کد خبر: ۳۳۶۸۹
زمان انتشار: ۱۱:۵۶     ۱۴ دی ۱۳۹۰
598 به نقل از تریبون مستضعفین؛

اشاره: مستند «دوپینگی‌ها» به کارگردانی «محمدصادق باطنی» پنج‌شنبه و جمعه، هشتم و نهم دی‌ماه به بهانه دومین جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار در سینما فلسطین اکران شد. این مستند روایتی جذاب از حرکات انحصارطلبانه  و زننده‌ی جریان شبه‌روشنفکری ایران در عرصه‌ی فرهنگ و هنر است.

دوپینگی‌ها واقعا مستند است به این معنا که بر مبنای واقعیات و حقایق ساخته شده و ادعاهای طرح‌شده در آن دارای سند است. اهمیت این نکته آن‌جاست که بی‌بی‌سی فارسی یکی از همین شبکه‌های دوپینگی ۵۰ دروغ تاریخی علیه رهبر معظم انقلاب می‌پردازد و در مجموعه‌ای به نام مستند به مردم  ارائه می‌کند. دوپینگی‌ها واقعا مستند است.

در یک کار فرهنگی سه نوع مواجهه می‌توان داشت: اقناعی، احساسی و تلفیقی. مواجهه‌ی اقناعی، شفاف ساختن واقعیت و تبیین حقیقت برای مخاطب است. در مواجهه احساسی،  با زبان احساس سخن گفته می‌شود و احساسات مخاطب برانگیخته می‌شود. تلفیقی هم که اعتدالی از این دوست. مستند دوپینگی‌ها به شدت احساسی است و در جای جای مستند احساسات تماشاگرانش را بر می‌انگیزاند. به شوق آمدن تماشاگران و دست زدنشان در خلال اکران آن شاهدی بر این مدعاست. مستند با ارائه‌ی تصاویری که نشان دهنده‌ی تضاد رفتاری اپوزیسیون خارج‌نشین است مخاطبان خود را به هیجان می‌آورد. به عنوان مثال آن‌جا که نشان می‌دهد دست‌دادن یکی از این مجریان دوپینگی‌ را در حال دست دادن با هیلاری کلینتون است در حالی که چند دقیقه قبل به استاد افتخاری فحاشی می‌کرد که چرا دکتر احمدی‌نژاد را در آغوش گرفته است. در لابه لای مستند و در بین سخنان آقایان جلیلی و فراستی هم می‌شد رویکرد اقناعی را کم و بیش مشاهده کرد اما نگاه احساسی مستند بر رویکرد تبیینی آن غلبه داشت و به عبارت بهتر مستند بحث مبنایی و فکری چندانی نداشت و بیش‌تر در هجو شبه‌روشنفکران و اپوزیسیون خارج‌نشین معاند انقلاب اسلامی پرداخته شده بود. در حالی که می‌توان گفت مستند مهار نشده از نظر رویکرد تلفیقی، کار قوی‌تری است.

مستند را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. یک بخش تقابل اخراجی‌ها۳ و جدایی نادر از سیمین که همان‌طور که آقای باطبی گفتند قرار بوده مستند فقط به بررسی این دوقطبی بپردازد.در این بخش، مستند به خوبی دیکتاتورمآبی جریان شبه‌روشنفکری را به تصویر می‌کشد که با تحریم و سپس قاچاق فیلم به دنبال جرزنی در مسابقه‌ی خودساخته‌اند و حال آن‌که اصلا نمی‌فهمند که زبانشان، زبان مردم نیست و جایگاه خاصی در بین ملت ندارند. عدم توجه مردم به  تحریم اخراجی‌ها۳ دلیلی بر این ادعاست و جالب آن¬که نه فقط حزب‌اللهی‌ها، بلکه افرادی با ظاهر و اندیشه‌ی متفاوت هم وقعی به خواسته‌های این جریان ننهادند و به قول آن جوان: «تمام شد، این‌ها دیگه مردن!»

در بخش دوم مستند شاهد حمله‌ی شدید رسانه‌ای به هنرمندان و ورزشکارانی بودیم که جرمشان یا حضور در بیت رهبری بود و یا گل خوردن از احمدی‌نژاد و در یک کلام عدم همراهی با توهمات و نفرت‌های جریان شبه‌روشنفکری! جریانی که ادعایش این است که نخبگان و هنرمندان همگی با نظام حاکم مشکل دارند و از آن بیزار هستند و مدام در رسانه‌های دوپینگی‌شان بر این طبل تو خالی می‌کوبند، طبعاً تاب دیدن جمعی از بازیگران در بیت رهبری را ندارند چه رسد به آن‌که خانم معصومی بگوید: «من امروز بیمار بودم و حدود ۳۹ درجه تب داشتم، اما با شوق فراوان در مراسم دیدار با مقام معظم رهبری حضور پیدا کردم.»

مردم ما در جای جای این مرز و بوم و در هر صنفی که هستند، عشق و علاقه‌ی خود به این نظام و ارزش‌های الهی و انسانی آن را نشان داده‌اند. می‌توان نگاهی به سراسر کشور در نه دی‌ هشتاد و هشت انداخت، طبیعی است که دیگر این جمله بی‌سروته خواهد بود که گفته شود: «گرایش عمومی فرهنگ در کشور ما ضد دینی است.» ( بخشی از سخنان فرزاد موتمن که در مستند دوپینگی‌ها پخش شد.)

در جلسه‌ی نقد و بررسی مستند یکی از تماشاگران گفت که ای کاش شما در مستندتان صفحه‌ی فیس‌بوک «من از رژیم متنفرم» را ویرایش می‌کردید و به جایش می‌نوشتید «من از ملت متنفرم». آقای باطنی کارگردان فیلم هم در پاسخ گفت که صفحه‌ی من از ملت متفرم در فیس‌بوک نبوده است و چنین کاری نامردی است! و همین اخلاق است که کار را مستند میکند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها