کد خبر: ۳۲۷۲۰۰
زمان انتشار: ۱۴:۴۵     ۲۹ تير ۱۳۹۴
گفت‌وگو با محسن تنابنده به بهانه ساخت «گینس»
محسن تنابنده با اشاره به عوامل متعددی که باعث شد قصه «گینس» کامل شکل نگیرد گفت: قصه «گینس» بر اساس یک ماجرای واقعی آماده شد و بسیار نقادانه است. افسوس که قصه دچار یک ماجراهایی شد که کاملا منعقد نشد ولی فکر می‌کنم از حیث قصه، سر و شکل، کارگردانی و لحن فیلم قابل بررسی است.

به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس،اولین ساخته محسن تنابنده در مقام  کارگردان و نویسنده با نام «گینس» این روزها بر پرده سینماها است با توجه به آمار فروش اعلام شده این فیلم توانسته است در گیشه موفق عمل کند. مخاطب علاقه زیادی به بازی محسن تنابنده و رضا عطاران دارد و این فیلم هر دو بازیگر محبوب مردم را در خود جای داده است  اما نوع رفتارها و موقعیت‌های کمدی که در فیلم ارایه شده است تاکنون در سینمای ایران دیده نشده و تاکنون واکنش‌هایی را به همراه داشته است و از سوی دیگر کیفیت فیلم نیز آطور که باید و شاید نتوانست نظر منتقدان را جلب کند اما نکته‌ اینجاست که تنابنده به هیچ عنوان نقدهای عنوان شده بر کارش را قبول ندارد و حتی بسیاری از آنها عقده‌گشایی و یا خام‌دستانه می‌داند و در واقع انتقادها می‌گوید سعی کرده با پرهیز از قصه‌های بند تنبانی از مخاطب خودش خنده بگیرد. ما در شرایطی به سراغ محسن تنابنده رفتیم که او هفته آخر تصویربرداری سریال «پایتخت»4 را پشت سر می‌گذاشت. روزهایی که گروه شبانه روز مشغول آماده سازی سریال و رساندن آن به پخش شبکه یک بودند و مسئولیت‌های متعدد تنابنده در این سریال مانع شد تا با فراغ بال به سوالات ما پاسخ دهد. اما در ضیق وقت تنابنده با طمانیه به تعدادی از پرسش‌ها پاسخ گفت و بخش عمده سوالات باقی ماند. تنابنده معتقد است که از کمدی اطوار و رفتار در اولین ساخته خود پرهیز کرده و تمام تلاشش بر این مهم واقع شده که داستانی جدی را با لحنی شیرین که مخاطب با آن همراه شود ارایه دهد.

قصه «گینس» قصه نسبتاَ تلخی است

در کارهای جدی از جمله «استشهادی برای خدا» و «ندارها» به ترتیب جوایز سیمرغ و دیپلم افتخار  فجر را کسب کردید و در حوزه بازیگری دیده شدید اما چرا برای ساخت اولین فیلم خود گونه کمدی را انتخاب کردید.

به عقیده من تعاریف از گونه‌هایی مثل طنز و کمدی باعث شده که روی «گینس » اسم کمدی گذاشته می‌شود . قصه فیلم قصه نسبتاَ تلخی است که در روایت آن، برای اینکه قابل هضم تر باشد و مخاطب به آن گوش بسپارد و ببیند از سوی دیگر روایت شنیدنی باشد سعی کردیم کمی شیرین، قصه را تعریف کنیم. قطعاً «گینس» کمدی محسوب نمی‌شود.

نقدها بر «گینس» بیشتر عقده گشایی است

قصه‌هایی که  شما آن‌ها را می نویسید معمولاً به این منوال است. در روایت «گینس» برای خندان مخاطب شرایط خاصی را فراهم کردید شوخی‌هایی تدارک دیدید که در سینما کمتر دیده شده و مواردی که این روزها مورد نقد قرار می‌گیرد.

من تا به امروز درباره «گینس» نقد جدی ندیدم یک تعداد یادداشت دیدم.  نقد جدی ندیدم که برایم قابل تامل باشد و به آن‌ها فکر کنم به نظرم بیشتر عقده‌گشایی است.

کارگردان‌های بزرگ هم دچار نقصان‌هایی هستند/ ارایه قصه شیرین در تقابل با فضای فیلم کار سختی است

«گینس» به عنوان اولین کار در سینمای ایران با وضعیتی که در سینما با آن مواجه هستیم  و دیده می شود کارگردان‌های بزرگ با فیلم‌های چندم هم دچار نقصان‌هایی هستند، ارایه شد. فشار سرمایه گذاران برای بازگشت سرمایه در سینمای ایران از یک سو و نداشتن بودجه دولتی و ساخت فیلم در بخش خصوصی و با بودجه شخصی «گینس» را ساختیم. من فکر می کنم این شکل و شمایل و لحن ، لحنی کاملاً نو در ارایه قصه است و تا به حال کسی چنین تجربه ای نداشته است. ندیدم با این فضاها شوخی شده باشد، سه برادر در یک فضای تقریبا وسترن، جاده و...  جاهایی که معمولاً محمل و فضای شوخی کمتر است در «گینس» محمل شوخی قرار می گیرد.  به نظرم در این شرایط (جاده و فضای وسترن) قصه شیرین گفتن کار بسیار سختی است. قصه شیرین گفتن در تقابل با شرایطی است که در قصه فضایش را شاهد هستیم.

روایت استیصال سه برادر

تا جایی که من یادداشت ها را مرور کردم خامدستانه به اثر توجه شده است. قصه «گینس» روایت سه برادر است که از لایه متوسط جامعه هستند و به شکل سمبلیک مثل همان شترمرغ که در فیلم دیده می‌شود، شرایطی شبیه به آن را دارند. شرایطی گودو وار دارند شرایطی پر از استیصال است. به نوعی شرایطی شبیه به شترمرغ دارند نه شتر هستند که بار ببرند نه مرغ هستند که درست بپرند در یک قصه ای گیر می کنند و توسط یک سری افراد دیگر که ما یک نفر از آن‌ها را می بینیم «ابزار» قرار داده می‌شوند که آن افراد برای حصول نتیجه این برادرها را جلو می‌اندازند و از جایی به بعد بود و نبود این برادرها برایشان بی فایده محسوب می شود.

پرهیز قصه‌های بند تنبانی برای گرفتن خنده

یعنی انتخاب سوژه ثبت در گینس برای روایت این داستان و استیصال برادران نقدی بر جامعه دارد؟.

سوژه کاملاً نقادانه است. کسی به این توجه نکرد (حداقل تا این لحظه ) چطور می‌شود از عمده قصه‌های بند تنبانی که معمولاً تلاش می کنند خنده بگیرند یکی در این وانفسا به یک قصه‌ای که پرداخت آن سخت‌تر ونقادانه تر است پرداخته است؟ به این مهم هیچ توجهی نمی شود. ما باید این را در نظر می‌گرفتیم که برای ارایه قصه  و نقد جامعه باید با شرایط سینمای ایران فیلم بسازیم و قطعاً سانسورهای زیادی هم وجود دارد.

چقدر برای نگارش «گینس» از واقعیت‌ها بهره گرفتید؟

در سال 89 قصه واقعی این ماجرا اتفاق افتاده است. گروهی تصمیم می گیرند یک ساندویچ شتر مرغ درست کنند، ساندویچ رکوردش به نام ایتالیایی‌ها ثبت شده بود. این افراد 1500متر ساندویچ را آماده می‌کنند اما قبل از اینکه بتوانند رکورد ایتالیا را بزنند و ثبت رکورد گینس بشوند، مردم که در اطراف حضور داشتند محصول این افراد را می‌خورند و اجازه نمی‌دهند رکورد به نام این افراد و ایران ثبت شود. این قصه بر اساس آن واقعه آماده شد و این بسیار نقادانه است. افسوس که قصه دچار یک ماجراهایی شد که کاملا منعقد نشد ولی فکر می کنم از حیث قصه، سر و شکل، کارگردانی و لحن فیلم قابل بررسی است.

چه عاملی باعث شد قصه منعقد نشود؛ ممیزی ارشاد اجازه نداد قصه شکل بگیرد؟

بله. طبیعتاً شما نمی توانید یک چنین پایانی داشته باشید. عمدتاً از ساده ترین چیزها که می‌تواند یک برآیند ساده داشته باشد عجیب و غریب ترین تحلیل‌ها بیرون می‌زند این که یک تحلیل واضح است و نمایانگر این حقیقت است که شرایط مردم راحت و اثبات‌ شده نیست که این اتفاق رخ می‌دهد و امکان ثبت رکورد برای افراد محقق نمی‌شود.

همزمانی نگارش فیلمنامه و ساخت / فیلمساز اول شرایطی مانند دیگر فیلمسازان ندارد

شرایطی که به آن اشاره کردید و باعث شد قصه منعقد نشود در زمان نگارش فیلمنامه به این نتیجه رسیدید که بخش‌هایی از قصه امکان نمایش نخواهد داشت یا بعد از ساخت به این نتیجه رسیدید؟

متاسفانه فیلمسازی مثل من که فیلم اولش را قرار است بسازد، شرایطی مانند فیلمسازان دیگر به دست نمی‌آورد. تقریبا نوشتن فیلمنامه و ساختش از یک جایی به بعد همزمان شد زیرا مجبور بودیم تغییراتی در فیلمنامه بدهیم و براساس شرایطی که وجود داشت تغییراتی به وجود آمد. فیلم ما از هر لحاظ که به آن نگاه کنید بسیار سخت است. از لوکیشن بیابانی داشتیم، فصل فیلمبرداری (سرما)، حضور یک شترمرغ و... همه این موارد سختی کار را دوچندان می‌کرد.

 شترمرغ را  شما راحت در فیلم می بینید. شترمرغ حیوانی است که با ضربه پاهایش آدم می‌کشد و جزء تنها حیواناتی است که به هیچ وجه رام نمی‌شود و همیشه یک حیوان خطرناک به شمار می‌آید با پاهای بسیار سنگین . کارکردن با شترمرغ و سوار شدن بر روی آن کار بسیار دشواری است.

دشواری کار با شترمرغ باعث شد تا در نیمه دوم فیلم ما دیگر شترمرغ را نبینیم!

نه ما براساس قصه پیش رفتیم . از یک جایی برگ برنده قصه که قرار است شخصیت‌‍‌های داستان با آن رکورد گینس را بزنند را از دست می‌دهند و شرایط افراد هم از دست می رود،  از یک جایی متوجه می‌شویم بود و نبود این برادرها از این حیث حائز اهمیت است که یک مهمانی را راه بیاندازند . واگرنه این برادرها اصلا عنصر مهمی محسوب نمی شوند. در قصه هم عنوان می‌شود «آدم‌های بزرگی پشت این ماجرای رکورد زدن گینس هستند و اگرنه شما سه تا را روی هم بگذارند یک آدم از شما در نمی آید فقط از طریق شما ما می توانیم مجوز گینس بگیریم بقیه اش شما به درد ما نمی خورید.»

تلاش نکردیم با نوع بازی یا به لحاظ فیزیکی شیرینی ایجاد کنیم/ پرهیز از کمدی اطوار/ ارایه بازی استریلیزه

در بخشی از داستان که تصادف رخ می دهد شرایط بازی عطاران متفاوت می‌شود، تمهیدی که برای این تفاوت در بازی ایشان اتخاذ کردید در فیلمنامه شکل گرفته بود یا در اجرا به این نتیجه رسیدید؟

براساس قصه و به دلیل تصادف در شرایط بازی‌ ایشان تغییر ایجاد می شود. ما تلاش نکردیم به لحاظ فیزیکی یا نوع بازی شیرینی ایجاد کنیم مجموع موقعیت ها و شرایط به گونه ای رقم می خورد که شیرینی هایی را به وجود بیاورد . واگرنه اصلا تلاش نشده است که کمدی اطوار یا رفتار و حرکات داشته بایم زیرا پیش از این کمدی زیادی از من و رضا دیده بودند دلمان نمی خواست این جوری شیرینی به وجود بیاوریم. تمام سعی این بود که بازی استریلیزه و متین با حذف زواید و حواشی ارایه بدهیم  و استریلیزه باشد. این دو برادر دچار یک شرایطی هستند و  یکی دیگر از شرایط موجود در داستان  حضور برادرشان است که به آن ها تحمیل می‌شود (کم توان ذهنی) و یک جاهایی تبدیل به موقعیت کمیک می شود.

 

مقهور چیزی نشدم/ همه چیز در خدمت روایت قصه است/ نام کارگردان را برداریم فیلم‌ها قابل تشخیص نیست/ فیلم باید به دست خودم ساخته می‌شد نه روی میز تدوین

جدای از مضمون، به لحاظ کارگردانی و فیلمبرداری فیلم به درستی ارایه می‌شود و به نظر می‌رسد حساب شده و فکر شده به سراغ کارگردانی رفتید. نماهای هلی‌شات در موقعیت‌های درست استفاده شده است.

در این فیلم مقهور هیچ چیز نشدیم. به لحاظ کارگردانی قبل از کار بسیار به آن فکر کردم به شکل و لحنی که شاهدش هستیم. امروزه درآوردن لحن مناسب برای روایت قصه بسیار سخت است من فکر می کنم بسیاری از فیلم ها را اگر اسم کارگردانش را برداریم اینقدر فیلم‌ها به هم نزدیک شده که دیگر قابل تشخیص نیست  چه کسی این فیلم را ساخته است و چه اتفاقی رخ داده است. جزچند نفری که در سینمای ایران به نام و خوب هستند کار دیگران خیلی قابل قیاس نیست. ترس از آوردن شکل ها و ایده‌های نوتر دیده می‌شود.  من کار خارق العاده نکردم تنها تلاش کردم یک لحن و یک شکل برای فیلمم تصویر کنم و ریاضی آن را به هم نزنم.  اگر قصه نیاز دارد از دوربین روی دست استفاده کنم به جا این کار را انجام دادم و  بی رویه از هر تکنیکی بهره نبردم. تغییر و تحولات عجیب و غریب در فیلم ایجاد نکردم. همانطور که گفتم مقهور چیزی نشدم سعی کردم همه چیز در خدمت روایت قصه‌ام باشد. حرکت دوربین ، نوع نزدیک شدن به شخصیت ها، معرفی آن ها و... همه چیز در خدمت روایت قصه است.

بهتر است از آقای مهدی حسینی وند بپرسید ایشان به من می گفت عمده فیلم ها در روی میز تدوین ساخته می شود من هم با ایشان موافقم زیرا بسیاری از کارگردان ها این کار را انجام می‌دهند. کار روی میز تبدیل به فیلم می شود. کارگردان از 70 زاویه پلان مورد نظر را گرفته و بالاخره این پلان ها کنار هم قرار می گیرد  و درمی‌آید .اما در «گینس» من تنها صحنه هایی را فیلمبرداری کردم که لازم داشتم و فکر می کردم فیلم باید به دست خودم ساخته شود و روی میز در بیاید. مهدی حسینی وند برای من خیلی زحمت کشید اما می گفت این جزء تنها فیلم هایی است که من با آن روبرو بودم شکل کاملا مستقل و دقیق و روشنی داشته و اینجوری نبود که راش‌های زیاد و پلان‌های متعدد داشته باشیم و همه آن‌ها را بازبینی کنیم ببینیم باید کدام را استفاده کنیم که به بهترین شکل برسیم.

در اوایل کار با مرتضی غفوری به این فکر کردیم که حرکت های دوربین دور ماشین چگونه باشد. مرتضی پیشنهاداتی را ارایه داد و وسیله‌ای برای دور تا دور ماشین طراحی شد که بتوانیم حرکت های دوربین را بگیریم.

بازیگری برایم در «گینس» بسیار سخت بود

چگونه  با این شرایط سخت در هنگام بازی داخل ماشین، دوربین و بازی‌ها را چک می کردید؟

بازیگری در این کار برای من خیلی سخت بود چون کارگردانی برای من سخت بود زیرا مجبور بودم با یک مونیتور وایرلس در ماشین همچنان که بازی‌ها و میزانسن راچک می‌کردم، حرکت دوربین را هم چک می کردم و خیلی کار خارق العاده و سختی برای من اتفاق افتاد. اینگونه نبود که باری به هر جهت باشد هرجا یا هر زاویه ای را بگیرم. به سکانس‌هایم خیلی فکر کردم و به شکل گرفتنشان هم توجه کردم.

جنس بازی من وعطاران به هم می‌خورد/ ساعت‌ها برای گرفتن ری اکشن شترمرغ وقت صرف شد

بازی ها را چگونه کنترل می کردید با توجه به این یک بازیگر کم توان ذهنی داشتید.

یکی از حسن های کار من این بود که با بازیگر توانمندی مثل رضا عطاران برخورد داشتم و چون شیمی و جنس بازی‌هایمان به هم می خورد توانستیم یک هماهنگی‌هایی را به دست بیاوریم. طبیعتا حسین (بازیگر ناتوان) بین ما قرار می‌گرفت تا جایی که می توانستم از ایشان مواظبت می کردم یک جاهایی هم رضا زحمت این کار را به دوش کشید . خیلی پای کار می ایستادیم تا اتفاقی که قرار بود شکل بگیرد انجام شود. گروه بسیار صبور بودند زیرا گرفتن یک ری‌اکشن از شتر مرغ بسیار سخت است. وقتی نیاز است که شترمرغ روی فرش بنشیند به این سادگی انجام نمی‌شود. باید ساعت‌های زیادی پنهان می شدیم همه چیز را پنهان می کردیم تا بتوانیم یک پلان بگیریم. اما با این همه خیلی گول این را نخوردم که چون می توانم هلی شات داشته باشم مقهور شوم و بخش های دیگری را هم با این تکنیک بگیرم همان صحنه هایی که نیاز داشتم  و به لحن و شکل  فیلم کمک می کرد استفاده کردم.

در بخش های مختلف گفت و گو عنوان کردید که کارگردان اول هستید اما تجربیات و روابط  شما در حوزه های مختلف بیشتر از یک کارگردان اول است.

درست است اما عملاً یک کار است که به نام من به عنوان کارگردان نوشته شده و من رسماً همه مسئولیت های آن را عهده دار هستم. هر قدر هم اینجور فکر کنیم که من تجربیات متعدد در زمینه های دیگر داشتم اما بالاخره این مهم وجود دارد که در موارد گذشته همیشه یک نگاه دیگر مرا همراهی می‌کرده و آن نگاه کمک کننده بوده و خیلی از جاها بار را از دوش من برداشته است اما در فیلم «گینس»  من باید با بازیگر ناتوان ، حیوان غیر اهلی، کنترل تمام صحنه ها، بازی، سرمایه شخصی و... کار می کردم و  همه اجزاء کار را کنترل می کردم و کار به نام من ارایه می‌شود.

 

تلاش می‌کنم در فضایی خارج از فضای مرسوم این‌ روزها فیلم بسازم

فکر می‌کنید در کنار نسخه‌های متفاوتی که از کمدی وجود دارد، جنس کمدی «گینس» چقدر بتواند در جذب مخاطب موفق باشد؟

من فیلم خودم را مستقل نگاه می‌کنم و در قبال فیلم‌های دیگر به آن توجه نمی‌کنم . هر فیلمی یک کارکردی دارد و من سعی کردم یک نوع نگاه دیگر در فیلم ارایه دهم. به یاد دارم وقتی قصد داشتیم «پایتخت» را شروع کنیم همین هجمه ها وجود داشت . شبکه هم مخالف بود کاری ساخته شود که بازیگر جدید داشته باشد و از روستا به شهر بیایند، با لهجه خاص صحبت کنند به یاد دارم پیشنهاد دادند از بازیگران معروف‌تری استفاده شود، در فضای تهران قصه رقم بخورد زیرا ببینده عمده تلویزیون در تهران است. ولی صبوری ، تامل و تحمل باعث شد تا ما به افق بهتری در رسانه دست پیدا کنیم.

در حال حاضر اگر این فشارها کنار برود، نگاه بازتری داشته باشیم و به هم اعتماد کنیم و احترام بگذاریم یک افق های جدیدی را می‌توانیم پیدا کنیم. من تلاشم این است که در یک فضاهای دیگری خارج از فضای مرسوم (آپارتمان‌ها و شکل‌های معمول فیلمسازی) فیلم بسازم و در فضای جدیدتری شیرینی به وجود بیاورم.

تعیین شرایط  برای فیلمساز اول شوخی است

چرا فیلم را به جشنواره فیلم فجر نرساندید؟

فیلم خیلی دیر شروع شد . وقتی ما کار را شروع کردیم که تقریبا 15 روز بعد فستیوال فجر بود و حضور ما در جشنواره امکانپذیر نبود. واگرنه دوست داشتیم در جشنواره حاضر باشیم. ضمن اینکه خیلی در جایگاه فیلمساز اول شرایط درستی نداری که به این فکر کنی مثل یک فیلمساز حرفه ای برای سرمایه گذاران تعیین تکلیف کنید که من این فصل را برای فیلمم نیاز دارم  یا باید به گونه‌ای تولید رقم بخورد که به جشنواره برسم. اینها یک ذره در شروع کار شوخی است.

فیلمسازهای ما با عدم نگاه درست به تماشاگر عقیم شدند

با توجه به اینکه گفتید «گینس» تنها فیلمی است که امضای شما به طور کامل پای آن است،در مدیوم سینما نوع نگاه و سلیقه آقای تنابنده، همانی است که در «گینس» می‌بینیم؟

طبیعتا هر کارگردانی برای فیلم اولش سیاستی را دنبال می کند ولی آنچه که اکثر فیلمسازهای ما  (بالاخص  فیلمسازان اول) را عقیم کرده عدم نگاه درست به تماشاگر است و خوب ندیدن تماشاگر است. من دوست داشتم در فیلم اول بتوانم مخاطب داشته باشیم و تماشاگرانم را به سالن سینما بیاورم چون مهمترین چیز این است که آب از جوی رفته را دوباره به این جوی باز گردانیم بعد آرام آرام می توانیم با آمدن مخاطب به سینما انواع وا قسام قصه ها را بازگو کنیم و برایش تعریف کنیم.

پاتیل‌های روشنفکری نگیریم/ غر نزنیم کار کنیم 

من سوالم را به درستی پاسخ نگرفتم. «گینس» سلیقه شما در سینما است؟

طبیعتاً «گینس» بخشی از سلیقه من است که تماشاگر آنرا می بیند ولی بعدها پخته تر با تامل بیشتر و در فضا و شرایط بهتر کار خواهم ساخت .

مشکل عمده ما عدم مطالعه است که شاملو هم به این مهم اشاره خوبی داشته است «می توانیم هر چه که دلتان می خواهد را لای کتاب قایم کنیم برای این که تنها جایی است که کسی آن را جست و جو نمی کند.» ما اهل مطالعه نیستیم و فقط غر زن داریم. اینقدر غر زن نباشیم برویم دنبال کار کردن. به جای این که حراف باشیم  کار کنیم و باعث پیشرفت شویم. به جای این که پاتیل های روشنفکری بگیریم وبگوییم این بد است آن خوب است و... برویم کار کنیم و قدم های رو به جلو برداریم .

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها