کد خبر: ۳۲۲۳۸۷
زمان انتشار: ۱۴:۱۸     ۰۳ تير ۱۳۹۴
قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام:
"یک وقت می‌گوید من در جلسه‌ای خصوصی خدمت امام بودم و صحبتی شد، در اینجا مورد به مورد را موسسه حفظ و نشر آثار امام نمی‌تواند تأیید یا تکذیب و اظهارنظر کند. با کدام مبنا و مستند می‌توانیم بر نقلی صحه بگذاریم یا آن را رد کنیم."
به گزارش پایگاه 598، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ۱۴ خرداد طی سخنان بسیار مهمی در حرم امام(ره) با هشدار جدی نسبت به خطر تحریف امام(ره)، فرمودند: امام بزرگوار بر خلاف برخی که سعی می‌کنند او را در زمان خودش محصور کنند مظهر حرکت عظیم و تاریخ‌ساز ملت ایران است و طبعاً تحریف شخصیت او، زیان‌های فراوانی را در استمرار این حرکت ایجاد می‌کند، بنابراین باید در این زمینه کاملاً هوشیار بود.

امام خامنه‌ای تأکید کردند: تحریف شخصیت امام، تحریف راه امام و تلاش برای منحرف کردن صراط مستقیم ملت ایران است و اگر راه امام(ره) گم یا فراموش و یا خدای نکرده عمداً به کنار گذاشته شود، ملت ایران سیلی خواهد خورد.

پیرو این فرمایشات بسیار مهم با آقای حمید انصاری قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) تماس گرفتیم تا با وی درباره این خطر تحریف و همچنین اقداماتی که مؤسسه موظف است نسبت به جلوگیری از تحریف امام انجام دهد به گفتگو بنشینیم.

در این گفتگوی مفصل همچنین درباره برخی موارد که برداشت می‌شود مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) آن‌گونه که باید و شاید نسبت به جلوگیری از تحریف امام(ره) ورود نکرده با آقای انصاری به بحث و گفت‌وگو نشستیم.

متن گفت‌وگو پس از پیاده‌سازی و تنظیم، برای تأیید نهایی خدمت آقای انصاری ارسال شد و ایشان پس از مرور این مصاحبه و حذف و اضافاتی،‌ آن را برای انتشار به تسنیم برگرداندند.

آنچه در ذیل می‌آید، بخش دوم گفت‌وگوی مشروح تسنیم با آقای حمید انصاری است.

- چطور درباره اسناد جعلی مؤسسه حفظ و نشر آثار امام ورود می‌کند، اما درباره خاطره نه؟ مگر همین خاطره‌ها به عنوان سند در تاریخ ثبت نمی‌شود؟


- انصاری: نقل خاطرات مقوله دیگری است و عنوانش خاطره است. گوینده خاطره می‌گوید من در جایی با امام بودم. یک وقت این جایی که دارد می‌گوید، در یک جمع عمومی است که ما مستنداتش را داریم. صوت و تصویر و فیلم داریم، اما یک وقت می‌گوید من در جلسه‌ای خصوصی خدمت امام بودم و صحبتی شد، در اینجا مورد به مورد را موسسه حفظ و نشر آثار امام نمی‌تواند تأیید یا تکذیب و اظهارنظر کند. با کدام مبنا و مستند می‌توانیم بر نقلی صحه بگذاریم یا آن را رد کنیم؟

جلسه خصوصی امام که مخفیانه ضبط نمی‌شده، بله اگر مخالف با مسلمات اندیشه امام باشد یا سیره امام این را نفی کند، اینجا موسسه حفظ و نشر آثار امام موضع می‌گیرد که تاکنون گرفته است، البته معتقدیم در انتشار خاطرات مربوط به امام نیز طبق قانون «نحوه حفظ آثار و یاد حضرت امام» باید از موسسه حفظ و نشر آثار امام مجوز بگیرند.

اتفاقا یکی از موارد اختلاف نظر موسسه حفظ و نشر آثار امام با برخی از مراکز اسناد و موسسات انتشارات تاریخی، همین موضوع بوده که حتی در برهه‌ای به رسانه‌ها نیز کشیده شد. ما تاکید داشته و داریم که طبق قانون و حکم حضرت امام انتشار هر چه که منسوب به امام می‌شود باید از مرجعی که حضرت امام تعیین کرده و در قانون هم تصریح شده، مجوز بگیرند، از جهت اینکه اگر مطلبی در این خاطرات نسبت داده شده که اسناد و شواهد متقن خلاف آن را ثابت می‌کند، تصحیح شود. بدیهی است که صدور مجوز موسسه حفظ و نشر آثار امام به معنای تأیید خاطرات نیست.


- اگر قرار باشد هر که با امام بوده نقل قول کند و به صرف ارتباط به امام خاطره‌اش معتبر باشد، تکلیف نقل‌های متناقض چه می‌شود؟ تشخیص صحت و اعتبار این خاطره‌ها با چه کسانی است؟

-انصاری: بخش عمده‌ آن با جامعه است. آنجایی که ببینیم خلاف اصول امام است، موضع می‌گیریم و گرفته‌ایم، اما خاطره، خاطره است.

عنوان و اسمش خاطره است و سند مکتوب نیست، صوت و تصویر نیست. کسی واقعه‌ای یا بیانی را از کسی نقل می‌کند که در اعتبار نقلش به میزان وثاقت او میزان صداقت راوی و میزان آشنایی و ارتباطی که ‌با منبع خاطره داشته، بستگی دارد.

حتی در روایات و نقل از معصومین(ع) که احکام الهی را بیان می‌کنند با آنکه از لحاظ سندیت یکسان نیستند و احادیث ضعیف فراوانی در کتب حدیث وجود دارد، اما هیچ وقت علما و فقها نگفته‌اند این خاطرات و این نقل‌ها را از درون کتب احادیث بردارید، چون سند ارائه نشده، حتی ممکن است راوی جایگاهش، مقامش و عدالتش به حدی باشد که اصطلاحا در علم رجال می‌گویند از اصحاب اجماع است، یعنی صحت نقل و روایتش نیاز به تحقیق ندارد.

در مورد نقل‌هایی که از وقایع انقلاب و زندگی و مطالب امام می‌شود نیز به وضعیت راوی و شواهدی که روایتش را تأییید یا رد می‌کند و یا سندی که ارائه می‌کند، بستگی دارد، مگر اینکه موضوعی که بیان می‌کند و مطلبی که از امام نقل می‌کند، خلاف مسلمات اصول و اندیشه امام باشد.

گاهی هم ممکن است فردی خاطره نقل می‌کند که می‌دانیم هیچ وقت امام را ندیده که بحث دیگری است. کما اینکه در همین خاطراتی که بعضا چاپ شده افرادی خاطراتی نقل می‌کنند که اصلا سن‌شان به دوران امام نمی‌رسد.گاهی هم گوینده خاطره قصد خلاف‌گویی ندارد، اما دچار فراموشی شده و خلط مباحث شده است.

- یکی از اصول امام‌خمینی(ره) استکبارستیزی است؛ شاید برای همگان مانند روز روشن باشد که نظر امام درباره آمریکا چه بوده است. درباره همین اصول نیز می‌شنویم که برخی می‌گویند امام مخالف شعار مرگ بر آمریکا بود.


-انصاری: ای کاش وارد مصداق نشویم، چون این سؤال شما به مصداق خاصی بر می‌گردد. موسسه حفظ و نشر آثار امام قبلا در این موضوع به تفصیل اعلام نظر کرده است.

در این گفت‌وگو بنای‌مان بر این است که پیرامون سخنان راهبردی رهبر معظم انقلاب بحث مبنایی داشته باشیم.

بله، استکبارستیزی حتما از ارکان اصول امام راحل است. استکبارستیزی امام حتی فراتر از حوزه سیاست خارجی و برخاسته از اصل توحید است، اما غرب‌ستیزی در اندیشه سیاسی امام نبوده و یک اصل ثابت نیست. اگر هم یک دوره‌ای غرب، اروپا، اروپای غربی و شرقی موضعی داشتند، امام هم برخوردی داشتند و حتی به صراحت علیه اروپا موضع گرفتند. این به معنای غرب‌ستیزی یا اروپاستیزی نیست، اما استکبارستیزی است، چون مفهومی قرآنی و وظیفه‌ای دینی و انسانی است.

مقابله با مستکبرین وظیفه همه انبیاء بوده و انقلاب اسلامی هم تداوم راه انبیاء بوده است. هرگاه مستکبری در این عالم باشد ستیز با او، مواجهه با او و مقابله با او در حد توان وظیفه همه پیروان ادیان توحیدی و پیروان انقلاب اسلامی است.

امروزه مشخصا و مسلما آمریکا در رأس استکبارجهانی است. تا زمانی که انشاءلله به تعبیر حضرت امام مستضعفین بر مستکبرین غلبه کنند یا مستکبرین خودشان دچار اضمحلال و دگرگونی بشوند این تقابل وجود دارد.

- درباره اصل استکبارستیزی امام گفتید. صفت شیطان بزرگ را امام به آمریکا دادند و امروزه برخی بحث‌ها درباره مذاکره و تعامل با آمریکا مطرح می‌شود؛ در مشرب فکری امام چگونه می‌توان به شیطان بزرگ اعتماد کرد و با آن تعامل داشت؟


-انصاری: این بحث سنگین و عمیق است و فکر نمی‌کنم در این مصاحبه بشود به آن پرداخت، اما کلیاتش این است که به هر حال اصحاب توحید و معتقدین به ولایت خدای متعال نمی‌توانند با طاغوت هم پیمانی همیشگی داشته باشند، مودت و همراهی داشته باشند و در یک جبهه قرار بگیرند، اما اگر از این برداشت بکنیم و بگویم که پس بنابراین هیچ‌گاه هیچ نوع ارتباطی، تعاملی نمی‌تواند باشد، نه اینطور نیست.

حتی پیامبر اکرم(ص) که مبارزه با شرک و کفر وظیفه پیامبریش بود با همان‌ها نشسته و در یک جاهایی گفتگو کرده و قرارداد صلح داشته است.

این‌گونه امور مسائلی هستند که رهبران و امنای نظام به تناسب صلاحدید و مصلحت جامعه این مسائل را تنظیم می‌کنند و بایستی جامعه این را بپذیرد.

یادمان هست ۱۵ سال پیش اگر کسی از مذاکره با آمریکا می‌گفت چه برخوردی با او می‌شد؛ شاید همان برخورد درست بوده، چون آن زمان آمریکا از موضع اقتدار و تفرعن و به رسمیت نشناختن هیچ حقی برای ملت ایران حرف می‌زد. مذاکره با او، یعنی مذاکره از سر تسلیم و شکست و سازش، اما امروز به جایی رسیدیم که رسما روسای همین قدرت استکباری می‌گویند حتی حمله نظامی هم نمی‌تواند جلوی ایران را در دستیابی به فناوری هسته‌ای بگیرد.

اگر مسئولین به این نتیجه رسیدند که می‌توانیم گفت‌وگو کنیم اینجا دیگر ما اصل عدم مذاکره نداریم. نباید خلط مبحث شود و بگوییم خط قرمز امام‌خمینی اصل عدم مذاکره است.

از امام در پاریس چندین بار سوال شد که رابطه‌تان با این دولت‌های بزرگ شوروی سردمدار قطب شرق و آمریکا سردمدار قطب غرب چگونه خواهد بود؟ این در حالی است که آن موقع شعار "نه شرقی و نه غربی" را هم سر می‌دادیم. امام در پاسخ به این سوال‌ها فرمودند ما بعد از پیروزی و تشکیل حکومت با همه جهان و با همه کشورها می‌خواهیم با احترام متقابل به شرطی که متقابل باشد، رابطه داشته باشیم به جز دو رژیم که یکی رژیم آپارتاید آفریقای‌جنوبی بود که خوشبختانه نظامش بر افتاد و یکی هم رژیم‌صهیونیستی.

این خط قرمز امام بود، یعنی موضوع رژیم‌صهیونیستی خط قرمز امام است و اصل همیشگی و جزو محکمات اندیشه امام است. تا زمانی که رژیم‌صهیونیستی در فلسطین اشغالی وجود دارد، چون ماهیتش ضدانسانی و ضدالهی است، هیچ وقت به رسمیت شناخته نمی‌شود.

اگر یک روزی خدای ناکرده نظام جمهوری اسلامی ایران در یک شرایطی رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد و همراهی و تعامل کند، قطعا باید بگوییم که نظام اسلامی ایران از خط و آرمان امام فاصله گرفته، چون این جزو اصول تغییرناپذیر اندیشه سیاسی امام است.

آزادی قدس یک آرمان قطعی و مقدسی است که بایستی برای آن تلاش کرد و محو رژیم اسرائیل از نظر امام‌خمینی یک آرمان و یک آرزوی مطلوب و مقدس است.

اصولی از این دست در اندیشه امام زیاد است و فقط در سیاست خارجی نیست. در سیاست داخلی هم امام اصول اجتناب‌ناپذیری داشتند.

رهبر معظم انقلاب هم بحث حقوق مردم را به عنوان یکی از اصول مهم امام مطرح کردند. همین حق اگر تبیین و تدوین شود چندین اصل از آن استخراج می‌شود.

حق آزادی مردم در انتخابات که حق‌الناس است. این یک اصل است. همان اندازه‌ای که اصل استکبارستیزی اهمیت دارد و توحیدی است، در اندیشه امام همان اندازه هم آزادی بیان و حق آزادی بیان که در قانون اساسی برای مردم شناخته شده، حق آزادی انتخاب و حق شرکت در انتخابات، حق دخالت در تعیین سرنوشت برای آحاد ملت که در قانون اساسی تصویب شده، اینها هم جزو محکمات اندیشه امام است.

اگر یک روزی خدای ناکرده ما در نظام اسلامی به سمتی برویم که این حق عمومی را محدود کنیم، اینجا هم از اصول اندیشه امام و سیره عملی امام فاصله گرفته‌ایم و آن را تحریف کرده‌ایم.

نکته بسیار مهمی که باید در آغاز می‌گفتم و فراموش کردم این بود که در تدوین اصول تخطی‌ناپذیر اندیشه امام متوجه باشیم که امام اندیشه‌اش منظومه‌ای منسجم و به هم پیوسته است.

تجزیه اندیشه امام، اینکه یک بخشش را بگیرم پررنگ کنیم و بزرگ کنیم و یک بخشش را نادیده بگیریم، این خود آغاز تحریف و انحراف است، یعنی استفاده ابزاری کردن از امام.

در شعار اگر ما پیرو اندیشه امام هستیم، همه اصول ثابتش را باید پای‌بند باشیم. امام یک آزادی‌خواه بود. جنبه ضداستبدادی در اندیشه و سیره امام هم یکی از اصول برگرفته از همان روحیه استکبارستیزی بود.

استبدادستیزی یکی از مهمترین اصول همیشگی امام بود. اصلا فلسفه قیام علیه رژیم شاه این بود. امام بارها در سخنرانی‌های‌شان بر آن تأکید داشتند. امام نگاه ضداستبدادی داشتند، همان‌طوری که نگاه ضداستعماری و ضداستکباری داشتند.

اصل عدالت یک اصل مهم در اندیشه امام است. عدالت یک مفهوم عامی است و فقط توزیع عادلانه ثروت نیست، فقط در حوزه اقتصاد معنا ندارد.

در حقوق و در نظام قضایی اسلام که در قانون اساسی هم تصریح شده، باید پناهگاه دادخواهان و مظلومان باشد. ما تا زمانی که نتوانسته‌ایم چنین نظام قضایی را سامان بدهیم، باید بگوییم هنوز با نظام آرمانی امام فاصله داریم.

اگر واقعا می‌خواهید اندیشه امام را تحریف نشده داشته باشید و تضمین‌کننده آینده انقلاب باشد، باید به کلیت این اصول پای‌بند باشید. این خیلی مهم است، نه اینکه متناسب با اقتضای شرایط انتخابات، امروز یک شعار را برجسته کنیم تا بقیه را از صحنه خارج کنیم یا جملاتی از امام را شاخص و معیار قرار دهیم، اما فلان اصل و شاخص دیگر را که چه بسا در اندیشه امام ده‌ها بار بیش از آنچه را که برجسته کرده‌ایم اهمیت داشته است را نادیده بگیریم. این هم به نظر من یک نوع تحریف در اندیشه امام است. اندیشه امام را باید در همان جامعیت و انسجامش ببینیم.

- فرمودید که باب اجتهاد از بیانات امام باز است. این باب به روی چه کسانی باز است؟ آیا هرکس که مجتهد است یا خود را مجتهد می‌داند اجازه اجتهاد از مبانی امام را دارد؟


-انصاری: مقوله اجتهادی که عرض کردم آن اجتهاد فقهی و حوزی که اشاره کردید، نیست. بحثی که ما الان داریم اجتهاد در یک اندیشه است در حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در فرمایشات رهبر معظم انقلاب هم مطرح شد.

این مخصوص حوزه علمیه نیست. مطمئنا کسانی که رابطه و آشنایی بیشتر با اندیشه امام داشتند و همراهی داشتند، در متن حیات و قیام امام نقش‌آفرین بودند و تا روز آخر حیات ایشان و حتی تا امروز این صداقت و همراهی را داشتند.

طبیعی است که اینها آشنایی بیشتری دارند، اما این هم به تنهایی کافی نیست. آگاهی بر سیره زندگی امام، مطالعه آثار علمی، فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی، سیاسی امام و ممارست و انس با فرهنگ امام و آثار امام لازم است.

اجتهاد از یک اصل و فهم یک معنا از درون یک متن هم در جای خود بحث علمی را می‌طلبد و اقتضائات خاص خود را دارد. هرکس صادقانه وارد این عرصه شود و به این حد از اشراف برسد و معتقد و پای‌بند هم باشد می‌تواند این اجتهاد را صورت دهد.

- یک بحث مهم دیگر از ارکان امام که مورد اشاره مقام معظم رهبری نیز بود، مبارزه با اشرافی‌گری است. بالاخره آن جمله امام که فرمودند یک موی کوی‌نشینان را به همه کاخ‌نشینان نمی‌دهم را کسی فراموش نمی‌کند؛ آیا فکر نمی‌کنید با تفسر غلط از این اصل، امام را به نوع دیگری تحریف می‌کنند؟

-انصاری: باید به تاریخچه و سابقه این بحث در آثار امام توجه کنیم. طرح این بحث در جریان بحث از عدالت و تعیین اولویت‌های نظام اسلامی و همچنین فرهنگ زندگی دولت‌مردان و کارگزاران آن مطرح گردیده است، یعنی در ادامه اصل تأکید بر حقوق مردم و اصل عدالت به این بحث می‌رسیم.

حقوق مردم در سطوح و جنبه‌ها و عرصه‌های مختلف در رژیم شاه تضییع شده بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تأمین نیازمندی‌های مردم و حقوق ایشان و اجرای عدالت به لحاظ اینکه منابع کشور نامحدود نمی‌باشد، بحث از اولویت‌ها مطرح گردید.

رویکرد به اولویت حقوق محرومان و مستضعفان در اندیشه امام، اینجا معنا پیدا می‌کند. اولویت با تامین حقوق نیازمندان، محرومان و مستضعفان یکی از شاخصه‌های خط امام بود که نظام اسلامی باید اولویت اولش این باشد، بنابراین محرومیت‌زدایی یک اصل با اولویت مهم نظام است، یعنی توجه به قشر محروم و مستضعف و تقدم حقوق اینها بر حقوق برخورداران، تا زمانی که انشاءالله به سطحی از برابری و توزیع عادلانه ثروت و قدرت و بقیه مسائل برسیم، این اولویت مد نظر است.

کما اینکه در کنار این اولویت اصل دیگری داشتیم. اولویت دادن به ارزش‌های والایی که در قرآن است نظیر تقوا، برتری به تقواست و اولویت دادن به پیشکسوتان انقلاب و عرصه خون و شهادت به تعبیر حضرت امام کسانی که در این میدان مبارزه کردند، سختی کشیدند، زندان رفتند، شکنجه دیدند و کسانی که در میدان مبارزه با شاه به شهادت رسیدند، مصدوم شدند یا در دفاع مقدس زجر کشیدند، شهید شدند، جانباز شدند و خانواده‌هایی که سال‌های سال این رنج را تحمل کردند، اینها اولویت دارند.

در نگاه کلی نظام و جامعه در اندیشه امام بایستی حفظ کرامت این عزیزان و جایگاه رفیع این ارزشها و همچنین تقدم حق محرومین و مستضعفین به عنوان اصول همیشگی ملاک عمل باشند، بنابراین اگر رویکرد نظام رویکرد اشرافی‌گری باشد و سمت و سوی نگاه و تعامل و ارتباط و رفت و آمد مسئولان با آنها باشد و یا مصوبات و قوانینش تامین حقوق برخورداران باشد، نه محرومان. این از خط امام فاصله دارد. این‌طور باید نگاه کنیم، نه اینکه این فرمایشات ارزشمند امام را خدای نکرده تبدیل کنیم به یک ابزاری جناحی علیه این فرد و آن گروه و این نگاه کلی و راهبردی نظام است.

اگر کسی از این راه فاصله بگیرد به همین میزان از راه امام فاصله گرفته است. جامعه تعارف نمی‌کند و این فاصله را می‌فهمد. امام‌خمینی(ره) به این اصل که باید بر رفتار دولت‌مردان حاکم باشد، اعتقاد راسخ داشتند، البته امام علی(ع) فرمودند«شما مثل من نمی‌توانید از دنیا فقط به یک نان خشک جو اکتفا کنید.»

جامعه این را از رهبران نظام انتظار ندارد، اما اینکه حشر و نشرشان با محرومان باشد، زندگی‌شان براساس زندگی قشر متوسط و بلکه پایین‌ترین شرایط جامعه باشد، این اصل مبنایی و عقلایی و دینی است و در سراسر زندگی امام هم حقیقتا وجود داشت.

- یکی از اساسی‌ترین اصول امام، اصل ولایت‌فقیه است. تصور می‌کنید که آیا می‌توان بدون توجه به این اصل ادعای خط امامی بودن کرد؟

-انصاری: می‌‌خواستم در ادامه به همین اصل بپردازم که شما زودتر مطرح کردید. بله، یک اصل مهم اساسی و رکن اندیشه امام اصل ولایت فقیه بود.

بنده هم شخصا به همین ولایت مطلقه فقیه با تمام وجود معتقدم و از آن دفاع می‌کنم و معتقدم این اصل با بقیه اصولی که حضرت امام داشتند هیچ تعارضی ندارد، همانند اصل آزادی بیان، اصل تاکید بر حقوق حقه و الهی مردم در انتخابات و در تعیین سرنوشت، هیچ تعارضی ندارد، بلکه مکمل هم هستند.

اصل جمهوریت نظام با اصل اسلامیت نظام هیچ تعارضی ندارد. نه اینکه امام آمده تلفیق کرده و این را از یک جا گرفته و آن یکی را از یک جای دیگر گرفته، نه امام هنرمندانه نگرش توحیدی و امامت شیعی را در عصر حاضر تبیین کردند و مشخص کردند جمهوریت این نظام در واقع تضمین اسلامیت نظام است.

در کشورمان، "جمهور" اکثریتش مسلمان هستند، پس باید آئین و رفتار و کردار و نظامش اسلامی باشد. اصل ولایت فقیه هم بر همین مبناست.

اصل ولایت مطلقه فقیه یک اصل خدشه‌ناپذیر همیشگی و ابدی اندیشه سیاسی امام است. من بارها گفته‌ام که اگر یک روزی خدای ناکرده نظام‌مان به سمتی برود که حکومت‌مان از احکام اسلام تهی باشد یا ولایت فقیه بر آن حاکم نباشد، باید یقین کنیم آن روز کاملا از خط امام خارج و منحرف شده‌ایم. راه امام تقویت این اصل بود و اینکه ما در حال وظیفه داریم همه در این مسیر باشیم.

یک اصل دیگر در اندیشه فرهنگی امام، اصل به رسمیت شناختن حق انتقاد است که امام آن را موهبت الهی می‌دانستند، البته ترسیم بین مرز انتقاد و توطئه خیلی مهم است، چون خیلی وقت‌ها سوء استفاده می‌شود.

انتقاد با کارشکنی و تخریب و آزادی بیان با توطئه کاملا متفاوت هستند و اصلی که اشاره کردید کاملا درست است و فکر می‌کنم وظیفه همگانی است و تبیین هم باید شود. ما هم تا آنجا که توانستیه‌ایم تبیین کرده و مقالات و کتاب‌های زیادی درباره همین اصل ولایت فقیه منتشر کرده‌ایم.

کتاب «تبیان ولایت‌فقیه در اندیشه امام» کتاب قطوری است که موسسه تنظیم و نشر آثار امام منتشر کرده است. این غیر از خود آن جزوه ولایت فقیه است که سلسله درس‌های حضرت امام در نجف اشرف بوده است. در این تبیان مطالب این جزوه و تمامی مطالبی که حضرت امام درباره ولایت فقیه در آثار و تألیفات مختلف‌شان داشته‌اند را به صورت موضوعی استخراج کرده و منتشر کرده‌ایم که می‌تواند مرجع بسیار جامعی برای پژوهشگران باشد.

- پس شما معتقدید خط امام بدون ولایت فقیه انحراف است؟ سؤال این است که برخی از امام و خط امام استفاده ابرازی و سیاسی می‌‌کنند. آیا این سوء استفاده را قبول دارید؟

-انصاری: امروز ممکن است هرکسی سنگ امام و انقلاب را به سینه بزند، اما در رفتار و گفتار و کردارش طور دیگری عمل کند. خط امام همین خطی است که امام در زندگی خودشان داشتند. اصولش را هم فرموده‌اند و باید استخراج و بیان کنیم. این می‌شود خط امام. آنها که امام را می‌شناسند، خط امام را هم می‌شناسند، می‌دانند امام نظرش درباره دشمن و استبکار و سایر مسائل چه بوده است.

- در پایان اگر مطلبی دارید، بفرمایید.


-انصاری: اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم باید به اقتضائات بحث تحریف اندشه امام و اهمیت جلوگیری از آن توجه کنیم. موضوع را آسیب‌شناسی کنیم؛ صلاحیت‌هایی که افراد باید داشته باشند تا به این عرصه وارد شوند مدنظر قرار دهیم؛ استفاده ابزاری از آن نشود؛ جامعیت اندیشه و خط و راه امام و سیره امام را در نظر بگیریم، یک شانی یک اصلی را برجسته نکنیم و دیگر اصول را قربانی آن کنیم؛ انسجام این خط را ببینیم؛ مبانی حاکم بر این اصول سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امام را، مبانی اعتقادی، مبانی عرفانی، مبانی اخلاقی و فلسفی و فقهی آن را ببینیم؛ اصل حاکمیت اخلاق الهی و اخلاق دینی که بر همه صحنه زندگی امام حاکم بوده و سفارشاتی که امام در باره اهمیت و اولویت اخلاق داشته اند را ببینیم.

امام قبل از آنکه وارد عرصه سیاست شوند خودشان را در واقع در میدان جهاد نفس ساخته بودند. این توصیه امام به جهاد با نفس و توصیه به مسائل اخلاقی مقدم بر همه ارکان اندشه سیاسی و و اصولی همچون استکبارستیزی است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها