به گزارش پایگاه 598، عبدالحمید شهر ابی مسئول تحقیقات و برنامهریزی خانه آمریکای لاتین در
گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی منشور خواف به تشریح مسائل هسته کشور و
مذاکرات پرداخت .
مشروح این گفتگو را در زیر می خوانید:
با
توجه به اینکه آمریکا وانمود میکند که آقای روحانی روی مذاکرات حساب
ویژهای باز کرده تا از این طریق به وعدههای انتخاباتیاش مبنی بر حل
مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم کمک کند آیا طرف مقابل از این رویکرد طرف
ایرانی در مذاکرات نهایت استفاده را نمیکند؟ آیا تلاش آمریکا برای تحمیل
خواستهای نامشروع خود به ایران، مانند بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی
از دانشمندان هستهای ایران تحت لوای "مصاحبه” در همین راستا صورت
نمیگیرد؟
شهرابی: سؤال شما چند نکته مهم دارد. اول
اینکه باید دید چه میزان از مسائل اقتصادی کشور و مشکلات معیشتی مردم ناشی
از تحریمهای دشمن است. این که تحریمها و بالاخص تحریمهای بانکی و نفتی
باعث شده که درآمد کشور کاهش یابد یک واقعیت است و فشار ناشی از این کاهش
درآمد قطعا بر اقتصاد کشور و زندگی روزمره مردم تأثیرگذار است. لکن اقتصاد
ما مشکلات بزرگ دیگری هم دارد که ربطی به تحریم ندارد و با وجود تحریم هم
میتوان برای رفع آنها برنامهریزی کرد. مثلا این که صاحبان ثروتهای کلان
از پرداخت مالیات به دولت فرار میکنند، اینکه بازار سرمایه کشور
لجامگسیخته است و دولت در هدایت و کنترل آن ضعیف عمل میکند و نقش
تعیینکننده ندارد، اینکه سرمایههای عظیم به جای این که در تولید به
جریان افتد سر از سفتهبازی، خرید سکه و ارز در میآورد و درآمد دلالی به
مراتب از درآمد تولید بیشتر است، این که فسادهای هزاران هزار میلیاردی
اعتماد ملت را خدشهدار میکند، اینها و مسائلی از این قبیل چه ربطی به
تحریم دارد؟ خب، یک نگاه این است که باید بدون فوت وقت برای حل این مسائل
برنامهریزی شود و نگاه دیگری هم هست که با برجسته کردن نقش مخرب تحریم به
سادگی از کنار این مشکلات میگذرد. در نگاه اول که در رهنمودهای رهبری
انقلاب دائما اشاعه داده میشود، تأکید بر اقتصاد مقاومتی است، تأکید بر
استفاده از ظرفیتهای عظیم اقتصادی داخل کشور و دلنبستن به وعدههای
ریاکارانه و لبخندهای فریبنده دشمن است. تأکید بر عدم اعتماد به دشمن است.
ولی در نگاه دوم، راه حل مسائل کشور عمدتا در ایجاد و گسترش روابط با
کشورهای قدرتمند سرمایهداری و در رأس آنها آمریکا دیده میشود. این نگاه
که برخی از نظریهپردازان دولت آشکارا آن را ترویج میکنند و در عمل نیز
بر اغلب سیاستهای داخلی و خارجی دولت یازدهم حاکم است، استقلال کشور را به
طور جدی به خطر میاندازد. به غیر از ایراد تئوریک و نظری و مغایرت با
اصول و مبانی تعریف شده انقلاب اسلامی، اشکال اصلی این نگرش این است که
واقعیتها را نادیده میگیرد. در این رویکرد سراب و توهم به جای واقعیت
مینشیند. سرنوشت رقتانگیز و عبرتآموز صدام در عراق، قذافی در لیبی و
همین اواخر مرسی در مصر و دیگرانی که در یک مقطع به دشمن استکباری اعتماد
کردند و در صدد حل مسائل از طریق تعامل با کدخدا برآمدند، نادیده گرفته
میشود. و از جانب دیگر، در این نگرش همچنین وضعیت وخیم اقتصادی و
بیعدالتیهای کریه اجتماعی در کشورهایی که راه توسعه خود را در تبعیت از
سیاستهای اقتصادی نظام سلطه سرمایهداری میبینند، کتمان میشود. کعبه
آمال مبلغین و کارگزاران این دیدگاه کانونهای اصلی اقتصاد به اصطلاح آزاد
سرمایهداری است و لازمه ترویج این شیفتگی این است که بر بسیاری از
واقعیتهای این جوامع و از جمله گرسنگی، بیکاری و بیسرپناهی صدها میلیونی
انسانهای محروم سرپوش گذاشته شود. آنهم به قیمت انباشت ثروت در دستان یک
اقلیت یک درصدی، که در واقع تعدادشان به مراتب کمتر از ۱% جمعیت این جوامع
است.
با این مقدمه، پاسخ به سؤال شما روشنتر میشود. شما اشاره
کردید که آمریکا وانمود میکند که دولت آقای روحانی روی مذاکرات حساب
ویژهای باز کرده است. لکن، صرفنظر از اینکه آمریکا چه چیزی را با چه
انگیزهای وانمود میکند، واقعیت این است که دولت فعلی همه تخممرغ های
خود را در سبد مذاکرات گذاشته و بدین ترتیب سرنوشت خود را به نتیجه مذاکرات
گره زده است و این رویکرد با توجه به ماهیت شکننده مذاکرات، هم منافع کشور
را تهدید میکند و هم برای خود دولت مخاطرهآمیز است. مذاکرات ماهیتی
شکننده دارد، چرا که یک طرف به دنبال تحمیل خواستهای نامشروع و قلدرمآبانه
خود و طرف دیگر به دنبال به رسمیت شناخته شدن و احقاق حقوق مسلم خود
میباشد. خب، ایران در مذاکرات با طرفی که دائما و در حین مذاکرات زبان زور
و تهدید را به کار میبرد و عملا هم با حمایت تمام عیار از گروههای
تروریست همچون داعش جنگ نیابتی علیه متحدین ما در عراق و سوریه را به راه
انداخته است، چگونه باید عمل کند؟ آیا به غیر از ایستادگی و پافشاری بدون
لغزش بر سر حقوق مشروع خود انتخاب دیگری هم میتوانیم داشته باشیم؟ آیا با
نشان دادن ضعف و امتیازدادن غیرقابل توجیه موقعیت ایران تقویت میشود؟ و
متأسفانه هیئت مذاکره کننده از جانب ایران در جریان مذاکرات از خود ضعف
نشان داده و به واگذاری برخی امتیازات غیرقابل توجیه تن درداده است. و این
به رغم این واقعیت است که گروه مذاکره کننده منتخب دولت از فرزندان همین
انقلاب بهشمار میروند و به همین علت نیز نباید در انگیزهشان شک کرد.
صداقت و انگیزه پاک به جای خود، لکن ملاک کارنامه عمل است.
ضعف نشان
دادن بدین معنی است که دولتمردان با اظهاراتی از این قبیل که خزانه کشور
خالی است و یا این که با وجود تحریمها چرخ اقتصاد کشور نخواهد چرخید دل
مردم را خالی کنند و بر تبلیغات دشمن مبنی بر این که با ادامه تحریمها
ایران از پای در خواهد آمد صحه بگذارند. و در این حال تهدیدات مکرر دشمن را
با لبخندهای ملیح پاسخ دهند. این ضعف است، همانطور که پذیرفتن
محدودیتهای متعدد و طولانی در خصوص توسعه انرژی هستهای که بنا بر خواست
طرف مقابل میبایست بهطور آنی به اجرا درآید، در مقابل وعده تعلیق برخی از
تحریمها بعد از اجرای تعهدات پذیرفته شده از جانب ایران هم نشانهای دیگر
از ضعف است. و این داستان به همینجا خاتمه پیدا نمیکند.
نشان
دادن ضعف اشتهای دشمن را تحریک میکند و دشمن با گرفتن یک امتیاز بدنبال
کسب امتیازات دیگر میگردد. در یک تشببه، آمریکا همانند تمساح عمل میکند.
اگر انگشت خود را در دهان تمساح بگذارید، او تمام بدن شما را میبلعد و به
کمتر از آن قانع نمیشود. این یک بازی خطرناک است که میتواند به قیمت
جان بازیکن متوهم بیانجامد. حالا، اشتهای دشمن برای بازدید ابدی و بدون
محدودیت زمانی و مکانی از تمامی محلهایی که به زعم او میتواند محل تولید
سلاح هستهای باشد، شامل پادگانهای نظامی ایران تحریک شده است و پایانی
برای این اشتهای سیری ناپذیر سلطهطلبانه وجود ندارد.
مقام
معظم رهبری خطوط قرمز نظام در مذاکرات را مشخص نمودند ولی رسانههای بیگانه
مدام فرافکنی نموده و خط ونشان میکشند که تحریمها به صورت مرحلهای و
بعد از راستی آزمایی ایران برداشته میشود. آیا مطالبات مقام معظم رهبری در
مذاکرات تحقق مییابد و ۱+۵ به خواستههای ایران تن میدهد؟ و اگر هیئت
مذاکره کننده ایران بر خواستههای خودش در خصوص حقوق ملت ایران پافشاری کند
آیا طرف مقابل تمکین خواهد نمود؟
شهرابی: مسأله مهم این
است که مطالبات رهبری به مطالبات ملت تبدیل شود و باید به این نکته توجه
داشت که این امر ضروری لزوما به خودی خود صورت نمیگیرد و تحقق یافتن آن
منوط به برخورد آگاهانه، برنامهریزی شده، فعال و سازمانیافته توسط
نیروهایی است که ریشه در انقلاب اسلامی دارند و از اراده و توان بسیج ملت
برخوردار میباشند. رهبری در حیطه اختیارات و مسئولیتهای خود عمل
میکنند و این عقلانی نیست که انتظار داشته باشیم کاری را که دیگر نیروهای
انقلابی باید انجام دهند را هم رهبری به تنهایی به عهده بگیرند. این نه
شدنی است و نه منطقی. و وقتی از بسیج ملت صحبت میکنیم واضح است که منظور
تمامی ملت است و نه فقط بخشهایی از آن، مثلا نیروهای حزبﷲ، اصولگریان و
یا اصلاحطلبان. منظور تمامی ملت است، از هر مرام و سلیقهای. و در اینجا
وقتی از مطالبات صحبت میکنیم منظور صرفا مطالبات مربوط به موضوع هستهای
نیست و شمول وسیعتری دارد و مسائل مهم دیگری از قبیل مبارزه علیه فقر،
گرسنگی و بیکاری، بیعدالتیهای اجتماعی، فسادهای اقتصادی، اعتیاد و فحشا
را هم در بر میگیرد. ضعف در اینجاست که در این زمینهها ملت از فقدان
سازماندهی لازم برای طرح و پیشبرد مطالبات خود رنج میبرد و نیروهای انقلاب
هم در واقع هر یک سرگرم دلمشغولیهای خاص و هر چند ارزشمند خود هستند و
بدون انسجام و اتحاد و یکپارچگی، به طور پراکنده و غیر مستمر فعالیت
میکنند. دهها و صدها حزب و گروه وجود دارد، لکن از حزبی که بدون ملاحظات
جبههای، گروهی و فرقهای به طور قاطع و پیگیر مطالبات ملت را طرح کند و
برنامه عملی برای پاسخ به این مطالبات ارائه دهد، خبری نیست. و تا این مشکل
باقی است و تا زمانی که مردم مستضعف جایی برای طرح مطالبات خود و مبارزه
برای تحقق بخشیدن به آنها ندارند، این انتظار که مشکلات به طور اساسی حل
شود، توقعی بیجا و به دور از واقعیت است.
در موضوع هستهای هم
همانند سایر مسائل آنچه که مهم است شکل بگیرد مطالبه مردمی با ساز و کاری
است که اجمالا به آن اشاره شد. در این صورت پاسخ این سؤال شما که آیا طرف
مقابل به خواست ایران تن در میدهد، مثبت است. بدین معنی که آنوقت ملت تحت
هدایت رهبر فرزانه انقلاب قادر خواهد بود در مسیر مقاومت با عزت، خواست خود
را در نهایت به دشمن تحمیل کند. البته این یک مبارزه آسان نخواهد بود و
فراز و نشیب خود را خواهد داشت، لکن در این مسیر برنده در هر حالت قطعا
ایران خواهد بود. یعنی نتیجه و سهم برد برد که دوستان مذاکره کننده
سخاوتمندانه برای هر دو طرف مذاکرات در نظر گرفتهاند، نصیب طرف ذیحق یعنی
ایران خواهد شد. چرا که در این مسیر آگاهی و بصیرت ملت تعمیق شده و
سازماندهی مردمی تقویت خواهد شد و این به تنهایی شاخص خوبی است برای تشخیص
برنده در مبارزه حق علیه باطل.
با توجه به نقدهایی که به نحوه پیشبرد مذاکرات هستهای داشتید، به نظر شما آیا این مذاکرات تا کنون دستاوردی هم داشته است؟
شهرابی:
به مذاکرات هستهای همانند سایر جبهههای دفاع از حقوق ملت باید از دید
منافع ملی نگاه کرد و اشتباه بزرگی خواهد بود که در این میان ملاحظات گروهی
و جناحی معیار ارزیابی و موضعگیری قرار گیرد. با این معیار اصولی، نقاط
قوت و ضعف مذاکرات میبایست در کنار هم دیده شود. در صحبتهای قبل بر نقاط
ضعف تأکید شد چرا که نقاط ضعف در قیاس با جنبههای مثبت و دستاوردها در این
دوره از مذاکرات پر رنگتر بوده است. لکن، این بدین معنی نیست که کل
مذاکرات تا به حال دستاوردی نداشته است. بازتاب مقاومت ملت ایران در
مذاکرات باعث شده که دشمنان سرسخت ملت بر خلاف میل خود حق غنیسازی
اورانیوم که بخشی مهم از حقوق هستهای ایران است را هر چند به طور محدود به
رسمیت بشناسند. همچنین مقاومت ملت در مقابل تحریمها نتیجه داشته و باعث
شده که دشمن تا حدودی شکست این سیاست خود را بپذیرد. وعده تعلیق بخشی از
تحریمها در این راستا صورت گرفته است. دستاورد دیگر مذاکرات مقابله با
تبلیغات ایرانهراسی و اسلامهراسی دشمن بوده است. این دستاوردها بیش از هر
عامل دیگر به شکرانه مقاومت ملت و خون شهدای انقلاب و بالاخص شهدای
هستهای میسر شده است. این دستاوردها ناشی از تقویت جایگاه ایران در منطقه و
مناسبات بینالمللی بوده است. ایران سربلند نه تنها از انقلاب خود دفاع
کرده بلکه علنا در کنار دیگر ملل مظلوم ایستاده و و در سنگرهای مشترک با
نیروهای انقلابی منطقه، تهاجمات امپریالیسم/صهیونیسم در فلسطین، لبنان،
عراق و سوریه را دفع کرده است. این جایگاه اعلا، موقعیت انقلاب اسلامی
ایران را تثبیت کرده و دستاوردهایی که به آن اشاره شد ناشی از این واقعیت
است و این دستارودها را باید گرامی شمارد. با این حال، با توجه به امتیازات
نقد واگذار شده و پذیرش محدودیتهای سنگین در حوزه توسعه فنآوری هستهای
ایران و قیاس این امتیازات با آنچه که به طور نسیه به ایران وعده داده شده،
ارزیابی واقعبینانه سنگینی کفه ترازو به نفع طرف مقابل را نشان میدهد.
چه توصیههایی برای هیئت مذاکره کننده دارید و چشمانداز مذاکرات را چگونه میبینید؟
شهرابی: رهبری و ملت از تیم مذاکره کننده استقامت و پافشاری بر حقوق مسلم
هستهای ایران را مطالبه میکنند و از آنها میخواهند که در این مسیر به
دشمن عملا اعتماد نکنند. این اصلیترین و مهمترین توصیه است که هیئت
مذاکره کننده میبایست در هر گام از مذاکرات نه در شعار بلکه در عمل به آن
کاملا متعهد باشد. اکنون کف مطالبات رهبری و ملت در مذاکرات تعیین شده و آن
این است که ما بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان هستهای خود
را نمیپذیریم و این نقض آشکار حاکمیت ملی ایران را تحمل نخواهیم کرد.
هیئت مذاکره کننده باید قاطعانه از این موضع اصولی، عقلانی و انقلابی دفاع
کند و ذرهای در این زمینه عقبنشینی نکند.
به مذاکرات هستهای نباید
بیش از آن که لازم است بها داد و این اشتباه است که حل مسائل اساسی کشور
بالاخص در حوزه اقتصاد معطل مذاکرات و نتایج آن بماند. توجه اصلی دولت باید
به برنامهریزی برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی، استفاده از تمامی امکانات و
ظرفیتهای ملی و بسیج و سازماندهی ملت در این راستا اختصاص یابد. همزمان و
در کنار این رویکرد لازم است که دولت از ظرفیتهای جدید برای همکاریهای
اقتصادی با بلوکهای منطقهای و بینالمللی نوظهور همچون شانگهای و بریکس
شامل کشورهای توانمندی چون چین، روسیه و برزیل استفاده کند و در این حال به
اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی در زمینه حمایت از ملل مظلوم و جبهه جهانی
ضداستکباری وفادار بماند.
توصیه مهم دیگر این است که دولت، ملت
فهیم ایران را به طور شفاف در جریان مذاکرات قراردهد و حقایق مربوط به
مذاکرات را آنطور که هست صادقانه با مردم در میان بگذارد و ضمنا در مقابل
نقدهایی که به مذاکرات میشود گارد نگیرد و منتقدین را به جهنم حواله ندهد.
به قول امام خمینی بهتر است هر چه فریاد داریم بر سر آمریکا بزنیم و نه بر
سر یکدیگر.
خلاصه این که اگر تأکیدات صریح رهبری در موضوع مذاکرات
هستهای کاملا رعایت شود، چشمانداز مذاکرات کسب پیروزیهای جدید برای ملت
ایران را نوید میدهد.