کد خبر: ۳۲۱۶۳۴
زمان انتشار: ۱۱:۲۷     ۳۱ خرداد ۱۳۹۴
چرایی روایت مخدوش رسانه ملی از انتخاب رهبری ؛
شاید با حسن ظن بگوییم که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، سهواً تاریخ را تحریف‌شده و ناقص به آیندگان منتقل کرده و می‌بایست برای جلوگیری از سواستفاده بدخواهان نقل روایت انتخاب رهبر انقلاب بعد از امام را به صورت کامل به مردم نشان دهد تا اشتباه خود را جبران کند.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از مشرق، مجلس خبرگان رهبری در خرداد سال 1368، آیت‌الله خامنه‌ای را به رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند. این جلسه که بارها قسمت‌هایی از آن از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شده است، هنوز به‌صورت کامل و مشروح، مذاکرات آن منتشرنشده و فیلم آن نیز به‌صورت کامل در اختیار عموم قرار نگرفته است.

همین امر باعث شده تا روایت‌های زیادی دراین‌باره در افکار عمومی و فضای مجازی شکل بگیرد و صداوسیما نیز به یک قرائت خاص از این جلسه دامن زده است؛ قرائتی که با گفتن خاطره آقای هاشمی رفسنجانی، خبرگان به این نتیجه رسیدند که آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری انتخاب کنند و خاطره آقای هاشمی بود که باعث رهبری ایشان شد، وگرنه اتفاق دیگری در حال رخ دادن بود و اگر این خاطره نبود، ممکن بود فرد دیگری به رهبری انتخاب شود؛ این نوع روایت توسط طرفداران و حامیان آقای هاشمی نیز تبلیغ و ترویج می‌شود.

در این مطلب،‌ روایتی از جلسه تاریخی خبرگان در سال 1368 ارائه خواهد شد که با توجه به اسناد و خاطرات حاضران در آن جلسه است.

روایت آقای هاشمی از جلسه خبرگان

چرا رسانه ملی در نقل تاریخ آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود، حوادث این جلسه را این‌گونه تعریف می‌کند: «بحث‌های زیادی شد. بعضی‌ها طرفدار رهبری شورایی و بعضی خواهان رهبری فردی بودند. بعضی آیت‌الله خامنه‌ای و بعضی‌ها آیت‌الله [سید محمدرضا] گلپایگانی را مطرح کردند و برای شورا هم اسم‌هایی برده شد.

قبلاً در مشورت‌های سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنه‌ای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند ولی در مذاکرات، رهبری فردی رأی بیشتری آورد. آیت‌الله خامنه‌ای با رهبری فردی مخالفت کردند. من هم مخالف بودم. نوبت نرسید.

ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که عضو مجلس خبرگان بودند، آیت‌الله گلپایگانی مطرح شد. حدود 14 نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند: من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم. پس چگونه نامزد شوم؟ من که جلسه را اداره می‌کردم، گفتم اکنون با رأی خبرگان، رهبری فردی قانون شده و چاره‌ای نیست. سرانجام آقای خامنه‌ای با 60 رأی از 74 عضو حاضر رأی آوردند و مسئله به این مهمی به این خوبی حل شد. من هم در چند مورد صحبت کوتاهی کردم و نظرات امام را درباره صلاحیت رهبری آقای خامنه‌ای نقل کردم. از قول حاج احمد آقا و آیت‌الله موسوی اردبیلی هم که در جلسه حاضر بودند، همین مضامین تأیید شد.»[1]

در این نقل‌قول که به‌صورت دقیق و کامل نیز نوشته‌نشده است، مشخص است که آقای هاشمی در ابتدا به دنبال شورایی شدن رهبری بوده و پس‌ازاینکه رهبری شورایی رأی کافی نمی‌آورد، بازهم ایشان خاطره مربوط به جلسه با حضرت امام را مطرح نمی‌کنند و اجازه می‌دهند که درباره آیت‌الله گلپایگانی رأی‌گیری انجام شود و سپس خاطره را از حضرت امام نقل می‌کنند. این روایت که در مصاحبه‌های دیگری نیز از سوی هاشمی مطرح‌شده است که یکی از آن‌ها را بیان می‌کنیم:

«وقتی‌که امام رحلت کردند، اولین تصمیمی که همان شب در جماران گرفته شد، این بود که کشور نمی‌توانست بدون رهبر بماند. جانشین ایشان هم عزل شده بود. آقایان و رفقا جمع بودند، آنجا تصمیم گرفتند که طبق قانون اساسی شورایی تشکیل بدهیم. شورا را هم سه نفر تعیین کردیم. مرحوم آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله خامنه‌ای که این سه نفر شورا باشند. قرارمان این بود که فردا در جلسه خبرگان به این نتیجه برسیم، اما در عمل این‌گونه نشد؛ یعنی شورا را نپذیرفتند و سی‌وپنج نفر از اعضای خبرگان رأی به شورا دادند و 45 نفر به فرد رأی دادند و آن طرح منتفی شد. بعد سراغ فرد رفتند. بعضی‌ها از آیت‌الله گلپایگانی حمایت می‌کردند که ایشان هم‌رأی نیاورد. سراغ آیت‌الله خامنه‌ای رفتیم که ایشان رأی آورد که من هم بعدازآنکه شورا رأی نیاورد دنبال همین بودم که شد.»[2]

روایت آیت‌الله حائری شیرازی از بحث رهبری شورایی و فردی

آیت‌الله حائری شیرازی، نماینده استان فارس در مجلس خبرگان که در اجلاسیه فوق‌العاده ۱۴ خرداد به‌عنوان اولین مخالف شورای رهبری صحبت کرد، درباره نطق مخالفت خود این‌گونه توضیح می‌دهد: «من به‌عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری صحبت کردم. گفتم شورای عالی قضایی را برداشتید و مسئولیت به رئیس قوه قضائیه واگذارشده است، شورا قدرت ندارد. نخست‌وزیر را حذف و قدرت را به رئیس‌جمهور واگذار کردید، پس شرایط به تمرکز نزدیک است. وقتی رهبری شورایی کنید به‌صورت مسلم ناکارآمدی خود را در جامعه نشان می‌دهد، چون خودتان تجربه کردید که باید یک نفر مسئول باشد. صحبت من تمام شد. یک نفر آمد و گفت ما می‌توانیم با شورا اختلافاتی را که در جامعه است، هرکدام از این افراد را عضو شورا کنیم و به‌وسیله این چند تا وحدت را ایجاد کنیم. بیاییم این کار را بکنیم تا وحدت حفظ شود. فرد مخالف بعدی آقای جنتی بودند. آقای جنتی [گفت] اگر می‌گویید این شورا یکی شجاع‌تر، یکی سیاستمدارتر است و... اگر می‌توانست آنچه بهتر است به دیگران تزریق کنند، خوب بود. منظورشان این بود یک مجموعه وقتی بخواهند با یکدیگر حرکت کنند، ضعیف نمی‌تواند همراه با قوی گام بردارد. به‌ناچار قوی آهسته حرکت می‌کند تا ضعیف با او همگام شود. باز [موافقین شورای رهبری] آمدند قسم و آیه که این کار را بکنید.»[3]

پس از شور و مشورت‌هایی که درباره شورایی یا فردی شدن رهبری مطرح می‌شود، در زمان رأی‌گیری روالی در پیش‌گرفته می‌شود که به هر نحو که شده، بحث شورایی رأی بیاورد. این روال این‌گونه بوده که مدیر جلسه، آقای هاشمی، اعلام می‌کنند که مخالفین قیام کنند تا وزن آرای ممتنع به نفع موافقین شورایی سنگینی کند، درصورتی‌که روال این‌گونه بوده که برای موافقت رأی‌گیری می‌شده است، نکته دیگری که در خاطرات آیت‌الله حائری نیز وجود دارد این است که سه بار رأی خبرگان به نفع رهبری فردی شمرده می‌شود و هیئت‌رئیسه و موافقین شورایی اصلاً باور نداشته‌اند که اکثریت خبرگان به رهبری فردی رأی دهند.

این روایت در خاطرات آیت‌الله حائری این‌گونه بیان‌شده است: «قانوناً این‌طور است که موضوع شورایی را که به رأی گذاشتند موافقین شورا قیام کنند. یکی از بزرگان که مرحوم شده، آمد مقابل هیئت‌رئیسه و گفت: بگویید مخالفین شورا قیام کنند. می‌گویند چرا؟ دلیل این بود که ممتنع‌ها اضافه بشوند به موافقین و از مخالفین شورا کم بشوند. ۳۰ نفر موافق، ۳۰ نفر مخالف، ۱۵ نفر ممتنع: اگر بگویند مخالفین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند رأی نیاورد و اگر بگویند موافقین شورا قیام کنند، ۳۰ نفر می‌ایستند و ۴۵ نفر می‌نشینند و می‌گویند موافقت نشد. خیلی تأثیر دارد بگویند موافقین شورا یا مخالفین شورا. خود آقا هم‌نظرش بر شورایی بود ولی نظر من بر رهبری فردی بود. آمدند گفتند مخالفین شورا قیام کنند، یقین هم داشتند ۳۰ نفر بلند می‌شوند و بیشتر می‌نشینند. نگاه کردند دیدند به خواست خدا خیلی جمعیت ایستادند. شمردند دیدند اکثریت است، دوباره شمردند، بازگفتند یک‌بار دیگر بشمریم، دیدند اکثریت است و دیگر کاری نمی‌توانستند بکنند و اعلام کردند نظر خبرگان رهبری فردی است[4]

روایت آیت‌الله مجتهد شبستری از نقل خاطره توسط آقای هاشمی

چرا رسانه ملی در نقل تاریخ آیت‌الله مجتهد شبستری درباره نقل خاطره از سوی آقای هاشمی در پایان جلسه و بی‌میلی وی از نقل خاطره درباره آیت‌الله خامنه‌ای می‌گوید: «بعدازظهر جلسه تشکیل شد. ابتدا راجع به شورایی شدن رهبری صحبت شد زیرا آن موقع در قانون اساسی، رهبر یا شورای رهبری قیدشده بود. در آن جلسه چنین مطرح شد که اگر شورای رهبری رأی بیاورد، کشور به‌واسطه شورا اداره شود. من بر اساس این صحبت‌ها فهمیدم که کار به درازا می‌انجامد. لذا یادداشتی نوشته و به هیئت‌رئیسه فرستادم و نوشتم این بحث را کوتاه کنید و مطالبی را که امام در مورد آیت‌الله خامنه‌ای فرموده بودند، مطرح شود. من یادداشت را به آقای طاهری خرم‌آبادی [منشی جلسه] فرستاده بودم و او هم نوشته مرا به آقای رفسنجانی داده بود. آقای رفسنجانی گفته بود فعلاً صبر کنید بحث شورا به‌جایی برسد و اگر شورا رأی نیاورد و افراد مطرح شدند، این موضوع را مطرح می‌کنیم.

من ساکت نشستم تا بحث شورا به اتمام برسد. شورا بالاخره رأی نیاورد، البته عده‌ای در اقلیت مایل به رهبری شورا بودند، اما من از همان ابتدا با رهبری شورا موافق نبودم و با مخالفان بحث کردم و عوارض رهبری شورا را برایشان توضیح دادم که با اختلاف‌نظر بین شورا مملکت فلج می‌شود؛ پس بهتر است رهبری واحد حاکم باشد.

پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا افراد را مطرح کردند. عده‌ای آیت‌الله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما داده‌ام و الآن وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید. آقای رفسنجانی نوشته مرا خواندند و گفتند آقای شبستری می‌خواهد من که حضور داشتم و جز شهود بودم توصیه‌های امام را در مورد آیت‌الله خامنه‌ای نقل کنم.

من شنیده بودم که وقتی آیت‌الله خامنه‌ای به کره رفته و آنجا سخنرانی کرده بودند، تلویزیون پخش می‌کرد و حاج احمد آقا نیز در خدمت امام بود. حاج احمد آقا گفته بود ماشاءالله آیت‌الله خامنه‌ای خوب صحبت می‌کند و جلسه را خوب قبضه کرده است. پس‌ازاین حرف حاج احمد آقا، امام فرموده بود آقای خامنه‌ای شایستگی رهبری را دارد. علاوه بر این، زمانی که آقای منتظری از قائم‌مقامی رهبری عزل شد، به امام گفته بودند حال که او را عزل کردید بعداً ما گرفتار خواهیم شد. امام در جواب این حرف فرموده بود: باوجود آقای خامنه‌ای شما غصه‌ای نداشته باشید. من این دو مورد را شنیده بودم و می‌دانستم که آقای رفسنجانی (به همراه آقای موسوی اردبیلی) جزو شاهدان است. لذا در آن یادداشت از آقای رفسنجانی خواستم که شهادت بدهید امام چنین مطلبی را بیان کرده بودند.

آقای رفسنجانی رو به اعضای خبرگان کرد و گفت آقای شبستری از من می‌خواهند سخنان امام را به شما بگویم، آیا شما موافق هستید؟ همه اعضا گفتند «بله بگویید، اگر الآن نگویید، پس کی می‌خواهید بگویید!» آقای رفسنجانی موضوع را مطرح کردند و شهادت دادند و گفتند که آن موقع آقای موسوی اردبیلی نیز شاهد بود، البته اگر شهادت آن‌ها هم نبود و اگر توصیه امام هم نبود، خواه‌ناخواه ما نمی‌توانستیم فردی اصلح‌ از آیت‌الله خامنه‌ای پیدا کنیم؛ یعنی اگر توصیه امام هم مطرح نمی‌شد بالاخره آقای خامنه‌ای رأی می‌آورد منتها با مطرح کردن این امر، انتخاب ایشان به رهبری با سرعت و با رأی اکثریت قاطع اعضا انجام گرفت.»[5]

روایتی دیگر شبیه روایت آیت‌الله شبستری

چرا رسانه ملی در نقل تاریخ آیت‌الله سید علی‌اکبر قریشی، نماینده آذربایجان غربی در مجلس خبرگان، در تأیید خاطرات آیت‌الله شبستری می‌نویسد: «به آیت‌الله محسن شبستری، امام‌جمعه فعلی تبریز و نماینده مقام معظم رهبری در آذربایجان شرقی که در طرف راست من نشسته بود، گفتم: «من شنیده‌ام که امام فرمودند اگر من از دنیا رفتم، بهترین کسی که می‌تواند جانشین من باشد، آقای خامنه‌ای است. آیا شما درباره آقای خامنه‌ای چیزی شنیده‌اید؟» گفت: «من نیز شنیده‌ام که امام گفته اگر من از دنیا رفتم، آقای خامنه‌ای بهترین کسی است که می‌تواند رهبر نظام باشد.» وقتی آقای شبستری این مطلب را گفت، من بی‌درنگ به ایشان گفتم: «پس برخیزیم و باهم فریاد بکشیم و این مطلب را به همه نمایندگان حاضر بگوییم!» آنگاه بنده و آقای شبستری چنان فریاد کشیدیم که همه نمایندگان و رئیس مجلس خبرگان متوجه ما دو نفر شدند. ما گفتیم: «آقایان! اگر امام درباره شایستگی رهبری آقای خامنه‌ای سخنی گفته‌اند، بگویید تا همه آقایان بدانند، بالاخره سخن امام برای ما خیلی مهم است.»

ابتدا آقای طاهری خرم‌آبادی کمی صحبت کرد و اشاره نمود به نظر و سخن امام که در خصوص صلاحیت آیت‌الله خامنه‌ای گفته بود. در این حال آقای هاشمی حرف را از دهان آقای طاهری خرم‌آبادی گرفت و گفت: «بله من و آقای خامنه‌ای و آقای موسوی اردبیلی و آقای میرحسین موسوی یک روز در محضر امام بودیم و حاج احمد آقا هم حضور داشت. سخن از رهبری می‌رفت و ما نگرانی خود را در محضر امام مطرح می‌کردیم. امام فرمود اگر من از دنیا رفتم، صلاح است آقای خامنه‌ای رهبر جامعه باشد.» (قریب به این مضمون) بعد آقای هاشمی اضافه کرد روزی من تنها در محضر امام بودم. بازهم از رهبری آینده سؤال کردم، امام فرمود آقای خامنه‌ای از همه اصلح است.»[6]

آنچه می‌توان از بیان خاطرات فوق برداشت کرد؛

چرا رسانه ملی در نقل تاریخ از روایت‌های گفته‌شده می‌توان به دو نکته اشاره کرد: اول اینکه آقای هاشمی از ابتدا قصد مطرح کردن این خاطره را نداشته و نظر خود را مقدم بر نظر امام می‌دانسته و معتقد بوده است که رهبری باید توسط شورا اداره شود و احتمال بسیار پایینی می‌داده که شورای رهبری رأی نیاورد و هنگامی‌که شورای رهبری از دستور خارج می‌شود، بازهم خاطره را مطرح نمی‌کنند تا اینکه فضای خبرگان به سمت مطرح کردن نام آیت‌الله خامنه‌ای می‌رود و ایشان در نوعی فشار و اجبار قرار می‌گیرند و سپس تصمیم به نقل خاطره می‌گیرند و می‌توان گفت که تا حد زیادی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای قطعی شده بود و خبرگان اغلب به ایشان تمایل داشته‌اند.

دوم اینکه در سال‌های گذشته صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بارها قسمت‌هایی از جلسه فوق‌العاده خبرگان در روز 14 خرداد را پخش نموده، اما این بخش‌ها به‌گونه‌ای انتخاب و تدوین‌شده است که مهم‌ترین و مؤثرترین علت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای نقل خاطره آقای هاشمی است، درصورتی‌که همان‌گونه که بیان شد، این خاطره بعد از ساعت‌ها بحث درباره رهبری شورایی و فردی و بعدازاینکه آیت‌الله گلپایگانی آرای لازم را کسب نمی‌کنند و با فشار دیگر اعضای خبرگان مطرح‌شده است.

صداوسیما باید توجه داشته باشد که روایتی را که از روز انتخاب رهبری بیان می‌کند، نباید محدود به چند دقیقه از جلسه خبرگان و بخش‌هایی باشد که آقای هاشمی خاطره‌شان را مطرح می‌کنند، زیرا روایت اصلی چیزی غیرازاین است و این خاطره در انتهای جلسه خبرگان مطرح‌شده است و باید با حسن ظن بگوییم که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، سهواً تاریخ را تحریف‌شده و ناقص به آیندگان منتقل کرده است و می‌بایست برای جلوگیری از سواستفاده بدخواهان نقل روایت انتخاب رهبر انقلاب بعد از امام را به صورت کامل به مردم نشان دهد تا اشتباه خود را جبران کند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها