاهان گفت: چند ساعت پس از طرح شکايت در خصوص فقدان سحر تصميم به فرار گرفتم؛ به همين علت بدون اطلاع هيچ کس از تهران خارج و به مناطق شمالي کشور در استان گيلان رفته و خانه اي را در آنجا اجاره کردم؛ تصميم به فرار داشتم اما پس از چند ساعت دچار عذاب وجدان شديدي شدم؛ ديگر نمي توانستم تحمل کنم و تصميم گرفتم تا به تهران برگشته و خودم را به پليس معرفي کنم.

ايمان در آخر اعترافاتش عنوان کرد: من قصد کشتن همسرم را نداشتم. من واقعا همسرم را دوست داشتم و فکر مي کنم که او هم مرا دوست داشت. نمي دانم که يک دعواي ساده چرا بايد به اينجا کشيده شود. من با تمام وجود از کَرده هاي خود پشيمانم و آماده پذيرش هر حُکمي هستم.

سرهنگ کارآگاه آريا حاجي زاده معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ با اعلام اين خبر گفت: با توجه به اعتراف صريح متهم به ارتکاب جنايت قرار بازداشت موقت از سوي مقام محترم قضايي صادر و متهم جهت انجام تحقيقات تکميلي در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها