کد خبر: ۳۵۱۶۵۱
زمان انتشار: ۰۰:۵۲     ۰۲ آذر ۱۳۹۴
پایه‌ی فکری بسیج این مسئولیت الهی است. نه فقط مسئولیت در برابر خود و در برابر خانواده‌ی خود و نزدیکان خود، بلکه مسئولیت در قبال حوادث زندگی؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان.

پایگاه 598: در بررسی بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، معمولا آن بخش که ارزش رسانه‌ای بیشتری دارد و معطوف به تحولات و رخد ادهای سیاسی روز است بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. همین رویکرد موجب آن شده که ناخودآگاه مباحث مبنایی که حکایت از مفاهیم بنیادین گفتمان معظم‌له دارند، کمتر مورد مداقه و توجه قرار گیرد. و طبیعی است که تا ریشه‌ها فهم نشود و پایه‌ها مبتنی بر الگوی صحیح استوار نگردد، شاخه‌ها و میوه‌های اندیشه نیز هم طراز با زاویه دید صاحب رشد نخواهد کرد.

اگر عبارات فوق مورد توافق باشد، باید سخنان رهبری را از زاویه دید دیگری نگریست و بنیان‌ها و مبنای تفکری را فدای صورت‌بندی‌های ظاهری نکرد. از همین منظر می‌توان به رهنمودهای حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار اعضای مجمع عالی بسیج مستضعفین به مناسبت هفته‌ی بسیج  (6/9/1393) توجه نمود.  در بخش مقدماتی این بیانات، تعابیری بسیار ارزشمندی توسط معظم‌له در مورد بسیج و تفکر بسیجی ایراد گردید که باید با دقت نظر کامل مورد توجه و مداقه قرار گیرد. در این کلام، معظم‌له از دو مولفه بنیادین در تفکر بسیجی یاد کردند که تعریف بسیجی و انسان طراز انقلاب اسلامی مبتنی بر آن شکل می‌گیرد. این دو شاخصه عبارتند از: مسئولیت الهی قائل شدن برای انسان و داشتن بصیرت.

شرط لازم؛ احساس مسئولیت الهی

در این نگاه انسان بسیجی موجود صاحب اختیاری است که در مسیر زندگی خود با دغدغه‌مندی و پذیرش مسئولیت‌ها و قرار گرفتن در آزمون‌ها و امتحان آبدیده می‌شود و اوج می‌گیرد. نقطه‌ی مقابل این تفکر نیز به تعبیر رهبری «حالت احساس بی‌مسئولیتی، "ولش کن"، "برو خوش باش"، "به خودت بپرداز" و دَم‌غنیمتی است، که آدمی را به سستی و تنبلی و بی‌تفاوتی می‌کشاند.

حکیم فرزانه انقلاب اسلامی با صراحت می‌فرمایند: «پایه‌ی فکری بسیج این مسئولیت الهی است که حالا عرض میکنم مبانی دینی مستحکمی دارد. نه فقط مسئولیت در برابر خود و در برابر خانواده‌ی خود و نزدیکان خود - که این هست - بلکه مسئولیت در قبال حوادث زندگی؛ در قبال سرنوشت جهان، سرنوشت کشور و سرنوشت جامعه، چه مسلمان، چه غیر مسلمان. این احساس مسئولیت فقط نسبت به انسان‌های هم‌عقیده و مسلِم و مؤمن نیست بلکه حتّی نسبت به غیر مسلمین و غیرمؤمنین هم احساس مسئولیت می‌کند. نقطه‌ی مقابلِ همان دَم‌غنیمتی، ولش کن و حالت تنبلی و حالت گریز از مسئولیت و مانند اینها است. پایه‌ی اصلی بسیج، این احساس مسئولیت است. این تفکّر مسئولیت انسان، جزو بینات اسلام است. یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند در این تردید بکند که اسلام، انسان را این‌جور موجودی می‌داند: موجودی که مسئول است، کار از او خواسته شده است.»

همانطور که در فرازهای فوق مشهود است، در این نگاه، باید برای بسیجی، سطوحی ازدغدغه‌ها را تعریف نمود که در هر یک از آنها بسیجی احساس مسئولیت می‌کند. بسیج هم برای خود، هم برای خانواده خود، هم برای نزدیکان و آشنایانش، هم برای جامعه‌ش و هم برای نظام سیاسی و کشورش، و حتی برای جهان اسلام و فراتر از آن برای بشریت نیز دغدغه هایی متعالی دارد و در قبال آن احساس مسئولیت می‌کند. بسیجی تلاش می‌کند تا از دغدغه‌های نازل و کم بها، عبور کرده و دردهای بزرگ را در جان خود بپروراند، و با رهاشدن از تعلقات فردی خود را در خدمت ارزشها و دغدغه‌های اسلامی و انسانی قرار دهد.

این بدان معنا نیست که بسیجی به فکر خانواده و فرزند و عیال خود نیست، بلکه بدان معنا است که دغدغه‌هایش در حوزه دغدغه‌ای فردی و خانوادگی خلاصه نمی‌شود، بلکه او افقی فراتر از آن را نیز می‌بیند و دلسوز جامعه و بشریت است و این درست بزرگیاست که از مکتب اهل بیت(ع) و در راس آن حضرت حسین بن علی(ع) آموخته است. همان ابرمرد تاریخ که همه خانواده و جان و مال خود را به میدان مبارزه آورد تا چراغ هدایت بشریت در افق پیش رو خاموش نگردد و سذاج منیزی یاشد برای همه آنهایی که طالب حقیقتند.

 بسیجی همانطور که خودسازی فردی را مهمترین دغدغه خود دارد، به تربیت فرزند و خانواده‌اش نیز می‌اندیشد، و همزمان دغدغه اصلاح جامعه و امر به معروف دارد و در خط مقدم دفاع از انقلاب اسلامی نیز همواره حاضر است،  شب را بدون دغدغه ملت مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و افغانستان بر زمین نمی‌گذارد و از رنجی که مستضعفان عالم از شرق دور تا آفریقای محروم و از آنجا تا اقصا نقاط آمریکای جنوبی به واسطه استعمار جنایتکار غربی می‌برند در عذاب است. و همین دردها و دغدغه‌های پیچ در پیچ است که از بسیجی، انسانی ممتاز و آبدیده و متفاوت ساخته است. در دنیایی که همه مکاتب و جذابیت‌های دنیایی آن تو را به منفعت طلبی و خودخواهی و لذت‌جویی و فردگرایی لیبرالی می‌کشاند، بسیجی با جهان بینی متفاوتی به هستی می‌نگرد و سودای دیگری دارد! و به همین خاطراست که گاه در جمع اطرافیان درک نمی‌شود و حتی متهم نیز می‌گردد!

در این نگاه انسان مسئول، انسانی است که از رنج‌ها و محرومیت‌ها و بی‌عدالتی‌ها و نابرابری‌ها رنج می‌برد و همین احساس و دغدغه اوست که وی را به وادی امر به معروف و نهی از منکر و در مرحله بالاتر به جهاد فی سبیل الله با ظالمین و زیاده‌خواهان عالم می‌کشاند. به واقع بسیاری از مفاهیم متعالی اسلام در تداوم و تعین این صفت الهی در وجود مومن است که معنا یافته و ظهور و بروز اجتماعی و سیاسی می‌یابد. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به این نمونه‌‌ها چنین اشاره می‌دارند:

«شما ملاحظه کنید احکام گوناگون را: مثلاً حکم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر. امر به معروف یعنی شما همه مسئولید که معروف را، نیکی را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهی از منکر [یعنی‌] زشتی را، بدی را، پلشتی را نهی کنید؛ جلوی آن را بگیرید با شیوه‌های مختلف. معنای این چیست؟ معنای این، مسئولیت در قبال سلامت عمومی جامعه است. همه مسئولند: من مسئولم؛ شما مسئولی؛ آن یکی مسئول است. یا مسئله‌ی جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهایی است که پشت پرده‌ی سیاستهای استعماری و استکباری و استبدادی قرار داده شده‌اند که نور اسلام به اینها نرسد؛ نور هدایت به اینها نرسد. جهاد برای دریدن این پرده‌ها و این حجابها است؛ جهاد اسلامی این است. بحث اینکه آیا جهاد، دفاعی است یا ابتدائی است یا مانند اینها، بحثهای فرعی است؛ بحث اصلی این است: ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛ چرا جهاد نمی‌کنید، مقاتله نمی‌کنید، نبرد نمی‌کنید در راه خدا - و بلافاصله [میگوید ]- و در راه مستضعفین، برای نجات مستضعفین؟ این احساس مسئولیت است؛ یعنی شما برو جان خودت را به خطر بینداز و جانت را کف دستت بگیر در میدان‌های خطر، برای اینکه مستضعفان را نجات بدهی؛ معنای این، همان مسئولیت است دیگر.»

شرط کافی؛ بصیرت

در نگاه آیت الله خامنه‌ای این صفت و ویژگی متعالی دغدغه‌مندی و احساس مسئولیت وقتی می‌تواند در کمال خود تجلی یابد که مزین به صفت دیگری گردد که از آن تحت عنوان بصیرت و روشن بینی یاد می‌کنند. در این نگاه بصیرت یعنی «شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌ای که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمی‌شود مبارزه کرد. در همه‌ی میدان‌ها با یک سلاح نمی‌شود رفت. کدام سلاح را به کار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟»

بصیرت چراغ راهنمایی است که در مسیر مسئولیت‌پذیری هم نوع مسئولیت و هم کیفیت آن و چگونگی تحقق آن را مشخص می‌کند و رسیدن به هدف را در مسیر تکلیف‌گرایی تضمین می‌کند.

بدون بصیرت، دغدغه‌مندی و مسئولیت‌پذیری، همچون انداختن تیری در تاریکی و یا حرکت در مسیری تاریک است که حاصلی جز سردرگمی و سرخوردگی و اتلاف وقت و گاه حتی انحراف به همراه نخواهد داشت. خطر بی‌بصیرتی روح‌های مسئول را حتی ممکن است تا آنجا به پیش برد که ناخواسته در پازل دشمن بازی کنند و به اشتباه جبهه خودی را نشانه روند.

رهبر معظم رهبری در این رابطه تاکید می‌دارند: «بارها من عرض کرده‌ام اینهایی که بصیرت ندارند - مثل این بیچاره‌هایی که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانی‌اند که در تاریکی شب، در مه غلیظ، در غبار می‌خواهند مخالفی را، دشمنی را بزنند؛ خب نمی‌داند دشمن کجا است؛ یکی از اوّلین شرایط جنگ‌های نظامی، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایی را بزنید که دوست آنجا است؛ کسی را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهی این‌جوری می‌شود. اگر بصیرت نبود، میشود این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛ شبهات و نادانی‌ها و نفهمی‌ها به کسی که عالم به زمان خود است، هجوم نمی‌آورند؛ می‌فهمد چه‌کار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به‌وجود خواهد آمد، حتّی اگر آن احساس مسئولیت هم باشد.»

معظم له به مواردی درتاریخ مبارزه اشاره می‌دارند که جای تامل دارد: «بعضی‌ها احساس مسئولیت داشتند در دوران مبارزات امّا نمی‌فهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایی خرج می‌کردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتی امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همین‌جور؛ تا امروز هم همین‌جور است. بعضی‌ها احساس دارند، احساس مسئولیت می‌کنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایی خرج می‌کنند؛ اسلحه را به آنجایی که باید، نشانه نمی‌گیرند؛ این بر اثر بی‌بصیرتی است. حالا ما چند سال پیش در قضیه‌ی فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضی دهن‌کجی کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانی دیگر نیست به این آدم بی‌بصیرت و بدون روشن‌بینی که دوست را نمی‌شناسد، دشمن را نمی‌شناسد و نمی‌فهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. این پس شد رکن دوّم که بسیار بسیار لازم است. اگر این رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهی در می‌آید، جهادش هم اشتباهی درمی‌آید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود، و به کج‌راهه می‌افتد.»

***

با این توضیحات آشکار می‌گردد که انسان طراز انقلاب اسلامی، آن جوان مومنی است که موتور محرک خود را روحیه دغدغه‌مندی و مسئولیت‌پذیری الهی قرار داده است که از فطرت پاک او برخاسته و وی را به میدان مبارزه کشانده است و در عرصه مجاهدت آنچنان مجهز به چراغ عقل و تدبیر و درایت و بصیرت است که راه را از بی‌راه تشخیص داده و در شناخت اردوگاه خودی و غیرخودی و جبهه حق و باطل دچار تردید نمی‌شود.

امروز نظام اسلامی نیازمند تربیت چنین فرزندانی است و نهادها و دستگاه‌های فرهنگ ساز کشور وظیفه خطیر فرهنگ سازی در این زمینه دارند. به واقع باید خروجی مجموعه‌هایی چون آموزش و پروش، دانشگاه و موسسات عالی، حوزه‌های علمیه، مراکز آموزشی، فرهنگسراها، مساجد و هیئات مذهبی، و دیگر مجموعه های فرهنگی و هنری تربیت "جوان مسئول و بصیرت" باشد تا بدین شکل سلامت آینده کشور تضمین گردد.

ابوالفضل هاشم‌زاده


منبع: پایگاه بصیرت


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها