کد خبر: ۵۲۴۵۹
زمان انتشار: ۱۲:۲۰     ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱
نوشتاری پیرامون تخریب های اخیر علیه جبهه پایداری:
تجربه انواع روش های تخریب علیه جبهه پایداری و دادن نتیجه معکوس آنها، به مرور زمان موجب کند کردن تیغ تیز تهمت ها و تلاش مخالفین این جبهه برای جبران نقایص درونی و دفاع در برابر ضعف های جدی خود شده است. ضعف هایی مانند «احمدی نژاد زدایی» یا «تسامح با هاشمی» که اقبال مردمی به جبهه پایداری، نشان داد که ضعف هایی جدی اند و نه نقطه قوت. لذا برخی که سابقاً دیگران را به تندروی علیه هاشمی محکوم می کردند، امروز قلم برداشته و سعی در تبری جستن از او دارند.

سرویس سیاسی پایگاه 598 - تجربه انواع روش های تخریب علیه جبهه پایداری و دادن نتیجه معکوس آنها، به مرور زمان موجب کند کردن تیغ تیز تهمت ها و تلاش مخالفین این جبهه برای جبران نقایص درونی و دفاع در برابر ضعف های جدی خود شده است. ضعف هایی مانند «احمدی نژاد زدایی» یا «تسامح با هاشمی» که اقبال مردمی به جبهه پایداری، نشان داد که ضعف هایی جدی اند و نه نقطه قوت. لذا برخی که سابقاً دیگران را به تندروی علیه هاشمی محکوم می کردند، امروز قلم برداشته و سعی در تبری جستن از او دارند.

اخیراً مطلبی با مضمون فوق در برخی سایت ها منتشر شده است که در واقع می توان آن را «فحش نامه ای علیه جبهه پایداری» دانست. جالب آنجاست که نویسنده در تفسیر به رأی بیانات مقام معظم رهبری آنقدر عجله به خرج داده که قسمتی از آنها را که در واقع نقدی به دیدگاه خودش می باشد، در متنش آورده است. او متن (فحشنامه) خود را اینگونه آغاز کرده است:

«شیوع انواع تخریب ها در دور اول انتخابات نهم از طرف برخی گروههای جدایی طلب که اثبات خود را در نفی دیگران می دیدند و رقابت انتخاباتی را عرصه انگ زنی و تهمت پراکنی نسبت به رقبا می پنداشتند،به قدری ناجوانمردانه و به دور از اخلاق اسلامی و تقوای سیاسی شد که حتی رهبر معظم انقلاب در سخنان نورورزی خود در مشهد به این موضوع اشاره کرده و فرمودند: " خودمان را مقيد كنيم به اخلاق اسلامى ... اين معنايش اين نيست كه همه يك جور فكر كنند؛ معنايش اين است كه اگر دو جور فكر ميكنند، دست‌به‌گريبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با يكديگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با يكديگر، دشمنان را اميدوار ميكند، خوشحال مي‌كند."(

ابتدا فحش ها را بر شماریم: 1- جدایی طلب 2- اثبات خود را در نفی دیگران می دیدند 3- رقابت انتخاباتی را عرصه انگ زنی می پنداشتند 4- تهمت پراکنی نسبت به رقبا 5- ناجوانمرد 6- به دور از اخلاق اسلامی 7- به دور از تقوای سیاسی. البته واضح است که «سالی که نکوست، از بهارش پیداست!» و این تازه شروع متن بود!

البته پایگاه 598 بدلیل فقدان استدلال و ادب لازم متن مذکور، پاسخ به آن را ضروری نمی پندارد. ولی از آنجاکه معتقد به ایجاد فضای گفتگوی دو طرفه می باشد و خصوصاً که در قسمتی از متن، به یکی از تحلیل های 598 هم استناد شده بود، پاسخی کوتاه بیان خواهد داشت.

اما ای کاش نویسنده کمی دقت به خرج می داد و عبارت «اين معنايش اين نيست كه همه يك جور فكر كنند» را نیز از سخنان نقل شده مقام معظم رهبری حذف می نمود! واقعاً این همه اصرار برای حل کردن تفکرات متفاوت در دورن جریان خود چیست؟ دلیل این همه اصرار برای منحل شدن جبهه پایداری در جبهه ای که با او اختلاف فکری دارد چه می باشد؟ این دوستان فی الواقع چه اصراری دارند که همه مثل خودشان فکر کنند؟ انتخابات آزاد برقرار است و هر جریان و جبهه ای لیست خود را می دهد، اصرار این دوستان برای لیست ندادن جبهه پایداری جداً به چه دلیلی است؟ چرا این اصرار به 11 لیست دیگر نمی شود؟ البته جواب همه این سوالات واضح است و هم آنان و هم ما و هم مردم به خوبی از آن آگاهند.

در ادامه نویسنده «دو قطبی سازی هاشمی - من» را استراتژی پیروزکننده احمدی نژاد و اکنون هم جبهه پایداری دانسته و انتقادات ایت الله یزدی و آقایان حداد عادل، سید رضا تقوی، آیت الله کعبی، حسین فدایی، علیرضا زاکانی از هاشمی رفسنجانی را دلیلی بر کذب بودن ادعای انتساب جبهه خود به هاشمی می داند. در پایان متن هم قسمتی از تحلیل 598 با عناون «3 تفاوت اصلی جبهه پایداری و جبهه متحد»، نویسنده آن ا محکوم به ضعف آگاهی و دروغپردازی و تخریب کرده است. متن نقل شده بدین شرح است:

«سومین اختلاف بین این دو دسته اصولگرایان، بر سر موضع گیری نسبت به هاشمی رفسنجانی است. افراد جبهه متحد، در مجموع موضعی "میانه" نسبت به هاشمی دارند ...اینها هیچگاه او را فردی "منحرف" نمی دانند. برعکس، جبهه پایداری اتفاقاً هاشمی را "منشاء انحراف در نظام" می داند. جبهه پایداری، دقیقاً مانند آنچه احمدی نژاد در مناظره با موسوی ابراز داشت، هاشمی را پدراصلی جریان اصلاحات و حتی بعضاً جریان خط دهنده به جریان مشائی نیز می دانند و تفکرات او را در تضاد عمیق با رهبری و آرمانهای انقلاب می پندارند. یعنی دقیقاً آن نسبتی که جبهه متحد، به احمدی نژاد می دهد، جبهه پایداری به هاشمی می دهد و بلعکس.»


اما کاش نویسنده عزیز، حداقل در نقل مطلب حفظ امانت می نمود و این تکه از متن اصلی که « (اگرچه برخی مثل حداد عادل، ناقد جدی او]هاشمی[ هستند). اینها ]جبهه متحد[ اگرچه عموماً معتقد اند که تفکر آقای هاشمی، به سرمایه داری و اشرافی گری نزدیک است، اما هیچگاه او را فردی "منحرف" نمی دانند.» را حذف نمی نمود و به جای آن نقطه چین نمی گذاشت! همچنین بد نبود از این قسمت متن نیز غفلت نمی نمود که « کسی نمی تواند حداد عادل را در افشاگری و موضع گیری علیه فتنه از پیشگام ترین و مؤثرترین افراد نداند. همچنین زاکانی را.»

پیش از نقل موضع گیری های برخی از افراد جبهه مورد علاقه وی، مجدداً این سوال را طرح می کنیم که این همه دست و پا زدن برای رفع انگ «طرفداری از هاشمی» برای چیست؟ آیا چنین تلاشی، پیش از انتخابات دور اول هم صورت می گرفت؟ و یا این نتیجه پس از مشاهده موفقیت چشم گیر جبهه پایداری در آن دور گرفته شده است؟!

حال بد نیست نگاهی به مواضع برخی دوستانمان نسبت به آقای هاشمی داشته باشیم. آقای باهنر در گفتگو با هفته نامه مثلث می گوید: « من آقای هاشمی را جزو هیأت امنای انقلاب می دانم. آقای هاشمی در زمان دفاع مقدس جانشین فرمانده کل قوا بود.با این وجود من هیچ‌وقت حاضر نیستم بگویم آقای هاشمی جزو سران فتنه است.

ایشان هیچ‌گاه علیه نظام نبوده و جزو سران فتنه نیست. ایشان هیچ‌گاه علیه نظام و انقلاب هیچ‌کاری نکرده و نخواهد کرد اما این را هم می‌گویم که یک جاهایی به صورت جدی و آن‌گونه که از آقای هاشمی انتظار وجود داشته وارد میدان نشده است.»

آیا برای این جملات، عبارتی بهتر از «موضعی میانه نسبت به هاشمی» هم صادق است؟

آقای بادامچیان در مصاحبه ای می گویند: «دیدار ما با آقای هاشمی رفسنجانی ، نمونه ای از عقلانیت، معنویت و عدالت است و ما با همه نیروهای نظام ، تا زمانی که در چارچوب نظام هستند و بنا بر رهنمود رهبری مبنی بر جذب حد اکثری و دفع حداقلی، ارتباط داریم.

آیا برای این جملات، عبارتی بهتر از «موضعی میانه نسبت به هاشمی» هم صادق است؟

همانطور که در آن مطلب هم ذکر شد، اعضای جبهه های رقیب پایداری در جاهای مختلف به نقد مواضع آقای هاشمی پرداخته اند. اما هیچگاه او را فردی "منحرف" نمی دانند. حال آنکه جبهه پایداری، هاشمی و مخصوصاً تفکر سرمایه داری او را منشأ انحراف در نظام می پندارد. متأسفانه هنوز مقالاتی متقن در اثبات این حقیقت و تأثیر عمیق و بنیادین هاشمی در ایجاد انحراف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در مسیر پس از انقلاب به رشته تحریر در نیامده است و امیدواریم این مهم به زودی تحقق یابد. چنانچه تنها مقایسه مختصری بین صحبت های آقای هاشمی و بیانات امام و مقام معظم رهبری صورت گیرد، این تضاد به خوبی روشن خواهد شد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
sharmandeh
UNITED STATES
۱۶:۲۱ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱
۰
۰
عالی بود هر چند بسیار کوتاه هر چند ما هم منتظریم که نقد متقن مواضع آقای هاشمی

در برقراری تمام قواعد سیستم کثیف سرمایه داری هر چه زودتر

انجام و مهمتر این که این قواعد که متاسفانه با برچسب اسلام به خورد مردم

داده شده جای خود را به قوانین عادلانه اسلامی بدهد
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها