كيهان
«از وضعيت آستانهاي تا منطقه مصونيت» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد:
تا
پيش از اين مفهوم «وضعيت آستانه اي» مهم ترين مفهومي بود كه ديد واقعي غرب
درباره «خطرناك ترين نقطهاي كه برنامه هستهاي ايران اساسا ميتواند در
آن قرار بگيرد» را تشريح ميكرد اما اكنون مفهومي جديد به نام «ورود به
منطقه مصونيت» در حال نشستن به جاي آن است.
از بيش از دو سال پيش به
اين سو، غربيها بارها گفتهاند نگراني اصلي آنها درباره برنامه هستهاي
ايران اين نيست كه ايران سلاح هستهاي بسازد و با آن غرب را هدف قرار بدهد،
بلكه نگراني اصلي آنها اين است كه ايران در وضعيتي قرار بگيرد كه تمام
قابليتهاي لازم، براي ساخت سلاح هستهاي هر زمان كه اراده كرد، را در
اختيار داشته باشد. اين نقطهاي است كه اصطلاحا «وضعيت آستانه اي» ناميده
ميشود.
ايران متقابلا همواره استدلال كرده است كه هيچ گونه قصد يا
طراحي براي ساخت سلاح هستهاي ندارد و صرفا در حال توسعه برنامهاي صلح
آميز با هدف توليد انرژي است اما غربيها به دلايل عمدتا سياسي و نه فني و
اطلاعاتي هرگز اين موضوع را نپذيرفتهاند.
ارزيابيهاي اطلاعاتي
آمريكا، اسرائيل و اروپا درباره برنامه هستهاي ايران هم از دو سال پيش به
اين سو، در واقع ارزيابيهايي درباره زمان رسيدن ايران به وضعيت آستانهاي
بوده است نه ارزيابي از زمان ساخته شدن سلاح هستهاي توسط ايران.
در
خلاصه ترين تعريف ممكن، غربيها گفتهاند منظورشان از وضعيت آستانهاي
وضعيتي است كه در آن ايران براي ساخت سلاح هستهاي جز تصميم سياسي به چيز
ديگري نياز نداشته باشد.
ارزيابيهاي اطلاعاتي آمريكا بويژه ارزيابي
سال 2011 ميگويد هدف اصلي برنامه هستهاي ايران رسيدن به وضعيت آستانهاي
است. اگرچه ميان ديدگاه اسرائيلي و ديدگاه آمريكايي درباره تعريف فني
وضعيت آستانهاي تفاوت وجود دارد، ولي اگر بخواهيم ديدگاههاي هر دو طرف را
در اين باره تلفيق كنيم، مشخصات زير براي آنچه غرب آن را قرار گرفتن
برنامه هستهاي ايران در وضعيت آستانهاي ميخواند، قابل استخراج است:
1- ايران حدود 150 كيلوگرم اورانيوم 20 درصد غنا در اختيار داشته باشد.
2- ايران نصب ماشينهاي نسل 2 و 3 را كه داراي قدرت غني سازي 5 برابر بيشتر از ماشينهاي نسل اول هستند در نطنز نصب كند.
3- ايران دانش لازم براي طراحي كلاهك هستهاي را به دست آورده باشد.
4- ايران موشكهاي داراي برد و توان حمل كافي براي ميزباني كلاهكهاي متنوع را در اختيار داشته باشد.
ارزيابيهاي
اطلاعاتي غربي ميگويد اگر ايران اين 4 عامل را در كنار هم توسعه بدهد، در
وضعيت آستانهاي قرار گرفته است، يعني وضعيتي كه هر زمان اراده كرد قادر
خواهد بود در كوتاه ترين زمان ممكن به يك كشور داراي سلاح هستهاي تبديل
شود.
همين جا بسيار مهم است تاكيد كنيم كه ايران اساسا اين نوع
تحليل فني از برنامه هستهاي و موشكي خود را قبول ندارد. غربيها
برنامههاي هسته اي، موشكي و ماهوارهاي ايران را اجزاي يك پروژه واحد تصور
ميكنند ( و به همين دليل در گزارش نوامبر 2011 آمانو براي نخستين بار از
مفهومي به نام «موشك هسته اي» (nuclear missle) سخن گفته شده است) در حالي
كه ايران عقيده دارد اين برنامه ها، پروژههايي اساسا مجزا هستند كه هر
كدام هدف خاص خود را تعقيب ميكند و هيچ پروژهاي هم در ايران وجود ندارد
كه مستلزم تلفيق هر سه حوزه موشكي، ماهوارهاي و هستهاي با هم باشد.
با اين وجود، غرب هرگز در موقعيتي قرار نداشته است كه تكليف خود را با مفهوم آستانه به لحاظ اطلاعاتي روشن كند.
ملت ما
«تحريم
نفت ايران چه كسي را متضرر ميكند» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ملت ما به
قلم سيدعماد حسيني، عضو هيأت رئيسه كميسيون انرژي مجلس است که در آن
میخوانید:
تحريم امريكا و متحدانش عليه ملت ايران مسئله جديدي نيست و
سالهاست كه دشمنان به هر حربهاي متوسل ميشوند تا ملت ايران را از راهي
كه در پيش گرفته باز دارند. سخن گفتن از تحريم نفت ايران نيز ادامه همان
راه بينتيجهاي است كه دشمنان در پيش گرفتهاند. دشمنان در شرايطي سخن از
تحريم نفت كشور ما به ميان آوردهاند كه نفت ايران جايگزيني ندارد و
كمپانيهاي كشورهايي كه از ايران نفت وارد ميكنند بهويژه در اروپا،
متناسب با ويژگيهاي نفت ايران طراحي شدهاند.
بنابراين در صورت
تحريم از سوي اروپا و امريكا با ديپلماسي انرژي كه وزارت نفت بايد در پيش
بگيرد، ضربهاي نخواهيم ديد. به ياد داشته باشيم كه تحريمهاي امريكا و
متحدانش عليه ايران مسئله جديدي نيست. ايران ۱۸ درصد از نفت خود را به
اروپا ميفروشد كه اين رقم آنقدر زياد نيست كه تحريم آن بتواند ضربهاي به
پيكره اقتصاد ايران وارد كند. يونان، ايتاليا و اسپانيا ۳ كشور اصلي
واردكننده نفت ايران هستند كه در صورت تحريم نفت كشورمان، بيش از ايران
آنها متضرر خواهند شد.
به دليل اينكه عربستان و قطر از شركتهاي
معتبر امريكايي و اروپايي براي برداشتهاي نفتي خود استفاده ميكنند و تحت
سيطره آنها هستند برخي كشورهاي عربي هم ممكن است مذاكراتي را با اين كشورها
انجام دهند؛ اما آن چيزي كه براي ما مهم و تاثيرگذار است، اين مسئله است
كه تحريم نفتي چقدر به صادرات ما ضربه ميزند؟
اگر صادرات روزانه
450هزار بشكه نفت ايران به اروپا قطع شود، در گام نخست يونان، اسپانيا و
ايتاليا فلج خواهند شد. جمهوري اسلامي از ابتداي انقلاب تاكنون به لحاظ
تامين تجهيزات نفتوگاز، تحريم است. از اينرو تحريم تجهيزاتي كشورمان
موضوع جديدي نيست. تحريم تجهيزاتي صنعت نفتوگاز كشورمان، اگرچه مشكلاتي را
به وجود ميآورد اما متخصصان ايراني در دوران تحريم غيررسمي توانستند بر
اين مشكلات فايق آمده و توليد تجهيزات صنعتي نفتوگاز را بوميسازي كنند.
با
توجه به شرايط كنوني بازار انرژي، خروج هر كشوري از بازار صادرات
نفتوگاز، باعث به هم خوردن توازن عرضه و تقاضاي جهاني نفتوگاز ميشود. در
حال حاضر، كشورهاي زيادي خواهان خريد نفت ايران هستند بنابراين، عدم فروش
نفت به اروپا هيچ مشكلي براي صنعت نفت ما به وجود نخواهد آورد. در حال حاضر
۴۵۰هزار بشكه نفت روزانه از ايران به اروپا صادر ميشود و اگر ما اين بخش
از صادرات خود را در پالايشگاهها و مخازن ذخيره كنيم، در آينده نزديك سود
زيادي خواهيم كرد.
رسالت
«بازخواني جايگاه و منزلت زن» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
سومين
نشست انديشههاي راهبردي جمهوري اسلامي به تعامل فكري و بررسي ابعاد مختلف
موضوع زن و خانواده اختصاص يافت. چهارشنبه گذشته اين نشست در محضر مقام
معظم رهبري برگزار شد و نخبگان و انديشمندان چكيده مقالات و مطالب خود را
عرضه كردند.
اهميت نشستهايي از اين دست آن است كه نظام در مقام
تأسيس است. نظامي كه ميخواهد الگو باشد بايد در اين جايگاه حرفي براي
بشريت بويژه مسلمانان داشته باشد.
اولين نشست انديشههاي راهبردي كه
به موضوع «الگوي اسلامي ايراني پيشرفت» اختصاص داشت، بازخواني الگوي
انقلاب اسلامي و بازتوليد انديشهاي است كه بر مبناي آن بتوان مدل اسلامي
ايراني پيشرفت را ارائه داد. اگر اين مدل از تئوريهاي ذهني بيرون نيايد و
حالت عملي به خود نگيرد ما در مقام تأسيس نخواهيم بود. دومين نشست
انديشههاي راهبردي به موضوع «عدالت» اختصاص يافت كه چندي پيش نشست آن
برگزار شد. انقلاب در خصوص مفهوم «عدالت» در تئوري و اجرا بايد حرف خود را
داشته باشد. اين مفهوم در برنامهريزيها و اجراء بايد خود را نشان دهد به
گونهاي كه مردم آن را در زندگي روزانه و در مناسبات سياسي، اجتماعي،
اقتصادي، فرهنگي و... خود حس و لمس كنند.
سومين نشست كه اختصاص به زن و خانواده داشت تلاشي از اين دست بود كه تصويري از زنِ امروز در جامعه ايراني و خاستگاههاي آن بيان كند.
ديدگاههاي
مطرح در اين نشست بويژه از سوي بانوان جالب و شنيدني بود. جايگاه زن در
جامعه ما در يك صد سال اخير دچار دگرگونيهاي بنيادين بوده است. زنان در سه
جنبش مشروطه، مليشدن صنعت نفت و نهضت امام خميني(ره) نقش كليدي و ممتاز
داشتهاند.
اولين تلاش زنان در تعاملات سياسي و اجتماعي خود طي سه دهه گذشته قرار گرفتن در جايگاه انساني در كنار مردان بود.
امروز
ما با تصويري از زن در جمهوري اسلامي روبهرو هستيم كه پابهپاي مردان در
عرصههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در جايگاه انساني خود ارزيابي
ميشود و حتي در عرصههاي علمي جلوتر از مردان حركت ميكند. انقلاب اسلامي
در مقام تأسيس ميتواند اين افتخار را داشته باشد كه زن تراز اسلام و
انقلاب فارغ و متمايز از ارزشهاي پذيرفتهشده جوامع غربي و مدرنيته و
ادعاهاي پوسيده آرمانهاي فمينيستي با معيارهاي قرآني و منطبق بر فرهنگ مكتب
اهل بيت را ارائه داده است. به همين دليل سهم زنان در پيشرفت كشور يك سهم
ممتاز و بيبديل است. اگر زنان در جامعه انقلابي ما چنين جايگاهي نداشتند،
پيشرفتهاي همهجانبه كشور در قلمروهاي مختلف اساساً ممكن نبود.
زن
در جامعه ما از يك طرف با گفتمان انقلاب اسلامي همراهي ميكرد و از سوي
ديگر با گفتمان غربي و فمينيستي به عنوان غيريت گفتمان انقلاب درگير بود.
انبوه زنهاي چادري در تظاهرات و همايشهاي عظيم ميليوني خبر از تولد هويتي
جديد از زن ايراني بود كه اين هويت امروز به عنوان يك الگوي موفق حضور در
صحنههاي سياسي در بيداري اسلامي منطقه تجلي دارد.
زن ايراني و
مسلمان با بازيابي هويت حقيقي خود دست به تقويت و استحكام خانواده به عنوان
اولين سلول اجتماعي زنده در جوامع اسلامي زد و آن را از خطر تندبادها و
توفانهاي ضد ارزشي كه در جوامع غربي و فمينيستي بنيان خانواده را در معرض
هدم و نابودي قرار داده مصون نگه داشت.
اگر همين فداكاري و آگاهي را
براي زن امروز مسلمان ايراني درك كنيم كافي است كه به ارزش و منزلت زنان
ايرانزمين پي ببريم. امام با درك چنين منزلتي از زنان در جامعه امروز
ايران واقعاً ارزش بسياري براي زنان قائل بود براي همين همواره به ستايش
نقش زنان در انقلاب در مقاطع مختلف تفوه ميفرمود.
سياست روز
«آيا داوطلبان از فرصتهاي برابري برخوردارند؟» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم حسن اختري است كه در آن ميخوانيد:
يکم)
سخنگوي شوراي نگهبان در پاسخ به سوالي درباره اين ادعا که ميزان
ثبتنامکنندگان اين دوره از انتخابات مجلس در مقايسه با دوره قبل کاهش
داشته است، تصريح کرد: اگر چه مرجع رسمي اعلام آمار، وزارت کشور است اما
ميتوان در اين زمينه يک مقايسه احتمالي انجام داد. در انتخابات مجلس هشتم،
حدود ۷ هزار و ۶۰۰ نفر ثبت نام کردند. و در اين دوره براساس آمارهاي اعلام
شده، ۵ هزار و چهارصد نفر، در دوره قبل حداقل مدرک تحصيلي لازم براي
ثبتنام، کارشناسي بود و ميزان افرادي که با مدرک کارشناسي ثبت نام کردند
حدود ۲ هزار و ۸۰۰ نفر بودند. اما اين بار با مصوبه مجلس، حداقل مدرک،
کارشناسي ارشد است و اگر اين ۲۸۰۰ نفر را به آمار فعلي اضافه کنيم بيشتر
خواهد شد(۱) ولابد اگر تعداد افرادي که در دوره هفتم مجلس با مدرک فوق
ديپلم ثبت نام کرده بودند به آمار ثبتناميها اضافه کنيم خيلي بيشتر
خواهد شد.
درحالي که اولا در کدام کشور مترقي دنيا که تجربه ممتد
دموکراسي دارد و يا بر اساس کدام نظريه سياسي حتما بايد تعداد ثبتنام
کنندگان بيشتر باشد. ثانيا تعداد ۵ هزار و ۴۰۰ نفري که در اين دوره ثبتنام
کردهاند براي تصاحب هر کرسي مجلس، نوزده نفر با همديگر رقابت خواهند داشت
ثالثا يکي از کارهاي خوبي که هنگام نامنويسي داوطلبان در اين دوره صورت
گرفته بود دقت دستگاه اجرايي و نظارت به هنگام دستگاه ناظر بود از به زحمت
افتادن جمعي از شهروندان که در دورههاي قبل به علت نقص پرونده رد ميشدند
جلوگيري به عمل آورد. جا دارد از هر دو مجموعه تا اينجاي کار تقدير شود.
رابعا با اصلاح قانون انتخابات و ارتقاي سطح تحصيلات داوطلبان تا مقطع
کارشناسي ارشد و استقبال قشر تحصيل کرده برگزاري انتخابات در ايران اسلامي
به سمت عقلانيت سوق پيدا کرده است.
دوم) با قطعي شدن ثبت نام ۵ هزار
و ۴۰۰ نفر در نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، بررسي صلاحيتها در هياتهاي
اجرايي آغاز شده است. با دعوت فرماندار حوزه انتخابيه البته بعد از هماهنگي
و تاييد هيات نظارت حوزه مربوطه ۳۰ نفر از معتمدين محلي در کنار هم جمع
ميشوند تا در حضور هيات نظارت