کد خبر: ۳۱۳۰۴۷
زمان انتشار: ۰۸:۴۴     ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴
پزشك بود و هيچوقت فكرش را نمي‌كرد، روزي شاهد جان دادن فرزندش از شدت جراحات ناشي از سوختگي در بيمارستان باشد. اول شهريور 91 بود كه بيماري چهل ساله به نام هومن به علت سوختگي در بيمارستان بستري شد و پنج روز بعد فوت كرد. پدرش در شكايتي اعلام كرد كه دوستان پسرش در خانه مجردي‌اش او را داخل حمام برده و با بنزين آتش زده‌اند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام جم، هومن كه خانه مجردي داشت، هر روز مهماني مي گرفت و دوستانش را دعوت مي كرد، اما مهماني آن شب با ديگر مهماني ها فرق داشت. نگهبان ساختمان ورود دوستان هومن را در دفتر ثبت كرد و شاهد بود ساعتي بعد دوستان او با عجله از آسانسور خارج و ساختمان را ترك كرده اند.

تحقيقات براي شناسايي افراد حاضر در مهماني مرگبار آغاز شد و در نتيجه ماموران به باربد نوزده ساله رسيدند و او را دستگير كردند.

متهم جوان كه شوكه بود در مورد آشنايي اش با هومن و اتفاقات آن شب مدعي بود، چند هفته اي بيشتر نيست كه با هومن آشنا شدم و چون از همه كوچك تر بودم مرا داخل برنامه هايشان راه نمي دادند، همه در خانه هومن جمع مي شدند و او مواد مخدر در اختيارشان مي گذاشت و من هم براي اولين بار در آنجا مواد مصرف كردم. شب حادثه هم من به خانه هومن رفتم و براي اولين بار هومن شروع به فحاشي به من كرد و هرچه دم دستش بود سمت من پرتاب مي كرد، آنجا فهميدم كه با دو دوست ديگرمان به نام هاي امير و مسعود دعوايش شده است. چند دقيقه بعد با آمدن چند نفر ديگر از بچه ها هومن آرام شد و بعد هم اميد و سعيد آمدند و كلي بحث كردند و هومن به دستشويي رفت و مسعود به من اشاره كرد كه مي خواهي هومن را بترساني؟ كمد را نشانم داد و من فكر كردم شايد چوبي داخل آن قرار داده اما ديدم بنزين است.

فكر نمي كردم هومن در حال كشيدن مواد است، فندك توي دستش بود در دستشويي را باز كرديم و بنزين را روي او ريختم، بار اول بنزين روي فندك نريخت، هومن بلند شد و مسعود دوباره دست مرا فشار داد و بقيه بنزين روي شعله فندك ريخت و آتش گرفت. امير و مسعود كه از من بزرگ تر بودند فرار كردند و من هم ترسيدم و فرار كردم و وقتي به نگهباني رسيدم به نگهبان ساختمان گفتم به اورژانس زنگ بزنيد هومن آتش گرفته است.هومن كاسب بود. بار اول كه به خانه اش مي رفتي خيلي خوب برخورد مي كرد و مواد در اختيارت قرار مي داد و بعد كه معتاد مي شدي شرايط عوض مي شد. من براي اولين بار با تعارف هومن شيشه مصرف كردم. خانواده هومن از او مي ترسيدند و ماهانه مبلغي را به حسابش واريز مي كردند تا با خودش روبه رو نشوند.

هشدار

زندگي مجردي مدت طولاني است كه در ميان جوانان تهراني طرفداران زيادي پيدا كرده است. فاصله گرفتن از كانون امن خانواده و كمرنگ شدن نظارت والدين بر اعمال و رفتار فرزندان و بي خبري از حلقه هاي آشنايي فرزند و جمع هاي دوستانه اي كه در آن شركت مي كند، از عوارض اين سبك زندگي است. متاسفانه در اين ميان، افرادي سودجو چون هومن منازل خود را به مكاني امن براي استعمال مواد مخدر و مصرف مشروبات الكلي تبديل كرده اند و با باز كردن پاي افراد كم سن و سال به اين مكان ها اقدام به آلوده كردن آنان و افزايش شمار مشتريان خود مي كنند و به دليل نبود نظارت جدي بر اين گونه مراكز و بي توجهي شهروندان نسبت به وجود چنين مكان هايي در مجتمع هاي مسكوني، زماني زنگ خطر به صدا درمي آيد كه جرائم غير قابل جبران رخ داده باشد.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها