کد خبر: ۵۳۲۰۵۵
زمان انتشار: ۰۸:۵۲     ۰۸ آذر ۱۴۰۲
در خصوص زندگی و شخصیت شهید فخری زاده کتاب‎‌های متعددی نوشته شده که هر کدام از آنها گوشه ای از زندگی و شخصیت این شهید صنعت هسته ای کشورمان را روایت می کنند.

به گزارش پایگاه خبری 598، به نقل از همشهری آنلاین- علی‌الله سلیمی: امروز، سه‌شنبه هفتم آذر ماه سالروز شهادت یکی از مردان سخت‌کوش، تاثیرگذار و بی‌ادعای این سرزمین در حوزه فناوری هسته‌ای؛ دانشمند شهید محسن فخری‌زاده است که در زمان حیات خود، خواب را به چشم سران رژیم صهیونیستی و آمریکا حرام کرده بود و بعد از شهادت این شهید والامقام بود که سران رژیم صهیونیستی به جایگاه و نقش او در توانمندسازی ایران اسلامی در حوزه فناورهای هسته‌ای اعتراف و آن را به زبان آوردند. در خصوص زندگی و شخصیت شهید فخری زاده کتاب‎های متعددی نوشته شده که یکی از آن‌ها، با عنوان «شنبه آرام» زندگینامه شهید محسن فخری زاده به روایت همسر شهید است که از سوی نشر حماسه یاران منتشر شده است.

یک معمارزاده ایرانی خواب نتانیاهو را حرام کرد

عنوان کتاب «شنبه آرام؟» از خلال صحبت‌های همسر شهید و با الهام از روحیه صهیونیست‌ستیزی شهید فخری‌زاده انتخاب شده است: «گفتم محسن جان! دیر میای بچه‌ها نگران هستند. لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد. حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: هرچی من بیشتر کار کنم نتانیاهو و ترامپ کم‌تر خواب راحت به چشم‌شون میاد پس اجازه بده بیشتر کار کنم. معنای این حرف را زمانی فهمیدم که شهید شد. وقتی‌که نتانیاهو توییت زد و برای یهودیا شنبه خوبی را آرزو کرد از شنبه آرام در اسرائیل گفت از شنبه بعد از محسن فخری زاده.»

یک معمارزاده ایرانی خواب نتانیاهو را حرام کرد

کتاب دیگری که درباره شهید محسن فخری زاده نوشته شده، اثری با عنوان«پرواز پای دماوند» نوشته محمدحسین علیجان‌زاده روشن است که نشر شهید کاظمی منتشر کرده است. این کتاب توضیح می‌دهد که شهید محسن فخری‌زاده مهابادی متولد ۱ فروردین ۱۳۴۰ است. ایشان در ۷ آذر ۱۳۹۹ شهید شدند. دکتر محسن فخری‌زاده مهابادی معاون وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران و سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند. ایشان زمانی که ریاست سازمان پژوهش‌های نوین دفاعی را برعهده داشتند، در ۷ آذر ۱۳۹۹ ترور شدند و در پی شدت جراحات در بیمارستان درگذشتند. در بخشی از این کتاب هم می خوانیم:« صدای اذان حاج‌حسن بلند شد. از اینکه خدا یک پسر تپل و لپ‌گلی بهشان عنایت کرده بود، سجدهٔ شکری گزارد. ۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۰، زمانی که تازه درست یک ماه از فوت مرجع عالی‌قدر جهان شیعه، حاج‌آقا حسین بروجردی گذشته بود، محسن به دنیا آمد. فردای آن روز محسن را پیش حاج‌آقا غضنفری، امام جماعت محل بردند تا اذان در گوشش بگوید. چون سید بود و نفسشان حق بود، احترام خاصی در محل داشتند. اسم بچه را هم محسن گذاشتند. بروبیایی بود خانهٔ حاج‌حسن. اختر خانم هم از اینکه خدا چنین نعمتی در دامنش گذاشته بود، مسرور بود. ساعت‌ها که نگاه به این غنچه می‌انداخت گل از گلش می‌شکفت. مهابادی‌ها و زواره‌ای‌ها راه‌به‌راه یا می‌آمدند منزل به اختر خانم تبریک می‌گفتند، یا در محل و مسجد به حاج‌حسن قدم نورسیده را تبریک می‌گفتند. کل خانواده فخری‌زاده هشت برادر و خواهر قدونیم‌قد، به‌قول قدیمی‌ها شیربه‌شیر هم بودند. محسن پسر اول و فرزند دوم خانواده بود. حاج‌حسن کارش معماری بود. چند تا از رواق‌های حرم حضرت معصومه از شاهکارهای او بود. طاق‌هایی با دهنه شش متر و هشت متر کار او بود. حتی چند تا از امامزاده‌های برخی از شهرهای اطراف هم معماری او بود. یکی از تفریحات دوران نوجوانی محسن، سر زدن به پدر و کار در کنار دست او و بناها و گچ‌بُرهایش بود.»

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها