کد خبر: ۳۷۲۷۳۵
زمان انتشار: ۱۱:۵۶     ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
نقد و بررسی فیلم بادیگارد در گفتگوی ۵۹۸ با محافظ امام(ره):
حاج حسین مرتاضی از خاطرات شیرین‌اش در کنار امام(ره) می گوید و اشاره ای هم به جدایی از تیم حفاظت شخصیت هایی می کند که صندلی برایشان وسیله قدرت بود نه خدمت. او از ظرافت های فیلم بادیگارد می گوید و به تحلیل شخصیت حیدر ذبیحی می پردازد.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، دیدن فیلم بادیگارد در کنار محافظ بزرگترین شخصیت نظام که پنج سال تمام مسئولیت حفاظت از حضرت امام(ره) را عهده دار بوده است حتما دلچسب خواهد بود. برآن شدیم که با دعوت از حاج حسین مرتاضی از محافظین امام(ره) به دیدن فیلم بادیگارد، نظرات ایشان را درخصوص پیام آخرین فیلم ابراهیم حاتمی کیا را جویا شویم.

حاج حسین مرتاضی از خاطرات شیرین‌اش در کنار امام می گوید و اشاره ای هم به جدایی از تیم حفاظت شخصیت هایی می کند که صندلی برایشان وسیله قدرت بود نه خدمت. او به تحلیل فنی و تاکتیکی فیلم بادیگارد پرداخت که بخشی از گفت‌وگوی خبرنگار پایگاه 598 با ایشان در ادامه می آید.

در ابتدا بفرمایید چگونه محافظ امام(ره) شدید و چه انگیزه هایی پشت این انتخاب حضرتعالی بود؟

ما در زمان حضور امام در قم در خدمت ایشان بودیم و بعد از آنکه امام(ره) از قم به تهران تشریف بردند چند سالی دیگر توفیق دیدار ایشان نصیب من نشد تا اینکه از حفاظت سپاه بنده را به جلسه ای خصوصی دعوت کردند و به اعلام کردند که برای حفاظت از امام انتخاب شدم و باید به جماران بروم. این ابلاغ آنقدر برایم شیرین بود که متوجه نشدم که چگونه به منزل رفتم و وسایل ام را جمع نمودم و عازم جماران شدم. وقتی به جماران رسیدم همه چیز برای من رنگ و بوی امام داشت و لحظه به لحظه انتظار می کشیدم تا امام را ببینم.

تصور می کردم که زمان زیادی طول خواهد کشید تا امام را ببینم ولی روز دوم نوبت بنده شد تا حفاظت امام را بر عهده بگیرم و توفیق پیدا کردم امام را زیارت کنم که شاید جالب باشد که بدانید که در اولین شیفت حفاظت بنده مثل سایر مردمی که برای دیدار با امام آمده بودند مجذوب حضرت امام شده بود و انتخاب ما بر اساس آرمان انقلاب بود و فضای عاشق و معشوقی بود و در معادلات دنیایی جایی نداشت و بنده توفیق پیدا کردم که شصت ماه از بهترین دوران و لحظات عمرم را در خدمت حضرت امام باشم.

در ایدئولوژی انقلاب اسلامی محافظ و پاسدار چه تعریفی دارد؟

محافظ کسی است که با تمام وجود، معرفت ازخود گذشتن و به خدا رسیدن را پیدا می کند و سپس در مقام حفاظت از یک شخصیت انقلاب بر می آید و حفاظت از آن شخصیت برایش حکم پاسداری و حفاظت از آرمان های انقلاب اسلامی را دارد و برآمده از یک فرهنگ عمیق است وکه با وجود خود یک حائلی بین دشمن و نظام انقلاب اسلامی ایجاد می کند و از شخصیتی حفاظت می کند.

کمی توضیح دهید که چه اتفاقی می افتد که فردی جان خود را برای نجات دیگری می گذارد؟

اگر بخواهیم در قاموس انقلاب اسلامی صحبت کنیم قداست نظام اسلامی باعث می شود که جان انسان در برابر آن بی ارزش شود . در تمام دنیا بادیگارد فردی مزدور است که پول می گیرد و ممکن است به خاطر پول جنایت هم کند اما در فرهنگ انقلاب اسلامی کسی که محافظ می شود تا آخرین لحظه که اعتقاد پیدا نکرده فردی دشمن است حالت تهاجمی به خود نمی گیرد و در این فیلم هم همین حالت وجود داشت در حالی که در دنیا کوچکترین عملی منجر به عکس العمل تند بادیگارد می شود که در فیلم های خارجی هم مشاهده می شود. در کل محافظ با جان خود برای دفاع از اعتقاداتش می ایستد.

رفتار حضرت امام(ره) با محافظین خود در جماران چگونه بود و در طول مدت  با نظرات محافظین چگونه بود؟

برای پاسخ به این سوال باید به سیره رفتاری امام مراجعه کرد که همان سیره اهل بیت بود. این سوال را با یک خاطره از امام پاسخ می دهم. روزی قرار شد که حضرت امام در ماه رمضان در جماران در مراسم اقامه نماز جماعت عده ای از پاسدارن حضور پیدا کنند.  تعداد زیادی از بچه های سپاه و ارتش برای شرکت در نماز جماعت خود را به جماران رساندند و جمعیتی بالغ بر 1000 نفر در نماز حضور پیدا کردند. امام برای نماز تشریف آوردند و قرائت اذان به بنده واگذار شد و پس از آن به وظیفه حفاظت خود پرداختم. پس از خواندن نماز مغرب و عشا به علت اینکه جمعیت بسیاری برای دیدار حضرت امام به جماران آمده بودند و انتظار دیدن ایشان را داشتند حضرت امام فرمودند که از کنار جمعیت به سمت بیت برویم چون اگر اگر امام می خواستند از مسیری که آمده اند برگردند هیچکدام از حاضرین ایشان را نمی دیدند و در نتیجه به امام عرض شد که اگر موافق هستید از کنار راهرو حرکت کنیم که جمعیت هم شما را ببینند و امام هم موافقت کردند.



حاضرین در نماز با دیدن امام شورو هیجانی به آنها دست داد و به دلیل ازدحام و فشار جمعیت بر روی فنسی که ما بین جمعیت و راهروی کنار خیابان قرار داده شد بود فرو ریخت. بچه های حفاظت بسیار نگران بودند که جمعیت به سمت امام سرازیر نشود. چند متر جلوتر اتاقی بود ورودی یک ساختمان که با تشخیص تیم حفاظت امام را هدایت نمودیم به سمت این اتاق و علی رغم تغییر مسیر امام به تشخیص محافظین عمل نمودند و داخل اتاق شدند. اتاق به صورت کریدور و ورودی ساختمان بود و از آنجا دربی باز می شد به سالن پذیرایی که سالها از آن سالن استفاده نمی کردیم و سپس امام را به ساختمان خودشان بردیم. فی البداهه با توجه به شرایط، حفاظت تصمیم گرفت که این اقدام را انجام دهد و امام هم صلاح دید حفاظت را به راحتی پذیرفت.

امروز توفیق شد که به همراه حضرتعالی فیلم بادیگارد را ببینیم، نظر حضرتعالی در مورد این فیلم چه می باشد؟

بادیگارد فیلم زیبایی بود که کار یک محافظ با اعتقاد را به تصویر کشید و همچنین با هنرنمایی کارگردان فیلم صحنه های جذابی برای ببینندگان خلق شده است و نقش اعتقادی عمل کردن سیستم حفاظتی و محافظان شخصیت های نظام اسلامی را به تصویر می کشد تا آخرین لحظه که شهادت هست.

 با توجه به اینکه شما حفاظت یکی عالی ترین مقام نظام را برعهده داشته اید به نظر شما پیام فیلم چیست؟

این فیلم تفاوت مامور معذور و مامور معتقد را بیان می کند و نشان می دهد که مامورین ما از باب اعتقاد این مسیر را انتخاب کرده اند و این تفاوت را در سرتاسر فیلم علی الخصوص در صحنه پایانی فیلم مشاهده می نماییم و در مجموع کار زیبایی بود. پیام فیلم بادیگارد در اصل تلنگری بود برای انقلابیون و یادآوری ارزش ها و آرمان های انقلاب و اهدافی که برای رسیدن به آن تلاش های بسیاری شد.


حاج حیدر فیلم بادیگارد دچار تضاد بین آرمان های انقلاب و رفتار مسئولین می شود و در فیلم می بینیم که درخواست جدایی از تیم های حفاظتی شخصیت های سیاسی را می دهد، این تضاد به چه میزانی در بین شخصیت های نظام رخ داده است؟

فیلم فردی را به تصویر کشیده که از ابتدای انقلاب یعنی از دهه 60 تا دهه 90 همراه نظام بوده است و خواه و ناخواه تفاوت رفتار مسئولین با محافظی که با اعتقاد کار خود را انجام می دهد تاثیر خواهد گذاشت اگر چه حیدر ذبیحی تغییر اعتقادی و ماهیتی پیدا نکرده است اما چیزی را که در عمل می بیند تفاوت هایی است بین شعارهای و آرمان های انقلاب و رفتار گذشته شخصیت های نظام با رفتار امروز مسئولین و این تفاوت ها را در ذهنش تحلیل می کند و چون می خواد این تحلیل ها روی اعتقاداتش تاثیر نگذارد می گوید که من را جایی بگذارید که حفاظت کنم و خودرا از جریانات سیاسی دور می کند و سعی می کند حفاظت فردی را عهده دار شود که وجودش برای این کشور و نظام پراثر می باشد.



البته در دهه شصت هم بودند افرادی که به طور مثال بنده رقبتی برای حفاظت از آنها نداشتم و پس از برخورد اول درخواست جایجایی می دادم. از رفتار و نگاه افراد نسبت به مسئولیتی که بر عده آنها می گذارند به خوبی می تواند بیان گر این موضوع باشد و در اصل وظیفه ما پاسداری و حفاظت از انقلاب است و همین جاست که فرق بین بادیگارد و محافظ مشخص می شود.

به نظر شما علت تغییر نگاه مسئولین به تیم حفاظت و تغییر کارکرد آن به بادیگارد چه می باشد؟

تا صندلی ما به عنوان کرسی خدمت محسوب می شود ما خادم مردم به شمار می رویم و نوکری مردم افتخاری برای ما محسوب می شود. امام هم به خادمی مردم افتخار می کرد. وقتی که نگاه ما تغییر کند و این صندلی بشود صندلی قدرت نگاه ما به تمام آحاد جامعه متفاوت می شود و این مردم هستند که در خدمت ما می آیند اینجاست که از منظر آن کسی که روی آن صندلی می نشیند تعاریف و شخصیت افراد تفاوت پیدا می کند.

حالا بنده که قرار است با این شخصیت رو به رو شوم اگر نگاهم اعتقادی باشد و اعتقاد  خودم را حفظ کنم در قالب یک محافظ وظیفه خودم را انجام می دهم اما اگر من نگاهم از حفاظت خارج شود و شرایط نشستن روی این صندلی را بپذیرم خواه و ناخواه به یک بادیگارد تبدیل می شوم. فلسفه سپاه پاسداری از انقلاب اسلامی است. حالا به کسی ماموریت می دهند که محافظ فلان شخصیت باش و به دیگری می گویند که به جبهه برو. در نگاه کلان بین این دو نفر تفاوت نیست و هر دو در حال خدمت هستند. یکی محافظ شخصیت انقلاب اسلامی است و دیگری حفاظت از مرزهای اعتقادی و زمینی کشور.

آیا تغییر رفتار در مسئولین باعث شده که لحظه ای در مسیر و اهداف انقلاب اسلامی شک و تردید به شما دست دهد؟

خیر من در مسیر شک نکردم و با همان اعتقادی که روز اول به سپاه آمده ام امروز هم که بازنشست شده ام با همان اعتقاد نگاه می کنم ولی وقتی دیده ام که فردی اعتقاداتش با اعتقادات من تطبیق ندارد از او جدا شده و حفاظت شخص دیگری را برعهده گرفته ام و در آینده هم دیده ایم که آن آقا به کجا رسیده است . بنده روز اولی که به سپاه آمدم بخاطر ورود به سپاه وضو گرفتم و تا آخرین لحظه خدمتم با وضو لباس سپاه را می پوشیدم و وارد سپاه می شدم و روزی بدون وضو به سپاه وارد نشدم. مسیر ثابت است و تغییری در مسیر نداریم هرچند که آدم ها متغیر اند و از این مسیر جدا می شوند ولی کسی که می خواهد با اعتقاد بماند راه اعتقاد به سوی هدف مشخص و روشن است.



به بررسی فیلم برگردیم، در انتهای فیلم مشاهده می کنیم که کارشناس شورای عالی امنیت، حاج حیدر را در صحنه ترور مقصر دانسته و او را به کم کاری متهم می کند. به نظر شما در صحنه ترور حاج حیدر به درستی عمل کرد و یا دچار اشتباه تکنیکی شد؟

شخصیتی که نقش معاون رئیس جمهور را ایفا می کند در منطقه ای حضور دارد که برای تیم حفاظت نه به لحاظ سرزمینی و نه به لحاظ جمعیت از آنجا شناخت ندارد و سپس مورد هجوم انتحاری قرار می گیرد. در این صحنه  مردم حضوردارند بنابراین قدرت عملیات یک محافظ قدرت صددرصدی نیست زیرا در مقابل مردم قرار دارد و در بین مردم تروریست هم قرار گرفته است.

پس از فعل و انفعالات رخ داده نکته اینجاست که شخصیت از سمت روبه رو آسیب ندیده بلکه ترکش هایی که از سمت هلیکوپتر رها شده است باعث آسیب فرد می شود و به نظر بنده قضاوتی که آن مامور امنیتی در خصوص ایشان در انتهای فیلم انجام می دهد قضاوت درستی نیست و فردی باید این قضاوت را انجام دهد که درک موقعیت را و تجربه این کار را داشته باشد و شرایط یک محافظ را در آن صحنه کاملا به تصویر بکشد و اقداماتی که محافظ انجام داده است را روی کاغذ آورد و سپس قضاوت کند که آیا محافظ مقصر است یا نیست.

آیا برای شما اتفاق افتاده بود که با شخصیت بر سر مسائل امنیتی اختلاف نظر پیدا نمایید؟

خیلی اوقات شخصیت ها نظر محافظ را می پذیرفتند و برخی اوقات هم قبول نمی کردند. و البته زمانی که قبول نمی کردند مشکلاتی به وجود می آمد. چون بنده اکثر دوران خدمتم در یگان حفاظت را در خدمت حضرت امام بودم با چنین مشکلی روبرو نشدم.

شما آثار دیگر آقای حاتمی کیا را دیده اید؟

بله آژانس شیشه ای و فیلم چ را دیده ام.


نظر حضرتعالی درباره ساخته های اخیر آقای حاتمی کیا که با محوریت موضوعات انقلاب اسلامی می باشد چیست؟

من به لحاظ فردی ارزیابی خاصی نسبت به شخصیت حاتمی کیا ندارم ولی فیلم هایی مانند چ و آژانس شیشه ای و بادیگارد فیلم های خوبی هستند و از متن انقلاب می باشد. وقتی قرار است یک حادثه با هنر تلفیق شود و بخش هایی به اثار اضافه شود تا جذابیت پیدا کند. هر چقدر ما بتوانیم هنر را به اعتقادات‌مان پیوند بزنیم کار ما ارزشمند تر خواهد شد.



در پایان بفرمایید که فیلم بادیگارد را چگونه ارزیابی می کنید و در نگاه شما چقدر تاثیر گذار است؟

در بادیگارد تکنیک حفاظتی کمتر دیده شد و بیشتر به ترجمه اعتقادی پرداخته شده است و اگر برخی روش های حفاظتی هم در این فیلم نشان داده می شد حتما جذابیت های فیلم بیشتر بود هرچند که ایشان قصد داشت بادیگارد را به عنوان مصداقی برای اعتقاد عمیق به عنوان اساس نظام اسلامی نشان دهد و به همین خاطر به جنبه های اکشن ماجرا کمتر پرداخته است.

این فیلم پیام رسانی خوبی داشت برای مثال در اواخر فیلم که شخصیت الیاس اعلام کرد که می خواهد شغل خود را به خاطر درخواست نامزدش کنار بگذارد، حیدر ذبیحی گفت که دخترم را به چنین کسی نمی دهم. این دیالوگ و سکانس نشان داد که محافظ در مسیر اعتقاد حاضر است از همه چیز بگذرد . این موارد ظرافت های فیلم است که سریع از آن عبور می شود ولی فردی که اهل تلنگر باشد این موارد را می گیرد و بنده در کل به عنوان یک مخاطب این فیلم را پسندیدم و نمره قبولی به این فیلم می دهم.

امروز توفیق شد که با حضرتعالی به سینما برویم و فیلم آقای حاتمی کیا را ببینیم. کلا اهل سینما رفتن هستید؟

من فیلم دیدن را دوست دارم ولی خیلی اهل سینما رفتن نیستم.

ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.


گفتگو از: احسان اشرفی و علی شعبانی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها