کد خبر: ۴۳۷۷۱۵
زمان انتشار: ۱۸:۰۰     ۱۷ بهمن ۱۳۹۶
دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی مطح کرد:
مسئلهٔ تراریخته‌ها به دلایلی که عرض می‌کنم، ذیل بیوتروریسم قابل تعریف است و یک نوع دشمنی و طراحی جدید محسوب می‌شود. امیدوارم در بررسی‌هایی که ما در این سال‌های گذشته راجع به این مسئله داشتیم، به خطا رفته باشیم ولی اگر احتمال دهیم که این استدلال‌ها و دلیل‌ها، دلیل‌های درستی هست، آیندهٔ کشور با یک خطری به مراتب بدتر از خطر کنترل جمعیت روبرو هست!
به گزارش سرویس اقتصادی پایگاه 598، حجت الاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی در این نشست در جمع بخشی از روحانیون و علمای مشهد رهاسازی و واردات تراریخته ها را امری بر خلاف قانون و علم دانستند. متن کامل این سخنرانی را در ادامه بخوانید:

بسم‌الله‌‌الرحمن‌الرحیم اَعُوذُ بالله مِنَ الشَّیطان الرَّجیمِ و الحُمدُ لله رَبِّ العالَمِینَ و الصَّلاةُ و السَّلامُ علی سَیِّدِنا و نَبِیِّنا و شَفِیعِنا فِی یَومِ الجَزاءِ اَبِی القاسِم مُحَمَّد و عَلی اَهلِ بَیتِه الطَیِّبینَ الطّاهِرِینَ سِیَّما بَقیِّةِ اللهِ فِی الاَرَضِینَ اَرواحُنا لِآمالِه الفِداءُ و عَجَّلَ اللهُ تَعالَی فَرَجَه الشَّریفَ 

خوشحال هستم خدمت حضرات آقایان علما رسیدم و إن شاء الله مباحثۀ امروز و گزارش بنده راجع به مسئلۀ تراریخته‌ها کمک کند که یک مقداری این توطئۀ خطرناک طراحی شده علیه کشور جمهوری اسلامی را تبیین کند. بحث امروز بنده، هم بحث قانون و هم بحث علم است. در دو قسمت، گزارش خودم را به محضر شما تنظیم کردم. بخش ابتدایی و مختصر بنده دربارۀ مسئلۀ خطرناک تراریخته‌ها عبارت است از اینکه یک تخلف قانونی بزرگ توسط دولت جمهوری اسلامی رقم خورده که بعد به آن اشاره می‌کنم. در بخش دوم هم 5 محور مباحثه راجع به تراریخته‌ها را تقدیم می‌کنم. رویکرد در قسمت دوم کاملاً علمی و تبیینی است. اما در بخش اول بنابر سیاست‌های ابلاغی رهبری در حوزۀ محیط زیست -که یک قانون بالادستی است- مسئولین محترم در حوزهٔ محیط‌زیست و کشاورزی، موظف هستند که به سمت تولید محصولات سالم و به اصطلاح ارگانیک حرکت کنند؛ (بند 9 سیاست‌های کلی محیط زیست ابلاغ‌شده در تاریخ 26/8/1394) یعنی این ابلاغیه تکلیف حوزهٔ زیستی و حوزهٔ کشاورزی جمهوری اسلامی را به صورت بسیار شفاف معلوم کرده است. ما از این پس اگر می‌خواهیم در ساختار جمهوری اسلامی فعالیتی کنیم، باید به این سند بالادستی ملتزم باشیم. در روزهای اخیر دولت آئین‌نامه‌ای را برای ایمنی زیستی ابلاغ کرده (سیاست‌ها و راهبردهای اجرایی ایمنی زیستی مصوب دولت در تاریخ 19/10/1396) که به صورت خلاصه؛ استفاده از تراریخته‌ها در همهٔ حوزه‌ها، در بخش واردات آن، در بخش تولید آن و یا در بخش‌های گیاهی و حیوانی تسهیل می‌شود؛ این خلاف صریح سیاست‌های کلی نظام در این حوزه است و بنده از سازمان محیط‌زیست کشور تعجب می‌کنم که به جای تمسک به قوانین بالادستی، به برخی تحلیل‌های مشکوک کارشناسان استناد کرده و آئین‌نامه‌ای بر خلاف اسناد بالادستی را به کمک برخی دیگر از نهادها به دولت پیشنهاد داده است؛ تعجب بالاتر هم از دولت است که باز این قوانین بالادستی را نادیده گرفته و این ابلاغیهٔ خطرناک در کشور را مطرح کرده است. البته مسئلهٔ نادیده‌گرفته شدن اسناد بالادستی در حوزهٔ برنامه‌ریزی، یک تراژدی تلخ است که فقط اختصاص به این حوزه ندارد. به نظر ما متأسفانه در حوزهٔ برنامه‌ریزی کشور، اسناد بالادستی، اسناد بین‌المللی هستند. این مصیبتی است که سازمان‌های بین‌المللی آنچه را به عنوان راهبرد، در حوزه‌های مختلف به ملت‌ها و از جمله به ملت ایران پیشنهاد می‌کنند، توسط مسئولین ما گویا وحی منزل تلقی می‌شود! نمونهٔ بارز و مشهور آن اجرای سند 2030 بود که در ماه‌های گذشته کشور، گفتگوهای فراوانی را راجع به این موضوع، پشت سر گذاشته شد. موارد دیگری هم شامل همین حکم می‌شود. متأسفانه مجلس شورای اسلامی، نقش نظارتی خود را ایفا نمی‌کند. متأسفانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، ورود موفقی برای اینکه کمک کند اسناد بالادستی اجرا شود، ندارد؛ لذا خود این داستان تلخ می‌تواند، موضوع مباحثه قرار گیرد. این پرسش می‌تواند در حوزه‌های مختلف مطرح شود؛ آیا الآن سیاست‌های اقتصاد مقاومتی رعایت می‌شود؟ آیا سیاست‌های حوزهٔ خانواده، مبنای برنامه‌ریزی است؟ آیا الآن سیاست‌های کلی جمعیت اعمال می‌شود؟ این‌ها سؤالاتی است که می‌توان از مسئولین در جمهوری اسلامی پرسید. ما متأسفانه در حوزهٔ برنامه‌ریزی به پدیدهٔ تلخ ترجمه مبتلا هستیم. سازمان برنامه‌وبودجه کشور، سازمانی است که دائماً تئوری‌ها و راهبردها و دستورالعمل‌های مختلف از سوی سازمان بین‌المللی و اندیشکده‌های غربی را ترجمه کرده و مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد؛ لذا پیشنهاد اولیهٔ من این است که بیاییم و برای این خلاف قانون مسلّم یک چالشی ایجاد کنیم. کشور باید بر اساس قانون و نظم اداره شود. نمی‌شود که معاون آقای رئیس‌جمهور، اسناد بالادستی را در نظر نگیرد و بعد به کشاورزی کشور توصیه کند که به سمت محصولات تراریخته بروند. الآن در این آئین‌نامه‌ای که دولت ابلاغ کرده، وضعیت این طوری است که تأکید بر تراریخته‌ها است! در حالی که در سیاست‌های کلی نظام، تأکید بر غذای سالم و تولید محصولات ارگانیک است. حال إن شاء الله این بحثی است که باید راجع به آن بعداً گفتگوهای طولانی صورت گیرد تا این مباحثات یواش‌یواش تصمیمات مسئولین کشور را قانونی کند.

این یک نکته بود که بنده می‌خواستم عرض کنم ولی مهم‌تر از این نکته، بحث‌های علمی است که ما همیشه در جلسات مختلف راجع به مسئله تراریخته‌ها مطرح می‌کنیم. همان طور که به اطلاع شما نخبگان محترم رساندند، شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی، پس از طرح مسئلهٔ خطرناک تراریخته‌ها، یک ورود علمی به این مسئله داشت؛ چرا ورود علمی داشت؟ چون اطلاعات درون کشور راجع به تکنولوژی‌های زیستی، پایین بود. رفت‌وآمدهای ما به نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر نظام، رفت‌وآمدهای منظمی است و با کارشناسان حوزه‌های مختلف دائماً گفتگو می‌کنیم. ما از قِبَل همین رفت‌وآمدها متوجه شدیم که مسئولین در جمهوری اسلامی، درک درستی از تکنولوژی‌های زیستی ندارند و مشخصاً حوزهٔ بیوتکنولوژی و عوارض خطرناک آن را درست تحلیل نمی‌کنند. یک گزاره‌ای به صورت مطلق در ذهن بعضی از نخبگان و مدیران ما جا افتاده است این است که هر آنچه که «علم» نامیده شد، مفید است! این گزاره به این اطلاق، حتی در غرب هم مورد پذیرش نیست! یعنی به صرف اینکه یک معادله‌ای که با آن می‌توان تصرفی در طبیعت کرد، طرح شود، آن معادله را مورد اجرا قرار نداده و می‌روند آن را از حیثیت‌های مختلف بررسی می‌کنند. 

بنده مثال می‌زنم: وقتی در حوزهٔ انرژی یا آب، خصوصاً مسئلهٔ سدها، ایدهٔ سدها در دنیا مطرح شد؛ یک دوره‌ای به سمت این رفتند که سدها را عملیاتی کردند ولی وقتی الآن می‌خواهند مسئلهٔ سدها را توجیه کنند که آیا این کار مفیدی هست یا نه؛ مطالعات زیست‌محیطی را هم لازم می‌دانند تا بتوانند یک طرح در حوزهٔ سدسازی را ارائه کنند؛ متأسفانه مهندس‌های نادانی در کشور ما، وجود داشتند که به سمت این رفتند که بر تمامی حوزه‌های آبریز، سد بستند. من از شما می‌پرسم، دریاچهٔ ارومیه که الآن مشکل زیست‌محیطی پیدا کرده، در حوزهٔ روان‌آب‌هایی که به این دریاچه جاری می‌شود و در حوزهٔ آبریز این دریاچه، چند سد در دوره‌های گذشته طراحی شده است؟ آیا علت اصلی که این دریاچهٔ مهم در حفظ اقلیم منطقه، جایگاه بی بدیلی دارد و الآن به این وضعیت رسیده، همین اقدامات غیر کارشناسی نیست؟ 

بسیاری از کارشناسان معتقد هستند سدسازی‌های بی‌رویه، اقلیم کشور ایران را در وضعیت تغییر جدی قرار داده است. همیشه وقتی شما یک سد می‌سازید، در خود محیط سد، اکوسیستم‌های کنار رودخانه‌ای که پشت سد هست، همه تغییر می‌کنند و اقلیم پایین‌دست سد هم دچار تغییر می‌شود. این برداشت‌هایی که آقایان از تئوری‌های علمی دارند، در کشور ما این وضعیت را تحمیل کرده است؛ البته در کشورهای اروپایی و آمریکا هم همین طور بوده است؛ اساساً همهٔ تئوری‌های علمی که مطرح می‌شود، بخشی بوده و نگاه دقیقی ندارند. خب حالا الآن با اینکه ساخت سد در بعضی از کشورها، تقریباً ممنوع هست –مگر نوع خاصی از سد که آنها پیگیری می‌کنند- ولی باز بازار سدسازی در جامعهٔ ما یک رونق فراوانی دارد و از آن به صورت جدی دفاع می‌شود. البته من دربارهٔ سدها در جاهای دیگری بحث کردم و بنا هم دارم در آینده یک گفتگوی جدی‌تری دربارهٔ این موضوع داشته باشم که هر آنچه که اسم آن را علم گذاشتند، ما نمی‌توانیم آن را بپذیریم و همیشه تقاضا کردیم که اجازهٔ بررسی نظریات علمی به جامعه داده شود. 

از واجبات سازمان برنامه‌وبودجهٔ کشور این است که وقتی می‌خواهد برنامه‌ای را برای کشور پیشنهاد کند، آن را در گفتگوهای علمی بگذارد و اجازه دهد که اشکالات آن گرفته شود تا کشور به بلاها مبتلا نشود. حال همان آقایی که در یک دوره‌ای مدیریت سدها را بر عهده داشتند و این وضعیت را بر کشور ما تحمیل کرده بودند و گفته بودند: ما مهندس‌های نادانی بودیم که آن سدها را ساختیم؛ حال همان آقا به همان شکل و با همان قد و قواره دارد از مسئلهٔ تراریخته‌ها دفاع می‌کند. من بیم این را دارم که در آینده گفته شود: ما مهندس‌های نادانی بودیم که کشور ایران را آزمایشگاه محصولات تراریخته کردیم. ببینید این منطق مخالفت‌های ما در حوزهٔ علمیهٔ قم است. منطق آن متکّی بر تجربه است؛ یعنی وضعیت کارشناسی کشور را بررسی کردیم و خطاهای فاحشی را دیدیم که در گذشته به اسم کارشناسی رخ داده و حالا نگران هستیم که دوباره این خطاهای کارشناسی اتفاق بیافتد. 

یکی از موارد دیگری که الآن برای همه واضح شده که یک نظریهٔ کارشناسی غلطی بوده و الآن وضوح پیدا کرده؛ مسئلهٔ حکم کنترل جمعیت است. مسئلهٔ حکم کنترل جمعیت، به اصطلاح یک دیدگاه علمی بود که در دهه‌های قبل و مشخصاً در قانون برنامهٔ اول توسعه مطرح شد ولی الآن متوجه هستیم که اجرای این نگاه غلط در حدود 2 دهه، کشور ما را با چه چالش‌هایی روبرو کرده است! 

کاهش قیمت، چالش اقتصادی ایجاد می‌کند، زیرا نیروی کار را تضعیف می‌کند؛ همچنین کاهش جمعیت، چالش تربیتی ایجاد می‌کند، چون انسان‌ها در محیط پر جمعیت، بهتر رشد می‌کنند تا در محیط کم جمعیت، چون روابط انسانی در خانواده‌های پر جمعیت باعث می‌شود که انسان‌ها مهارت‌های زندگی اجتماعی را بهتر یاد بگیرند. کاهش جمعیت، چالش عاطفی ایجاد می‌کند؛ بعدها که یک نسلی که در خانواده‌های کم جمعیت هستند، به سن بلوغ رسیدند، این‌ها رَحِمشان کم جمعیت است. بسیاری از خانواده‌های ما، یا دایی، یا خاله، یا عمه و یا عمو ندارند! لذا خاصیت این نوع روابط انسانی را دریافت نمی‌کنند، از همین‌رو به لحاظ عاطفی دچار مشکلات خاصی هستند. 

کاهش جمعیت، عوارض امنیتی ایجاد کرده است، زیرا اگر یک نیروی جوان یک کشوری کم شد، مورد طمع دشمنان قرار می‌گیرد. کاهش جمعیت، مشکلات حوزهٔ سلامت را به ما تحمیل کرده، زیرا منشأ بسیاری از بیماری‌های جسمی، بیماری‌های روحی است و منشأ بیماری‌های روحی، مشکلات عاطفی است. ده‌ها اشکال به کشور ما تحمیل شده ولی سازمان برنامه‌وبودجه در سال‌های گذشته ادعا می‌کرد این یک بررسی علمی است! این یک نگاه علمی است! بنده موارد متعددی از این مسائل را در ذهنم دارم و می‌توان ساعت‌ها راجع به آن مباحثه کنم که چه اقداماتی به ضرر این مردم و این کشور ولی به اسم کارشناسی و تئوری علمی، مطرح شده است! ما نگران شبه علم در کشور هستیم. ما نگران تئوری‌های غلط در کشور هستیم. ما می‌خواهیم کشور علمی اداره شود. ما می‌خواهیم کشور بر اساس تئوری‌های پخته اداره شود، نه بر اساس نظریاتی که از اتقان علمی لازم برخوردار نیست. این دغدغهٔ ماست.

4 دهه از انقلاب اسلامی گذشته است؛ کارشناسان حوزهٔ برنامه‌ریزی تا همین اواخر، تئوری‌های‌شان را به حوزهٔ علمیهٔ قم یا مشهد یا اصفهان و یا نجف می‌بردند و بعد آقایان علما این تئوری‌ها را امضا می‌کردند و می‌گفتند این بحث‌ها، بحث‌های علمی خوبی است؛ که این یک نوع ساده‌اندیشی بود. حال شاید بگوییم دلیل آن این است که ما نگاه اخباری‌گرایانه‌ای به روایات داشتیم؛ مثلاً یک عالمی روایتی می‌خوانده «اُطلُبُوا العِلمَ وَلَو بالصِّینِ» و می‌گفته این روایت دلالت بر امضای همهٔ علومی که در عالم هست، می‌کند و بعد وقتی آمدیم و دقت‌های طلبگی کردیم، دیدیم گزارهٔ «اُطلُبُوا العِلمَ وَلَو بالصِّینِ» یک گزارهٔ شرطیه است، کسی به نزد شما می‌آید و می‌گوید: اگر زید فردا به نزد شما آمد، به او 1 میلیون تومان پول بده؛ آیا معنای این گزاره این است که زید حتماً به نزد شما می‌آید؟ این، یک قضیه شرطیه است و می‌گوید اگر آمد، این مقدار پول را به او بده؛ معنای آن این نیست که زید حتماً فردا به نزد شما می‌آید! حضرت رسول در این روایت می‌فرماید: اگرچه مجبور شدید به چین بروید، بروید و علم را یاد بگیرید. آیا معنای این عبارت این است که در چین، علم هست؟ یعنی اگر یک دقت صرفی و نحوی ساده انجام می‌دادیم، شاید امضا کنندهٔ این تئوری‌های که الآن عواقب آن را داریم مشاهده می‌کنیم، نمی‌شدیم! بله اشکالی ندارد؛ یک نظریه‌ای مطرح شود و مورد بحث و بررسی قرار بگیرد و وقتی خیالمان از آن نظریه راحت شد، اجازهٔ اجرای آن را بدهیم. 

خدا را شکر که این نوع گفتگوها در حوزهٔ علمیهٔ قم راه افتاده است؛ همچنین در سایر حوزه‌ها هم راه افتاده است. دقت آقایان در بررسی حوزهٔ برنامه‌ریزی افزایش پیدا کرده که نمونه‌های فراوانی دارد. یک نمونهٔ آن همین بحث کنترل جمعیت است. نمونهٔ مباحثات پر افتخاری که آیندگان به آن افتخار خواهند کرد، همین مباحثات حوزهٔ غذا و تراریخته‌هاست که دارد گفتگوهای فراوانی رخ می‌دهد که باید اینها را تقویت کرد و ما از این گفتگوها استقبال می‌کنیم. من همیشه عرض کردم که سازمان برنامه‌وبودجه باید گاردِ بستهٔ خود را باز کند و اجازهٔ طرح سؤال و گفتگو دهد و مسائل را پخته‌تر مطرح کند؛ سازمان برنامه‌وبودجه نباید متحجّر باشد، نباید مترجم باشد بلکه باید نظریهٔ بومی این مملکت را مبنای برنامه‌ریزی کشور قرار دهد. این حرف ماست. 

بنده به سهم خودم با صدای بلند اعلام می‌کنم که از امضا کردن نظریاتی که به اسم علم و راه حل دائماً می‌آوردند و ما امضا می‌کردیم بنده به سهم خودم توبه کردم. لذا برای اینکه خدا از سر تقصیر ما بگذرد -که فرصت انقلاب اسلامی را که فرصتی بود برای ادارهٔ جامعه با نگاه دین، دو دستی و با سخاوت تمام در اختیار تئوری‌های ناکارآمد غربی قرار دادیم، برای اینکه خدا از سر این گناه سنگین بنده بگذرد- ما در کشور راه افتادیم و گفتگو می‌کنیم که بیایید یک فکری به حال این وضعیت بکنید؛ حال من عرض می‌کنم و وارد بحث می‌شوم. به نظرم اگر بمب اتم در کشور بخورد، خطراتش کمتر از خطرات محصولات تراریخته است، به دلایلی که الآن عرض می‌کنم، حَرث و نَسل به چالش کشیده می‌شود! اگر حتی احتمال بدهیم –من تأکید می‌کنم! که حتی اندکی احتمال بدهیم- که مسئلهٔ تغییر بافت تغذیهٔ مردم از محصولات طبیعی به محصولات تراریخته، سلامت این امت و مردم را به چالش می‌کشد، به خاطر اینکه آن مُحتَمَل سنگین است [یعنی اگرچه کسی بگوید احتمال تحقق آن کم است ولی چون همان احتمال کم، اگر محقق شود، خیلی خطرناک است] باید جلوی آن را بگیریم، گرچه ادله‌ای که به نظر ما می‌رسد، مسئله را قطعی کرده است. 

مسئلهٔ تراریخته‌ها به دلایلی که عرض می‌کنم، ذیل بیوتروریسم قابل تعریف است و یک نوع دشمنی و طراحی جدید محسوب می‌شود. به هر حال دعوت من در یک جمله، بررسی دقیق مسئله است. امیدوارم آنچه که در اینجا مطرح می‌کنم، درست نباشد! امیدوارم در بررسی‌هایی که ما در این سال‌های گذشته راجع به این مسئله داشتیم، به خطا رفته باشیم ولی اگر احتمال دهیم که این استدلال‌ها و دلیل‌ها، دلیل‌های درستی هست، آیندهٔ کشور با یک خطری به مراتب بدتر از خطر کنترل جمعیت روبرو هست! یعنی قرار است جمعیتی که جلوی استکبار ایستاده و جمعیتی که به دنبال زمینه‌سازی ظهور ولی عصر –ارواحنا فداه- هست، از طریق غذا، فلج شود! این طراحی خطرناکی است که اتفاق افتاده است.

ما 5 سؤال مطرح کردیم که من عناوین 5 سؤال را به خدمت شما قرائت می‌کنم، حدسم این است که وقت جلسه محدود است؛ البته بنای بنده هم این است که در جلسهٔ اول، خیلی تفصیلی بحث نکنم، نرسم به اینکه همهٔ این 5 حوزه را تفصیلی بحث کنم ولی عناوین آن را مطرح می‌کنم و برخی را هم سعی می‌کنم که شرح تفصیلی دهم. حالا یا در مشهد مقدس و در آستان قدس رضوی که ممکن است بعدها جلساتی باشد یا در جاهای دیگر، من تفصیلاً همهٔ این 5 موضوع را بحث خواهم کرد. سؤالات به شکلی است که ابهامات حوزهٔ تراریخته‌ها را برای ما روشن می‌کند. خود سؤال برای بنده در این جلسه موضوعیت دارد که فرمود: «حُسنُ السؤال نصفُ الجواب، نصفُ العلم» اگر خود سؤال درست بررسی شود، به نظر من، مخاطب به قضاوت می‌رسد که آیا ادعای سالم بودن محصولات تراریخته، ادعای درستی است یا ادعای غلط است؟ لذا با تأکید تمام و با اجازه از محضر فضلا و علمایی که در جلسه شَرَف حضور دارند، سؤالات را به محضر شما می‌خوانم و إن شاء الله سعی می‌کنم علت اینکه این سؤالات را مطرح کردیم، بحث می‌کنم.

سؤال اول این است که ما پرسیدیم: آیا برای بررسی مسئلهٔ تراریخته و به صورت کلّی تکنولوژی‌های زیستی، می‌توان به روش‌های حسی و پوزیتیویستی اعتماد کرد؟ این سؤال اول است. ببینید الآن وقتی می‌خواهند دربارهٔ یک مسئله‌ای به قضاوت برسند، یک روش تحقیقی وجود دارد که به «روش تحقیق‌های پوزیتیویستی» معروف هستند. حال سؤال ما این است که آیا اساساً در مسئلهٔ تراریخته‌ها می‌توان به روش تحقیق‌های پوزیتیویستی اعتنا کرد؟ یا نیاز به یک روش تحقیق جدیدی وجود دارد؟ به اصطلاح، این سؤال بنده، یک سؤال از پایگاه روش تحقیق است.

آقایان با همین روش تحقیق پوزیتیویستی، یک‌سری تحقیقات انجام دادند که 2 دسته نتیجه به دست آمده است. بخشی از مقالات و تحقیقاتی که انجام شده و نوشته شده، می‌گوید: تراریخته‌ها سالم است و بخش دیگری از تحقیقات و مقالاتی که نوشته شده، می‌گوید: تراریخته‌ها سالم نیستند و سلامت آنها قابلیت احراز ندارد؛ علاوه بر آن، آثار سوء زیست‌محیطی نیز دارد. ما الآن با دو دسته خروجی روبرو هستیم و بعد صاحبان این 2 دسته تحقیقات، یکدیگر را متهم می‌کنند. آن‌هایی که قائل هستند تراریخته‌ها سالم هستند، طرفداران تحقیقاتی را که نشان می‌دهد تراریخته‌ها سالم نیستند، به عدم دقت و بی‌سوادی متهم می‌کنند و می‌گویند: شما تحقیقت را خوب انجام ندادی! این مجموعه‌ای از مقالات که نوشته شده و نشان داده شده که تراریخته‌ها ناسالم هستند، صاحبان مقالات طرفدار تراریخته را متهم می‌کنند که در نتیجهٔ تحقیقات دست بردید! 

به تعبیر آقایان علما، معرکة‌الآراء است و یک جمعیتی موافق و یک جمعیتی مخالف هستند! ما در سؤال اول به جای اینکه برویم و به حدود 2000 مقاله‌ای که در ضد تراریخته‌ها نوشته شده، تمسک کنیم و بگوییم تراریخته‌ها ناسالم هستند؛ یا نه به سمت مقاله‌هایی برویم که به نفع تراریخته‌ها نوشته شده و به اینها تمسک بجوییم، یک سؤال جدی‌تری مطرح کردیم و سؤال پرسیدیم که آیا احتمال این هست که ما بگوییم روش تحقیق در بررسی این قضیه دچار اشکال است که این همه خروجی متناقض بیرون می‌آید یا نه؟ من مایل هستم تفاوت مشی ما با سایر دوستانی که با تراریخته‌ها مخالف هستند، واضح شود. 

ما یک جمعیت دوست خوب در کشور داریم که من خدمت این دوستان ارادت هم دارم و مردمان طرفدار انقلاب و مؤمن و متدیّنی بوده و به لحاظ شخصیتی، انسان‌های سالمی هستند، چون بنده با اینها در ارتباط هستم و بعضی از آنها را دورادور می‌شناسم. برخی از اینها مخالف مسئلهٔ تراریخته‌ها هستند ولی با اتکا به همین روش تحقیق موجود، [این سخنان را می‌گویند] ولی مثلاً این مجموعهٔ دوستان ما که در حوزهٔ علمیهٔ قم دارند با تراریخته‌ها مخالفت می‌کنند، دلایل آنان در اکثر موارد با این دستهٔ دیگر دوستان مخالف تراریخته‌ها، متفاوت است. ما اساساً فکر می‌کنیم روش تحقیق‌های پوزیتیویستی را در مورد امور زیستی نمی‌توان استخدام کرد. ببینید روش تحقیقِ موجود، همیشه بخشی از یک پدیده را مورد بررسی قرار می‌دهد، چون مبتنی بر تجربه است. اساساً تجربه و استقراء نمی‌توانند برای انسان نسبت به یک پدیده‌ای اشراف ایجاد کنند. در حالی که در مورد یک پدیده‌ای که فرضاً 100 متغیر دارد، شما در روش‌های پوزیتیویستی می‌آیید و تأثیرات 10 متغیر از این 100 متغیر را مورد بررسی قرار می‌دهید، در حالی که حقیقت آن پدیده، 100 متغیر است؛ حال اگر 10 متغیر را با یک روش تحقیقی بررسی کردید و خروجی‌های آن به شما گفت که آسیبی متصور نیست. ما نمی‌توانیم به این خروجی اعتماد کنیم، زیرا اساساً روش بررسی مبتنی بر اشراف نسبت مسئله نیست، بلکه روش تحقیقی مبتنی بر بررسی بخشی از مسئله است.

حتماً شما این اصطلاح دوستان [فعال در بحث] روش تحقیق کنونی را شنیدید که بسیار از آن استفاده می‌کنند و می‌گویند: ما در تحقیق، بسیاری از متغیرها را صفر فرض می‌کنیم و بعد تحقیق و معادلهٔ خودمان را جلو می‌بریم؛ من سؤال می‌کنم آن متغیری که شما صفر فرض کردید، آیا ممکن نیست که در خروجی معادله تأثیر داشته باشد؟ یک سؤال بالاتر می‌پرسم: اساساً شما بسیاری از متغیرها را دیدید که بخواهید آنها را صفر فرض کنید؟! اشکال علوم حسی این است؛ با علوم حسی می‌توان تصرف کرد؛ بنده منکر این نیستم. شما یک معادله‌ای تولید می‌کنید، مثل فرآیند انتقال ژن که آقایان به دست آوردند؛ خب یک مجموعه متغیرها را کنار هم گذاشتند و حالا می‌توانند با اتکای به آن توصیف‌ها و متغیرها در نظام ژنوم یک موجود تصرف کنند. ببینید تا اینجا بحثی نداریم.

 سخن در این است که وقتی شما این تصرف در نظام ژنوم یک موجود را رقم می‌زنید، یعنی دارید در بخشی از یک موجود تصرف می‌کنید؛ حالا یا بخشی از آن را حذف می‌کنید، که محصولات فروریخته می‌شود و یا یک ژن را اضافه می‌کنید که محصولات تراریخته می‌شود، من سؤال می‌پرسم وقتی شما یک ژن را خارج و یک زن را وارد یک موجود می‌کنید، آیا تنها همان چند متغیر که شما در تحقیقتان دیدید، تحت تأثیر قرار می‌گیرد یا همۀ نظام ژنوم آن موجود و روابط حاکم بر آن موجود، مورد تأثیر قرار می‌گیرد؟ ظاهر قضیه این است که کل آن موجود تحت تأثیر قرار می‌گیرد، در حالی که شما در بررسی خود می‌گویید من بخشی از این موجود را بررسی کردم و اتفاقاً به اثر سوئی دست پیدا نکردم. 

شما حتماً دیدید تنها تحقیقی که در کشور ایران، پژوهشگاه بیوتکنولوژی بر روی آن مانور می‌دهد و به اتکای آن می‌گوید برنج طارم مولایی، برنج تراریختۀ ایران سالم است، یک پژوهشی است که در دانشگاه یزد اتفاق افتاده است؛ موضوع این پژوهش چیست؟ آمدند حدود نود روز برنج را به چند گروه دامی خوراندند و بعد رفته‌اند آثار این تغذیۀ دامی را بررسی کرده‌اند و گفته‌اند در پوست و خون و روابط بدن او آثاری مشاهده نشده است. ما از دوستان سؤالی پرسیده‌ایم که این سؤال بی‌پاسخ مانده است؛ اگر به‌جای نود روز، ما یک سال برنج مولایی را به این حیوانات دادیم باز هم همین خروجی به دست می‌آید؟ ما یک متغیر را در تحقیق عوض کردیم و گفتیم به‌جای نود روز، 360 روز تغذیه را با برنج مولایی ادامه دهید. چون دانشمندان معتقدند تغییرات ژنتیکی در درازمدت ممکن است عوارضی داشته باشد. پس شما نمی‌توانید با اتکا به تحقیقی که در کوتاه‌مدت است ادعای سلامت کنید. اینکه بنده عرض می‌کنم اشراف برای ما ایجاد نمی‌شود نمونه بارز آن همین تحقیقی است که در دانشگاه یزد مطرح شد. البته اشکالات فراوان دیگری نیز به این تحقیق وارد است که من نمی‌خواهم به آن بپردازم.

پس اشکال اول ما واضح شد. ما می‌گوییم در حوزه‌های زیستی و حوزه‌هایی که مربوط به انسان هستند به دلیل اینکه ماهیت فطرت انسان یک ماهیت بسیار پیچیده است و انسان‌ها یک آلیاژ بسیار پیچیده دارند و انسان یک، دو یا سه متغیر نیست؛ فِیکَ انطَوَی عالَمُ الاَکبَرُ (روضة المتقین، ج2، ص81) امیرالمؤمنین فرمود که یک پیچیدگی‌هایی در وجود انسان هست. حالا شما می‌خواهید با آن روشی که اشراف به این ویژگی‌ها ندارد تحقیقی در رابطۀ با انسان انجام دهید. ما علی المبنای اینکه این تحقیق، ما را به اشراف نمی‌رساند مخالف این روش تحقیق هستیم. ببینید گاهی وقت‌ها شما در طبیعت تصرف می‌کنید و یک میکروفون می‌سازید. معادله‌ای که به شما نشان می‌دهد در فرآیندی که در صدابَر طراحی شده است چطور صوت را به امواج تبدیل کنید؟ یک متغیرهایی را دیده است که توانسته است چنین کارآمدی را ایجاد کند. حالا یک‌نفری می‌گوید که برای بهبود کیفیت فلان تغییر را نیز لحاظ می‌کنیم؛ یک صدابَر با کیفیت بالاتر به دست می‌آید. ممکن است ما این را قبول کنیم و بگوییم که در ساخت صدابَر یک پیشنهاد بهتر داده است. 

ولی گاهی می‌گویید که من می‌خواهم راجع به غذای انسان صحبت کنم. من همین‌جا برای دوستانی که در حوزۀ بیوتکنولوژی کشور کار می‌کنند یک مطلبی را عرض کنم. در روایات ما غذا، زیرساخت اخلاق است. عمدۀ تأکیداتی که اهل‌بیت عصمت و طهارت مبنی بر اکل طیبات کرده‌اند به‌حکمت این است که غذا بر مزاج تأثیر می‌گذارد و مزاج نیز زیرساخت اخلاق است. اساساً معادلۀ اصلی ما با نگاه علم دینی برای بررسی غذا بررسی اثر آن غذا بر روح و اخلاق انسان است. ما در حوزۀ علمیۀ قم این‌طور معتقد هستیم. لذا به تعریف طیبات در مورد غذا قائل هستیم. تعریف طیب تعریفی است که اگر لحاظ شود کمک می‌کند که تغذیه در خدمت تزکیه قرار بگیرد که بعداً فرآیند آن را باید بحث کنیم. خب شما در حوزۀ علمی موجود چه‌کار می‌کنید؟ شما غذا را نسبت به جسم می‌سنجید و هر روز نیز معادلات آن را تغییر می‌دهید. این معمول است که مثلاً یک تحقیقی بیرون می‌آید که فلان غذا برای بدن مفید است و چند روز بعد تحقیق دیگری بیرون می‌آید که می‌گوید اتفاقاً فلان غذایی که تا دیروز می‌گفتیم مفید است مضر است. هر روز تحقیقات را عوض می‌کنید. از اینجا پیداست که شما اشراف علمی ندارید بلکه ظن است و تخیل می‌کنید که این غذا مفید است و بعداً که بیشتر تحقیق می‌کنید برای شما معلوم می‌شود که مضر است. تحقیقات شما اگر در مسئلۀ جسم انسان نیز مبتنی بر ظن نبود و اشراف‌آور بود [این نکته را می‌فهمیدید]. نکتۀ فنی بحث ما این است که ما اساساً غذا را نسبت به روح می‌سنجیم و ابر گزارۀ ما نسبت به غذا این است. ما نسبت غذا با جسم را محور نمی‌دانیم؛ البته آن را لحاظ می‌کنیم. 

اینجا سؤالی به وجود می‌آید که با روش‌های پوزیتیویستی اساساً می‌توانیم روح را با تجربه تحلیل کنیم؟ این بن‌بست‌های روش شما است. با تجربه و استقراء که نمی‌توان روح را تحلیل کرد که شما بگویید روشی در این حوزه مفید است یا خیر. من در مورد سؤال اول اطالۀ کلام نکنم. ما معتقدیم اگر یک مسئله‌ای مرتبط با انسان بود ما نمی‌توانیم در آن مسئله از روش‌های پوزیتیویستی استفاده کنیم چون انسان یک آلیاژ بسیار پیچیده است که شما اگر یک متغیر آن را ببینید قطعاً صدها متغیر آن را ندیده‌اید. همین آیه‌ای که قاری محترم در ابتدای جلسه قرائت فرمودند، به نقل از قرآن فرمودند که خدای متعال فرموده که ما بنی‌آدم را بر بسیاری از خلائق خودمان فضیلت دادیم.

یکی از حضار: «وَ لَقَد کرّمنَا بَنی‌آدمَ» (سوره اسراء، آیه70)

حجت‌الاسلام کشوری: بله. یعنی انسان یک موجود خاص است و یک موجوداتی برتر از بنی‌آدم‌اند ولی بر اکثر خلائق انسان را فضیلت داده‌ایم. ما راجع به انسان صحبت می‌کنیم و نمی‌توانیم با این روش‌های ظن‌آور شما صحبت کنیم. من گمان می‌کنم مصداق اینکه خدای متعال می‌فرماید: «ان یتَّبعون الّا الظَّنَّ» (سوره انعام، آیه116) یا «انَّ الظَنَّ لا یُغنِی مِنَ الحَقِّ شیئاً» (سوره یونس، آیه36) همین روش‌های پوزیتیویستی است که ما را به علم تام نمی‌رساند. این سؤال اول. من باز نمی‌خواهم به جواب خودم اتکا کنم و خود سؤال برای من مهم است. می‌توان این سؤال را مطرح کرد که بگوییم از روش‌های پوزیتیویستی در حوزه‌های زیستی می‌توان استفاده کرد یا نه؟ این از نظر ما یک سؤال است. گرچه بنده نظریۀ مختار خودم را در این حوزه مطرح کرده‌ام. من چرا این این‌قدر تأکید می‌کنم؟ چون این آقایان پیغام می‌دهند و پیغام‌های آن‌ها نیز به بنده رسیده است که بررسی مسئلۀ تراریخته را به اهل آن واگذار کنید؛ این، ‌یک موضوع علمی است. 

حالا من یک سؤال می‌پرسم که اگر شما اهل آن هستید [باید آن را پاسخ دهید] البته بنده قبلاً گفته‌ام که پژوهشگران حوزۀ بیوتکنولوژی صلاحیت اظهارنظر در حوزۀ غذا را ندارند ولی حالا از آن موضع خودم عقب می‌کشم و می‌گویم که مگر شما اهل گفتگوهای علمی نیستید، سؤال این طلبۀ کوچک را که درس‌خواندۀ حوزۀ علمیۀ قم است، جواب دهید. باید جواب سؤال را بدهند و نباید اهانت و تحقیر کنند. ما یک سؤال پرسیده‌ایم. ما در حوزه یاد گرفته‌ایم که وقتی یک فقیهی که گاهی وقت‌ها انجام حکم او بر ما لازم می‌شود وقتی در درس خارج استدلال کرد و گفت حکم خدا این است، خود آن فقیه ما را جوری تربیت کرده که به او اشکال کنیم. بگوییم با کدام استظهار؟ با کدام قاعدۀ اصولی؟ با کدام اصل عملی؟ ما در حوزه این را یاد گرفته‌ایم. آقا من سؤال می‌کنم، در دانشگاه این را به شما یاد نداده‌اند که اگر کسی از شما سؤال کرد جواب او را بدهید؟ این برای دانشگاه ما بد است. البته همۀ دانشگاهیان ما این‌طور نیستند. من با جمعیتی از پژوهشگران حوزۀ بیوتکنولوژی در کشور گفتگو دارم. با مجموعه‌مان با آن‌ها گفتگو می‌کنیم. باید گفتگو را پذیرفت. فرضاً ما هیچ مبنایی در حوزۀ تغذیه نداریم. فرضاً در روایات ما نگاهی به غذا نیست. اصلاً فرضاً اهل‌بیت ما سکوت کرده‌اند، شما جواب سؤال ما را بدهید. روزی نرسد که ما تصمیم بگیریم جور دیگری با شما رفتار کنیم. مسئلۀ مردم و سلامت آن‌ها مسئله‌ای است که ما پیش خداوند متعال احساس می‌کنیم باید جواب آن را بدهیم. 

من با صدای بلند در جلسۀ شما اعلام می‌کنم آقایان علمایی که در حوزۀ علمیۀ قم هستند و ما با هم جلسه داریم؛ از مراجع محترم و از اساتید جامعۀ مدرسین، همه نگران غذای مردم ایران هستیم و ما این طور نیستیم که با تشر یک مسئولی کوتاه بیاییم. تأکید من بر اینکه می‌گویم سؤال‌ها پرسیده شود برای این است که در یک فضای سیاسی غیرعلمی‌ای که پژوهش‌گران بیوتکنولوژی ایران و سازمان برنامه‌وبودجه و برخی از دوستان دولتی راه انداخته‌اند غلبه پیدا کنیم. 

سؤال دوم را بپرسم. البته نمی‌رسم که همۀ سؤالات را به‌صورت تفصیلی بیان کنم ولی محضر شما مطرح می‌کنم که محضر شما مغتنم است. سؤال دوم این است که در صورت عدم اعتماد به‌ روش‌های حسی و پوزیتیویستی آیا دسترسی به روش تحقیق جدیدی در این حوزه امکان‌پذیر است یا خیر؟ به‌صورت ساده آیا ما که به روش‌های پوزیتیویستی اشکال می‌کنیم و می‌گوییم که در بررسی تکنولوژی‌های زیستی از آن‌ها استفاده نشود، آیا ما فقط انتقاد کرده‌ایم و یا راه‌حل نیز داریم. ما آماده‌ایم و در مجموعۀ گفتگوهایی که مطرح کرده‌ایم یک روش تحقیق جدیدی نیز برای بررسی تکنولوژی‌های زیستی و همۀ پدیده‌های اجتماعی معرفی کنیم. درواقع به نظر ما هر کس می‌خواهد تحقیق کند که یک مسئله‌ای برای انسان و جامعۀ انسانی مفید است یا خیر، پیشنهاد ما این است که از این روش تحقیقی که الآن عرض می‌کنم استفاده کند. این نیز بحث دوم ما است. 

البته ممکن است این سؤال حفظ شود و کسی جواب دیگری بدهد. ما منعی نمی‌بینیم. خود سؤال برای بنده موضوعیت دارد. آیا روش جدیدی متصور است یا نه؟ باز این را چرا می‌گویم؟ چون بنده خبر دارم که در همین حوزۀ علمیۀ قم کسانی هستند که روش تحقیق‌های جدیدی غیر از روش تحقیق‌های موجود پیشنهاد داده‌اند و باید به آن‌ها فرصت داده شود که بیایند و روش تحقیق خود را مطرح کنند. ممکن است به روش تحقیق ما در شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی إن قُلت داشته باشند؛ اشکالی ندارد. ما برهان‌ها و ادلۀ خود را می‌آوریم و ممکن است مورد نقد وارد شود ولی اگر جواب من مورد نقد واقع شد به معنای این نیست که سؤال، سؤال غلطی است. من فکر می‌کنم که برای ادارۀ دینی جامعه، ما نیاز به یک روش تحقیق جدید داریم. استدعا می‌کنم محضر آقایان علما که به این مسئله تنبه دهید؛ خصوصاً در بین شاگردان محترمتان. طلبه‌ها اگر به این سؤال فکر کنند ما یک آیندۀ خوبی در پیش خواهیم داشت. یعنی روی یک روش تحقیق جدید فکر کنند. 

بالاخره بشر برای ادارۀ جامعه ناگزیر از تحقیق است. آیا منزلت دین منزلت طراحی روش تحقیق است و یا نه! اهل‌بیت برای روش تحقیق قواعدی نگفته‌اند؟ این یک سؤالی است که به ذهن من نیز می‌رسد. آیا حضرت اباالحسن علیه السلام -که الآن ما در محضرشان هستیم- اگر ما رفتیم روایات ایشان را بررسی کردیم، آیا می‌توانیم از قواعدی که حضرت گفته‌اند روش تحقیق جدید استنباط کنیم یا نه؟ خواهش می‌کنم به لوازم آن توجه کنید. اگر شما آمدید و گفتید که از کلمات اهل‌بیت روش تحقیق جدیدی قابل استنباط نیست معنای سخن شما این است که مرجعیت علمی اهل‌بیت را به چالش کشیده‌اید. گاه پیش یک عالمی می‌روید و یک سؤالی می‌پرسید و پاسخی راجع به آن مسئله می‌گیرد و گاه مسئلۀ شما مهندسی همۀ تحقیق‌ها است و می‌خواهید نظام همۀ رشته‌ها را سازمان‌دهی کنید. اگر ما این سؤال را از حضرت اباالحسن علیه السلام بپرسیم، آیا ایشان در کلماتشان به ما جواب می‌دهند یا نه؟ من فکر می‌کنم که شأن آل محمد علیهم صلوات الله اجمعین این است که روش تحقیق را نیز سازمان‌دهی کند. ان‌شاءالله وقتی‌ ما در باب فقه‌العلم در قم بحث کنیم بخشی از استنادات ما به همین مناظرات حضرت اباالحسن علیه السلام است که دارای یک اصولی است که پیداست حضرت روشی تأسیسی در گفتگوهای علمی داشته‌اند ولی تابه‌حال شیعیان و محبین ایشان توجه نداشته‌اند که آن‌ها را استنباط کنند و مبنای عمل قرار دهند. لذا آیندۀ تفقه ما می‌تواند به این سمت‌ها نیز مدیریت شود. لذا من به همین دلیل می‌گویم که این سؤال، سؤال مهمی است. وقتی کسی می‌گوید که آیا ما در دین یک روش تحقیق جدیدی داریم یا نداریم، اگر شما گفتید که دین روش تحقیق ندارد به این معنا است که دین مدیریت حوزۀ علم را نپذیرفته است پس سکولار بودن علم امضاء می‌شود. علم یک پدیده‌ای است که سکولار است. 

اجازه هست من یک مقدار شاذتر خدمت شما صحبت کنم؟ ممکن است برویم به این سمت که بگوییم معرفت‌شناسی باید عوض شود. یعنی اینکه ما تا بحال بحث می‌کردیم و می‌گفتیم که یک‌چیزی به نام کشف واقع وجود دارد ممکن است بعدها به چالش کشیده شود. این، یک بحثی است. من سؤالات را مطرح کنم. روش تحقیق ما چیست؟ خلاصۀ آن این است که اگر خواستیم هر مسئله‌ای در حوزۀ انسان را امضاء کنیم باید نسبت آن را با زیرساخت‌های هدایت بسنجیم. ببینید در نگاه دینی مسئلۀ هدایتِ ابناء بشر مهم‌ترین مسئله است. اگر هدایت به چالش کشیده شود، دین و دنیای مردم به چالش کشیده می‌شود. این، ‌یک اصل مسلم است و هیچ فقیهی و فاضلی در آن خدشه ندارد که هدایت مهم‌ترین امر دینی است. لذا شما در آن دعای معروف روز عید غدیر که شیعیان مبتهج هستند که ولایت امیرالمؤمنین را پذیرفته‌اند می‌فرماید: «و ما کُنَّا لنَهتَدیَ لَولا اَن هَدانَا الله» یعنی فهم ولایت محصول هدایت الهی است. 

یکی از حضار: این روش تحقیق شما در کل، عقلی و قیاسی است؟

حجت‌الاسلام کشوری: حالا آن را عرض می‌کنم. من محضر شما هستم و به آن می‌پردازم. این مقدمۀ اول است که مسئلۀ هدایت خیلی مهم است و اگر مسئلۀ هدایت به چالش کشیده شود تقریباً ما همه‌چیزمان را ازدست‌داده‌ایم. خب هدایت وابسته به اموری است که ما 9 امر را به‌عنوان عوامل مؤثر بر امر هدایت در بحث فقه هدایت استنباط کرده‌ایم که اصطلاحاً به زیرساخت‌های هدایت موسوم هستند. مثلاً تزکیه و تربیت زیرساخت هدایت است. شما اگر دوست می‌دارید اهل هدایت باشید باید فرآیند تزکیه را رعایت کنید. خیلی سخت است که یک کسی تزکیه نشود و هدایت شود و این اصلاً متصور نیست. پس تزکیه و تربیت یک زیرساخت است و خیلی مهم است. یکی دیگر از زیرساخت‌های هدایت، مسئلۀ نفی سبیل است. در فضای تسلط کفر هدایت با مشکل ایجاد می‌شود. وقتی کفار مسلط می‌شوند ضلالت را به‌تبع تسلط‌شان تحمیل می‌کنند. لذا مسئلۀ نفی سبیل زیرساخت مهمی برای مسئلۀ هدایت است. 

تلقی صحیح از علم یکی از زیرساخت‌های هدایت است. اگر ما به‌صورت طبیعی هر چیزی را علم تلقی کردیم به‌صورت طبیعی آن را موردمطالعه قرار می‌دهیم و در زندگی خود نیز عمل می‌کنیم. علم چنین جایگاهی دارد. لذا اهل‌بیت خیلی مواظب بودند که شبه‌علم و علم در ذهن شیعیانشان یکسان انگاشته نشود. مثلاً فرمودند که علم نافع و غیر نافع داریم و علم غیر نافع را از جملۀ شرور شمرده‌اند. حضرت فرمود: «اَعُوذُ بِکَ مِن عِلمٍ لا یَنفَعُ.» (مصباح‌المتهجد، ج1، ص75) این عبارت را حضرت کجا گذاشته‌اند؟ در کنار عبارت «اعُوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبع.» چقدر نفس اماره برای انسان شر درست می‌کند؟ حضرت فرمودند که علم غیر نافع نیز همین‌قدر شر درست می‌کند. شما باید به خدا پناه ببرید از چیزی که نفع ندارد. این، ‌یکی از احادیث است. احادیث در اینجا فراوان است و حضرات آقایان مشاهده کرده‌اند. حضرت فرمود: «یا کُمَیل لا تاخُذ الا عَنَّا تَکُن مِنَّا» (وسائل‌الشیعه، ج27، ص30) فقط از ما اخذ کن تا جزو ما باشی، تا به ما بپیوندی. مسئلۀ علم خیلی مهم است. ذیل این آیه‌ای که همیشه تلاوت می‌کنیم: «فَلیَنظُر الانسانُ اِلی طَعامِه» (سوره عبس، آیه24) حضرت فرمود: یعنی انسان دقت کند که علم خود را از چه کسی یاد می‌گیرد. (الکافی، ج1، ص49) در مورد باب علم حضرات سعی کرده‌اند که نگاه ما را اصلاح کنند. این نیز مسئله‌ای است که باید به آن توجه کرد. جدول زیرساخت‌های هدایت در مجموعه‌های ارتباطی و رسانه‌ای ما در دسترس است و می‌توانید الآن رجوع کنید و جدول زیرساخت‌های هدایت را ببینید. (کانال تلگرامی olgou4) ما نُه موضوع را زیرساخت هدایت تلقی کرده‌ایم. حاج‌آقا فرمودند که آن را از کجا آورده‌اید؟ این قواعد فقهی‌ای دارد. البته قواعد فقهی‌ای که اصول آن فقه‌البیان است. ما یک مقدار متفاوت با نگاه اصولی موجود استظهار می‌کنیم.

یکی از حضار: استاد! روش‌تان عقلی است؟

حجت‌الاسلام کشوری: نخیر روش فقهی است. بنده تصریح می‌کنم که روش فقهی است. منتهی فقهی که به معنای مصطلح نیست که تشخیص احکام مکلفه است. فقه به معنای اینکه: «تَفَقَّهوا فی دینِ الله فانَّهُ مِفتاحُ البَصِیرَه» (بحارالانوار، ج۱۰، ص۲۴۷) فقه به معنای اعم آن که در روایات بحث شده است. این را ما بحث کرده‌ایم و من فقط الآن دارم اجمال بحث را مطرح می‌کنم. عرض من این است که اگر خواستیم ببینیم که این مسئلۀ زیستی یا هر مسئلۀ دیگری درست است یا نه؛ نگاه می‌کنیم که آیا این زیرساخت‌های هدایت به چالش کشیده می‌شود یا نه. این مبنای ما است. مثلاً در همین مسئلۀ تراریخته‌ها آقای کنت مایکل کوئین پرزیدنت جایزۀ جهانی غذا به ایران آمده است و با مسئولین وقت پژوهشکدۀ بیوتکنولوژی و وزیر کشاورزی دولت یازدهم دیدار داشته است؛ یعنی در اوج مباحثات برجام. وقتی ایشان به آمریکا و مقر خودشان رفته است گزارشی را مطرح کرده است که ما در ایران موفقیت‌های زیادی را به دست آورده‌ایم. آقای کنت مایکل کوئین کیست؟ یک مقام امنیتی آمریکا است. اگر می‌خواهید در ذهنتان شبیه‌سازی کنید؛ به نظر من سفر کنت مایکل کوئین به ایران شبیه سفر مک فارلین به ایران است. یک مقام امنیتی است که به ایران آمده است و می‌خواهد کاری کند. پرزیدنت جایزۀ جهانی غذا است. جایزۀ جهانی غذا یک نهاد بین‌المللی است که پول آن را بنیاد راکفلرها می‌دهد که در صهیونیست‌بودن آن هیچ تشکیکی نیست. 

مثلاً وقتی ما راجع به مسئلۀ تراریخته‌ها کار می‌کنیم با این تحلیلی که من بخشی از آن را گفتم مثلاً می‌گوییم که آقای کنت مایکل کوئین وابستۀ امنیتی آمریکا و زیرمجموعۀ تحقیقاتی، پژوهشی بنیاد راکفلرها که جزو ابر صهیونیست‌های دنیا است می‌باشد. این سؤال را مطرح می‌کنیم که وقتی این‌ها تراریخته‌ها را تجهیز می‌کنند، مصداق مخالفت با نفی سبیل نیست؟ شاید این باشد. شما آن‌وقت نمی‌توانید به من بگویید که بحث علمی کن و بحث سیاسی نکن! آقاجان از منظر روش تحقیق من، بنده مواظب هستم که کفار مسلط نشوند. شما من را محاکمه می‌کنید که چرا من به آیۀ نفی سبیل تمسک می‌کنم. این حرف‌های آقای وزیر بهداشت و این‌ها به این معنا است. پیغام که می‌فرستند می‌گویند که آقایان دخالت نکنند. به آقایان مراجع قم گفته بودند که دخالت نکنند. معنای حرف شما این است که من به آیۀ نفی سبیل تمسک نکنم؟ یعنی شما از عمل به‌حکم خدا نهی می‌کنید. آقایان لوازم حرف خودشان را متوجه نیستند. به قول آقای علوی گرگانی حرف دهانشان را نمی‌فهمند و یک‌حرفی می‌زنند. آقا دقت بفرمایید! من تا حالا چند بار از وزیر کشاورزی پرسیده‌ام. یک گزارش به مجلس و نماینده‌های مردم بدهید؛ حتی نه به‌صورت عمومی. بگویید چرا آقای کنت مایکل کوئین به ایران آمد؟ چه روابطی بین شما و ایشان بود؟ چرا شما اصلاً آقای کنت مایکل کوئین را به ایران راه دادید؟ 

سازمان پدافند غیرعامل ایران نیز یک سازمان امنیتی است که برای تهدیدات زیستی نیز ورود پیدا کرده است. آن‌ها نیز این سؤال را می‌پرسند. نهادهای امنیتی معترض‌اند و می‌گویند که چرا این آقا به ایران آمده است؟ پس سؤال قبلی‌ای که کرده از مبنای روش تحقیق بود. ببینید! بنده تعارض تراریخته‌ها را با زیرساخت علم سنجیدم. این سؤالی که الآن مطرح کردم با زیرساخت نفی سبیل سنجیدم و به زیرساخت تربیت نیز اشاره کردم که اینجا آن را تکمیل کنم و سؤال‌های بعدی را نیز فقط می‌خوانم و توضیح نمی‌دهم چون وقت نیست. در مورد مسئلۀ تربیت و تزکیه عوامل مؤثری در آیات و روایات ما بحث شده که ازجملۀ آن‌ها-همانطور که عرض کردم- مسئلۀ تغذیه است. تغذیه چه از طریق تأثیر بر مزاج و چه از طریق تأثیر بر قلب و سایر ابعاد انسان اگر مورد مواظبت قرار نگیرد فرآیند تزکیه به چالش کشیده می‌شود. همۀ آقایان علما در سر منبر به مردم می‌گویند که آقا اگر مال حرام خوردید، قلب شما سیاه می‌شود و فهم برای شما پیدا نمی‌شود. از حضرت امام حسین در کربلا پرسیدند که چرا این افراد نصیحت‌ها را گوش نمی‌کنند و ایشان فرمود که شکم‌های این‌ها از حرام پُر شده است. (بحارالأنوار، ج45، ص8) اگر انسان در مسئلۀ تغذیه دخالت نکرد و مواظبت نکرد فهم او کور می‌شود و اخلاق او عوض می‌شود. مسئلۀ غذا در روایات ما این است. 

غذا باید طیب باشد. شروطی برای طیب گفته ‌شده است که ازجملۀ آن شروط به قول آقایان طب سنتی حفظ صورت نوعیۀ غذا است. صورت نوعیه یعنی چه؟ یعنی شکل و چهارچوبی که خدای متعال آن غذا را در آن چهارچوب خلق کرده است. مثلاً خدای متعال صورت نوعیه‌ای به برنج و میوه‌ها داده است. اگر شما خواستید اکل طیبات داشته باشید باید صورت نوعیۀ آن محفوظ بماند. ضمن اینکه باید دزدی نباشد و مال دیگران نباشد که شما آن را غصب کنید باید صورت نوعیۀ آن نیز محفوظ باشد. اشکال اصلی تراریخته‌ها این است که صورت نوعیۀ موجودات را به هم می‌زنند. خدای متعال بر اساس آن چهارچوب آن موجود را خلق نکرده است و شما دارید دست‌کاری ژنتیکی می‌کنید. پس احتمال دارد مسئلۀ تراریخته‌ها مصداق تغییر صورت نوعیه باشد که اگر صورت نوعیه را تغییر داد مزاج تغییر می‌کند و اگر مزاج تغییر پیدا کرد مسئلۀ تربیت به چالش کشیده می‌شود. از حیث جسمی و روحی [این چالش به وجود می‌آید.] شما می‌توانید با یک زیرساخت هدایت بسنجید و می‌توانید با سه زیرساخت هدایت بسنجید. باید بحث‌های طولانی انجام شود. این نیز سؤال دوم. 

پس آقایان دوباره پیغام ندهند که علمی بررسی کنید. من در پاسخ یکی از آقایان گفتم که ببینید نگاه علمی ما مبتنی بر یک روش تحقیق دیگری است. بله اگر من روش تحقیق پوزیتیویستی را قبول کرده بودم تو حق داشتی بگویی تحقیقات تو مبتنی بر روش تحقیق موجود چیست؟ ولی من روش تحقیق دیگری را آورده‌ام و مبنا قرار می‌دهم. یک روش تحقیق به یک روش تحقیق دیگر که نمی‌تواند بگوید تو علمی نیستی. اصطلاحاً اختلاف ما پارادایمی است؛ البته به‌اصطلاح رکیک. این کلمۀ پارادایم نیز یک اصطلاح کثیر الاستعمال و پُر از اشکال است. خب سؤال سوم را نیز بپرسم. اجازه دهید که به این‌ها نپردازم. 

بر مبنای مدل‌های تحقیقاتی موجود – در این بخش از اشکالات خودمان رفع ید کرده‌ایم- آیا احراز سلامت تراریخته‌ها امکان‌پذیر است؟ و در صورت امکان آیا لوازم احراز سلامت تراریخته‌ها در شرایط فعلی موجود است یا خیر؟ این سؤال سوم است. همان‌طور که عرض کردم با روش‌های موجود دو خروجی به‌دست‌آمده است. بندۀ ناظر بی‌طرف می‌گویم به این دو هزار مقاله‌ای که می‌گوید تراریخته‌ها از حیث زیستی و سلامت مضر هستند اعتماد کنم؟ یا به این مقاله‌هایی که آن‌ها را تائید می‌کنند؟ ظاهر قضیه این است که با این روش تحقیق نمی‌توان اظهار کرد. ولی اگر گفتیم [به سلامت لطمه‌ای وارد نمی‌سازد، این حرف] لوازمی دارد که ازجملۀ لوازم آن این است که نظام ملی احراز سلامت تراریخته‌ها در ایران وجود داشته باشد. یعنی یک مجموعه‌های تحقیقاتی وجود داشته باشد که آنها ارزیابی کنند. می‌دانید که در ایران چنین چیزی وجود ندارد. خود کسی که تراریخته‌ها را تولید می‌کند راه افتاده است و می‌گوید که تراریخته‌ها سالم هستند. پس اگر حتی پذیرفتیم که روش‌های موجود را به‌کارگیری کنیم که این پذیرش مخدوش است، می‌گوییم حداقل لوازم احراز سلامت تراریخته‌ها در ایران را احراز کنید درحالی‌که در ایران این نیز وجود ندارد. 

همین تحقیقی که برای دانشگاه یزد است؛ خواهش می‌کنم همین امروز به سایت دانشگاه یزد رجوع کنید؛ بخشی افرادی که در آنجا فعالیت دارند همین همکاران موسسۀ بیوتکنولوژی ایران هستند. یعنی خود موسسه به‌جای دیگری رفته است و سلامت آن را احراز می‌کند. این نیز سؤال سوم که من آن را دیگر توضیح ندهم. خود این سؤال سوم کلی بحث دارد که باید بعداً به آن بپردازم. 

سؤال چهارم: آیا ادعای بیوتکنولوژی مبنی بر بیان خاصیت توسط ژن درست است؟ بیوتکنولوژی یک گزارۀ بنیادین دارد که می‌گوید ژن‌ها متکفل بیان خاصیت هستند. یک ژن رنگ را بیان می‌کند و یک ژن حجم را بیان می‌کند و یک ژن طعم را بیان می‌کند. این، ‌یک ادعا است. مثلاً یک‌نفری اَصلَع است یا به‌اصطلاح خودمان طاس است. اگر به بیوتکنولوژی بگویید که چرا او طاس است می‌گوید که یک ژنی در او از بین رفته است و بیان مو اتفاق نیفتاده است. این، ‌یک گزارۀ بنیادین است. آیا این ادعا درست است؟ ما گفته‌ایم ژن، بیان‌کننده خاصیت نیست و بیان خاصیت، ذاتیِ ژن نیست، تازه اگر این تحلیل را بپذیریم. پس چیست؟ خاصیت به ژن اعطا شده است. خواهش می‌کنم دقت بفرمایید! همه‌چیز ذیل ربوبیت الهی است و از جمله قواعد ربوبیت، قواعد تقدیر است. یعنی چه؟ یعنی قواعدی که ذیل آن‌ها اعطاء اتفاق می‌افتد. «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ» (سوره اسراء، آیه20) خدای متعال اعطا می‌کند و تقدیر اتفاق می‌افتد. پس اگر ژن هم خاصیتی را بیان می‌کند، این خاصیت به او اعطا شده است. پس اگر خاصیتی به ژنی اعطا نشده است -به‌اصطلاح آقایان در حوزه بیوتکنولوژی؛ ژن خطرناک و ناقص است- می‌توانیم نتیجه بگیریم که این عدمِ اعطا، ذیل یک قواعد بالادستی اتفاق افتاده است. پس نتیجه منطقی بحث این است که اگر قواعد بالادستیِ حاکم بر اعطا و تقدیر را مدیریت کنیم، می‌توانیم خاصیت نظام ژنوم را نیز ارتقا دهیم. 

این گزینه چهارمِ ما راهی را مقابل بیوتکنولوژی باز می‌کند و من تأسف می‌خورم که وقت ندارم توضیح دهم. این مطلب کمک می‌کند که سکولار بودن گزاره بنیادین بیوتکنولوژی واضح شود. بیوتکنولوژی، به نفی ربوبیت منجر می‌شود؛ چون همه‌چیز را از این گزاره شروع می‌کند که ژن بیان‌کنندۀ خاصیت است. درحالی‌که ژن هم مانند بقیه مخلوقات است و ذیل ربوبیت الهی چیزی به او اعطاء شده است. خب طلبه‌ها و علمای دین و اولوالألباب می‌توانند این سؤال را بپرسند که آیا اعطای خاصیت به ژن ذیل قواعدی است یا بدون قاعده؟ این یک سؤال است. اگر گفتید اعطا و تقدیر ذیل قواعدی اتفاق می‌افتد می‌توانیم بپرسیم آیا قواعد تقدیر در دین بحث شده است یا نه؟ اگر گفتیم بحث شده است، پیشنهاد ما این است که برای ارتقا خاصیت موجودات به این سمت برویم که قواعد تقدیر را تقویت کنیم. حالا در اینجا هم یک بحث طولانی وجود دارد. 

قواعد تقدیر مانند چه؟ مانند پرداخت زکات که از جمله قواعد تقدیر است. در روایات داریم که هرکس زکات خود را بپردازد برای او برکت و نموّ حاصل می‌شود. (الکافی، ج3، ص505) چرا؟ چون زکات، قاعده‌ای است که تقدیر را جابه‌جا می‌کند. اگر شما زکات را پرداخت کردید در تقدیر بعدی، پُربرکت به شما اعطا می‌شود. اگر زکات را پرداخت نکردید در تقدیر بعد نقص‌یافته‌تر به شما اعطا می‌شود. اتفاقاً عمده زکات هم در حوزه کشاورزی است. حالا آیا قواعد تقدیر فقط شامل زکات می‌شود؟ اجازه بدهید بعداً نظام قواعد تقدیر حاکم بر ارتقا خاصیت موجودات را بحث کنم.

سؤال آخر را هم خیلی خلاصه عرض کنم. درصورتی‌که تجاری‌سازی تراریخته‌ها را قبول نکردیم و به هر دلیلی گفتیم این محصولات را سر سفره مردم نیاورید و ایران را به آزمایشگاه محصولات تراریخته تبدیل نکنید، آیا کنشگران حوزه بیوتکنولوژی بی‌خاصیت می‌شوند؟ آیا بیان خاصیتی برای این کنشگران متصور نیست؟ ما مدعیِ چنین حرفی نیستیم. به نظر ما تخصیص تکنولوژی در تکنولوژی‌های زیستی باید از تصرف در زندگی مردم به نفی سبیل اتفاق بیافتد. یعنی ما از کنشگران بیوتکنولوژی خواهش می‌کنیم فرایندهای ردیابی محصولات تراریخته را تقویت کنند. چرا؟ چون به نظر ما بیوتروریسم توسط تراریخته اتفاق می‌افتد و خیلی سخت است که شما تشخیص دهید محصولی تراریخته هست یا نه؟ پس اگر کنشگران بیوتکنولوژی در حوزه نفی‌سبیل و کشف تهدیدات کشور متمرکز شوند، خدمت بیشتری به مردم کرده‌اند تا اینکه در حوزه امنیت غذایی متمرکز شوند. 

بنده به‌صراحت اعلام می‌کنم: ما کاملاً مخالفیم که کنشگران بیوتکنولوژی در غذای مردم دخالت کنند، اساساً صلاحیت این را ندارند ولی به نظر ما این‌ها مردمان بسیار مستعدی هستند که در بخش نفی سبیل و پدافند غیرعامل کشور نقش ایفا کنند. همان‌طور که عرض کردم الآن مشکل کشور ما این است که ما نمی‌توانیم محصولات تراریخته را درست ردیابی کنیم. یعنی حتی اگر قانونی وضع شود که این قانون به ما بگوید تراریخته ها مضر هستند ممکن است به‌صورت مخفی یا ترکیبی در سایر محصولات غذایی وارد کشور شوند. پس می‌توان تحقیقات حوزه بیوتکنولوژی را به این سمت جهت داد. اینگونه، هم خدا راضی‌تر است و هم مشکلات مردم حل می‌شود. حالا ان‌شاءالله این‌ها را در جلسات دیگری تفصیلی‌تر بحث می‌کنم. این هم عناوین پنج سؤالی بود که دائماً در کشور راجع به مسئله تراریخته‌ها طرح می‌کنیم. از اینکه برادر کوچک خود را تحمل کردید تشکر می‌کنم.


نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۳۸ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۶
۰
۰
احسنت خدا قوت
استدلالها جالب و قابل توجه است
پاسخ
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۰:۰۸ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۶
۰
۰
وزیر محترم کشاورزی اصرار دارد که اولا باید پیشرفتهای علم
روز همراه شویم و ثانیا بعد از یک دهه استفاده از محصولات تراریخته هنوز
هیچ مشکل و خطری در خصوص آن گزارش نشده است و ثالثا نیاز امروز کشور ما
در کشاورزی به چنین محصولاتی است. استدلالاتی که عینا تکرار همه حرفهای
موافقان محصولات تراریخته بدون هیچ نکته جدیدی است.
در مقام پاسخ به وزیر باید گفت آیا ایشان به عنوان یک دانش آموخته
بیوتکنولوژی فراموش کرده اند که چه بسیار اختراعات و پیشرفتهایی که در
زمان خودشان اوج نبوغ بشری محسوب می شد و امروز همه از آن به عنوان فاجعه
یاد می کنند؟ آیا نمی دانند که زمانی نه چندان دور ابداع روش "لوبوتومی"
جایزه نوبل پزشکی را برای مخترع آن آقای دکتر آنتونیو مونیس به ارمغان
داشت و ۴۰ هزار بیمار در آمریکا، ۱۷ هزار در بریتانیا و ۹۳۰۰ بیمار در سه
کشور فنلاند، نروژ و سوئد مورد لوبوتومی قرار گرفتند اما امروز عمل‌های
لوبوتومی امروزه از ننگ‌های تاریخ پزشکی جهان محسوب می‌شوند؟ البته بعد
از حدود سی سال که بالاخره مدافعان این عمل پذیرفتند که روش آنها کاملا
احمقانه است و جز ایجاد عوارض جانبی کوچکترین اثر مفیدی ندارد؟
آیا ایشان فراموش کرده در زمانی بسیار نزدیک به زمان استفاده از "د.د.ت"
به عنوان بهترین آفت کش و معجزه کشاورزی به طور بیسابقه ای که در سراسر
جهان ترویج کردید و اتفاقا افزایش گسترده تولید محصولات کشاورزی را به
دنبال داشت؟ آیا پل هرمان مولر سوئیسی در سال ۱۹۴۸ جایزه نوبل در
فیزیولوژی و پزشکی را برای کشف خواص حشره کشی این محصول به دست نیاورد؟
آیا همان زمان مسوولین کشورزی وقت در کشور ایران به طرز گسترده استفاده
از این محصول را ترویج نکردند؟ پس چه شد که بعد از شصت سال استفاده از
اکنون در سراسر جهان ممنوع اعلام شده است؟
مواردی که زمانی یک پیشرفت مسلم علمی و
مفید برای بشر نامیده می شد و امروزه مایه شرمندگی دنیای علم است.
خوانندگان هم لابد از این موارد بسیار سراغ دارند از انواع روشهای پزشکی
و رنگهای مجاز و غذاها و حتی سیگار و... که روزی به عنوان محصولاتی مفید
حتی از سوی پزشکان ترویج و تبلیغ می شد اما امروز همه یا به تاریخ پیوسته
اند یا همگان از مضرات آن محصولات آگاه شده اند.
پس با این وصف وزیر چگونه با تهوری که از یک فرد آشنا به ماهیت متغیر
علوم تجربی دور از ذهن است می گوید موردی از خطر مصرف
محصولات تراریخته گزارش نشده است؟ آیا براستی ایشان احتمال نمی دهد که چه
بسا چند دهه دیگر تازه تحقیقات ارتباط مثلا انواع سرطان را با این
محصولات ثابت کند؟ کدام عاقلی بشر را به عنوان موش آزمایشگاهی مورد
مطالعه قرار می دهد و می گوید فعلا بگذارید مصرف کنیم تا بعد ببینم آیا
خطری دارد یا نه؟ و از همه مهمتر اگر فقط در حد احتمال ادعای مخالفان
تراریخته صحیح باشد که این بذرها یک ابزار ترور بیولوژیک برای کنترل
زندگی بشر مخصوصا در کشورهای جهان سوم است و سود سرشاری نصیب کمپانی های
صهیونیستی تولید تراریخته می کند، آیا باز هم می توان انتظار داشت که این
زرسالاران ساکت بمانند و اجازه دهند نتایج تحقیقات علمی علیه محصولاتشان
به راحتی منتشر شود؟ و آیا با پول و قدرت و ابراز تطمیع و تهدید صدها
محقق را ساکت نخواهند کرد؟
از اینها گذشته اگر براستی محصولات تراریخته اینقدر خوب هستند که این جریان
مدعی آن است پس چرا بسیاری از کشورهایی که به زعم آنها
پیشرفته هستند خودشان استفاده از این محصولات در کشورهایشان ممنوع اعلام
کرده اند و آن کشورهایی هم که اجازه مصرف آن را داده اند حتما تولید
کننده را وادار کرده اند که برچسب ویژه محصول تراریخته روی محصول بزنند
تا استفاده کننده آگاهانه و با قدرت انتخاب خود آن را مصرف کند؟ چگونه
شده که شما در ایران و سایر کشورهای جهان سومی از همان جهان اولی ها
پیشرفته تر شده و از پاپ کاتولیک تر شده اید و نه تنها محصولات تراریخته
را ترویج می کنید که اجازه و حق انتخاب محصول را از مصرف کننده هم سلب
کرده اید؟ آیا مخالفان تراریخته حق ندارند به این رویه شما مشکوک شوند و
احتمال دهند که شما در حال انجام یک توطئه علیه ملت ایران هستید؟ آیا جز
این است که افزایش بی سابقه سرطان و ام اس و سایر بیماریهای عصر جدید
در ایران نمی تواند صرفا نتیجه آلودگی هوا باشد وقتی بدانیم سایر
کشورهایی که از نظر آب و هوا الوده هستند نظیر مکزیک و چین چنین افزایش
انفجاری آمار این بیماریها را ندارند؟ چرا مشکوک نشویم شاید ریشه منبع
غذای مردم ایران ناسالم است؟ هر چند بی شک اثبات علمی ارتباط انواع سرطان
با یک نوع غذا به دهها سال کار علمی نیاز دارد و بعد از آن هم انتشار
نتیجه آن در نشریات معتبر منوط به آن است که آن نشریه از سوی زرسالاران
جهان زیر فشار نباشد.
و از همه مهمتر اینکه بگذارید از آقایان مدعی سواد بپرسیم از روزی نخستی که
انسان به وجود آمد از کجا فهمید کدام غذا سالم و کدام سمی است؟ بی شک
انسان در ابتدا از حیوانات تقلید کرد و غذاهایی که حیوانات می خوردند را
سالم تشخیص داد. همین منطق بدیهی تاکنون نیز ادامه دارد و عموم دارو ها و
غذاهای جدید ابتدا بر حیوانات آزمایش می شود و در صورت آنکه اثر مخربی
نداشت آنگاه با احتیاط بر روی انسان آزمایش می شود. اما نکته جالب و با
مزه و البته دردناک اینکه بزرگترین استدلال حامیان محصولات تراریخته در
واقع بهترین دلیل ممنوع کردن مصرف این محصولات است. می گویند در شرایط
فعلی باید رو به تراریخته بیاوریم چون از آفات مصون است. یعنی اینکه
حیواناتی نظیر حشرات از خوردن آن خودداری می کند. به عبارت دیگر حیوانات
می فهمند که این سم است و نباید خورده شود. اما ما همان سم را به حلق
مردم می ریزیم. قبل از این هم پرندگان و حیوانات از مزرعه خشخاش فراری
بودند و می فهمیدند در اینجا سم است اما مدتها پزشکان تریاک را به عنوان
دارو تجویز می کردند!
تا همین جا استدلال در مورد آنکه استفاده محصولات تراریخته در بهترین
حالت یک ریسک روی زندگی انسانها است کافیست و هر عاقلی که ذینفع در این
ماجرا نباشد اقلا در استفاده از محصولات ترایخته درنگ و تامل می کند و
ایچنین بی محابا استفاده از آنها را تجویز نمی نماید.
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها